eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
10هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
#لبیک_یازینب ★خوش به حال #مدافعان_حرم ❣پر کشیدند🕊 از میان حرم ★بین سجده میان #سرخیِ_خون ❣آرمیدند با اذان📣 حرم ★لک #لبیک_یاحسین گفتند ❣در حریم نوادگانِ حرم ★مثل #عباس با قدی رعنا ❣شده بودند پاسبان حرم #کلنا_عباسک_یازینب #شبتون_شهدایی🌙 http://eitaa.com/golestanekhaterat
💞🍁💞🍁💞🍁💞🍁💞 💜🌸 💜🌸 قسمت نمیتونستم جمله ام رو ادامه بدم، دنیا بشدت دور سرم می چرخید، دلم می خواست این لحظه زنده نباشم، چقدر سخت بود، چقدر سخت … خود عباس حتی بهم گفته بود که اگه شهید شد من چیکار میکنم … کاش اون روز جوابشو میدادم .. کاش بهش میگفتم منم دیگه زنده نمی مونم .. کاش میگفتم …😣😢 محمد با ناراحتی 😞و چشمای خیس😢 سرشو انداخت پایین و گفت: _آره، 👣 👣شد!! دیگه هیچی نفهمیدم.... فقط چشمام سیاهی رفت و تو بغل محمد از حال رفتم …😖 . . . تا به خودم اومدم پشت تابوت عباس حرکت میکردم سیل عظیمی از جمعیت اومده بودن تشییع عباس … مگه عباس رو چند نفر میشناختن .. .. پشت سر تابوت راه میرفتم و باهاش حرف میزدم..😭 عباس! عباس چقدر زود .. عباس چرا انقدر زود رفتی .. ما هنوز باهم زندگی نکرده بودیم .. ما هنوز یکبار هم بی دغدغه راجب خودمون حرف نزده بودیم .. عباس مگه نمیدونستی که من چقدر دلتنگت بودم ..😭 عباس چرا انقدر زود انتخاب شدی برای شهادت ..😭 عباس من از تنهایی بعد از تو میترسم .. عباس چرا زود رفتی ..  چرا انقدر زود .. چرا … . . . قبر آماده بود، 🌷پیکر عباسم🌷 رو داخل قبر گذاشتن،  به خودم اومدم من اینجا چیکار میکنم پس؟؟!  منم باید با عباس دفن کنن ..😖 چرا عباس تنهایی میره .. پس من تنها تو این دنیا چیکار کنم .. من بدون 🌸عطر یاس🌸 میمیرم .. اکسیژن دلیل زنده موندن من نیست،  اکسیژن من عطر یاسِ عباس بود .. خواستن سنگ لحد رو بزارن، خودمو بالای قبر رسوندم، افتادم کنار قبر .. صداش زدم: _عبااااااس .. نباید بری عباس ..نباید بری عباسِ من باید زنده بشه ..😫😭😵 باید ..مگه من چند وقت بود که داشتمش .. قطره ای 😢از اشکم داخل قبر افتاد .. فقط صدای “یازینب” بود که میشنیدم .. . . “لحظھ ے وداع با چشم پر اشڪ ڪنار قبر میشینم آه اے مهربــون بارِ آخــره دارم تو رو میبینم” 💔💔 ادامه دارد.... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💞🍁💞🍁💞🍁💞🍁💞 🍀💞🍀💞🍀💞🍀💞🍀 💜🌸 💜🌸 قسمت (قسمت آخــــــــر) چشمامو باز کردم، همه جا تاریک بود، تاریکه تاریک .. خیره بودم به سقف اتاقم که تو تاریکی شب فرو رفته بود .. بلند شدم نشستم، صدای نفس های منظم مهسا که نشون از خواب عمیقش میداد فقط میومد .. دستی به صورتم کشیدم از اشک و عرق خیس شده بود ..😢😣 دستام میلرزید .. دست بردم و "و ان یکاد" ی که عباس بهم داده بود و لمس کردم ..😰 یازینب .. یازینب .. زدم زیر گریه ..😫😭 فقط حضرت زینب "سلام الله علیها "رو صدا میزدم .. یازینب ...😩😭 فقط صدای گریه ی من بود که تو تاریکی شب به گوش میرسید .. 👣آخ عباس .... عباس....👣 . . وای که چه کابوس وحشتناکی بود .. بلند شدم و ✨وضو✨ گرفتم .. به ساعت نگاه کردم، یکساعت تا اذان صبح مونده بود .. سجاده ام رو پهن کردم .. چادرمو سر کردم و ایستادم .. خدایا برای رسیدن به بندگی تو نماز میخونم، دو رکعت🌟 "نماز شفع" 🌟میخونم قربه الی الله .. دستامو کنار گوشم آوردم و "الله اکبر " گفتم .. تا دستام پایین رسیدن اشکام هم جاری شدن ..😭 بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین ... سلام نماز رو دادم، باز پیشونیم بهونه ی ⭐️مهر رو میگرفت، سرم رو به سجده گذاشتم که سجده شکر بجا بیارم .. اما نمیشد، گریه امان شکر گذاری نمیداد..