eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.3هزار دنبال‌کننده
225 عکس
136 ویدیو
30 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220808-WA0114.mp3
5.75M
🔊فایل صوتی 📌شامل عناوین↶ ⇦|به میدان رفتن بستگان امام حسین علیه السّلام؛ ⇦|جانبازی و شهادت علی‌اکبر علیه السّلام؛ ⇦|شهادت حضرت قاسم علیه السّلام؛ ⇦|شهادت علی‌اصغر علیه السّلام؛ ⇦|جانبازی و شهادت حضرت عباس علیه السّلام. : ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(تلگرام)👇 https://t.me/matnrozehmaghtalmotabar •┈┈••✾•✾•✾••┈┈ ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220808-WA0107.mp3
8.77M
🔊فایل صوتی 📌شامل عناوین↶ ⇦|نبرد قهرمانانه حسین علیه السّلام با دشمن؛ ⇦|نهی امام حسین علیه السّلام از غارت خیام؛ ⇦|مصیبت جان‌سوز امام حسین علیه السّلام در لحظه‌های آخر جنگ؛ ⇦|ذکر شهادت جان‌سوز عبد الله بن حسن علیه السّلام؛ ⇦|انصراف شمر از آتش زدن خیمه‌ها؛ ⇦|پوشیدن لباس کهنه؛ افتادن حسین ⇦|علیه السّلام از پشت اسب بر زمین و فریاد زینب علیها السّلام؛ ⇦|لحظه شهادت امام حسین علیه السّلام؛ ⇦|خروش فرشتگان و بروز طوفان سیاه؛ ⇦|لحظات شهادت جان‌سوز حسین علیه السّلام از زبان هلال : ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(تلگرام)👇 https://t.me/matnrozehmaghtalmotabar •┈┈••✾•✾•✾••┈┈ ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در آغوش گرفتن سر امام حسین (ع) توسط دو دلداده: لَمّا جاؤوا بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ونَزَلوا مَنزِلاً يُقالُ لَهُ قِنَّسرينَ، اطَّلَعَ راهِبٌ مِن صَومَعَتِهِ إلَى الرَّأسِ، فَرَأى نورا ساطِعا يَخرُجُ مِن فيهِ، ويَصعَدُ إلَى السَّماءِ، فَأَتاهُم بِعَشَرَةِ آلافِ دِرهَمٍ، وأخَذَ الرَّأسَ، وأدخَلَهُ صَومَعَتَهُ، فَسَمِعَ صَوتا ولَم يَرَ شَخصا، قال: طوبى لَكَ، وطوبى لِمَن عَرَفَ حُرمَتَهُ، فَرَفَعَ الرّاهِبُ رَأسَهُ، وقالَ: يا رَبِّ، بِحَقِّ عيسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعي. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وقالَ: يا راهِبُ، أيَّ شَيءٍ تُريدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ. فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ، فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: اِرجِع إلى دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ. فَلَمّا أصبَحوا أخَذوا مِنهُ الرَّأسَ وَالدَّراهِمَ، فَلَمّا بَلَغُوا الوادِيَ نَظَرُوا الدَّراهِمَ قَد صارَت حِجارَةً : مناقب آل ابي طالب، ابن شهرآشوب: هنگامى كه سر حسين عليه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرين (شهرى در شام، به فاصله يك روز راه از حَلَب در مسير حِمْص) فرود آمدند، راهبى مسيحي از دِيْرش به سوى سر، حركت كرد و نورى را ديد كه از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت. راهب مسيحي، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِيرش برد و بدون آن كه شخصى را ببيند، صدايى شنيد كه مى‌گفت: «خوشا به حالت ! خوشا به حال آن كه قَدر اين سر را شناخت!» راهب، سرش را بلند كرد و گفت پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من سخن بگويد. سر به سخن آمد و گفت: «اى راهب ! چه مى خواهى؟». گفت: تو كيستى؟ گفت: «من فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول كربلايم. من مظلوم و تشنه كامم» و ساكت شد. راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگويى: «من ، شفيع تو در روز قيامت هستم» سر به سخن درآمد و گفت: «به دين جدّم محمّد درآى» راهب گفت: گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد پيامبر خداست. آن گاه حسين عليه السلام پذيرفت كه شفاعتش كند. صبحدم آن قوم سر و دِرهم ها را گرفتند و چون به وادى رسيدند ديدند كه درهم ها سنگ شده است. 📚: مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب مازندراني ج ٤ ص ٦٠ ، بحار الأنوار علامه مجلسي : ج ٤٥ ص ٣٠٣ . ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(تلگرام)👇 https://t.me/matnrozehmaghtalmotabar •┈┈••✾•✾•✾••┈┈ ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم الله الرحمن الرحیم گریز و روضه سر امام حسین علیه السلام در آغوش دخترش رقیه عصر عاشورا امام حسین علیه السلام، حضرت زینب را سر پرست کرد، گفت: خواهرم تویی و این خیل اسرا وزنها و دختران. ایشون به همه ی این کارها باید برسد، با این همه غمی که دارد. زینب علیها سلام تمام زنها و بچه ها را خواباند،بی بی زینب آمد رو خاک ها بخوابد، وقتی که آمد خودش بخوابد، دید از آن گوشه ی خرابه ها، تو تاریکی ها، یک بچه ای هی می گوید: بابا، بابا ؛،،، بلند شد آمد جلو ببیند کیه،،، دید رقیه است،،،،صدا زد عمه جانم آرام باش، می گوید: عمه، من بابا را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابا اینجا بود عمه،،، دخـــتر