eitaa logo
نهج البلاغه و نکات ناب
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
248 فایل
این کانال سعی دارد معارف نهج البلاغه و احادیث اهل بیت ع را به زبان کاملا ساده و عامیانه و با توضیحاتی کوتاه به مخاطبین ارائه دهد. ان شاءالله لطفا انتقادات، پیشنهادات و حتی سوالات و شبهات مرتبط با نهج البلاغه را با ما در میان بگذارید @bagherabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
که امام فرمود هر برای مردم بخوانند❗️ ♻️ حواشی خلافت ابوبکر👇 💫 و هنگامى كه سعد [بن ابی وقاص]، ديد مردم با ابوبكر بيعت مى‏كنند بانگ برداشت كه اى مردم! اگر من داوطلب بر حکومت شدم از آن روست كه ديدم به على (ع) توجه نمى‏كنيد اينك تا او بيعت نكند من با هيچ كس بيعت نخواهم كرد. شايد اگر او هم بيعت كند من چنين نكنم. سپس بر مركب خود سوار شد و به حوران رفت و در سرايى زيست تا در گذشت و بیعت هم نکرد. فروة بن عمر انصارى كه رسول خدا (ص) را با دو اسب يارى مى‏كرد و هزار بارِ شتر، خرما به مسكينان تصدق مى‏داد بانگ بر آورد كه اى گروه قريش! آيا در ميان‏ شما كسى هست كه لياقت خلافت داشته و ویژگی های على(ع) را داشته باشد❓ 💢قيس بن مخرمه زهرى گفت: کسی در میان ما نیست که ویژگی های علی(ع) را داشته باشد. آنگاه فروه گفت: راست گفتى. آيا در على (ع) ويژگي هایی هست كه در احدى از شما نباشد؟ گفت: آرى چنين است! پرسيد: چه چیزی شما را از او باز داشت❓ گفت: اجتماع مردم بر ابوبكر. گفت: بخدا سوگند! اگرچه مطابق سنّت خود عمل كرديد ولی سنت پيامبرتان را رها كرديد. اگر خلافت را در خاندان پيامبر خود قرار داده بوديد از آسمان و زمین بر شما نعمت فراوان مى‏گرديد. 👈🏻 خلاصه، ابوبكر خليفه شد و با مردم خوب سخن گفت و در كارها ميانه رو بود پس با او مصاحبت ‏كردم و پند گوى او بودم و در آنچه اطاعت از خدا بود با جدّیت از او متابعت مى‏كردم تا اینکه زمان مرگش فرا رسید پس باخودم گفتم: . اگر روابط مخصوص او با عمر نبود و قبلا تبانى نكرده بودند گمان نمى‏كنم كه مانع كار خلافت من مى‏شد. زيرا فرموده پيامبر اكرم (ص) به بريده اسلمى را شنيده بود كه وقتى من و خالد بن وليد را به سوى يمن فرستاد فرمود: هرگاه از يكديگر جدا شديد هر يك بر لشكر خود فرمانده باشید و اگر در يك جا با هم بوديد على بر همه شما امير است. سپس رفتيم و جنگيديم و اسيرانى بدست آورديم كه خوله دختر جعفر جار الصفا يكى از آنان بود. من «خوله حنفیه» را گرفتم ولی خالد او را از من به غنیمت گرفت و بريده را به خدمت پيامبر اكرم (ص) فرستاد تا آن بزرگوار را بر من خشمگين گرداند. بريده رويداد من و خوله را به عرض آن بزرگوار رسانيد و آن‏ حضرت فرمود: اى بريده! و سهم او از خمس بيش از آنست كه گرفته است. ابوبكر و عمر اين سخن را شنيدند [كه رسول اكرم (ص) چنين فرمود و ولايت مرا بعد از خود امضاء كرد.] اينك بريده زنده و حاضر است؛ آيا با اين سخن پيامبر بزرگوار (ص) جاى سخنى برای کسی باقى است❓ منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی علیه السلام ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
که امام فرمود برای مردم بخوانند عبد الرحمن بن عوف به من گفت: اى پسر ابو طالب! تو به اين امر [خلافت] حریص شده ای❗️ گفتم: دلبسته به آن نيستم اما ميراث رسول خدا (ص) و حق او را مطالبه مى‏كنم زیرا سرپرستی اين امت بعد از او، برای من است درحالیکه شما به اين امر حريص تريد تا من، زيرا با زور و شمشير ميان من و حق من حائل شديد و مرا از باز داشتيد. خدايا❗️ من شكايت قريش را به درگاه تو مى‏آورم كه مرا از خویشاوندی خود جدا كردند و روزگارم را تباه ساختند و من شدند و قدر مرا ناچیز دانستند و منزلت عظيم مرا پايين آوردند و در مخالفت با من در امری که از همه آنها شایسته تر بودم با هم اتفاق كردند مرا از من ربودند و گفتند: یا با رنج و اندوه بساز، يا با دريغ و حسرت بمیر❗️ به خدا سوگند❗️ اگر مى‏توانستند، نسبت خویشاوندی من (با پیامبر(ص)] را از ميان مى‏بردند همانگونه که نسبت دامادی من با وی را نادیده گرفتند، اما هیچگاه راهی برای آن نیافتند. همانا من بر اين امت، مانند مردى است كه تا مدتی معلوم بر قومى حقى داشت که اگر آن قوم احسان كنند و حق او را به او تسليم نمايند آن را با سپاسگزارى مى‏پذيرد و اگر در تسليم حق او درنگ روا دارند آن را مى‏گيرد بى‏آنكه سپاس گزارد. آرى❗️ اگر حق کسی به تأخير افتد سرزنشی بر او نيست بلكه کسی را باید سرزنش کرد که حقى را به¬دست آورد که مال او نیست. رسول خدا (ص) در گذشته با من كرده و فرموده بود: اى پسر ابو طالب❗️ [و ولایت بر] امت من با توست، پس اگر با عافيت و سلامت، تو را برای امور خویش نیز برگزیدند و همگی به تو، رضایت دادند مدیریت امور آنان را به عهده بگیر اما اگر در مورد تو كردند، آنها را و آنچه را به آن سرگرم اند واگذار و رها كن زیرا خداوند متعال، به زودی راه گشايش را برای تو قرار می دهد. پس پيرامون خود نگريستم و جز اهل بيت خود، يار و ياورى نيافتم، به ناچار آنان را از خطرات، حفظ كردم. اگر عمويم و برادرم ، بعد از رسول اكرم (ص) براى من مانده بودند به اجبار و اكراه با ابوبكر . من ماندم و دو مردِ تازه مسلمان؛ و ، [كه كارى از آنان ساخته نبود.] پس به این نتیجه رسیدم كه خاندان خويش را حفظ كنم و با خار و خاشاك در ديده، چشم بر هم نهادم و جرعه‏هاى خشم و اندوه را با گلوى گرفته فرو بردم و شکیبایی کردم بر چیزی که از حنظل تلخ تر و از تیغ برنده دردناک¬تر است. ؛ کتاب سرگذشتنامه امام علی (ع) ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄
که امام فرمود برای مردم بخوانند و 💠 اما كار عثمان؛ گويى از قرنهاى نخستين، كار او معلوم بود. علم آن در كتاب، نزد پروردگار من است كه نه خطا مى‏كند نه فراموشى دارد. ، او را بى‏پناه رها كردند و ، او را به قتل رساندند. به خدا سوگند❗️ من، نه امر به کشتن او كردم نه نهى نمودم كه اگر امر كرده بودم، همانا قاتل بودم و اگر نهى كرده بودم، يارى دهنده محسوب‏ مى‏شدم. ومساله به گونه ای بود كه نه ديدن آن را سودى بود و نه خبر آن، گوارا بود؛ جز اينكه آن كس كه او را يارى كرد نمى‏تواند بگويد من بهتر از كسانى هستم كه او را بى‏پناه رها كردند و آن كس كه او را بى‏پناه رها كرد نمى‏تواند بگويد آن كس كه به او يارى كرد بهتر از من است. شرح كار او به طور كامل و جامع اينست كه او خودسرانه عمل کرد و بد تصمیمی گرفت و شما برآشفتید كه آن نيز بد بود. خداوند ميان شما و او حكم فرمايد. به خدا سوگند❗️ در خون عثمان اتّهامى ندارم. من مسلمانى از مهاجران در خانه خود بودم. وقتى او را كشتيد نزد من آمديد تا با من بيعت كنيد. من از قبول آن كردم، و شما امتناع مرا نپذيرفتيد؛ ولی شما گرفتيد و كشيديد ، آنگاه به من آورديد مانند هجوم شتران تشنه كه به آبشخور خود هجوم برند. [ازدحام، چنان بالا گرفت كه] احساس کردم کمر به قتل من بسته اید و بعضى از شما قاتل دیگری است. از شدّت هجوم، بند نعلينم پاره شد و عبا از دوشم افتاد. ناتوانان پايمال شدند و به اندازه‏اى براى بيعت با من شادى مى‏كردند كه را بر دوش گرفتند تا بتوانند بيعت كنند و با پاى لرزان براى بيعت كردن شتاب مى‏كردند و را بر دوش مى‏كشيدند و پاها از خستگى واماند. آنگاه گفتند: به روش ابوبكر و عمر با ما بيعت كن و ما جز تو كسى را نداريم و جز به تو خرسند نيستيم. بيعت ما را بپذير تا پراكنده نگرديم و اختلاف نكنيم. آنگاه من به كتاب خدا و سنت‏ پیامبرش (ص) با شما بيعت كردم و مردم را به بيعت دعوت كردم. پس هر كس با رضا و رغبت بيعت كرد پذيرفتم و هر كس از بيعت خوددارى كرد او را رها كردم. نخستين بيعت‏كنندگان، طلحه و زبير بودند و گفتند: با تو بيعت مى‏كنيم به