😭 خدایا، خدا جونم، منو ببخش، من کی نماز شب خون بودم که الان بهم این توفیق رو دادی ..😖 خدایا من اگه برای عباس بی تابی میکردم چون عباس رو دوست داشتم بخاطر تو ..😭 چون بوی تو رو میداد .. 😭 چون با دیدنش یادِ تو می افتادم ..😭 خدایا من دنبال تو ام ..😩😭 خدایا رسیدن به تو چقدر سخته.. چقدر سخت ..😖😭 باید از های وجودم بگذرم .. باید از تمام به این دنیا بگذرم .. خدایا ..😫 خدایا من از عباسم گذشتم ..😭😖 🔥تو ام از گناهای من بگذر یا الله ..💦 شروع کردم در همون حال سجده با گریه "العفو " گفتن ..😭🙏 چقدر خوب بود که خدایی داشتیم که اجابت میکرد دعای بندش رو .. 🙏خدایا من از او گذشتم.... تو نیز از گناهانم درگذر....🙏 🌷پـــــایــــان🌷 🇮🇷پیشکش به تمامی.... شهدای عزیز مدافع حرم 🇮🇷تقدیم به.... عاطفه ها و معصومه های سرزمینم، و 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🍀💞🍀💞🍀💞🍀💞🍀
🔸چند روز مونده بود که #عباس بره اومد خونمون🏡 از دوره اومده بود اون شب #سرد بود اومد نشست با هم صحبت کردیم 🔹بعد عباس گفت اگه آدم برای #شهادت بره سوریه هیچ وقت شهید نمی شه❌ آدم بایدهمیشه برای #جهاد برای حفاظت از ناموس بره👌 🔸هنوز که هنوزه این جملش تو ذهنمه💬 همش حرف های #آسمونی می زد انگار جاش اینجا نبود😔 راوی:همکار شهید #شهید_عباس_آسمیه🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
💠شجاعت شهید 💟مجید خیلی شجاع بود خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را می‌داد. نترس و #شجاع بود... 💟مجید تو #حرم گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر، ⇜بزار بشم فدات ⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت ⇜عربا عربا بشم ⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم .. خوش به سعادتت😔 #شهید_مجید_قربانخانی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🔻یـا حضـرت عبـاس مـددے گفتم: فـایده ای ندارد، این منطقـه را بچه ها #چنـدبـار گشتـه بودند اما مجیـد ول ڪن نبود. زیر لـب" یا حضـرت عبـاس مـددی" گفت و راه افتـاد رفت طـرف دیگر دشت، اولین بیلی که زد #استخـوان ها پیدا شد. خاڪ ها را از روی #ڪارتش کنار زدیم و فامیلی اش یـادم نیست اما اسمـش #عبـاس بود، با قمـقـمه #پـرآب. پشـت پیـراهنش نوشته بود: " فـدای لـب تشنـه ات یا ابـالفضـل." جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
♨️ #فوری ♨️ 🌷پیکر مطهر شهیدان مدافع حرم #مرتضی_کریمی و #مجید_قربانخانی پس از حدود 4 سال کشف و شناسا
خبر رسانید به کنعانیان بوی پیراهن خونین کسی می آید.... دلـــــــم را حوالی جاگذاشته ام … در یک سحرگاه ِ سردِ زمستانی ! همانجا که ، تسبیحات ِ نماز صبحِ مان ، ذکر ِ شد .. همانجا که ستون به سمت ِ خط ، پیش رفت و از نقطه ی رهایی گـــذشتیم تا … دلــــــــم را حوالی ِ جاگذاشته ام ! همانجا که بر زمین افتاد … نه ، نه … بر افتاد ! دلم را حوالی ِ ، در کنار پیکر ِ جاگــذاشته ام … کنار خنده های … کنار پیکر … کنار ِ اخلاص ِ …ساده گی ِ … شجاعت ِ و .. مظلومی ِ … نگـــاهِ .. .. .. چه غریبانه رفتند و من ، دلم را حوالی جـــــاگذاشتم ، همانجایی که قفس ِ نـَفس را شکستند و همه شدند و خدا برای من ، اینگونه رقم زد بمانم و حسرت ِ را به نظاره بنشینم … کـــــــآش و ای کاش که فرصتی هم ، برای ِ من بود … عباس‌جان‌ بعدتوخاطره‌هابرسرمن‌میریزند چہ‌ڪسےگفتہ‌ڪہ‌این خاطره‌ها میمیرند؟ بہ‌خدا طاقتم اندازه‌این دورےنیست شڪ‌نڪن خاطره ها جان‌مرا مےگیرند.. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ در این حوالی چراغ روشن کرده ام و نشسته ام تا مرا ببینی و نجات دهی از این تنگنای دنیا! تو آرام جان و جهان منی ! الو ، الو سلام #عباس! بگوشی ؟ صدامو داری؟ #شهید_کیهانی: #عباس حرفی سخنی اگر داری این لحظات آخر بگو؟ #شهید_عباس_کردانی: دوست دارم #امام_زمان عجل الله رو ببینم اگر ازمون راضی هست امشب ببینمش! 💥شهدای مدافع حرم #عباس_کردانی #محمد_کیهانی #عارف_کایدخورده •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ در این حوالی چراغ روشن کرده ام و نشسته ام تا مرا ببینی و نجات دهی از این تنگنای دنیا! تو آرام جان و جهان منی ! الو ، الو سلام #عباس! بگوشی ؟ صدامو داری؟ #شهید_کیهانی: #عباس حرفی سخنی اگر داری این لحظات آخر بگو؟ #شهید_عباس_کردانی: دوست دارم #امام_زمان عجل الله رو ببینم اگر ازمون راضی هست امشب ببینمش! 💥شهدای مدافع حرم #عباس_کردانی #محمد_کیهانی #عارف_کایدخورده •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
همیشه مےگفت "کسی که برای دفاع از عمه جان #زینب میره، باید مثه حضرت #عباس شهید بشه"...🕊 و... شهادتش هم بی شباهت نبود با عباسِ زینب #شهید_حمیدسیاهکالی_مرادی🕊 #یادشهداباذکرصلوات 🌷 #شبتون_شهدایی🌹 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🔻رهبرانقلاب: همین الان کسانی در دنیا هستند که با #شهدا اُنس💞 بیشتری دارند، در مشکلات زندگی #متوسّل ب
💐خانواده شهید والامقام دل‌نوشته ای را در اولین (سال ۹۶) خطاب به فرزندش نوشته است:    💌 برای پروانه شدن به تنیدن ابریشم به دور خود محتاج است که اگر نپیچد⭕️ و آن ابریشم است که از کرمی چاق🐛 و زشت پروانه ای می‌سازد زیبا و حیرت آور 😍   💌حکمتش را اما خیلی ها نمی دانند. زیبایی پروانه به محبوس نگه داشتن خود هر چند در مدتی کوتاه👌 از دست پر دنیاست ...    💌 نمی دانم از کی پیله به دور خود دمیدی...نمی دانم کی و رفتی و تا دیگر نباشی اما هستی😍 این که نیستیم. شهید سید مرتضی می گفت: پندار شما زمینیان🌏 ایراد دارد آسمانیان اند و هرگز نخواهند مرد❌ و هر روز زنده تر از دیروز👌   💌پروانه ات اما می دانم در آن حسابی گل🌷 کرده بود، بوی (س) میدادی پسر تو کجا و شده کجا⁉️ میخ در😔 شده بود تاوی که بردت اما نبردت نگهت داشت.    💌امروز سالگرد بیست و چهارمین (سال۹۶) بهار عمر انقلابی در روز تولد🎊 علی اکبر حسین(ع) است. مردم! در میدان رزم اند و رجز می خوانند🗣 حواسمان باشد زندگیمان را چه کسانی هستیم.    💌ای تر از همه زندگان عالم ای بزرگتر از همه بزرگان هستی این دستان آلوده به دنیـ🌎ـا باش. ما راه را از بیراه گم کردیم و چشم امیدمان به همان خواب های که یک روزی تو را از عصاره وجودش سیر می کرد و دیگر روزش را در غم می گرید😭    🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
☆❣★در آرزوی شهـادت★❣☆ 🔸عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش🚶 می گفت: بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به جنگ‌ بروند که داشته باشند 🔹ولی در این جنگ مانند ، جوانان خط شکن لازم است و یکی از این جوانان خط شکن و فدایی بود💪 🔸تنها ۴۰روز قبل از اینکه به اعزام شود نامزد💍 کرده بود. تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به رسید. 🔹میگفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت📳 و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما باید دیندار باشیم👌 🔸اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز رسیدیم و شهیدیم🌷 پس باید مراقب باشیم را از دست ندهیم🚫 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌼🍃🌼🍃 💠طاقت رفتنش رو نداشتم 🔰 ۲ سال بود که وارد سپاه شده بود. مدتی به عنوان نمونه انتخاب شده بود. وقتی اعتراض مرا از بودن کارش می شنید می گفت مادرجان غصه😔 مرا نخور، من به# عشق 💗کسی می روم که اگر تیر بخورم می دانم خودش برای بردن من خواهد آمد.