دردانــه منم به کنـــج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چـــــرا نیــامد پدرم الله اکبر ، الله اکبر،،، یه وقت دیدند، یک غلام آمد یک طبق آورد، این بچه دوید جلو، روپوش را برداشت، دید سر بریده حسین علیه السلام،،، فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش حضرت رقیه به عمه زینب گفت: عمه جان شب مرگ من است امشب وای که ز نور رخ بابم خرابه روشن است امشب   به زین العابدین بر گو که ما پیمانه بشکستیم تو هم پیمانه را بشکن، پدر نزد من است امشب 📚منبع: اقتباس از روضه خوانی حجت الاسلام کافی رحمه الله ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ "السلام علیک یا اباعبدالله" بی شک گدای خـانه ات آقا شود حسین هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین فیض گـدایی تو به هر کـــس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضـا شود حسین در روضه ها به قــرب خـداوند میرسیم شب های هیئتـت شب احیا شودحسین امام رضا فرمود: مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ" قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم در روضـه ها به قـرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن،،، از کودکی تا دم مرگـــــم به روی لب تنها حـسین بوده و تنها شود حسین،،، ای کاش وقت مردن من وقت احتضار ذکر مدام بر لــبم آن جــا شود حسین،،، 34 سال زین العابدین هروقت آب می دید گریه می کرد هی میفرمود: "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا قافله داره میرسه شهر شام،،،" شامی که قریب 40 سال، مردمش کینه امیر المومنین و به دل داشتن"آخ بمیرم ،قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن،،، "کوچه هاشو آب و جارو زدن،مردم به هم تبریک میگفتن "مگه چه خبره؟،،، سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن،،، " یا صاحب الزمان آجرک اله " گفتن اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر،،، " "کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن"آخ بمیرم،همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد"از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد" یعنی انقده ازدحام جمعیت،،،،مانع شده بود" زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن " سرای بریده بالا نیزه" زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه" وای،،،، گفت:  من آن گلم که خفته به خون باغبان من نه گل نه غنچـــه مانده به باغ خزان من میخواید بدونید من کیم؟،،، هفـتاد داغ دارم و در زیر آفتاب هجده سر بریده بود سایبان من   آخ یکی طعنه میزنه،از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن،،، " خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن" یاصاحب الزمان یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد تلاوت قرآن،،،   "أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً،،،، " قاری قرآن محترمه،،، "علی لب های قاری قرآن رو می بوسید،،، " اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون  لب و دندان زدن،،، " اخ بمیرم،،، حسین،،، بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه،اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: انا المظلوم" من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد،،،" ای حسین،،، ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم الله الرحمن الرحیم ⚫️ همه رفتند و من جـا ماندم ای دوست ز بخــت بد به دنیــا ماندم ای دوست چـــرا رفتی مــــرا با خــــود نــبــردی ببین بعـد از تو تنــها ماندم ای دوست بیـــــادت در نـــــوای آب آبـــــــم ٢ فردا گفت عبدالله بیا بستر منو زیر آفتاب پهن کن،،،خانم جان چرا زیر آفتاب،،، گفت اخه خودم دیدم بدن داداشم سه روز زیر افتاب بود،،، به یـــــادت در نـــــــوای آب آبـــــــــم هی میخوام بلند شم؛ نمینونم بزار بشنیم،،، چنـــــان تو زیــــر تیـــــغ آفــــتابــــم داداش،،، تو راحــــت خفته ای در خـانه ی قبر ولی من از غــــمت خـــــانه خــــرابم لباس تــــو در آغــــوشـم بـــــــرادر صــــدایت مونــــده در گــوشم برادر حسین،،، تو موندی بی کفــــن بر خاک صحرا چگـــونه من کفــــــن پوشـــــم برادر؟ داداش چی دیدم،،، منو کابـــوس شمشــــــیر و تـــــن تو تماشـــــای به غـــــارت بـــــــردن تو  تو را ســــر نیــــــزه هـا بردند مانده بــــــرای مــن فقـــــــط پیـــراهن تو داداش،،، سر وسر نیـزه می بیــنم به خـــوابم همینکـــه پلک بر هـــــم میگـــــذارم تـــــو را بـــر نیــــــــزه میبیـــــنم،،، داداش منکه امده بودم،،، منکه بالا سرت بودم،،، خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم،،، منکه امده بودم چرا گفتی من برم؟،،، چرا گفتی ارجعی الی الفسطاط؟چرا نگذاشتی من پیشت باشم؟ عقده شده برام،،،،داداش من بر گشتم،،، نمیدونم تو این فاصله چی شد،،، یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی برده،،،، یه موقع رسیدم دیدم لباسات دست این و اونه،،، یه موقع دیدم انگشت و انگشترتو بردند،،، دیدم یه جایی سالم تو بدن نذاشتن،،، لبامو رو لبات گذاشتم،،، حسین حسین حسین،،،، روضه ی خانم زینب (س) یه گریز داره،،، گریز روضه ی خانم زینب (س) کجاست؟ داداش دیر رسیدم،،، همه رفته بودن،،،منی که پنجاه وچهارسال سرموبلند میکردم تو رو میدیدم؛ حسرت یه بار دیدنت به دلم موند،،، داداش چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،،، اما هرچی التماس کردم یه بار نیزه دار نیزه رو بیاره پائین من سر تو بغل کنم نشد،،، داداش سرتم قسمت من نشد،،، اما خدا رو شکر،،، بالاخره سرت قسمت به نفر شد،،، خدا رو شکر بالاخره یه نفر به آرزوش رسید،،، بابا مگه نگفتـــی بر میگردم عـمه رو خیلی خسـته کردم بیا میخـــوام دورت بگـردم حسین حسین حسین،،، بیاد جمیع اموات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
AUD-20220614-WA0008.opus
1.39M
⚫️ ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
متن روضه 1 🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم 🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم برادر خوبم... حسین جان... 🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند 🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم ای همه دار و ندارم... زینب به فدات حسین... 🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت 🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم داداش حسین... خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم... 🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس 🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم اومد کنار قبر برادر نشست... صدا زد آی حسین نبودی... 🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید 🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید برادر بلند شو ببین قدم خمیده... موهام سفید شده... 🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین 🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین 🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین 🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید 🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام 🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام 🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام 🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید 🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب 🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب (نقطه گریز به روضه روز عاشورا: اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.) هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که... شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد... 🔸آندم بریدم از زندگی دل 🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل 🔸او می دوید و من می دویدم 🔸او سوی مقتل من سوی قاتل 🔸او می نشست و من می نشستم 🔸او روی سینه من در مقابل 🔸او می کشید و من می کشیدم 🔸او از کمر تیغ من آه باطل سادات منو ببخشید.. امام زمان منو ببخشید... 🔸او می برید و من می بریدم 🔸او از حسین سر من غیر از او دل (روضه با روش شعر محور) ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
روضه ۲ 🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین 🔸زینب آمد بر سر قبر حسین امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد... 🔸بر سر قبر برادر چون رسید 🔸ناله و آه و فغان از دل کشید یا صاحب الزمان... تا اهلبیت به کربلا رسیدند... مثل برگهای خزان... خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند... هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت... یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته... یکی قبر قاسم رو گرفته... یکی کنار قبر عباس... یک مادری هم کنار قبر علی اصغر... اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده... 🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن 🔸گفت با قبر برادر این سخن 🔸السلام ای کشته راه خدا 🔸السلام ای نور چشم مصطفی داداش ببین خواهرت برگشته... 🔸بهر تو امروز مهمان آمده 🔸خواهرت از شام ویران آمده داداش نبودی ببینی.. بعد از تو با ما چه کردند... 🔸چون تو رفتی بی‌کس و یاور شدم 🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم داداش طاقت داری بگم یا نه... 🔸بعد قتل و غارت اموال تو 🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو 🔸بس ‌که سیلی شمر زد بر رویشان 🔸گشت نیلی صورت نیکویشان جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند... چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند... هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند... بهشون سیلی میزدند... بزار اینطوری بگم... 🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند همه بچه ها رو زدند... 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف... 🔸آه از آن ساعت که از روی غضب 🔸زاده ی سفیان یزید بی‌ادب 🔸در حضور خواهر گریان تو 🔸چوب می‌زد بر لب و دندان تو داداش حسین خیلی برام سخت گذشت... مجلس یزید ملعون... وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد... شرمنده حسین جان... نتونستم کاری کنم... آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند آی غریب حسین... الا لعنه الله علی القوم الظالمین ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
