eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
10.1هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا شبانه به خاک بسپارید. خجالت می کشم وقتی حضرت زهرا (س) را شبانه خاک کردند... 🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مثل علی اصغر(ع) *ازکودکی دست در آب های حوض می کرد، آنها را به آسمان می پاشید و می گفت: « من دوست دارم مثل حضرت علی اصغر(ع) شهید شوم. »* به آرزویش هم رسید. ترکش به حنجره ی ایشان خورده و زخم بزرگی روی گردن ایشان ایجاد کرده بود. هنگامی که ایشان را در قبر گذاشتند و گلباران کردند، یک غنچه از گل ها وارد این حفره شده و به خون شهید آغشته شد. آن گل را با خود به خانه برده و در آب گذاشتیم. عجیب اینکه این گل تا روز چهلم، تازه و با طراوت ماند و بعد از مراسم چهلم، ناگهان پژمرد و خشک شد. 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
از با امام زمان(عج) 🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻 سلام بر مهدی منجی انسان ها: ای آقایم، ای سرورم، ای رهبرم و ای امیدم. آقا جان خود بهتر میدانی که جز تو امیدی ندارم و جز به تو دل نبسته ام. آقا جان آن شب در حمله تو را دیدم. آقا من عاشقم. آقا من گم کرده دارم. آقایم مولایم تو را به ناله های زینب، بار دگر بگذار تا تو را ببینم. دعایم این است که خدایا تا مهدی را ندیده ام مرا از دنیا مبر. آقایم مولایم خدا شاهد است در آزادسازی آبادان ما نبودیم که جنگیدیم؛ تو بودی آقا. آقا با چه رویی تو را صدا کنم و با کدامین آبرو تو را بخوانم؟ ای منجی صبحدم تا انقلابت و تا قیامت خمینی را برای ما و عباد صالح خدا نگهدار... 🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🕊🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻🕊 در یکی از سخنرانیهایش تعریف می کند: « دریکی از عملیاتهاي کردستان بچه ها در يك جاي دره مانندي محاصره شده بودند؛ یک تعداد شهید و تعدادی هم زنده مانده بودند. 3 روز در محاصره بودند. اصلاً نمی توانستند حرکت کنند با هر حرکتی به رگبار بسته می شدند؛ خارها را از زمین در می آورند و توی دهانشان می گذاشتند تا زنده بمانند. در همین حین یکی از بچه ها می نشیند ویک مشت خاک را برمي دارد و آن را دست به دست مي كند (از این دست به آن دست و از آن دست به این دست) و می گوید آقا امام زمان(عج) قربونت بروم مگر نگفتی اگر یاریم کنید، یاریتان می کنم، مگر خدا نگفته ان تنصرالله ینصرکم ..... و با یک حال معنوی خوبی با امام زمان(عج) رابطه برقرار می کند. همه تعجب می کنند چی شد این نشست صدای تیر نیامد، اول پیش خودشان فکر می کنند حتماً دشمن گذاشته اینها احساس خستگی کنند، حرکت کنند و همه را به رگبار ببندد یا زنده بگیردشان. این آقا اول سینه خیز می رود بعد بلند می شود و به بچه ها می گويد اگر من را زدند که خوب عراقیها هستن ولی اگر نزدند شما هم بیاید. و از این صخره به آن صخره می رود و بعد می بیند قرار نیست تیری شلیک بشود، می آید بالا – این دره دو تا دهنه داشت، تانکهای عراقی به شکل اریب ایستاده بودند و لوله های تانکشان را به طرف داخل کوه تا آنجایی که می شد آوردند پایین- شهید عبدالحمید در سخنرانیش این جوری می گوید وقتی سر تانک را باز کردیم دیدیم آدمهای داخل تانک مردند ولی خفه نشدند، تیر و ترکش هم نخوردند ولی گویی با خط کش، یک خطی، از وسط آنها را به دو نصف کرده و آنجا سجده می کنه و قلبش محکمتر می شه» بعد ها ما متوجه شدیم خودش بوده ولی در سخنرانیش گفته بود یکی از بچه ها. http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