🌼🍃 ●✳️به من می گفت# مادر اگر روزی نبودم #۱۳ روز روزه_قضا برای من بگیر. خمس مالش را پرداخت کرده بود. قبل از اعزام به خیلی روی خودش کار کرد و برای عروج و 🌫شدن کاملا آماده شده بود.🌼🍃 ●🔰عباس سخنی از سوریه با من نزد و تنها گفت برای یک ۴۵ روزه خواهد رفت. من طاقت دوری از او را نداشتم برای همین زمانی که ساکش را می بست بیرون رفتم تا کردن و رفتنش را نبینم.🌼🍃 ●✳️آن 🌝چند بار تماس گرفت وقتی متوجه حال خراب 😔من شد از مسئولان مربوطه اجازه گرفت و به منزل آمد او به من گفت هر زمان که جنگی رخ دهد و من در آن حاضر شوم خواهم شد چون آن را از حسین(ع) خواسته ام. ●🔰پس بعد از من گریه 😭نکن و هر زمان که به یاد من افتادی و دلتنگ شدی به یاد امام حسین(ع) گریه کن. می گفت کسانی که برای از حریم اهل بیت به سوریه می روند در حقیقت می روند تا دشمن به کشور ما نیاید چرا که هدف اصلی دشمنان ایران است از این رو ما با حضور در دشمن را در پشت مرزهای سوریه نگه داشته ایم تا امنیت در کشور ما همچنان ادامه یابد. http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
حاجیان جمع اند دور هم همہ پس ڪجا رفتہ فاطمہ حاجـیان رفتند یڪ سر در منا پس چرا او رفتہ سوے او بجاے موے سر ، سـر مےدهد و و مےدهد سعے حـج او صفا با خنجر اسٺ مروه اش قبر اسٺ برحسین (ع) http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🥀 ♡نون والقلم♡ . 🍃یادم می‌آید گفته بودم، بد نیست بشنویم از مردانی که وقتی دور دور ادعا بود بازنده میدان بودند و وقتی پای غیرت به میان می‌آمد حریف می‌طلبیدند، آنان که بی بهانه پای اعتقادشان می‌ایستاند و در عمل مرد میدان بودند. . 🍃آن روز قلم از بی ادعایی و دلدادگی برای کاغذ گفت ، گفت و گفت تا به خط سرخ رسید. اما اینبار همان قلم قصه زمینی شدن همان سرباز را برای کاغذ روایت میکند🙂 . 🍃از ۳۶ سال پیش میگوید از پانزدهمین روز که در گیر و دار جنگ سرباز ما متولد شد😍 . 🍃از قاعده عاشقی میگوید همان چهار حرف که مریدانش معنای عشق را در او پیدا میکنند، (ع). قاعده ای که دیکته هرشب سید و ذکر روی لب هایش بود... . 🍃میگوید که در مکتب حسین(ع) شد ، با غیرت گونه قد کشید و زیر سایه سرباز امام شد...😌 . 🍃میگوید و همه را خط به خط ، بند به بند روی کاغذ حک میکند و کاغذ خط به خطش را که نه! حرف به حرفش را از بر میشود و قلم خوش رقصی میکند تا حرف های آخرش را روی سینه کاغذ بنشاند: از حرم تا زینبیه به قاعده یک یا حسین(ع) میشود طی‌الارض کرد! درست مثل تولدت مبارک بسیجی❤️ . ✍نویسنده : . 🕊 . 📅تاریخ تولد : ۱۵ مهر ۱۳۶۳ . 📅تاریخ شهادت : ۱۰ تیر ۱۳۹۲ . 🥀مزار شهید : اهواز . http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🥀🥀 🍃او را به عاشقی می‌شناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک علمدار. . 🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بی‌پدری را کمتر می‌کرد. . 🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ اورا به سمت و سوی خود کشاند. وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد. . 🍂گویی این همه را وامدار نامش است.عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است🍀 عباس‌گونه اش او را به خاکِ کشاند و نمک‌گیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود. . 🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به رفت. مادر می‌گوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))." . 