2. کسی که.mp3
زمان:
حجم:
7.58M
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( صلوات الله علیهم )
#حاج_مهدی_سماواتی
کسی که غیر مصیبت ندید
زینب بود
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( صلوات الله علیهم )
#حاج_مهدی_سماواتی
کسی که غیر مصیبت ندید
زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید
زینب بود
نخست روز به بازار عشق
آنکه ز جان
متاع جور و جفا را خرید
زینب بود
کسی که قامت اسلام
شد ز صبرش راست
ولیک ، خود چو هلالی خمید
زینب بود
به چار سالگی آن دختری
که در دل شب
پیِ جنازه ی مادر دوید
زینب بود
کسی که فاطمه او را
به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید
زینب بود
تا دید برادر تنها شده دیگه یار و یاور نداره ، اومد سراغ دو تا آقا زاده ش ... بِرید امام زمانتون رو یاری کنید ... غریبه ... حسین ... گفتن اگه دایی اجازه بده ، از این بهتر برای ما چیه ؟ اومد خدمت برادر ، داداش اجازه بده بچههای منم برن جانشون رو فدای تو کنند ، فرمود : زینبم ، هر چه داغ دیدی برات بسه ... این همه داغ روی داغ دیدی ... داغ علی اکبر ، داغ قاسم ...
بهر تو داغ علمدار بس است
داغ یاران وفادار بس است
دید اجازه نمیده ، راضی نمیشه ، قسمش داد به حق فاطمه ... بلاخره اجازه گرفت و بچه هارو روانه کرد ... وارد میدان شدند ، رجز میخونن : امیری حسین و نعمَ الأمیر ...داغ این دوتا آقا زاده رو هم به دل زینب گذاشتن ، بدنشون رو رساند خیمه ، زن ها همه از خیمه بیرون ریختند ، به سرو سینه میزدند ، اشک میرختند ، اما مادر از گوشه ی خیمه بیرون نیومد ...حسین ... زینبی که تا صدای ناله ی علی اکبر رو شنید ، سراسیمه اومد میدان ، خودشو رساند بالا سر برادرو برادرزادش ، هی صدا میزد : وای اُخیّا ...وَبنَ اُخیّا ... وای برادرم ، وای پسرِ برادرم ... اینجا دیگه از خیمه خارج نشد ، آخه مادره ، داغ دیده ، غمگینه ، راضی نشد چهره ی غمگین شو حسین ببینه ... یه داغ دیگه ، یه غم دیگه به غم های حسینش اضافه بشه ... حسین ...
در بُرج ولایت است کوکب
« زینب ... »
علامه ی نارفته به مکتب
« زینب ... »
گفتم به خِرَد
یگانه ی دوران کیست ؟
بیپرده دوبار گفت
زینب زینب ...
1. مناجات.mp3
زمان:
حجم:
4.31M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( علیهم السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
#درآمد
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
#گوشه_گشایش
« عمری ، غریبِ فاطمه ، صبح و مَساء گریست » ... قربونت بِرَم امام زمان ...
عمری ، غریبِ فاطمه
صبح و مَساء گریست
وقتِ مُرورِ
مِحنتِ آل عبا گریست
#گوشه_داد
از دستِ دشمنان نه فقط
بلکه روز و شب
وقت گناهِ شیعه ی پُرمُدَّعا
گریست ...
( امشب بیائیم از امام زمان معذرت بخواهیم ، خیلی با گناهانمون ، دلِ آقا رو به درد آوردیم ... )
خیلی برای غُصِّه ی ما
غُصِّه خورده است
در فتنه ها
به سختی احوال ما گریست
در مجلس دعای فرج
حاضر است او
هر دَم شنید ،
ناله ی مهدی بیا ، گریست
( اما شب چهارم مُحرم ، دیگه برا چی امام زمان گریه می کنه ؟ )
در روضه ی شهادتِ
گُل های عمّه اش
خیلی برای غربتِ
آن لاله ها گریست
امام زمان رو دعوت کنیم توو مجلسمون ، همه باهم : « یاصاحب الزمان ... » این صداتو آزاد کن ، « یاصاحب الزمان ... »
#شعرخوانی_ماهور
5/3/1404
2. روضه.mp3
زمان:
حجم:
7.31M
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( صلوات الله علیهم )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
بنا نبود بمانی
غریب در صحرا ...