روضه ۳ 🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین 🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین اربعین سیدالشهداء و... بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی... بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه... 🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا 🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد... کسی جوابت رو نداد... اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت... 🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم 🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین 🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن 🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین : محمد مهدی سیار بازم جا موندم آقا... کی میشه منم دعوت کنی حسین... خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند... خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن... اونایی که رفتند میدونند... بهترین لحظه زندگی... اون لحظه ای که وارد کربلا میشی... همش سراغ حرم رو میگیری... تا نگاهت به حرم با صفاش میفته... نا خودآگاه اشکت جاری میشه... دستهات روی سینه میزاری میگی... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ ____________ حالا هر کی دلش کربلائی‌ شده بسم الله ... کربلا کربلا 8 🔸این دل تنگم عقده ها دارد1 🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1 (یا حسین مظلوم) 8 🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2 🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1 🔸ای حسین ما را کربلایی کن2 🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن‌1 یا حسین مظلوم 8 (در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید). ____________ یکی از زایران ابی عبدالله... جابر بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4_5832625060380149306.mp3
2.6M
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
4_6039857975441490286.mp3
3.04M
سید مهدی میرداماد زندگی بعد تو عذابه رو دست من جای طنابه تموم گل هاتُ آوردم اما یكی موند تو خرابه این نشونی كه رو چشامه سوغاتی ِ كوفه و شامه چادر ِ خاكی ِ رقیه ببین داداش شال ِ عزامه هر كاری كردم كه بمونه اما نشد اما نشد نمیره زیر ِ تازیونه اما نشد اما نشد همسفرم شه تا مدینه اما نشد اما نشد خواستم سر ِ تو رُ نبینه اما نشد اما نشد شده تنم پر از كبودی هرجا كه بردنم تو بودی سر ِ تو رُ بالای نیزه چه سنگی زد زن ِ یهودی غارت شده انگشتر ِ تو غارت شده روسری ِ من حتی زن ِ یزید دلش سوخت برای بی معجری ِ من خواستم كه تو قرآن نخونی اما نشد اما نشد خواستم نشه لب ِ تو خونی اما نشد اما نشد گفتم بهش بسه دیگه ، اما نشد، اما نشد رقیه نشنوه چی میگه، اما نشد، اما نشد https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
متن روضه 1 🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم 🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم برادر خوبم... حسین جان... 🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند 🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم ای همه دار و ندارم... زینب به فدات حسین... 🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت 🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم داداش حسین... خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم... 🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس 🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم اومد کنار قبر برادر نشست... صدا زد آی حسین نبودی... 🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید 🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید برادر بلند شو ببین قدم خمیده... موهام سفید شده... 🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین 🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین 🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین 🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید 🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام 🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام 🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام 🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید 🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب 🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب (نقطه گریز به روضه روز عاشورا: اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.) هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که... شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد... 