خاطره ای از دفن شهید توسط حجت الاسلام سیدعلی اصغر دستغیب✨✨ شهيد عبدالحميد حسيني حدود سه سال محافظ من بود. وي که عضو رسمي سپاه شيراز بود، در نزديکي مسجد الجواد (ع) در منطقه هفت تنان شيراز ساکن بود. ايشان حالات معنوي خاصي داشت و به خصوص با امام زمان (عج) خيلي مأنوس بود. به خاطر دارم وقتي براي مرخصي از جبهه به شهر آمده بود سخناني در مسجد درباره توجه و عنايات خاص امام زمان (عج) به جبهه ها و رزمندگان براي مردم بيان کرد که همه را مجذوب خود نمود. از جمله می گفت من اين را مطمئن هستم آقا می آيند و رزمندگان تشنه ما را به هنگام شهادت سيراب می کنند. ايشان در آخرين مرحله اي که با من تماس داشتند در وصيت شفاهي به من نام 9 نفر از جمله اينجانب، پدرش، آقاي (سردار) مينايي و شش نفر ديگر را که اسامي شان را به خاطر ندارم ذکر کرد و به مادرش هم گفته بود در ساعت 9 شب مرا دفن کنيد و فقط اين 9 نفر به هنگام تدفين دور قبر من باشند. وقتي با عده اي که براي مراسم دفن آمده بودند نماز شهيد را خوانديم همه به جز اين 9 نفر طبق وصيت نامه از قبر فاصله گرفتند و از دور شاهد دفن ايشان شدند. من ابتدا به داخل قبر رفتم و لحظاتي در آن خوابيدم و براي ايشان دعا کردم. سپس برخاستم و در قبر ايستادم تا از پدر ايشان و چند نفر ديگر که جسد شهيد را به داخل قبر سرازير می کردند جسد را تحويل بگيرم و درون قبر قرار دهم. وقتي پيکر شهيد به من سپرده شد خدا شاهد است هيچ احساس وزني از اين جسد نکردم. پيکر شهيد خيلي سبک بود و گويي در حالت بی وزني قرار دارد. در همين لحظه که غرق در اين واقعه عجيب بودم ناگهان صداي فرياد آقاي عابدي (که بعدها به شهادت رسيد) را شنيدم که با صداي بلند نام امام زمان (عج) را صدا میکرد. ايشان بعد به من گفت در همان لحظه که پيکر شهيد را به دست شما دادند من به چشم خود ديدم آقايي نوراني (که علائم خاصي را از ايشان ذکر میکرد) وارد قبر شد و جسد را تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بي اختيار نام امام زمان (عج) را فرياد زدم. در آن لحظه به خود من هم حالت معنوي عجيبي دست داد که پس ازآن و تا هم اکنون هرگز نظير آن جذبه معنوي را در خود احساس نکرده ام. وقتي متوجه اين حضور نوراني و مقدس شدم همان طور که در قبر ايستاده بودم به افرادي که بالا و اطراف قبر ايستاده بودند گفتم همه با هم دعاي فرج امام زمان (عج) را بخوانند. سپس صورت شهيد را درقبر باز کردم و بر روي خاک لحد قرار دادم. چهره شهيد خيلي نوراني بود و به خوبي محل اصابت ترکش به گلوي او پيدا بود. آن طور که شنيده ام عده اي که پي به اين مسأله برده و می برند بر سر مزار اين شهيد در دارالرحمه شيراز می روند و براي برآورده شدن حاجات خويش به اين شهيد متوسل می شوند. راوی: حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اصغر دستغيب منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)، غلامعلی رجائی 1389 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸روزها و شب‌های برایِ روح‌الله بیش از روزهای دیگر، گره خورده بود با پر نورِ "حاج آقا مجتبی آقا تهرانی". رابطه‌اش با حاج آقا فرای و استادی بود👌 🔹روح‌الله علم و معرفت حاج آقا را جرعه می‌نوشید و در زندگی خود عمل میکرد✅ این علاقه در او هم مشخص است: 📜اگر شهید شدم؛ یک کلام اینکه حاج‌آقا مجتبی به نقل از حضرت‌ علی (ع) می‌گفتند: که منتهی رضای الهی ست؛ شهادت خوب است و تقوا بهتر، تقوایی که در قلب♥️ است و در بروز میکند 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
امضای تو پای شهادت‌ نامه‌ها بود با دست تو این فیض ، بر یاران رسیده ... ۱۴۴۱ http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
ᴅᴏɴ·ᴛ ʙᴇ sᴏʀʀʏ ғᴏʀ ᴡʜᴏ ʏᴏᴜ ᴀʀᴇ بـرایِ چیزے ڪه هستے هیچوقت شرمنده نباش😎 *برای عضیت بزن روش👇🏻* 💎 https://chat.whatsapp.com/EMHLUdilVUkCbEFPUWwK2D *مطالب ناب روانشناسی👌🏻* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
نماهنگ _ درد آشنا.mp3
2.34M
﷽ ▪️نماهنگ | درد آشنا . 🎤بامداحی: حاج مهدی رسولی . 🔹مناجات خوانی ویژه ماه مبارک رمضان http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔰همرزم شهید نوری: ❣دو روز قبل از بابک بود. شدت درگیری زیاد بود و چون دشمن سالها در ان منطقه حضور داشت پر از تله های انفجاری💥 بود. بچه ها تله ها را پیدا میکردن و خنثی میکردن ولی گاهی هم انفجار رخ میداد و تقدیم میکردیم. ❣شهید صمدی🌷 به یکی از این تله ها برخورد کرد و شهید شد. بعد از شهادت دیدم بابک نامه مینویسد✍ بهش گفتم چیکار میکنی؟ گفت: بعد میفهمی. به شوخی گفتم: چیه بابک عاشق شدی⁉️ یاخبرش میاد یا نامه اش😉 ❣وقتی بابک من پیشش بودم و دیدم داخل جیبش کاغذ هست. بازش کردم، همون نامه بود📃 که روز شهادت شهید صمدی مینوشت. 🔖مضمون نامه: (متن نامه به صورت دقیق نیست و فقط است) 📝من تا به حال نه شهید دیده ام نه . هرکس بعد از شهید صمدی به فیض شهادت نائل شود🕊 اسمش را داخل این نامه مینویسم. 📝بعد از شهادت شهید صمدی، خود به فیض رفیع شهادت رسید و به اسمان عروج کرد🕊🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