#روضه_ماهور
5/3/1404
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( صلوات الله علیهم )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
#گوشه_خاوران
بنا نبود بمانی
غریب در صحرا
عقیله ی بنی هاشم
( دوتا آقازاده داره توو کربلا ، یکی محمد ، دومی عون ، بعد شهادت علی اکبر ، دیگه زینب طاقت نیاورد ، خودش لباس رزم ، به تنشون کرد ، آوردشون مقابل ابی عبدالله ، حالا میخواد براشون اِذنِ میدان بگیره ... )
بنا نبود
بمانی غریب در صحرا
حسین جان
و خواهرت بشود
بی نصیب در صحرا
بنا نبود
که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیم
خط بزنی
بنا نبود
مهیّای سوختن باشی
میانِ خیمه ، پیِ
کهنه پیرهن باشی
(حسین جان ، نبینم تنها بمونی ، داداش ... )
#اوج
زمین نیفت
کتابِ مقدس زینب
فدای بی کَسیت
ای همه کَسِ زینب
#گوشه_خاوران
به راه عشق تو
این چشمِ تَر که چیزی نیست
جگر برای تو دادم
پسر که چیزی نیست
(هی داره التماس برادر می کنه)
بیا خودت
پسران مرا ببر میدان
که پیش مرگ تو باشند
هر دو در میدان
بیا که شاهدِ
حاجت روائیت باشند
بزرگکردمشان
تا فدائیت باشند
( هر کاری کرد دید ابی عبدالله اجازه نمیده )
#اوج
تو را به جان من آقا
قبول کن بروند
به حق چادر زهرا
قبول کن بروند
#گوشه_خاوران
چه بهتر است نبینند
راه بسته شده
در اِزدحام رهِ قتلگاه
بسته شده
چه بهتر است نبینند
زخم حنجر را
به سمت خیمه ی زنها
هجوم لشکر را
#اوج
چه بهتر است نباشند و
خونجگر نشوند
شبیه من وسط خیمه
خونجگر نشوند
چه بهتر است نبینند
اوج این غم را
به روی مادرشان
ضربه های محکم را
(حسین جان ، اینها غیرتی اند ، اینها طاقت ندارن ببینن دستای مادرشون بسته باشه ... )
چه بهتراست نبینند
آب خواهم شد
اسیر، وارد بَزمِ شراب
خواهم شد ...
#گوشه_خاوران
بالاخره ، هر جوری که بود برادر و راضی کرد ، اولی برادر بزرگتر محمد وارد میدان شد ، آنچنان ضرب شصتی گرفت ، خیلیها رو از لشکر دشمن به زمین انداخت ، موقعی که رو زمین افتاد ، برادر کوچکتر عون اجازه گرفت وارد میدان شد ، این برادرم لشکر به زمینش انداختن ... اینجا بود زینب اومد تووخیمه دیگه بیرون نیومد ...
#اوج
میگن ابی عبدالله ، خودش تنهایی اومد بالا سر جنازه ی این دوتا آقازاده ، هر دوتا رو باهمدیگه در آغوش گرفت ، اما هر چی منتظر شد زینب بیاد ، دیدن زینب از خیمه بیرون نیومد ...
تا که خجالتی نکِشد
شاهِ کربلا
زینب درون خیمه ی خود
بیصدا گریست
هر جا نشستی ناله بزن « یا حسین » ...
#روضه_ماهور
5/3/1404
3. روز چهارم.mp3
زمان:
حجم:
10.86M
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( علیهم السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
توضیحاتی در مورد روز چهارم محرم ...
5/3/1404