🍂باید خالص باشی و برای نه از جان که از بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگی‌ها، در گوشِ یار سخن از می‌گفت تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت . ۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ برسد🕊 . ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان . ✍نویسنده : . 📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳ . 📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین . 🥀مزار : بهشت زهرا http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💠شجاعت شهید 💟مجید خیلی شجاع بود خیلی جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را می‌داد. نترس و بود... 💟مجید تو گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو نوکرت اومده ببین منو بخر، ⇜بزار بشم فدات ⇜بشم مثل مثل علی اکبرت ⇜عربا عربا بشم ⇜بزار مثل علی اصغرت جون بدم .. خوش به سعادتت😔 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
می گفٺ می خواهم جورے شوم ڪہ نیاز بہ ڪفن نداشٺہ باشم!عاشــق روضہ (ع) بود... می گفٺ : آدم ٺو خونش بگیره ، روضہ عباس(ع) حتی اگر فقط پنج نفر شرڪٺ ڪنند روضہ (ع) دیوانہ اش مے ڪرد... جورے الٺماس ڪرد ڪہ در ساݪ گذشته بعد از انفجار ماشینش در حݪب_سوریہ بے دسٺ ، اربا اربا بہ شهادٺ رسید... عاشقِ عباس باید هم ڪوه باشد ، باید فدایے زینب باشد، باید فانے در حسین باشد. http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید عباس دانشگر🌺 #گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا http:/
🍃عشق حسین، تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد... عشق ، عاشق پرور است... عشق حسین، پرور است❤ 🍃عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و به هوای عشق حسین، تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد. 🍃بعد از هزار و اندی سال، باز هم عشق حسین، عشقِ زمینی را می‌دهد. اینبار تازه دامادی به نامِ . متولد ماهِ اردیبهشت، ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ ...🙃 🌿درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پ.ا.س.د.ا.ری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. 🍃میدانِ جنگِ ، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😔 🍃قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ سوخته اش شد. 🍃مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. 🍃پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است⚘ 🍃جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را گرم می‌کند🌺 ✍نویسنده: 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان 📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب 📅تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🌼🌺🌴🌺🌼💐 اولین بار برای صحبت کردن زمان خواستگاری و آخرین بار هم برای صحبت کردن قبل از اعزام به سوریه به گلزار شهدای قصر فیروزه تهران محل رفتیم. محل دلداگے ما همین امامزاده بود با نسبت فامیلے داشتیم پسر عموم بودن که ۲۹ دی ماه سال ۱۳۹۴ پیشنهاد ازدواج دادند و ماهم روی پیشنهادشون فکر کردیم. اصلا انتظار نداشتم تو این سن ازدواج کنم ولے وقتی به خواستگاریم اومدن، متعجب شدم اما خصوصیاتے که تو ذهن من بود، همه اون رو داشت و مهمترین شرطم این بود که همسر آینده ام تهران باشه که اینطور بود. تو روز خواستگاری به زندگے ساده و کالای ایرانے خیلی تاکید داشت ما ۲۸ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ صیغه محرمیت رو خوندیم و قرار بود تابستون عقد کنیم من خیلے مخالف رفتن به بودم و اصلا اجازه ندادم که بره! ولے با حرف هاش منو راضی کرد... روزی که مےخواست به بره من مدرسه بودم و از روزهای