شرط آنكه در كار خلافت، شريك تو باشيم. گفتم: نه، اما در قوّت و نيروى كار با من شريك باشيد و در حال ناتوانى يار و مددكار من. به اين شرط بيعت كردند و اگر خوددارى مى‏كردند [و با من بیعت نمی کردند] وادارشان نمى‏كردم همچنان كه هيچ كس ديگر را وادار به بيعت نكردم. اميد داشت به حكومت برسد و به حكومت ، هنگامى كه دانستند به آنان حكومت نخواهم داد به بهانه عمره، اجازه سفر خواستند، اما در حقيقت، قصدشان نيرنگ و حيله‏گرى بود. سپس به عايشه پيوستند و او را كه دل از دشمنى من انباشته بود به جنگ با من برانگيختند. بى‏ترديد زنان از نظر ايمان، عقل و بهره‏ورى در كاستى‏اند. امّا كاستىِ آنان در ايمان، بدان جهت است كه در «ايّام عادت» از نماز و روزه بركنارند؛ و امّا كاستى در عقل، بدان سبب كه شهادت دو زن همسنگ شهادت يك مرد است؛ و امّا كاستى در بهره‏ها، بدان دليل كه ميراث آنان نيمِ مردان است. عبد اللَّه بن عامر آن دو را به بصره كشانيد و تعهد كرد كه مال و مرد جنگجو در اختيارشان بگذارد. در آن زمان که عایشه را به طرف خود می کشاندند عايشه نیز آنها را به طرف خود مى‏كشاند. عايشه را پناهگاه خود قرار داده و در رکاب او به جنگ پرداختند. چه گناهى سهمگين تر از آنچه آن دو مرتکب شدند. همسر رسول خدا (ص) را از خانه بيرون كشيدند و حجابی را كه خداى تعالى بر او پوشانده است برداشتند ولی زنان خود را در خانه محفوظ نگاه داشتند. نسبت به خدا و رسولش به انصاف رفتار نکردند. منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی(ع) ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(ع) که هر شیعه باید بخواند که امام فرمود برای مردم بخوانند 👇 سه خصلت است كه بازگشت نتايج آن در کتاب خدا، به عامل آن باز میگردد: ظلم و مکر و پیمان شکنی. خداى تعالى مى‏فرمايد: اى مردمان! همانا كه سركشى شما به زيان خود شماست. و فرمود: کسی که پیمان می شکند فقط به زیان خود می شکند. و فرمود: و نيرنگ بدكار جز اهل آن را فرو نمى‏گيرد. آن دو در مقابل من سركشى كردند و بيعت مرا شكستند و به من نيرنگ زدند و من [گرفتار سه نفر شدم] و مبتلا شدم به عايشه دختر ابوبكر كه در ميان ايشان بود و در ميان مردم كسى بود كه مردم بيش از هر كس اطاعت او مى‏كردند و زبير که دليرترين مردم بود و طلحه که دشمن‏ترين مردم نسبت به من بود. يعلى بن منبه با دينار و درهم بى‏اندازه به آنها يارى كرد. بخدا سوگند❗️ اگر كار خلافت بر من مستقر گردد اموال او را غنيمت مسلمانان قرار خواهم داد. سپس وارد بصره شدند. اهل بصره در بيعت و طاعت من يكدل بودند و شيعيان، خزانه‏داران بيت المال خداى تعالى و مسلمانان بودند. مردم را به مخالفت با من و شکستن اطاعت و بيعت من فراخواندند. پس هر كس از آنها اطاعت كرد او در حمایت خود قرار دادند و هر كس را كه با آنان مخالفت كرد به قتل رساندند. آنگاه‏ حكيم بن جبله در مقابل آنها قيام كرد و به مبارزه برخاست. پس او و هفتاد نفر از مومنان و عابدان بصره را كشتند كه به نام مثفّنين معروف بودند زيرا پينه كف دستشان مانند پينه زانوی شتر شده بود. يزيد بن حارث يشكرى از بيعت با آنان امتناع ورزيد و به طلحه و زبير گفت: از خدا بترسيد! نخست، ما را به بهشت كشانديد، در پايان ما را به دوزخ مكشانيد و بما تكليف مكنيد كه مدعى را تصديق كنيم و عليه غايب حكم دهيم. دست راست مرا على بن ابی طالب (ع) با بيعت به خويش مشغول داشته است، اينك دست چپ من آزاد است اگر مى‏خواهيد آن را بگيريد. پس گلوى او را چندان فشردند تا جان سپرد. خدایش رحمت کند. و عبد اللَّه بن حكيم تميمى بپاخاست و گفت: اى طلحه❗️ آيا اين نامه را مى‏شناسى❓گفت آرى نامه من است بسوى تو. پرسيد: بياد دارى كه در آن چه نوشته‏اى؟ گفت آن را براى من بخوان! نامه را خواند. در آن نامه از عثمان بد گفته بود و به قتل او دعوت كرده بود. بدین سبب او را از بصره بيرون كردند و عثمان بن حنيف انصارى، کارگزار مرا به نيرنگ گرفتند و تمام بدنش را قطعه قطعه كردند و تمام موهاى سر و روى او را كندند. و گروهى از شيعيان را با شکنجه و گروهی را با مکر و حيله کشتند و گروهی نیز با تمام توان خود با شمشیر جنگيدند تا به دیدار خداوند شرفیاب شدند. به خدا سوگند! اگر تنها يك تن را كشته بودند خون ايشان و لشكريانشان بر من حلال بود زيرا كه آنان به كشته شدن كشته‏شدگان راضى بودند. خلاصه اینکه خداوند متعال، شر بيشتر آنها را بر طرف كرد. دور باد رحمت خدا از گروه ستمگاران❗️ طلحه را به ضرب تير . امّا زبير، سخن رسول خدا(ص) را به او يادآورى كردم كه فرموده بود: همانا تو با على می-جنگی و در حق او ظلم خواهى نمود. اما عايشه، كه رسول خدا(ص) او را از اين سفر منع فرموده بود آن را بياد او آوردم؛ از سر پشيمانى دست به دندان گزيد که چرا چنین کرد. ظاهراً وقتی طلحه به ذاقار وارد شده بپاخاسته و خطبه خوانده و گفته است: اى مردم❗️ ما در باره عثمان خطا كرديم و از آن رها نشويم و آن خطا را جبران نكنيم مگر كه خونخواهى او كنيم. على قاتل عثمان است و خون او بر گردن على است و سپس با شكّاكان يمن و نصاراى قبيله ربيعه و منافقان قبيله مضر به منطقه دارن وارد شد منبع: سرگذشتنامه امام علی (ع) ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(ع) که هر شیعه باید بخواند که امام فرمود برای مردم بخوانند 👇 💠 👈🏻 وقتى اين سخنان طلحه و سخنان زشت زبير به من رسيد، فردی را نزد آنان فرستادم و به حق محمد (ص) و آل او سوگندشان دادم كه آيا شما نبودید که وقتى مصريان، عثمان را محاصره كرده بودند نزد من آمديد و گفتید: با ما به سوی عثمان بیا كه ما براى كشتن عثمان جز تو نيرو و مددكارى نداريم❓ و تو خود مى‏دانى كه عثمان، ابوذر را از مدينه بيرون كرد و عمار را به قدرى زد كه به بیماری فتق مبتلا شد و حكم بن ابى العاص را پناه داد درحالى كه رسول خدا (ص) و ابوبكر و عمر، او را تبعید کرده بودند و وليدبن عقبه را كه به حكم خدا فاسق شمرده مى‏شد، کارگزار خود قرارداد و خالدبن عرفطه عذرى را بر كتاب خدا مسلط ساخت و او آن را پاره كرد و سوزاند. ⬅️ پس من در پاسخ شما گفتم: همه اين مطالب را مى‏دانم، اما امروز كشتن او را صلاح نمى‏دانم و چه بسا آب دادن به او، واقعيّت را بر او آشكار گرداند. پس سخنان مرا پذيرفتند و به آن اقرار كردند. ☑️ اما اینکه شما می گویید خونخواه عثمان هستید؛ همينك عمرو و سعيد، پسران او(عثمان) حاضرند؛ بگذاريد آنان خونخواهى پدر كنند، چه زمانی طايفه اسد و تيم، اولياى بنى اميه بوده‏اند [كه اكنون شما مى‏خواهید به جاى آنان خونخواهى عثمان كنید❓] پس ناچار پاسخی نداشتند و خاموش شدند. ◀️ سپس عمران بن حصين خزاعى از اصحاب رسول خدا (ص) بپاخاست و گفت: اى طلحه و اى زبير! با بيعت خود، ما را از طاعت على(ع) خارج مكنيد و ما را وادار مكنيد كه پيمان خود را با او بشكنيم كه رضاى خداى تعالى در اين پيمان است. آيا در خانه‏هاى شما جايى نبود كه ناچار شديد ام المؤمنين را [از خانه خود خارج كنيد و] به اينجا آوريد❓شگفت آور است که او با شما اختلاف دارد ولی با شما مسافرت کرده است! پس اينك دست از ما برداريد و از همان راه كه آمده‏ايد باز گرديد كه ما مطيع و بنده كسى كه غالب باشد و كسى كه پيشى جويد نيستيم.آنگاه طلحه و زبير قصد كشتن او كردند اما دست از او کشیدند. ♻️ عايشه در مورد مسیری که پیش گرفته شك كرده بود و جنگ و كشتار در نظرش كارى بزرگ می آمد [و از آن بيم داشت] پس کاتب خود، عبيد اللَّه بن كعب نميرى را طلبيد و گفت بنويس: از عايشه دختر ابوبكر به على بن ابی طالب. کاتب گفت: قلم بر اين جمله نمى‏گردد. عايشه پرسيد چرا❓ پاسخ داد: على بن ابى طالب در جهان اسلام شخص اول است از اين رو بايد نامه به نام او آغاز شود. 