eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.2هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
10.1هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
وسایلی که حدود یک ماه بعد از #شهــادت شهید به خانواده شهیدتحویل دادن. خیــلی ارادت زیادی به #حضرت_زهرا(سلام الله) داشت. از وسایلی که برگشت یه سربند سبز یا #فاطمةالزهرا بین قرآنش📖 بود. #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷 🔹یه شب🌒 تو منطقه دیدم ناراحته و انگار از بیماری رنج می بره😣 و معلوم بود داره . بهش که رسیدم گفتم چیه برادر ، چی شده ⁉️ 🔸گفت: چیز خاصی نیست خوب میشه و گفت فقط ناراحتم از این که از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمونم😔 امیدوارم سریعتر بشم. 🔹خلاصه شروع کردم به کمرش و می دونستم این کمردرد همینطوری نیست⭕️ 2_3 ساعت⌚️ قبل خوب خوب بود .خیلی باهاش کلنجار رفتم که چی شده. بالاخره قفل زبانش شکسته شد 🔸گفت: یه مکان از خط احتیاج مبرمی به داشت 💣که بعلت خطر زیاد کسی حاضر نشد❌ مهمات به جلو ببره که باعث شد خودم به چندین جعبه مهمات سنگین رو زیر تیر و ترکش 💥به سختی ببرم همین باعث کمر دردم شده. 🔹با خودم گفتم هنوزم پیدا میشه😍. خودش فرمانده گردانه و جعبه مهمات📦 می بره. 👌 ✔️ @golestanekhaterat
پیر ما گفت #شهادت هنر مردان است عقل نامرد در این دایره سرگردان است پیر ما گفت که مردان الهی #مَردند که به دنبال رفیق ازلی میگردند✊ #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی #شـبتون_شـهدایـی🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat
باید برای آنکه شھدا نظر کنند گاهی به آنچه بودیم نظر کنیم راهی بجز صدا زدن او نمانده است باید که سر بسمت خدا جابجا کنیم.. #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی🌷 #سالروز_شهادت •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🌷 💠سفر راهیان نور 🔰داخل اتوبوس🚎 نشستیم اتوبوس حرکت کرد دوربین📷 را روشن کرد و گفت: خانم این را نگاه کن. گفت: ببین این شهید🌷 چقدر شبیه من👥 هست. 🔰دوربین گرفتم و به عکس نگاه کردم. به آقا ابوالفضل گفتم: واقعا شبیه هم هستید👌 به من گفت: این عکس را به کسی نشان نده❌ و این ماجرا را برای کسی . گفتم: چشم... 🔰گذشت تا چند روز بعد آقا ابوالفضل که خانه پدر🏡 آقا ابوالفضل با بقیه خواهر ها و برادرانش جمع بودیم و مشغول نگاه کردن و کلیپ های🎞 آقا ابوالفضل بودیم. یاد عکس و آن شهید و آقا ابوالفضل به اون شهید افتادم. 🔰عکس📷 را پیدا کردم و به آقا ابوالفضل نشان دادم و گفتم: میدانی این کیه⁉️گفت: معلومه ابوالفضله دیگه. گفتم: نه آقا نیست🚫 و داستان را برایش تعریف کردم. 🔰آقا ابوالفضل 11 اسفند ماه📆 به رفت و تحویل سال با من تماس گرفت☎️ در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم: شما هم آنجا رفتید که گفت: بله کلی هم از ها پذیرایی کردیم😄 🔰سه روز قبل از نیز با من تماس گرفت و به او گفتم: دلمـ💔 برایت تنگ شده و آقا ابوالفضل با پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم هستی💞 من جواب دادم که نمی توانی این بار به جای 45 روز 40 روز بمانی و زود برگردی که گفت: امکانش نیست⛔️ اینجا کار زیاد است. ماه 1395 بر اثر ترکش خمپاره💥 در جنوب غرب حلب به فیض شهادت🌷 نائل آمد. 🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
همیشه باهاش شـوخے میکردم ومیگفتم: اگه شربت شهادت آوردن نخـوریا🙄بریز دور😅😬 یادمه یه باربهم گفت: اینجـا شربت شهادت پیدانمیشه چیکارکنم؟😕 بهش گفتـم: کارے نداره که🙂 خودت درست کن بده بقیه هم بخورند!خندیدوگفت: این طورے خودم شهیدنمیشم که☹️ بقیه شهید میشن😐 شربت شهادت یه جورایی رمز بیـݧ من وآقاابوالفضل بود. یه بـار دیدم تو تلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که مـن نمیشناختم🤔 متنش این بود: ! هستـــم😊 اگه کارے داشتے به این خط پیام بده. هنـوز هم شربـت نخـوردم😅☹️. 🕊 ❤️ ✌️💚 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
همیشه باهاش شـوخے میکردم ومیگفتم: اگه شربت شهادت آوردن نخـوریا🙄بریز دور😅😬 یادمه یه باربهم گفت: اینجـا شربت شهادت پیدانمیشه چیکارکنم؟😕 بهش گفتـم: کارے نداره که🙂 خودت درست کن بده بقیه هم بخورند!خندیدوگفت: این طورے خودم شهیدنمیشم که☹️ بقیه شهید میشن😐 شربت شهادت یه جورایی رمز بیـݧ من وآقاابوالفضل بود. یه بـار دیدم تو تلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که مـن نمیشناختم🤔 متنش این بود: ! هستـــم😊 اگه کارے داشتے به این خط پیام بده. هنـوز هم شربـت نخـوردم😅☹️. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
✍ #برگی_از_خاطرات 🌷روزی از موضوعی #ناراحت بودم و از آن رنج میبردم، ابوالفضل منو دید و بعد از فهمیدن قضیه به من گفت: داداش دو رکعت نماز بخون تا #آروم بشی 🌷گفتم: آخه... گفت: بخون. منم خواندم و #بهتر شدم این قضیه گذشت تا روزی که خبر شهادتش رو به من دادن. حالم خیلی خراب بود. به یاد پند برادرم افتادم و دو رکعت نماز خواندم و #آرام شدم 🖋راوی:برادرشهید #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی🌷 #شهید_مدافع_حرم •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
آن روز گدازه☄ دلم را دیدم تازه دلم را دیدم وقتی که به مردم می رفت تشیع جنازه دلــ💔ـــم را دیدم😭 🌙 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
یہ قرآن جیبی داشت ڪه هر جا وقت داشت ، آن را تلاوت می ڪرد . همیشہ دائم الوضو بود و بہ نماز اول وقت تو هر شرایط و مڪانی اهمیت می داد . 🌷 🍃 ولادت : ۶۴/۱۲/۲ - تهران 🍂 شهادت : ۹۵/۱/۱۸ - سوریہ 🍃 آرامگاه : پاڪدشت ورامین - گلزار شهدای روستای ارمبویہ http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
یہ قرآن جیبی داشت ڪه هر جا وقت داشت ، آن را تلاوت می ڪرد . همیشہ دائم الوضو بود و بہ نماز اول وقت تو هر شرایط و مڪانی اهمیت می داد . 🌷 🍃 ولادت : ۶۴/۱۲/۲ - تهران 🍂 شهادت : ۹۵/۱/۱۸ - سوریہ 🍃 آرامگاه : پاڪدشت ورامین - گلزار شهدای روستای ارمبویہ http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
یہ قرآن جیبی داشت ڪه هر جا وقت داشت ، آن را تلاوت می ڪرد . همیشہ دائم الوضو بود و بہ نماز اول وق
** ●همیشه با او شوخی می‌کردم و می‌گفتم: «اگه شربت شهادت آوردند نخوری، بریز دور! یادمه یک بار به من گفت: «اینجا شربت شهادت پیدا نمی‌شود، چه کار کنم؟» گفتم: «کاری ندارد، خودت درست کن، بده بقیه هم بخورند.» خندید و گفت: «اینطوری خودم شهید نمی‌شوم، بقیه شهید می‌شوند.»    ●«شربت شهادت» یک جوری رمز بین من و آقا ابوالفضل بود. یک بار دیدم در تلگرام یک پیام از یک مخاطب آمد که من نمی‌شناختم! متنش این بود: «ملازم، مدافع هستم. اگر کاری داشتی به این خط پیام بده. هنوز هم شربت نخوردم.» هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدم گوشی خانه مادرم زنگ زد. ''آقا ابوالفضل بود'' بعد از احوال‌پرسی گفت: «این، خط دوستم است، کاری داشتی پیام بده.» ● دو روز قبل از شهادت آخرین تماسش بود، خیلی با هم صحبت کردیم. مثل همیشه! یادم هست که به او گفتم: «ببخشید اگر زن خوبی برایت نبودم.» گفت: «خدا دو تا نعمت بزرگ به من داد، زن خوب، پول خوب! بعد هم زد زیر خنده.» ‌✍راوی: همسرشهید http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──