جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
از قدمهایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟
کاینچنین از عالم و آدم، مسافر ساخته
نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته
نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته
خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی
از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته
آن که میخوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین»
هر نگاهش، یک حبیبابنمظاهر ساخته
هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را
با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته..
کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از،
فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته
کاش میدید، آن که رگهای گلویش را برید،
خون جوشانش، چه دلها را که طاهر ساخته
آه! دیدنها چه کرده با دل زینب؟ اگر
این شنیدنها، تو را آشفتهخاطر ساخته..
#زیارت_اربعین
#قاسم_صرافان
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
قرآنِ روی نیزه
در دینشان عشق علی شرک است، سوزاندن اطفال، توحید است
رحمان کجا؟ شیطان بیرحمیست، ربی که وهّابی پرستیدهست
انگار از آیات قرآنش، از آن خدای مثل شیطانش
از سیره و سبک بزرگانش! جز فتنه و آتش، نفهمیدهست
مفت است پیش مفتیاش جانها، فتوای کشتار مسلمانها
شیخی که رحمت را، ولایت را، از معنی آیات دزدیدهست
سر میبُرد، از هر که سر خم کرد، بر آستان عشقِ وجه الله
سر را ولی مثل سگان هر روز، بر چکمۀ ارباب ساییدهست
قرآنِ روی نیزه را خواندهست، سرمستِ تیر حرمله ماندهست
با «هند»، مشروب و جگر خوردهست، با شامیان، تا صبح رقصیدهست
در این جهانی که عمو سامش، دم میزند از صلح، معلوم است
خدمتگزار «لات» هم خود را، خدمتگزار کعبه نامیدهست
هی چنگ میاندازد و انگار، با کودکان هم بر سرِ جنگ است
این گرگ اگر وحشیتر از پیش است، یعنی که بیش از پیش ترسیدهست
موجی خروشان از عَدَن آمد، بوی خوش عشق از یمن آمد
امروز اویسی کز قَرَن آمد، مانند سلمان، سر تراشیدهست
مستضعفان و صالحان بیشک، میراثداران زمین هستند
بگذار این شب بگذرد، فردا از آنِ فرزندان خورشید است
#قاسم_صرافان
#حادثه_تروریستی_شیراز
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
#حضرت_احمد_بن_موسی علیهالسلام
#شهدای_حرم_شاهچراغ
#غزل
🔹شهیدِ راهِ رضا🔹
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد
«کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
بیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد
چه اشکها که ضریحت به گونهها جاری،
چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد
چه لحظهها که نگاه تو، جان حافظ را
به جرعهای غزل، از جام غیب مهمان کرد
چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بود
عجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد
چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزش
رواق و صحن تو را هم گلولهباران کرد
شهید راه رضایی، شهید صحن توایم
تو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد
به قلب تو، غم دوریست از برادر و آه!
فراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد
سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد
#قاسم_صرافان
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#غزل
🔹یاس معطر🔹
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
عجب گلی زده ای باز گوشه ی مویت
تو ای همیشه برنده! شماره ات چند است؟!
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
ماه ارغوانی
تا که با دیوار، چوبِ در تبانی میکند
قامت رعنای یارم را کمانی میکند
هرچه میپرسم از این مردم نمیداند کسی
آنچه میخی آهنی با استخوانی میکند
دست بادِ سرد، سنگین هم نباشد باز هم
صورت یاسی جوان را ارغوانی میکند
تازگی در خانه رو میگیرد از من فاطمه
مهربان من چرا نامهربانی میکند
پس چرا دستی به پهلو میزند محبوب من؟
هی چرا در پا شدن یاد جوانی میکند؟
از تماشای پرستویم پریشان میشوم
تا به چشمانم نگاهی آسمانی میکند
باز کن یک بار دیگر چشمهایت را ببین
دارد اینجا زینبت شیرینزبانی میکند
#فاطمیه
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
#حضرت_ام_البنین
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمومنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت
که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یک جا به تو بخشید، تا امّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بی نور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد
رسیدی، باغبانِ غیرتٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً ، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست
آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست
در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش
افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست
وا میشد این در رو به اقیانوس و امروز
پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست
دستان ساقی بسته و ساغر شکسته
خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست
وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا!
هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست
بر صورت معصوم یک زن جای یک دست
ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست
باور کنید افتادن یک مرغ زخمی
بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست
«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم…»
نه رفتنِ جانانه اصلا دیدنی نیست
#قاسم_صرافان
#فاطمیه
@golchine_sher
در کوچه ی شعر تو همیشه خبری هست
عشقی ، سفری، دردِ دلی ، چشم تری هست
در شعر تو وقتی پدری باز نگردد ،
در بردن میراث تفنگش ، پسری هست
گفتی : جگر شیر ندارید ، نیایید
گفتی : که در این راه ، همیشه خطریهست
اینجا وسط دلهرهها گم شده پرواز
ای هدهد آرام ! بگو بال و پری هست ؟
شاعر ! چقدَر خانهی تو پنجره دارد
خوب است تو هستیّ و در این کوچه دری هست
خوب است تو هستی و در این جادهی برفی
ردّ قدمِ پر تپشِ رهگذری هست
در این شب تاریک ، نگاه تو امید است
تا هست امید از تو و صحبت ، اثری هست
این شهر که از بیخبری پر شده ، اما
در کوچهی شعر تو همیشه خبری هست ...