📸 رفتار جالب حاج قاسم سلیمانی در ماه رمضان با راننده و محافظ‌های خود در هنگام افطار http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرست
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرستان تهران 🌺قسمت 7⃣2⃣ 🌺برخورد با اسیر 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃یکی از بچه های دیده بان گفت: «از داخل شیار مقابل، چند نفر به این سمت میان!» سیزده عراقی پشت سر هم در حالی که دستانشان بسته بود به سمت ما می آمدند! پشت سر آنها ابراهیم و یکی دیگر از بچه ها قرار داشت! هیچکس باور نمی کرد که ابراهیم به همراه یک نفر دیگر چنین حماسه ای آفریده باشد! یکی از بچه ها خیلی ذوق شده بود، جلو آمد و کشیده محکمی به صورت اولین اسیر عراقی زد و گفت:«عراقی مزدور!». برای لحظه ای همه ساکت شدند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃ابراهیم از کنار ستون اسرا جلو آمد. رو به روی جوان ایستاد و یکی یکی اسلحه ها را از دوشش به زمین گذاشت. بعد فریاد زد: «برا چی زدی تو صورتش؟!» جوان که خیلی تعجب کرده بود گفت: «مگه چی شده؟اون دشمنه.» ابراهیم خیره خیره به صورتش نگاه کرد و گفت: «اولا او دشمن بوده، اما الان اسیره، در ثانی اینها اصلا نمی دانند برای چی با ما می جنگنند.حالا تو باید اینطور برخورد کنی؟!» جوان رزمنده بعد از چند لحظه سکوت گفت: «ببخشید، من کمی هیجانی شدم.» بعد برگشت و پیشانی اسیر عراقی را بوسید و معذرت خواهی کرد. اسیر عراقی که با تعجب نگاه می کرد، به ابراهیم خیره شد. نگاه متعجب اسیر عراقی حرف های زیادی داشت. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 90 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرستان تهران 🌺قسمت 8⃣2⃣ 🌺حلال مشکلات 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃از پیامبر سوال شد: «کدامیک از مومنین ایمانی کاملتر دارند؟ فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند.» سردار محمد کوثری تعریف می کرد: در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم؛ برادر هادی، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا و بگیر. در جواب ابراهیم خیلی آهسته گفت: «شما کی میری تهران؟» گفتم: «آخر هفته.» بعد ابراهیم گفت: «سه تا آدرس را می نویسم، تهران رفتی حقوقم رو در این خونه ها بده!» من هم این کارو انجام دادم. بعدها فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرودار بودند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 92 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
*🌐 کانال مشاوره انرژی مثبت...* آموزش و پرسش و پاسخ در موضوعات: ➕ مشاوره پیش از ازدواج ➕مهارت زندگی مشترک ➕کودک ➕زناشویی *برای عضویت ضربه بزنید👇🏻* 💎 https://chat.whatsapp.com/EMHLUdilVUkCbEFPUWwK2D *مطالب ناب روانشناسی👌🏻* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
4_5983565187712549062.mp3
15.69M
🔺برای من نامه نوشتین 🔻با نامه کم نمیشه درد دوری 📎 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
•★ را نبُود ° بعد تـو امّیـد حیات 😔 •★جـانِ من❣ بودے ° و تقدیم ڪردم ... 🍁وداع پدر با فرزندش 🌙 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🕊اےآخرین ترانه و ای بهار 🌺بازآ که بی حضور تو تلخَست روزگار 🕊مولای من،ای منجیِ بزرگ 🌺تعجیل کن که تاب ندارم💗در انتظار 🌸🍃 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ باهمین سوز که ‌دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین هر که ‌پرسید چه‌دارد مگر از دار جهان همه‌ی دار و ندارم بنویسید حسین http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا