eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.2هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
12.6هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 یادی از سردار رشید اسلام و همرزمان و به نقل از همرزمان سال 1361 خرمشهر عملیات الی بیت المقدس اردیبهشت سال شصت و یک ، در سمیناری با حضور فرماندهان و مسئولان جنگ که در رابطه با عملیات در اهواز تشکیل شده بود شرکت کرد . بعد برای حضور در مراسم یکی از برادران به نجف آباد برگشت . اون دو روزی که در نجف آباد بود رو نوشت و با دوستان و اقوامش خداحافظی کرد . نزدیکیهای غروب بود که برای شرکت در عملیات راهی منطقه شدیم . تازه از داران رد شده بودیم که به یک کافه رسیدیم ، همانجا از ماشین پیاده شدیم که هم نمازمان را بخوانیم و هم غذایی بخوریم . آن موقع ، و ، که با کمک اونها جهاد رو تشکیل داده بود ، شده بودند . وضویش را گرفت و بی آنکه آستینهایش را پایین بکشد ، ایستاد به نماز . نمازش را که خواند با حالت خاصی گفت : « حسین آقا ، كه شد . و هم شدند ، امّا من هنوز مانده ام . نمی دونم چرا با این که و در خواب ، خبر رو بهم دادند امّا هنوز زنده ام !» اونقدر گرفته بود که حتی نتوانست غذایش را تمام کند . در راه به روستایی رسیدیم . بعد از سوار کردن دو تا از دوستانش ، من به جای پشت فرمان نشستم . حدود ساعت چهار صبح بود که به قرارگاه شوش رسیدیم و بعد در مقر جدیدی که با بچه های جهاد در مدرسه ای راه اندازی کرده بودیم ، ماندیم . چون نقشهی عملیات عوض شده بود به دارخوئین رفتیم و اونجا مقرّ جدیدی رو احداث کردیم ، سه روز بعد ، عملیات شروع شد . دارخوئین محل استقرار نیروهای تیپ14 امام حسین(ع) بود . بچه های جهاد نجف آباد هم اونجا آمده بودند . قبل ازظهر بود که من به دارخوئین رسیدم ، هم بیشتر از چند ساعت نبود که آمده بود . بعد از سلام و احوالپرسی ، چند نفری بیرون محوطه قدم می زدیم که ایشون با صدایی که پر بود از غم و غصه ، گفت : من زمان انقلاب وقتی توی راهپیماییها و تظاهرات شرکت می کردم دلم نمی خواست بشم . راستش می خواستم سرانجام هدفی رو که دنبال می کردیم ببینم . بعد از پیروزی انقلاب در درگیرهایی که منافقین و گروهکها توی شهرهای مختلف ایجاد کرده بودند هم دلم نمی خواست بشم . دلم می خواست روند تشکیل جمهوری اسلامی و ایجاد ارگانها و پایه های اصلیش رو ببینم . امّا حالا واقعاً برای آماده ام . 🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 #قسمت_دوم #آغاز_عملیات با شروع مرحله ی اوّل عملیات #الي_بیت_المقدس ، جهاد نجف آباد به عنوا
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 بعد از آزادی یکی از بچه های تیپ 25 کربلا در یکی از عراقی ، یک حلقه فیلم رو پیدا میکنه و با خودش به می بره . پس از ظهور ، اونها رو به فرماندهشان آقاي مرتضی قربانی که از قبل رو می شناخت نشان میده و به این ترتیب ناپدید شدن این برای همه فاش میشه . یادمه یک جایی برادر بزرگ تعریف می کرد که بعد از برادر « » ، هیچکس جرأت نداشت خبر رو به گوش برسونه . همه جمع شدیم و رفتیم پیش حاج آقا مُطلبی که امام جمعه ی رضوان شهر بود و در ضمن از دوستان هم بود . قرار گذاشته بودیم موضوع رو با حاج آقا در میون بگذاریم تا ایشون به هر نحوی که صلاح می دونند خودشون خبر رو بدهند . حاج آقا چون آدم شوخی بود رو به گفت چه قدر دیگه می خوای عمر کنی ؟ ایشون جواب دادند هر وقت خدا بخواهد ما رو میبره . حاج آقا پرسید از چه خبر ؟ جواب دادند بیخبر نیستم . هفته ی قبل اینجا بود و بعد حاج آقا رفته رفته موضوع رو به گفت . ایشون کمی کرد و سجده ی به جا آورد . بعد به طرف بلند کرد و گفت خدایا هستم به خودت . حتّی هم کنار جنازه قرآن خواند و سجده ی به جا آورد . لازم به ذکر است که بزرگوار به نام های ، و و شوهر خواهرش و برادرزاده عزیزش نيز در طول هشت سال دفاع مقدس شده اند . شادی روح و http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 روزی که میزبان از بود ۲۵ آبان ۱۳۶۱ بود، آوردند، یکی از پس از دیگری؛ کاروان ۳۷۰ نفری که با ذکر یا زینب (س) آب و آتش شده بودند و در یک روز مردمان شهر زیبای خدا . آن روز عملیات محرم بر دستان قدردان جمعیتی کم سابقه، به اصفهان رسیدند و در خاک پاک آرام گرفتند. ۲۵ آبان ۱۳۶۱ ، آسمان اصفهان و زمین ، قدمگاه مردان و زنانی شده بود که بر آب رفته ۳۷۰ فدائی راه سرخ را با سربلندی و با ماهی فدایی وطن وداع کردند. خانم حیدری نبی همسر و مادر و ، یکی از صدها و که در آن روز تاریخی داغدار اما سربلند از مردان خانه‌اش، برای بدرقه به میدان امام اصفهان رفته بود در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در اصفهان اظهار داشت: آن روز در اصفهان شده بود، ۲۵ آبان ۱۳۶۱ جمعیتی برای با آمده بودند و انگار گردی از عزا و ماتم بر سر ریخته شده بود، جمعیت آن قدر زیاد بود که تا جای سوزن انداز نبود و من هم، مانند خیلی‌ها به پاس لطف از این توفیق، تنها ذکری که بر لب داشتم حمد و ستایش پروردگار بود و بس . ... 🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──