🔸آندم بریدم از زندگی دل 🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل 🔸او می دوید و من می دویدم 🔸او سوی مقتل من سوی قاتل 🔸او می نشست و من می نشستم 🔸او روی سینه من در مقابل 🔸او می کشید و من می کشیدم 🔸او از کمر تیغ من آه باطل سادات منو ببخشید.. امام زمان منو ببخشید... 🔸او می برید و من می بریدم 🔸او از حسین سر من غیر از او دل (روضه با روش شعر محور) ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
روضه ۲ 🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین 🔸زینب آمد بر سر قبر حسین امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد... 🔸بر سر قبر برادر چون رسید 🔸ناله و آه و فغان از دل کشید یا صاحب الزمان... تا اهلبیت به کربلا رسیدند... مثل برگهای خزان... خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند... هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت... یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته... یکی قبر قاسم رو گرفته... یکی کنار قبر عباس... یک مادری هم کنار قبر علی اصغر... اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده... 🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن 🔸گفت با قبر برادر این سخن 🔸السلام ای کشته راه خدا 🔸السلام ای نور چشم مصطفی داداش ببین خواهرت برگشته... 🔸بهر تو امروز مهمان آمده 🔸خواهرت از شام ویران آمده داداش نبودی ببینی.. بعد از تو با ما چه کردند... 🔸چون تو رفتی بی‌کس و یاور شدم 🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم داداش طاقت داری بگم یا نه... 🔸بعد قتل و غارت اموال تو 🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو 🔸بس ‌که سیلی شمر زد بر رویشان 🔸گشت نیلی صورت نیکویشان جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند... چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند... هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند... بهشون سیلی میزدند... بزار اینطوری بگم... 🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند همه بچه ها رو زدند... 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف... 🔸آه از آن ساعت که از روی غضب 🔸زاده ی سفیان یزید بی‌ادب 🔸در حضور خواهر گریان تو 🔸چوب می‌زد بر لب و دندان تو داداش حسین خیلی برام سخت گذشت... مجلس یزید ملعون... وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد... شرمنده حسین جان... نتونستم کاری کنم... آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند آی غریب حسین... الا لعنه الله علی القوم الظالمین ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
روضه ۳ 🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین 🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین اربعین سیدالشهداء و... بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی... بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه... 🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا 🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد... کسی جوابت رو نداد... اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت... 🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم 🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین 🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن 🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین : محمد مهدی سیار بازم جا موندم آقا... کی میشه منم دعوت کنی حسین... خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند... خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن... اونایی که رفتند میدونند... بهترین لحظه زندگی... اون لحظه ای که وارد کربلا میشی... همش سراغ حرم رو میگیری... تا نگاهت به حرم با صفاش میفته... نا خودآگاه اشکت جاری میشه... دستهات روی سینه میزاری میگی... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ ____________ حالا هر کی دلش کربلائی‌ شده بسم الله ... کربلا کربلا 8 🔸این دل تنگم عقده ها دارد1 🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1 (یا حسین مظلوم) 8 🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2 🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1 🔸ای حسین ما را کربلایی کن2 🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن‌1 یا حسین مظلوم 8 (در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید). ____________ یکی از زایران ابی عبدالله... جابر بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4_5832625060380149306.mp3