💢 عايشه گفت بنويس: به على بن ابى طالب از طرف عايشه دختر ابوبكر؛ اما بعد؛ همانا من از خویشاوندی تو به رسول خدا (ص) غافل نيستم و پيشگامی تو را در اسلام مى‏دانم و بى‏نيازى تورا به سبب قرابت با رسول بزرگوار انكار نمى‏كنم و همانا من براى اصلاح بين فرزندان خود بيرون آمده‏ام و اگر تو از اين دو مرد دست بكشى من با تو جنگى ندارم. اين كلمات، اندكى از بسيار بود كه به من نوشته بود. 👈🏻 و من كلمه‏اى در پاسخ او نگفتم و با جنگ با او جوابش دادم. پس چون خداوند خير و خوبى براى من مقدر فرموده بود [مرا بر آنان پيروز گردانيد و سپس] رهسپار كوفه شده و عبد اللَّه بن عباس را در بصره به جاى خود گذاشتم و وارد كوفه شدم. در آن هنگام غير از شام، همه اطراف و نواحى نظم يافته بود. من دوست ‏داشتم حجت را تمام کرده و راه عذری برای کسی باقی نگذارم.پس فرمان خداى تعالى را كار بستم كه می¬فرمايد: و اگر از خيانت قومى بيم داشته باشى با آنان به تساوی رفتار كن كه خدا خيانتكاران را دوست ندارد منبع: سرگذشتنامه امام علی (ع) ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(ع) که هر شیعه باید بخواند 👇 سپس جرير بن عبد اللَّه را به سوى معاويه فرستادم تا راه عذر را بر او بسته و حجت را بر او تمام کرده باشم. آنگاه نامه مرا پس فرستاد و حق مرا انكار نمود و بيعت با مرا رد كرد و نامه ای برای من نوشت تا كشندگان عثمان را نزد او بفرستم.آنگاه به او پيغام دادم كه تو را با قاتلان عثمان چه كار❓ فرزندانش به خونخواهى او شایسته ترند. تو و آنان (اولاد عثمان) اطاعت مرا بپذيريد سپس در مورد قتل عثمان اقامه دعوى كنيد تا شما و آنان را به سوی كتاب خداوند سوق دهم و گرنه كار شما به آن مى‏ماند كه بخواهند كودكى را با نيرنگ از شير خوردن باز دارند. وقتى از اين كار نااميد شد، باز نزد من پیغام فرستاد و تقاضاكرد تا زنده‏ام امارت شام را به او واگذارم و اگر حادثه‏اى براى من روى دهد و مرگ، مرا دريابد، هيچ كس حق نداشته باشد كه او را به اطاعت خود درآورد. اين سخنان بهانه ای بود تا رشته طاعتم را از گردنش باز كند. من پيشنهاد او را نپذيرفتم. پس دوباره، پیغام فرستاد كه مردم حجاز تا مدتی بر مردم شام حكومت داشتند، اما بعد از آنکه عثمان را كشتند، مردم شام بر مردم حجاز حاکم شدند. به او پيغام فرستادم كه اگر راست مى‏گويى، يك نفر را از بهترین قبیله شام معرفى كن كه سزاوار خلافت باشد و در شورى نيز پذيرفته شود. اگر نتوانى چنين كسى را نام ببرى، من چنين كسى را نام مى‏برم از بهترین قبیله حجاز (قریش) كه شايسته خلافت باشد و در شورى مورد قبول واقع شود. آنگاه در مردم شام نظر افكندم ديدم‏ باقيمانده همان احزاب شكست خورده مشرك عربند كه آنجا فراهم آمده‏اند كه [هر چند پيرامون رسول خدا(ص) بودند امّا] پشه‏گانى هستند به هواى آتش، گرد آمده و گرگانى آزمند که از هر سو به شام روى آورده و در آنجا مسكن گرفته اند، افرادى كه بايد آنان را تربیت كرد و آداب و سنن به آنها آموخت. گروهى كه نه از مهاجرانند نه از انصار و نه از تابعين به احسان ، پس، آنان را فرا خواندم كه به طاعت من درآيند و به جماعت ما بپیوندند اما نپذيرفتند و جز جدايى از من و دشمنى با من را نخواستند، سپس روياروى مسلمانان قيام كردند و به شورش برخاستند و با شمشير و نيزه، آماده جنگ شدند. وقتى كار به اينجا كشيد و سلاح كشيدند ناچار عليه آنان برخاستم. وقتى تيزى شمشير را چشيدند و درد زخم تيغ را احساس كردند، قرآن‏ها را بلند كردند و شما را به انچه در قران است فراخواندند. آنگاه به شما اطلاع دادم که آنها اهل دين و قرآن نيستند، و از روی خدعه و نيرنگ قرآن را بلند کردند، پس به جنگ با آنان برخیزید. اما شما گفتيد: اين پيشنهاد را بپذير و دست از آنان بردار! اگر به حكم قرآن تسليم باشند، حق ما تأمين مى‏گردد. ناچار [خدعه آنان را] پذيرفتم و دست از [جنگ با] آنها كشيدم. سازش