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
در کوچه ی شعر تو همیشه خبری هست
عشقی ، سفری، دردِ دلی ، چشم تری هست
در شعر تو وقتی پدری باز نگردد ،
در بردن میراث تفنگش ، پسری هست
گفتی : جگر شیر ندارید ، نیایید
گفتی : که در این راه ، همیشه خطریهست
اینجا وسط دلهرهها گم شده پرواز
ای هدهد آرام ! بگو بال و پری هست ؟
شاعر ! چقدَر خانهی تو پنجره دارد
خوب است تو هستیّ و در این کوچه دری هست
خوب است تو هستی و در این جادهی برفی
ردّ قدمِ پر تپشِ رهگذری هست
در این شب تاریک ، نگاه تو امید است
تا هست امید از تو و صحبت ، اثری هست
این شهر که از بیخبری پر شده ، اما
در کوچهی شعر تو همیشه خبری هست ...
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
#قاسم_صرافان
#وفات_حضرت_ام_البنین
@golchine_sher
ای خوش آنها که دمی لایق دیدار شدند
که به خال لبت ای دوست گرفتار شدند
#قاسم_صرافان
#یاصاحبنا
@golchine_sher
نام تو پناه است، نگاه تو امان است
آغوش تو، دلبازترین جای جهان است
با نغمهی نقارهات، ای حضرت خورشید!
نبض دل ما، دم همه دم، در ضربان است
سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است
دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است
با فاصله، دلچسبترین واجبِ عالم،
آوردن نامت، پس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شفا و تو صفا خواستی از من
حاجات من، این است، کرامات تو، آن است
جاروست در این صحن، به دستان بزرگان
خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم
آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است
اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمهی هر دل
تا برکهی هر چشم، خدا در جریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست
خفاش در این رشته، هنرمند زمان است
از غیرت عشق است، که آیینهی حُسنت
از دیدهی آلودهی بینور، نهان است
گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟
«آن را که عیان است، چه حاجت به بیان است؟»
سلطان، تو اگر نیستی، ای قبلهی ما! کیست؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهان است
شبگردم و این رخصتِ از شمس سرودن،
لطف پسر حضرت موسی، به شبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم!
عقلم که فقط گفت: برو، وقت اذان است
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
تو با نامهربانی هم قشنگی، پس نمیپرسم:
کمی با من، دلت را مهربانتر میکنی یا نه؟
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
لطفی کن و نپرس چرا عاشقت شدیم؟
حتما دلیل داشت که ما عاشقت شدیم
در حیرتم که عشق از آثار دیدن است
ما کورها ندیده چرا عاشقت شدیم؟
اثبات میکنیم؛ بفرما ! قسم که هست
باور نمی کنی؟ به خدا ! عاشقت شدیم!؟
کِی عاشقت شدیم فراموشمان شده
بابا ! مهم که نیست کجا عاشقت شدیم
گفتند پشت ابری و ما خوش خیالها
چون کودکان سر به هوا عاشقت شدیم
دیدیم سخت بود کمی لایقت شویم
رفتیم و با دو بند دعا عاشقت شدیم
قبلا برای عشق مجوز گرفتهایم
با اذن نایبان شما عاشقت شدیم
یک ذره عقل هم که خدا لطف کرده بود
کردیم نذر عشق تو تا عاشقت شدیم
بی اعتنا به میل تو و آبروی تو
گفتیم مثل شاه و گدا عاشقت شدیم
این میوهها رسیده و یاران گرسنهاند
اینجا که کوفه نیست، بیا ! عاشقت شدیم
#قاسم_صرافان
#امام_زمان_عج
@golchine_sher
گوشهی ابرو که با چشمت تبانی میکند
این دلِ خاموش را آتشفشانی میکند
گاه میخواهد قلم در شعر تصویرت کند
عفو کن او را اگر گاهی جوانی میکند
روی زردی دارم اما کس نمیداند درست
آنچه با من عطرِ شالی ارغوانی میکند
عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این
مهربانی میکند، نامهربانی میکند
ماه من! شعرم زمینی بود اما آخرش
عشق تو، یک روز ما را آسمانی میکند
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
نسیم، عطر تو را صبح با خودش آورد
و گفت: "روزی عشاق با خداوند است"
#قاسم_صرافان
@golchine_sher
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار رسید اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی
خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب
نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
#قاسم_صرافان
#امام_زمان
@golchine_sher
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحر خیز جوانش برسد
خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد
پرده چاردهم وا شود و ماه تمام
از شبستان دو ابروي کمانش برسد
لیله القدر بیاید لب آیینهی درک
سوره فجر به تاویل و بیانش برسد
نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست
عطر او زودتر از نامه رسانش برسد
شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد
ظهر آن روز بهاري چه نمازي بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد
#قاسم_صرافان
#امام_زمان
@golchine_sher