قبل هم امتحان داشتم ، نتونستیم زیاد باهم صحبت کنیم و فقط برام یه نامه برایم نوشته بود وقتی اونو خوندم خیلے مضطرب شدم ، چون نوشته هاش طوری بود که مشخص می شد آخرین نوشته هاشه خیلی عارفانه نوشته بود نوشته بود رفتم تا وابسته نشوم ، چون مےترسید به عشق دنیویش زیاد وابسته بشه و نتونه دل بکنه و فراموش کنه که در اون طرف مرزها چه اتفاقاتی دارد میافته! در تلگرام هم با هم در ارتباط بودیم وقتے یک هفته گذشته بود ، تو تلگرام بهم گفت: "یک هفته به اندازه یک ماه برایم گذشت" راوی : ht
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خواستگار دخترم بود . روزی که برای خواستگاری آمد تمام وقت سرش پایین بود . گفت : دایی ، من دیگه مرد شدم ... راست می گفت ، دیگر بزرگ شده بود و می توانستیم روی او حساب کنیم . خیلی با حرفش را زد و رضایت مان را گرفت . از بچگی این خواهر زاده ام را دوست داشتم . با بود. همیشه نسبت به خواهر هایش حساسیت نشان می داد . همین و اش هم باعث شد که تا آخرین نفس پای کشورش کند . اهل و و بود ، اما فکر نمی کردم توفیق نصیبش شود . از مرزبانان ناجا در مرز نگور سیستان و بلوچستان هفدهم فروردین ۹۴ در درگیری با تروریست های جیش الظلم به رسید . شادی روح و http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 اولین بار برای صحبت کردن زمان خواستگاری و آخرین بار هم برای صحبت کردن قبل از اعزام به سوریه به گلزار شهدای قصر فیروزه تهران محل رفتیم. محل دلداگے ما همین امامزاده بود با نسبت فامیلے داشتیم پسر عموم بودن که ۲۹ دی ماه سال ۱۳۹۴ پیشنهاد ازدواج دادند و ماهم روی پیشنهادشون فکر کردیم. اصلا انتظار نداشتم تو این سن ازدواج کنم ولے وقتی به خواستگاریم اومدن، متعجب شدم اما خصوصیاتے که تو ذهن من بود، همه اون رو داشت و مهمترین شرطم این بود که همسر آینده ام تهران باشه که اینطور بود. تو روز خواستگاری به زندگے ساده و کالای ایرانے خیلی تاکید داشت ما ۲۸ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ صیغه محرمیت رو خوندیم و قرار بود تابستون عقد کنیم من خیلے مخالف رفتن به بودم و اصلا اجازه ندادم که بره! ولے با حرف هاش منو راضی کرد... روزی که مےخواست به بره من مدرسه بودم و از روزهای قبل هم امتحان داشتم ، نتونستیم زیاد باهم صحبت کنیم و فقط برام یه نامه برایم نوشته بود وقتی اونو خوندم خیلے مضطرب شدم ، چون نوشته هاش طوری بود که مشخص می شد آخرین نوشته هاشه خیلی عارفانه نوشته بود نوشته بود رفتم تا وابسته نشوم ، چون مےترسید به عشق دنیویش زیاد وابسته بشه و نتونه دل بکنه و فراموش کنه که در اون طرف مرزها چه اتفاقاتی دارد میافته! در تلگرام هم با هم در ارتباط بودیم وقتے یک هفته گذشته بود ، تو تلگرام بهم گفت: "یک هفته به اندازه یک ماه برایم گذشت" 🌺
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 یک سالی از مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، خانه شان گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان ) همراه و دختر چهل روزه مان رفتیم از در که وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست . خانم ها و آقایان نشسته بودند و خوش و بش می کردند از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم ، ولی نتوانستیم آن را تحمل کنیم . خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه سمت خانه ناراحت بود . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد قدم هایش را بلند بر می داشت که تر برسد به خانه که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن رفته کمی که آرام شد، گرفت سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم می خواند و اشک می ریخت آن شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود که شاید راضی نباشد . ولی همیشه یک بود ، حتی در مبارزه با راوی : http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 شب عملیات امشب به نزن... امشب به لجن‌های اروند خضاب می شود... ابراهیم جان بلند شو... هر چقدر امشب دادم فقط کردی و دیگه هیچ وقت را ندادی... خداحافظ برای همیشه امشب سنگ می شود... عبدالحسن عبدالحسین چرا دیگه صدات پشت به گوش نمی رسه... آقا فردا صبح باید بدن بی سرت را کف بخوابانم... اصغر امشب مواظب باش... حسنم فردا صبح در حاشیه اروند با عکس یادگاری می گیرند... حسن جان نرو!!! امشب بی خیال شوید!!! سید محسن امشب بی رحم است... 🌹 ❤️ 🌷 🕊 شادی روح و 🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد . من به او گفتم شما چه کسی هستی گفت : اسمم است. در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز است و تعدادی از روی فرش ایستاده اند . به من گفت : به بگویید زیاد نگران من نباشد جای من بسیار خوب است ،من پروانه وار و پر کشیده ام . به نیت من به مدت دو سال قضای احتیاطی بخوانید ، من نیاز به نماز دارم . از خاله ام خانم عبدوس که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند . صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم . اشک در چشمانش حلقه زد و گریست گفت را مثل دوست می داشتم . وقتی خبر را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت می کنم به او قرآن می خوانم و می فرستم . شادی روح و http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید عباس دانشگر🌺 🌹🍃🌹🍃 #گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا h
«وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ»؛ یعنی ستایش خدای را که درهم شکننده سرکشان و نابودکننده ستم‌کاران است. 📝به مناسبت سالروز شهادت 📕شهید‌_عباس_دانشگر 📕تاریخ تولد : ۱۸ /۲/ ۱۳۷۲. سمنان 📕تاریخ شهادت : ۲۰ /۳/ ۱۳۹۵.حلب 🥀مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان 📗عشق حسین، تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد... عشق حسین، عاشق پرور است... عشق حسین، شهید پرور است❤ 🌴 📗عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند ⛳کربلا کرد و وهب به هوای عشق حسین، تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد. 🌴 📗بعد از هزار و اندی سال، باز هم عشق حسین، عشقِ زمینی را شکست می‌دهد. اینبار تازه دامادی به نامِ . متولد ماهِ اردیبهشت، ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ❤ قلبِ مادر...🙃 🌴 📗درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پ.ا.س.د.ا.ری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ حضرت_عقیله شد. 🌴 📗میدانِ جنگِ حلب، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای جوانِ_کربلا بارانی کرد😔 🌴 📗قبل از شهادت نماز خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش حسین (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ پیکر سوخته اش شد. 🌴 📗مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. 🌴 📗پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر بندگی را در پیش گرفته و نُه ساله بود که اعتکاف های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، معتکف آسمانها است⚘ 🌴 📝جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را 🔥گرم می‌کند 🌴 هدیہ بہ ارواح مطهر شهدا وشهیداݧ مدافع حرم آل للہ ، 🌷صلـــــــــــــواتــــــــــــ🌷 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──