ميان شما و آنها به اين منجر شد كه دو مرد به عنوان حَكَم، معين شوند و آنچه را قرآن زنده كرده است مشخص گردانند و آنچه را كه قرآن به دست مرگ سپرده است به دست مرگ بسپارند و از ميان ببرند. اما رای و حکم اين دو با هم مخالف بود و حكمى را كه در قرآن بود دور انداختند و با قرآن مخالفت كردند. آنها حقیقتاً اینکاره بودند منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی(ع) ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(ع) که هر شیعه باید بخواند 👇 💯 و حواشی آن ♻️ آنگاه در اين‏ كشاكش عده‏اى كناره گرفتند، ما هم مزاحم آنان نشديم تا زمانی که فتنه به پا كردند و در زمين فساد كرده و مرتكب قتل نفس شدند. اهالی ميره از طایفه بنى اسد، عبد اللَّه خبّاب و پسرش و همسر باردارش و همچنین حارث بن مرة عبدی در میان كشته‏شدگان بودند. ❇️ به آنان پيغام دادم كه كشندگان برادران ما را تسليم ما كنيد! گفتند: ما همه، كشندگان آنانيم، آنگاه سواره و پياده آنها به ما حمله‏ور شدند و خداوند، آنان را همانند ستمگران، به خاك هلاك انداخت. وقتى كار به اينجا رسيد و تار و مار شدند، به شما فرمان دادم كه بيدرنگ برخيزيد تا به جنگ دشمن تان (شاميان) برويد، لکن در پاسخ گفتيد: شمشيرهامان كند شده، و سرنيزه‏ ها نااستوار گرديده است و بیشتر آنها شكسته است، به ما اجازه بده به كوفه برگردیم و تجهيزات شايسته تری آماده کنیم تا وقتى که بازگشتيم آنچنان بجنگیم که جاى افرادمان را كه كشته شده‏اند پر كنيم. ☑️ وقتى در نخيله وارد شديد به شما فرمان دادم كه از قرارگاه سربازان بيرون نرويد و آنجا را سخت بپاييد و آماده جهاد باشيد و در ديدار زن و فرزند، از حد مگذريد كه جنگجويان در پى جنگ اند و دامن همّت بر كمر زده اند و کسانی اهل جهاد هستند كه نسبت به ديدار زن و فرزند عجله نکرده و كمربسته آماده جهاد باشند و در غم بيدارىِ شب و اندوه تشنگىِ روز، نمانند و از دورى زن و فرزند اندوهگين نباشند. 💢 گروهى از شما در لشكرگاه مانده و خود را برای جهاد آماده کردند و گروهى نافرمانى كرده و داخل شهر شدند، اما نه آنان كه وارد شهر شدند به سوى من باز گشتند نه آنان كه در نخيله ماندند ثبات ورزيده و شكيبايى پيشه كردند، به گونه ای که وقتی به سپاهم نگریستم پنجاه نفر نبودند. وقتى اين حالت شما را ديدم، [به ناچار] وارد شهر شدم و تا امروز هنوز ميسر نشده است كه با من از شهر خارج شويد. 😞 خدا پدرانتان را بیامرزد، آيا نمى‏بينيد كه مصر در دست دشمن افتاده و مرزهای شما رو به كاستى است و ابزار جنگ و جهاد را از كف داده‏ايد❓آيا نمى‏بينيد به شهرهاى شما حمله كرده‏اند درحالى كه تعداد شما بسيارزیاد بود، با شوكت و نيروى فراوان و دلير و قدرت عظيم، چندان كه دشمن از شما بيم داشت⁉️ 🙏🏻 شما را به خدا! به كجا مى‏رويد❓و به كجا سوق داده می شوید❓ هان بدانيد كه دشمنان شما به كوشش بسيار نيرو گرفته‏اند و هر يك، یاور ديگرى و خیرخواه يكديگرند و اما شما امتناع کردید و سستى ورزیديد و يكديگر را خوار انگاشته و همديگر را فریب دادید. 🔸 اگر اینگونه باشید خوشبخت نخواهید شد. رحمت خدا بر شما باد❗️ خفته‏ ها را بيدار كنيد و امور دیگر را رها کنید و آماده جنگ با دشمنتان شوید زیرا خالص از ناخالص آشکار شد و هرآنکس که بینا باشد روشنای صبح را ببیند. 