eitaa logo
گل مریم
1.3هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
151 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی 💢میدان داری برای ایران... ✅ ❤️یک نفر عضو کردن یک صلوات به هدیه به روح حاج قاسم #انتخاب_سرنوشت #انتخاب_مطلوب #دولت_تراز-وکارامدوانقلابی آیدی جهت انتقادات وپیشنهاداد @ha313ji313
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت شهادت سردار سلیمانی🖤🖤❤️❤️🏴🏴🏴🏴🏳 @golmaryam1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت شهادت سردار سلیمانی🖤🖤❤️❤️🏴🏴🏴🏴🏳 پایگاه حضرت مریم( س) @golmaryam1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شنیده بودم که می‌گفتند بعد از فلانی، روز خوش ندیدیم؛ اما حسش نکرده بودم. این یک سال اما با همه‌ی ذرات وجودم درک کردم که ما پس از تو یک روز خوش ندیدیم سردار، یک روز خوش... راهی ندارد که برگردی؟ خواب دیدم که فرج آمده در دولت عشق باز فرمانده‌ی قدس است سلیمانی ما مناسبت شهادت سردار سلیمانی🖤🖤❤️❤️🏴🏴🏴🏴🏳 پایگاه حضرت مریم( س) @golmaryam1399
در ای دوباره خورشید انوری رفت یک یار مهربان و دلسوز رهبری رفت شد سالگرد سردار، داغی دوباره دیدیم در عرصه ی سردار دیگری رفت پایگاه حضرت مریم( س) @golmaryam1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه جمله کوتاه به حضرت عشق ، آقاجانمون حضرت حجت ...❤️ یادت نره ماه رجب برای ظهور آقا زیاد دعا کنیم ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲━━━━━━━━ ╰┈•៚ @Golmaryam1399 ┗━━━━━━━━🌺━
عصر پيامبر اسلام (ص ) در ميان مشركان ، دو نفر با هم دوست بودند، نام اين دو نفر، عقبه و ابى بود. ، آدم سخى و بلند نظر بود، هر زمان از مسافرت برمى گشت ، سفره مفصلى ترتيب مى داد و دوستان و بستگان را به مهمانى دعوت مى كرد، و در عين آنكه در صف مشركان بود، دوست مى داشت كه پيامبر اسلام (ص ) را نيز مهمان خود كند. از يكى از مسافرتها، سفره گسترده اى ترتيب داد و جمعى ، از جمله پيامبر (ص ) را دعوت كرد. شدگان به خانه او آمدند، و كنار سفره غذا نشستند، پيامبر (ص ) نيز وارد شد و كنار سفره نشست ، ولى از غذا نخورد، و به عقبه فرمود: از غذاى تو نمى خورم مگر اينكه به يكتائى خداوند، و رسالت من گواهى دهى . عقبه ، به يكتائى خدا و رسالت پيامبر(ص ) گواهى داد و به اين ترتيب قبول اسلام كرد. اين خبر به گوش دوست عقبه يعنى ابى رسيد، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شديد كرد و حتى گفت : از جاده حق منحرف شده اى . عقبه گفت : من منحرف نشده ام ، ولى مردى بر من وارد شد و حاضر نبود از غذايم بخورد جز اينكه به يكتائى خدا و رسالت او گواهى بدهم ، من از اين ، شرم داشتم كه او سر سفره من بنشيند ولى غذا نخورده برخيزد. ابى گفت من از تو خشنود نمى شوم مگر اينكه در برابر محمد(ص ) بايستى و او را توهين كنى و... فريب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گرديد و در جنگ بدر در صف كافران شركت نمود و در همان جنگ به هلاكت رسيد. ناباب او ابى نيز در سال بعد در جنگ احد در صف كافران بود و بدست رزم آوران اسلام كشته شد. 27 و 28 و 29 سوره فرقان در مورد اين جريان نازل گرديد، و وضع بد عقبه را در روز قيامت ، كه بر اثر همنشينى با دوست بد، آنچنان منحرف گرديد، منعكس نمود و به همه مسلمانان هشدار داد كه مراقب باشند و افراد منحرف را به دوستى نگيرند، كه در آيه 28 سوره فرقان چنين آمده كه در روز قيامت مى گويد: يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلاناً خليلاً: اى واى بر من كاش فلان (شخص ‍ گمراه ) را دوست خود، انتخاب نكرده بودم . تا توانى ميگريز از يار بد يار بد، بدتر بود از مار بد مار بد، تنها تو را بر جان زند يار بد بر جان و بر ايمان زند دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردی
هايى كه در باطن ، ميمون و خوكند!  يكى از شيعيان پاك و مخلص امام صادق عليه السلام مى گويد: با آن حضرت در مراسم حج شركت نمودم . كه به همراه امام عليه السلام كعبه را طواف مى كرديم ، عرض ‍ كردم : - فدايت شوم ، آيا خداوند اين جمعيت بسيار را كه در حج شركت نموده اند مى آمرزد؟ صادق عليه السلام فرمود: اى ابا بصير! بسيارى از اين جمعيت كه مى بينى ، ميمون و خوك هستند! عرض كردم : را به من نشان بده ! حضرت دستى بر چشمان من كشيد و كلماتى به زبان جارى نمود. ناگهان ! بسيارى از آن جمعيت را ميمون و خوك ديدم ، وحشت كردم ! سپس بار ديگر دستش را بر چشمان من كشيد، آن گاه دوباره آنان را همان گونه كه در ظاهر بودند ديدم . سپس فرمود: ابا بصير! نگران مباش ! شما در بهشت ، شادمان هستيد و طبقات دوزخ جاى شما نيست . به خدا! سه نفر، بلكه دو نفر، بلكه يك نفر از شما شيعيان حقيقى در آتش دوزخ نخواهد بود.
اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!! دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم. ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت. شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست. #‏من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟ گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید... پس سیاهترم نگاه...اینبارهم معجزه ات را میخواهم... به خوباسرمیزنی،مگه مابدا دل نداریم... یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا رضا جون... زیبایِ یکی از خادمان حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر۱۴۰۱
علیک یا صاحب الزمان همیشه مهمان خدایی اگر... عده وقتی ماه رمضان تمام می‌شود حالی دارند که می‌گویند : چرا ما از این مهمانی بیرون آمدیم؟ بنابراین عید فطر آخر رمضان ، جبران کننده‌ است. در آن روز می‌فرماید: نه ، من تو را رها نمی‌کنم؛ تو همیشه مهمان من هستی؛ تو ارزش داری ؛ تو آن کس هستی که جان و مالت را به من دادی و مبهوت من بوده‌ای. دیگر دست از تو برنمی‌دارم و همیشه با من خواهی بود. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