─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#معارف_حسینی
#امام_کاظم_علیه_السلام
◼️ قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضهخوانِ سیدالشهداء "علیهالسلام"...
منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان میآمدند و تهنیت میگفتند و هدایا و تحفههای خود را پیشکش ایشان میکردند.
خادم منصور هم بالای سر موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه میآوردند را صورت مینوشت.
🔻آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد:
یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام.
▪️ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیهالسلام سروده است:
عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ/یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ
▪️تعجب میکنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود.
وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ
▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ میکردند و آنها با اشکهای جاری جدّت رسول خدا "صلیاللهعلیهوآله" را میخواندند.
أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ
▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آنها نشد!؟
حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند:
قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ
🔹هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد!
سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس میخواهد آنها را چه کند.
خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) میگوید:
همه آنها هدیه ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه میخواهند با آنها بکنند.
امام علیه السّلام به پیرمرد فرمودند:
اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ
▪️همه اینها را بردار، هدیه ای از طرف من به توست.
📚المناقب ج ۳ ص ۴۳۲
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#روضه_سوزناک
#ذکر_مصیبت_شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
دستے رسید بال و پرم را کشید و رفت
از بال من شکـــسته ترین آفرید و رفت
خون گلوے زیر فشـــــارم که تازه بود
با یڪ اشاره روے لباسم چکید و رفت
❖چقدر جسارت رو برد بالا،،،، زن بدکاره فرستاد تو زندان برا موسے بن جعفر،،،، اے اتف بر تو روزگار،،،،
@golvajhehaye_roozeh
بدکاره اے به خاڪ مناجات سر گذاشت
وقتے صداے بندگیــــــم را شنید و رفت
❖از روزنه در نگاه کردن، دیدن زن بدکاره صورت رو خاڪ گذاشته،،،، هے مے گه خدایا غلط کردم،،،، این کے بود من اومدم سراغش،،،، چرا اینقدر صداش دل و زیر رو مے کنه،،،
بدکاره اے به خاڪ مناجات سر گذاشت
وقتے صــــــداے بندگیم را شنید و رفت
شاید مرا ندیده،،،در آن ظلمتے که بود
❖الله و اکبر،،،، اصلا نمیتونم این بیت ها رو وا کنم،،،،میدونم بدون اینکه توضیح بدم، ناله اش رو میزنی،،،
شاید مرا ندیده،،،در آن ظلمتے که بود
اے وای،،،با پا به روے جسم ضعیفم دوید و رفت
راضے نشد به بالش سختے که داشتم
زنجیر هاے زیر سرم را کشید و رفت
❖(وقتے که)،،،، خاڪ به دهنم،،، ان شالله اینجاے تاریخ دروغ باشه،،،
وقتے که نام فاطمه را از لبم شنید
یڪ حرفے از کنار دهانش پرید و رفت،،، 😭
هرچے مے خواے منو بزنے بزن
اسم مادرم رو درست ببر،،،،😭
❖تو رو خدا دو بیت مے خونم و مے شینم با تو داد میزنم،حواست با منه،،،،
از چند جا ضــــریح تنم متصل نبود😭
پهلوے هم مرا وسط تخته چید و رفت
اما چه خوب شد کفنم را کسے نبرد😭
تا زیر نیــــــــزه ها بــدنم را کسے نبرد
#زبانحال_حضرت_معصومه_ع
@golvajhehaye_roozeh
❖مے خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم،،،،
وقتے مثل فردا شب، اما رضا از مدینه یڪ لحظه رفت،،،، از نظرها غایب شد،،،، حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید،،،،مدتے زیادے انتظاره برادر رو کشید،،،،بعد از دقایقے برگشت،،،، بے بے یه نگاهے به داداش انداخت،،،، دید سر رو آشفته است، موها پریشونه، لباس ها همه غرق خاکه، کجا بودے داداش؟،،،، چرا منو تنها گذاشتے رفتی؟،،،، یه نگاه به خواهرش کرد، گفت خواهر فقط یه جمله بگم،،،، دیگه منتظر نباش،،،، دیگه انتظار بابامونو نکش،،،،خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاڪ گذاشتم،،،،
یه جایے ببرمت هر کے تاحالا ناله نزده، عقده ے دلش باز بشه؟
مے خوام بگم دختر منتظر بابا بوده،،،، همتون اهل روضه اید،،،،بگم و سینه بزنید،،،،دخترے که چهارده سال هے اومدن خواستگارے گفت :نه،،، قبول نمے کنم بابام زندانه،،،، باید بابام آزاد بشه.