🙏🏻پس بيدار شويد و بدانيد كه نبرد شما با آزادشد‏گان و فرزندان آزادشد‏گان و ظلم پیشه گان است و جنگ با كسانى است كه به اكراه اسلام آورده‏اند و دشمن سركش پيامبر خدا (ص) بوده و با اصل اسلام محارب بوده‏اند. اينان دشمن سنت و قرآن و اهل بدعت‏ها و نوآوريها بوده‏اند، كسانى كه مردم از شر آنان پرهيز مى‏كردند و بر اسلام و اهل اسلام از آنان بيم بود، كسانى که رشوه‏ خواری کرده و بنده دنيا هستند منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی(ع) ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(ع) که هر شیعه باید بخواند 👇 به من خبر دادند كه پسرنابغه ( عمروعاص) با معاويه، به اين شرط بيعت كرده است كه چيزى به او بدهد گرانبهاتر از سلطنتى كه خود در دست دارد. پست باد دست آن فروشنده ای كه دين خود را به دنيا مى‏فروشد❗️ و خوار باد امانت اين خريدار كه با اموال مسلمانان، فاسقى نيرنگباز را يارى مى‏كند❗️ اين خريدار از يارى فاسق خيانت پيشه چه سهمى خواهد داشت❓او كسى است كه شرب خمر كرده و حدّ شرعى بر او جارى شده است و همه مردم فساد او را در دين مى‏شناسند. بعضی از آنان مسلمان نشدند مگر اینکه اموالی به آنها داده شد. سران اين قوم، چنین كسانی هستند وهمچنین كسانى كه زشتى كردارشان را براى شما بيان نكرده‏ام و چقدر زیادند و معروف و شما، خود همه را با نامشان مى‏شناسيد كه پيوسته دشمن اسلام و پیامبر خدا (ص) بوده‏ و در حزب شيطانند. نه ايمانشان سابقه دارد نه نفاقشان بي سابقه است. (ع) و بدانيد كه اگر اين قوم بر شما گماشته شوند به شما فخر فروشی و گردن فرازى كرده و با جبروت و ستم بر شما فرمان رانند و روى زمين فساد کنند و شما هم با همين صفاتی كه داريد که هر يك، كار را به ديگرى وا‏گذار کرده و به يكديگر يارى نمى رسانید و در برابر دشمن سستى مى‏ورزيد، از آنان بهتريد و در راه هدايت سالك ‏تر. زيرا فقيهان و عالمان و خردمندان و حاملان قرآن مجيد و شب زنده دارانِ پيش از رسيدن بامداد، از شمایند. آيا به خود نمى‏آييد و خشمگين نمى‏شويد كه گروهى سفيه و دور افتاده از اسلام و جفا كار در دين، در امر حکومت، با شما نبرد كنند و همه چيز را از دست شما بربايند⁉️ خدا شما را هدایت کند❗️آنگاه که حرفی زدم، سخنم را بشنوید و وقتى به شما فرمان ‏دهم فرمان پذير باشيد. به خدا سوگند❗️ اگر فرمان مرا بپذيريد گمراه نشويد و اگر عصيان كنيد رستگار نگرديد، خداى تعالى فرمود: آيا كسى كه بسوى حق هدايت مى‏كند شایسته‏ تر است كه اطاعت او كنند يا كسى كه تا او را هدايت نكنند راه نمى‏يابد⁉️ پس چه مى‏گوئيد❓ چگونه حكم مى‏كنيد❓ خداى تعالى به پيامبر خود فرمود: همانا كه تو آگاه‏كننده ‏اى و هر قومى را راهنمايى است. بنابراين، هدایتگر بعد از پیامبر (ص)، امت او را چنان هدايت كند كه او خواسته است [و به راهى ببرد كه او گشوده است] پس جز از كسی كه شما را به حق دعوت مى‏كند و به سوی هدایت می-کشاند، چه کسی می تواند هدایتگر باشد❓ اينك آماده جهاد باشيد و اسباب آن را فراهم‏ آوريد كه آتش جنگ، فوران کرده و برافروخته است و فاسقان آماده ‏اند تا نور خداى را با دميدن، خاموش سازند و با بندگان خداى تعالى نبرد كنند؛ بدانيد❗️ دوستان شیطان كه اهل طمع و جفاکاری اند برای نشان دادن راه و رسم حق، از نیکان و نیکوکاران و اطاعت کنندگان از خدا و دلسوزان بر امامشان شايسته تر نيستند. به خدا سوگند❗️ اگر همه مردم روى زمين با آنها يار و دمساز باشند بيمى ندارم كه به تنهایی به نبرد با آنان بروم اين گروه نه مورد اعتناى منند نه در نظرم ارزشى دارند منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی(ع) لینک عضویت در کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2296905733C4ebbc76964 ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(ع) که هر شیعه باید بخواند 👇( پایان) 💠 نگرانی امام👇 تنها اندوه و نگرانى من اينست كه نادانان بدكار، بر اين امت ولايت يابند و بر آن چيره شوند و مال خداى را مال خود پندارند و بين خود دست بدست گردانند و كتاب خدا را وسيله مکر و تزوير قرار دهند و با فاسقان در يك حزب قرار گيرند و با نيكان و صالحان نبرد كنند. به خدا سوگند❗️ اگر اين بيم نبود، شما را اینچنین سرزنش نمى‏كردم و به¬جنگ بر نمى‏انگيختم و به¬علت اين كه از من اطاعت نمى‏كنيد رهایتان مى‏كردم تا با آنها در وقت مشخصی، روبرو گردم. به خدا سوگند! كه من بر