eitaa logo
نهج البلاغه و نکات ناب
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
248 فایل
این کانال سعی دارد معارف نهج البلاغه و احادیث اهل بیت ع را به زبان کاملا ساده و عامیانه و با توضیحاتی کوتاه به مخاطبین ارائه دهد. ان شاءالله لطفا انتقادات، پیشنهادات و حتی سوالات و شبهات مرتبط با نهج البلاغه را با ما در میان بگذارید @bagherabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ امیرالمومنین (ع) از روزهای بعد از رحلت رسول خدا(ص) آگاه باشيد به خدا سوگند ابوبكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى‏دانست جايگاه من نسبت به خلافت، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى‏كند. او مى‏دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه‏ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداى خلافت را رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم 🖤 و در اين انديشه بودم كه آيا با دست خالی و تنهایی براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان‏ زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى‏دارد 💔 پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه‏ تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى‏نگريستم كه . أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ ترجيح الصبرفَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
؛ 💠نامه امام علی(ع) به 👈🏻👈🏻 نامه ای که امام فرمود: ❗️ 👇 رحلت رسول خدا (ص) و جریان 👇 پيامبر خدا (ص) درگذشت و آنچه را براى ابلاغ آن آمده بود به آگاهى مردم رسانيد و چه مصيبت بزرگی بود كه خصوصاً به نزديكان او رسيد و عموماً به مؤمنان. مصيبتى كه به مانند آن دچار نشده بودند و زين پس نيز هرگز چنان مصیبتی را نخواهند ديد آن رسول بزرگوار (ص) از اين جهان رفت و كتاب خدا و اهل بيت خود را بر جاى گذاشت، و آنها دو پيشوايند كه اختلافى ميانشان نيست، دو برادرند كه همدیگر را رها نمی کنند و از هم جدايى ناپذيرند. خداوند، «محمّد» (ص) را قبض روح کرد حال آنكه، من از اين پيراهن كه به تن دارم به او نزديكتر بودم و بر خاطرم نمى‏گذشت و كه مردم جز به من، به كسى ديگر روى آورند پس وقتى که با تلاش و کوشش خود، در تفويض ولايت به من درنگ كردند، [در خانه نشستم] و انصار هم كه يارى دهندگان خدا بودند در حمایت از من سستی کردند و گفتند: اينك كه ولايت را به «على» تسليم نمى‏كنيد، حق انصار براى اين سِمت بيش از ديگرانست‏. به خدا سوگند! نمى‏دانم به چه كسى شكايت برم؟ آيا در حق انصار ستم رفت يا در حق من ستم كردند؟ البته حق مرا به ستم گرفتند و . پس، گوينده ای از قريش، گفت: [همانا رسول خدا (ص) فرمود:] امامان از قريش اند و بدين گونه با اين سخن، انصار را از تصاحب ولايت راندند و حق مرا نيز از آن خلافت، مانع شدند. پس گروهى نزد من آمدند و يارى خود را به من عرضه داشتند از آن جمله دو پسر سعيدبن عاص و مقداد بن اسود و ابوذر غفارى و عمّار بن ياسر و سلمان فارسى و زبير بن عوام و براء بن عازب بودند. به آنان گفتم: من عهدی با رسول خدا (ص) بستم و ایشان به من وصيتى فرموده است و من از آنچه مرا به آن فرمان داده، سرپیچی نخواهم کرد. به خدا سوگند! اگر حلقه ای بر بینی من کنند [و مرا هر سو بكشند] بازهم به فرمان الهی تن می دهم و به اطاعت از او اقرار می کنم. و هنگامى كه ديدم مردم براى بيعت با «ابوبكر» هجوم آوردند دست واپس كشيدم (و بیعت نکردم) و مى‏دانستم كه براى تصدى مقام رسول اللَّه(ص) حق من از او و از غير او بيشتر است و بر همه اولویت دارم و این درحالی بود که پیامبر خدا (ص) اسامه را به فرماندهی لشكر گماشت و آن دو را در آن لشكر قرار داد و مادامى كه پیامبر (ص) حيات‏ داشت، مى‏فرمود: به لشكر اسامه بپيونديد، به لشكر اسامه بپيونديد. لشكر اسامه به سوى شام حرکت کرد تا به منطقه اذرعات رسيد و با لشكر روم روبرو گرديد و آن لشكر را شکست داد و خداى تعالى اموال آنها را به غنيمت، نصيب لشكر اسامه فرمود. وقتى گروهى را ديدم که از دين اسلام روى بر مى‏تابند و مردم را به نابود كردن دين محمد (ص) و ملت ابراهيم (ع) دعوت مى‏كنند، ترسيدم كه اگر من به اسلام و مسلمانان يارى نرسانم، در آن دين، رخنه پديد آيد و اين بناى معظم در هم فرو ريزد، اين مصيبت نزد من سهمگين تر از آن بود كه ولايت امور شما و خلافت بر شما را از دست بدهم، زیرا، آن، متاع چند روز كوتاه است و سپس مانند ابر از ميان مى‏رود و ناپديد مى‏گردد. پس در اين امر به همراهی مردم برخاستم و با مسلمانان همراه شدم (و با ابوبکر بیعت کردم) تا باطل از ميان رفت و بلندى كلام خدا آشكار شد اگر چه كافران نمى‏خواستند اما ناچار خاكسار شدند. منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی (ع) ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