eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.2هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
10.1هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_ابراهیم_هادی ⭕️ابراهیم میگفت: بهتره که شبها #زود بخوابیم تا نماز صبح رو اول وقت و #سرحال بخونیم. کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده. آدم باید نماز صبح هم #اول_وقت بخونه. ‌ #شهید_ابراهیم_هادی🌷 #شهید_گمنام 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
❣﷽❣ #کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_چهل_وسوم 3⃣4⃣ «عارفانه» راوی
💖(فوق العاده زیبا) 4⃣4⃣ عمل عرفانی (دوستان شهید) آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در کتاب عمل عرفانی،ص۳۹به بعد می فرمایند: «عبادت اگر با تفکری که جان را متوجه حق می کند همراه باشد،انسان را کاملا در مسیرحق قرارمی دهد و سبب نجات آدمی می شود. درعبادت،بدن کاملا تابع روح می شود و اگر جان انسان در این حالت با تفکر متوجه حق باشد کاملا در مسیر حق قرار می گیرد و گر نه انسان جز شقاوت چیزی به دست نمی آورد. چنانکه در روایتی درکافی،جلد۱،ص۶۳،آمده : آگاه باشید در عبادتی که درآن نباشد خیری نیست... عارف همه ی کارها را به دستور «هوالاول» و برای لقای «هوالاخر» انجام می دهد و گویا حق رادر همه ی مظاهرش می بیند.» 🌺🌺🌺 با چند نفر از رفقا راهی قم شدیم. بعداز زیارت به همراه احمـ🌹ــدآقا و دوستان به خانه ی یکی از رفقا رفتیم و شب را ماندیم. نیمه های شب بودکه احمـ🌹ــد آقابیدارشد. من هم بیدارشدم ولی ازجای خودم بلندنشدم! ✨✨✨ احمـ🌹ــدآقا می خواست برای نماز وضو بگیرد اما احساس کرد این کار باعث اذیت صاحبخانه می شود. لذا قرآن را برداشت و در گوشه ای از اتاق مشغول خواندن قرآن شد. او بیداری در سحر را ولی برخلاف همیشه نماز شب نخواند❗️ ومن این رفتار او را مشاهده می کردم. بعد هم که اذان را گفتند و رفقا بیدارشدند وضوگرفتیم ونماز راخواندیم. روز بعد با ایشان صحبت می کردم. به دلایلی صحبت ازسحرگاه و قرآن خواندن احمـ🌹ــدآقاشد. ایشان به من گفت : من به خاطر رعایت حال صاحبخانه نتوانستم وضو بگیرم و نمازشب بخوانم،واماخداوند به واسطه ی قرائت قرآن درکآن سحرگاه پاداش عظیم و تأثیرات عجیبی به من داد. رفتاراحمـ🌹ــدآقا و این حکایت او برای من عجیب بود. او در آن سحرگاه بدون وضوومشغول قرآن شد و از عنایات خدا به خودش صحبت می کرد❗️ او به خاطرخدا نخواست که صاحبخانه اذیت شود و خدا اینگونه مزدش را داده بود. احمـ🌹ــدآقا مصداق کلام استادش، حضرت آیت الله حاج آقاومجتبی تهرانی بود که می فرمودند: «اگرببینم کارهای مستحب به واجب من لطمه بزند(یاباعث حرام شود) آن ها را می کنم.» بارها دیده بودم که احمـ🌹ــدآقا می گفت : اگراحساس کنم نماز شب باعث شود که صبح،برای رفتن به محل کار یا سر درس چرت بزنم یقیناً نمازشب را می کنم. ✨✨✨ احمـ🌹ــدآقا اعتقادداشت اگر مستحب مهمی مثل نمازشب جلوی کاری که به او واجب است را بگیرد یا باعث اخلال در آن کارشود،بایدنمازشب را گذاشت. البته ایشان معمولاً شب ها را می خوابید تا برای نماز شب🌙 وکار روزانه دچار مشکل وخستگی نشود. فقط شب هایی که دربسیج بود و آماده باش و...بود کار برایش سخت می شد ... 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
: 🌷شب عید نوروز بود و هنوز کلی در خانه مانده بود. عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت. 🌷نمی دانستم کجا می رود اما خواستم برگردد. ساعت 12 شب به خانه برگشت. 🌷بعد از شهادتش بود که فهمیدم آن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی و فقرای شهر برده، تا آنان هم با دلی سال جدید را آغاز کنند. 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
••⚜•• 😍🌹 بیایید یه بارم ڪه شده نمازمونو بخاطر و زود نخونیم ! رو این حساب بخونیم ڪه خونده باشیمش!!! 🦋 [عجب‌آهنگِ قشنگۍ داره ] التماس دعا🤲 نماز اول وقتش میچسبه😍👌 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 یک سالی از مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، خانه شان گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان ) همراه و دختر چهل روزه مان رفتیم از در که وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست . خانم ها و آقایان نشسته بودند و خوش و بش می کردند از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم ، ولی نتوانستیم آن را تحمل کنیم . خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه سمت خانه ناراحت بود . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد قدم هایش را بلند بر می داشت که تر برسد به خانه که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن رفته کمی که آرام شد، گرفت سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم می خواند و اشک می ریخت آن شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود که شاید راضی نباشد . ولی همیشه یک بود ، حتی در مبارزه با راوی : http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──