2.6M
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا 《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س)》 ✅ابن فتال نیشابورے نقل مے کند که؛ هنگامے که حضرت فاطمه(س) در بستر بیمارے افتاد، روز به روز حال ایشان رو به وخامت بود. در طے این روزها، وقتے حضرت(س) روزے احساس کرد که زمان مرگ خویش فرا رسیده است، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را احضار فرمود و کسى را به دنبال امام على(ع) فرستاد و وقتے امام على(ع) آمد، به ایشان فرمود : 📋《یَا ابْنَ عَمِّ! إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِے وَ إِنَّنِے لَأَرَى مَا بِے لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِے لَاحِقَهٌ بِأَبِے سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِے قَلْبِی》 اى پسر عمو! احساس مى کنم که مرگ من فرا رسیده است و آن چنان هستم که تردید ندارم به اینکه هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر مى شوم و اکنون به چیزهایى که در دل دارم تو را وصیت مى کنم. در این هنگام؛ امام علی(ع) فرمود : 📋《أَوْصِینِے بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص)!》 اى دختر رسول خدا(ص)! به آنچه مى خواهى وصیت کن! 📋《فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِے الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ : یَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِے کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی!》 سپس کنار بالین او نشست و هر که را در خانه بود، از خانه بیرون کرد. فاطمه(س) سپس فرمود : اى پسر عمو! مى دانى که هرگز به تو دروغ نگفته ام و از هنگامى که با یکدیگر زندگى مشترڪ داریم با تو مخالفتى نکرده ام. امام علی(ع) فرمود : 📋《مَعَاذَ اللَّهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِے فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَهٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّهٌ لَا خَلَفَ لَهَا》 پناه بر خدا! که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزکارتر و بهتر از آنى و بیشتر از آن از خدا مى ترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشته اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من، سخت گران است، ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست. و به خدا سوگند! با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر (ص) بر من تازه مى شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است، ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز گردنده ایم و این مصیبت چه سخت و درد انگیز و دشوار و اندوه افزاست و این اندوهى است که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچ چیز آن را جبران نمى کند. و سپس هر دو براے مدتے گریستند. 📋《ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلِیٌّ رَأْسَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ لَهَا : أَوْصِینِے بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِے وَفِیّاً أُمْضِے کُلَّ مَا أَمَرْتِنِے بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی!》 سپس امام على(ع) سر فاطمه زهرا(س) را بر سینه نهاد و فرمود : به آنچه مى خواهى وصیت کن که به هر چه وصیت کنى عمل خواهم کرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجیح مى دهم. سپس حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود : 📋《جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّے خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ! أُوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ! أَنْ تَتَّخِذَ لِے نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ》 وصیت مى کنم براى حمل جسد من تابوتى بسازى که تصویر آن را دیدم و فرشتگان نشانم دادند. امام(ع) فرمود : 📋《صِفِیهِ إِلَیَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِے وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ》 چگونگى آن را توصیف کن، و فاطمه(س) براى او توصیف کرد و على(ع) نیز آن چنان تابوت و سریرى را فراهم کرد. و این نخستین تابوتى بود که ساخته شد و پیش از آن کسى چنان فراهم نساخته بود. سپس فاطمه زهرا(س) این چنین وصیت نمود : 📋《أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِے مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِے وَ أَخَذُوا حَقِّے فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِے وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّے فِے اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ!》 به تو وصیت مى کنم که هیچ یڪ از این کسانے که بر من ستم روا داشتند و حق مرا گرفتند، در تشییع جن