حقّم و مشتاق شهادت، و دوست ‏دارم به ديدار پروردگار خود نايل آيم و منتظر احسان اويم. اينك من شما را فرمان حرکت [برای جنگ] مى‏دهم. پس شما چه سبكبار چه سنگين بار حرکت كنيد و با جان و مال در راه خدا به جهاد پردازيد و چابك، رهسپار جهاد گرديد و سستى مكنيد كه خوار شويد و زيان¬مند و تيره روز گردید. دشمن، بیدار است و بی خوابی را برگزیده است و اگر هم بخوابد چشمش باز است؛ بدانيد كه ناتوان آزار بيند، و اگر كسى جهاد در راه خداى را خوش نداشته باشد مغبون و حقير گردد. امروز من با شما همچنانم كه ديروز بودم اما شما با من همان نيستيد كه بوديد. هر كس را شما ياور باشيد چنان است كه با تير بى‏پيكان تير اندازى كند. به خدا سوگند! اگر خداى را يارى كنيد خداى نيز شما را يارى دهد و قدمهاى شما را استوار گرداند. آرى بر خداست كه هر كس را كه يارى او كند يارى دهد، و هر كس را كه دين او را پست كند پست گرداند. آيا ديده‏ايد كسى كه بفرمان الهى شكيبا نباشد بر دشمن دست يافته باشد❓ گاهى بردبارى از روى ترس است و گاهى از روى حميت و تعصب و همانا شكيبايى، همنشین پيروزى است. آن كس كه به سرچشمه آب مى‏رود سيراب باز مى‏گردد و آنجا كه برق مى‏درخشد، باران مى‏بارد. بار خدايا❗️ ما و اينان را بر راه هدایت جمع فرما و ما و آنان را به دنيا بى‏رغبت گردان و آخرت را براى ما بهتر از دنيا قرار ده❗️ 📚منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی(ع) لینک عضویت در کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2296905733C4ebbc76964 ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
(علیه‌السلام) که هر شیعه باید بخواند 👇( پایان) 💠 نگرانی امام👇 تنها اندوه و نگرانى من اينست كه نادانان بدكار، بر اين امت ولايت يابند و بر آن چيره شوند و مال خداى را مال خود پندارند و بين خود دست بدست گردانند و كتاب خدا را وسيله مکر و تزوير قرار دهند و با فاسقان در يك حزب قرار گيرند و با نيكان و صالحان نبرد كنند. به خدا سوگند❗️ اگر اين بيم نبود، شما را اینچنین سرزنش نمى‏كردم و به¬جنگ بر نمى‏انگيختم و به¬علت اين كه از من اطاعت نمى‏كنيد رهایتان مى‏كردم تا با آنها در وقت مشخصی، روبرو گردم. به خدا سوگند! كه من بر حقّم و مشتاق شهادت، و دوست ‏دارم به ديدار پروردگار خود نايل آيم و منتظر احسان اويم. اينك من شما را فرمان حرکت [برای جنگ] مى‏دهم. پس شما چه سبكبار چه سنگين بار حرکت كنيد و با جان و مال در راه خدا به جهاد پردازيد و چابك، رهسپار جهاد گرديد و سستى مكنيد كه خوار شويد و زيان¬مند و تيره روز گردید. دشمن، بیدار است و بی خوابی را برگزیده است و اگر هم بخوابد چشمش باز است؛ بدانيد كه ناتوان آزار بيند، و اگر كسى جهاد در راه خداى را خوش نداشته باشد مغبون و حقير گردد. امروز من با شما همچنانم كه ديروز بودم اما شما با من همان نيستيد كه بوديد. هر كس را شما ياور باشيد چنان است كه با تير بى‏پيكان تير اندازى كند. به خدا سوگند! اگر خداى را يارى كنيد خداى نيز شما را يارى دهد و قدمهاى شما را استوار گرداند. آرى بر خداست كه هر كس را كه يارى او كند يارى دهد، و هر كس را كه دين او را پست كند پست گرداند. آيا ديده‏ايد كسى كه بفرمان الهى شكيبا نباشد بر دشمن دست يافته باشد❓ گاهى بردبارى از روى ترس است و گاهى از روى حميت و تعصب و همانا شكيبايى، همنشین پيروزى است. آن كس كه به سرچشمه آب مى‏رود سيراب باز مى‏گردد و آنجا كه برق مى‏درخشد، باران مى‏بارد. بار خدايا❗️ ما و اينان را بر راه هدایت جمع فرما و ما و آنان را به دنيا بى‏رغبت گردان و آخرت را براى ما بهتر از دنيا قرار ده❗️ 📚منبع: کتاب سرگذشتنامه امام علی(علیه‌السلام) لینک عضویت در کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2296905733C4ebbc76964 ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