❖اینقدر صبر کرد،،،، آخرش خبر باباشو براش آوردند
#سوز
❖مے خوام یه جمله بگم، کاشکے تو خرابه هم خبر بابا رو مے آوردند،،،،
کجاے دنیا دیدید، براے دختر منتظر، سر بریده باباشو ببرند،،،،😭 حسین.....
#شعر:علی_اکبر_لطیفیان
#مداح_حاج_مهدی_میرداماد
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
TSG= Tebyab Sound Galleryدر غمت ناله میزنم.mp3
زمان:
حجم:
1.94M
#صوت
#ذکر_مصیبت
#شهادت_امام_موسی_الکاظم_ع
«دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت،
از بال من شکسته ترین آفرید و رفت»
با نوای «سیدمهدی میرداماد»
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅═࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
عمری زدیم از دل صـــــدا باب الحــوائج را
خواندیم بعــــــد از ربنـا باب الحــــوائج را
روزی ما کــرده خــــــدا باب الحـــــوائج را
از ما نگیـــــرد کاش “یا باب الحـــوائج ” را
هرکس صدایش کرد بیچــــاره نخـواهد شد
کارش به یک مو هم رسـد پاره نخواهد شد
یادش بخیــــــر آن روزها که مـــــــادر خانه
گه گاه میـــــــزد پرچــــــــمی را سردر خانه
پر می شد از همســـــــایه ها دور و بر خانه
یک سفره ی نذری ، قـــدر وسع شوهر خانه
مـادر پدرهامان همیــــــــن که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر ســـه شنـبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفـــــره می افــتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشــــــم مـــــادر آشنا میشد
آجیل های ســــــفره هــم مشکل گشا میشد
آنچه همیشـــــه طالبش چنـــدین برابر بود
نان و پنـــــیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضـــــــه ی ما شـــور می آمد
پــــــیرزنــــــی از راه خــــیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد
بهــــــــر شــــــــفای کــودک منظور میِ آمد
یک بار در بیـــــــــن دعــا مابیــــــــن آمینم
برخاست از جا گفــــت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشــــــــمم داد مــادر بود
آنکه میان روضــــــه می زد داد مـــــادر بود
آنکه کنار سفـــــره می افتــــــــــاد مادر بود
گریه کن زنـــــدانی بغــــــداد مــــــــادر بود
حتی نفــــس در ســـینه ی او گیر می افتاد
هر بار کـــــه یاد غــــل و زنجیـــر می افتاد
می گفت چیزی بر لبش جـز جان نیامد …آه
در خلوت او غـــــیر زنــــــدانبان نیامد …آه
این بار یوســـف زنده از زنـــدان نیامد …آه
پیراهنش هم جــــــانب کنعــــان نیامد …آه
از آه او در خــــــانه ی زنجــــیر شیون ماند
بر روی آهــــــــن تا همیشــــه ردّ گردن ماند
این اتفـاق انــگار کــــــه بســــیار می افتاد
نه نیمــــــه ی شب موقــــع افطار می افتاد
هر شب به جانش دسـت بد کردار می افتاد
انقـــــــدر میزد دســـــت او از کار می افتاد
وقتی که فرقی بینشان درچشم دشمن نیست
صد شکرکه مرداست زیر دست وپا زن نیست
شاعر: محسن عرب خالقی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
Haj Meysam MotieeShahadatImamKazem1400[01].mp3
زمان:
حجم:
6.04M
عمری زدیم از دل صـــــدا باب الحــوائج را
خواندیم بعــــــد از ربنـا باب الحــــوائج را
#روضه
#شهادت_امام_کاظم_ع
#حاج_میثم_مطیعی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─