ادامه متن بالا👆🏻 ازه ام حاضر نشوند که آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا(ع) هستند. و اجازه مده که هیچ یڪ از پیروان ایشان هم شرکت کنند و وقتے چشمهاى مردم به خواب رفت و آرام گرفت، مرا در نیمه ے شب به خاڪ بسپار! و در این هنگام، حضرت فاطمه(س) رحلت کرد. 📋《فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِے هَاشِمٍ فِے دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ الْمَدِینَهُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ : یَا سَیِّدَتَاهْ! یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه(س) جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیڪ بود مدینه به لرزه درآید، و مى گفتند : اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا(ص)! 📋《وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ(ع) وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا》 و مردان هم به حضور على(ع) رسیدند که نشسته بود و حسن(ع) و حسین(ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى گریستند و مردم از گریه آن دو مى گریستند. 📋《وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ : انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِے هَذِهِ الْعَشِیَّهِ! فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا》 مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت : بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا(ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند. 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِے هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِے جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا》 وقتے شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، امام على(ع) به همراه حسن(ع) و حسین(ع) و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابو ذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على(ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاڪ سپردند و امام على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه(س) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود.(۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چون دعا گویم که برخیزد ز بستر یار من کانتظار مرگ دارد، بانوے بیمار من؟ دست بیمارم دگر بالا نمے آید ز ضعف تا بگیرد اشڪ غم از دیده ے خونبار من جان من همراه جانانم رسول الله رفت دل هم آهنگ سفر دارد پے دلدار من شرح مظلومے من شد نقش بر رخسار او قصه ے غم هاے او بنوشته بر دیوار من 🖊 📚 : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ http://eitaa.com/ashaar_khatm •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh گلواژه هاے روضه چهارده معصوم (ع) 📌با نشـــر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ _اشک بر زهرا حیــاتم می‌دهد _از غم‌ دوزخ نجـاتـم می دهد _اشک بر زهرا دهد بوی بهشت _می‌کند ترسیم خط سـرنوشت _اشک بر زهـرا برد دل را بقیع _می کشاند رشته ام را تا بقیع سادات،،، آخه مادرمون همین جا گریه میکرد،،، آنقدر زیر آفتاب ناله می زد،،،امیر المومنین یه سایبان برای خانمش درست کرد،،، این صورت نباید زیر آفتاب بماند،،، این صورتی که برای ملائکه نور افشانی میکند، تا علی زنده است نباید زیر آفتاب بمونه،،، آخ دلم یه جایی رفت،،،، من فدای اون بچه های حسین که صورت هاشون زیر آفتاب،،، آنقده سوخته بود،،، اگر امام زمان اشاره نمی‌کرد، من نمی توانستم بگم برده ها رو می دونی چه جوری می بردن،،، یعنی اگه همه سواره بودن،،، همه سایبان ومحمل داشتند،،، اما این ها بر شتران بی محمل وجهاز،،، آخ صورت هاشون آنقدر سوخته بود،،،حسیییین،،،، ان شاءالله وعدمون حرم نازدانه حسین،،، حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمَل،،، این صورتی که زیر آفتاب سوخته،،، اگه سیلی بهش بخوره چه می شه،،، اگه تازیانه وکعب نی بزنند،،، _هرکه با زهراست، احساس سخاوت می کند در عین نداری،،، آنقده سخاوت داشت، حتی وقتی پیغمبر سلمان رو فرستاد دَرِ خونش،،، گردنبندش رو به سلمان داد،،، بچه هاش چیزی نداشتند بخورند، اما هرکسی در خونش آومده دست خالی بر نگشته،،، امشب بگو مادر،،، مادرانه یه چیزی تو کاسه ی گدایی ما بریز،،، اصلا رسم این خانواده اینه،،، در حین نداری بذل وبخششون بیشتره،،، آخه پسرش هم وقتی تو گودال بود، سر نداشت،،، ساربان آمد نزاشت دست خالی برگرده،،، آخ،،، دست پر برگشت،،، هم انگشت رابرد،،، و هم انگشتر رو،،، حسییییین،،،،، ⭕️کانال متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام-(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─