─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#مناجات_امام_زمان
#استاد_حیدرزاده
مولای من،،،
طاقتم تاب شد و از تو نیـامد خبری
جگــرم آب شـد و از تـو نیامـد خبری
عاشقانی که مدام از فـرجـت میگفتند
عکسشان قاب شدو از تونیامد خـبری
#شاعر_حمید_رضا_زند
#آقا،،،
امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده،،،
من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست،،،میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم،،،آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه،،،
من چیزی نمی فهمم ،جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند:« إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا »روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده،،،
قربونت برم ، آقا آقا آقا،،،
رباب شب و روز گریه میکرد ،میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا،،، بی بی زینب همینطور،،،
#روضه_حضرت_رقیه
رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه،،، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا،،، بابا بیا منو با خودت ببر بابا،،،
_مگـه نگفــتی بـر میگـردم
_بیا میخــوام دورت بگـردم
_عمه رو خیلی خسته كردم
#بابا
_دختـــرت از دنیـــا بریـده
_بعدِ تو هیچ خوشی ندیده
_ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا بابا،،،،
قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده،،، بگو آقا ، می میرم اگه تو_کربلا برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از کربلا برگردم،،،
#آقا_جان:
_گفتم که آب را ببرم خیــمه ها ، نشد
_شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ،نشد
#شاعر_محمد_ناصری
قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند،،، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند،روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ،گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم،،،
خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه،،، پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید،،، امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین(س) من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید،،، فاطمه زهرا(س) میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید،،،
این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند،،،که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه،،،
#روضه_امام_حسین_ع
اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمر سعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟،،،
در ثواب قتل حسین(ع) ،میخواهیم شریک بشیم،،،؟؟؟
میدونید چی دستور داد ؟،،،
گفت: اسباتون رو نعل تازه بزنید،،، بدنش رو زیر سُم اسب ها،،،
_تنِ سـالار زینـب بـه زیـر سُـــم مَرکـــب
_به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد،،،
من چی بگم ؟،،،
به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین(ع) کیه ؟ کربلا چیه ؟،،،
زائراش کی هستند ؟،،، همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره،،، همه غرق عشق مولا،،، تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
هدایت شده از متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#مناجات_امام_زمان
#استاد_حیدرزاده
مولای من،،،
طاقتم تاب شد و از تو نیـامد خبری
جگــرم آب شـد و از تـو نیامـد خبری
عاشقانی که مدام از فـرجـت میگفتند
عکسشان قاب شدو از تونیامد خـبری
#شاعر_حمید_رضا_زند
#آقا،،،
امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده،،،
من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست،،،میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم،،،آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه،،،
من چیزی نمی فهمم ،جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند:« إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا »روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده،،،
قربونت برم ، آقا آقا آقا،،،
رباب شب و روز گریه میکرد ،میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا،،، بی بی زینب همینطور،،،
#روضه_حضرت_رقیه
رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه،،، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا،،، بابا بیا منو با خودت ببر بابا،،،
_مگـه نگفــتی بـر میگـردم
_بیا میخــوام دورت بگـردم
_عمه رو خیلی خسته كردم
#بابا
_دختـــرت از دنیـــا بریـده
_بعدِ تو هیچ خوشی ندیده
_ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا بابا،،،،
قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده،،، بگو آقا ، می میرم اگه تو_کربلا برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از کربلا برگردم،،،
#آقا_جان:
_گفتم که آب را ببرم خیــمه ها ، نشد
_شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ،نشد
#شاعر_محمد_ناصری
قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند،،، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند،روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ،گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم،،،
خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه،،، پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید،،، امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین(س) من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید،،، فاطمه زهرا(س) میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید،،،
این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند،،،که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه،،،
#روضه_امام_حسین_ع
اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمر سعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟،،،
در ثواب قتل حسین(ع) ،میخواهیم شریک بشیم،،،؟؟؟
میدونید چی دستور داد ؟،،،
گفت: اسباتون رو نعل تازه بزنید،،، بدنش رو زیر سُم اسب ها،،،
_تنِ سـالار زینـب بـه زیـر سُـــم مَرکـــب
_به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد،،،
من چی بگم ؟،،،
به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین(ع) کیه ؟ کربلا چیه ؟،،،
زائراش کی هستند ؟،،، همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره،،، همه غرق عشق مولا،،، تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#مناجات_امام_زمان
#استاد_حیدرزاده
مولای من،،،
طاقتم تاب شد و از تو نیـامد خبری
جگــرم آب شـد و از تـو نیامـد خبری
عاشقانی که مدام از فـرجـت میگفتند
عکسشان قاب شدو از تونیامد خـبری
#شاعر_حمید_رضا_زند
#آقا،،،
امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده،،،
من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست،،،میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم،،،آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه،،،
من چیزی نمی فهمم ،جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند:« إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا »روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده،،،
قربونت برم ، آقا آقا آقا،،،
رباب شب و روز گریه میکرد ،میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا،،، بی بی زینب همینطور،،،
#روضه_حضرت_رقیه
رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه،،، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا،،، بابا بیا منو با خودت ببر بابا،،،
_مگـه نگفــتی بـر میگـردم
_بیا میخــوام دورت بگـردم
_عمه رو خیلی خسته كردم
#بابا
_دختـــرت از دنیـــا بریـده
_بعدِ تو هیچ خوشی ندیده
_ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا بابا،،،،
قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده،،، بگو آقا ، می میرم اگه تو_کربلا برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از کربلا برگردم،،،
#آقا_جان:
_گفتم که آب را ببرم خیــمه ها ، نشد
_شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ،نشد
#شاعر_محمد_ناصری
قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند،،، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند،روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ،گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم،،،
خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه،،، پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید،،، امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین(س) من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید،،، فاطمه زهرا(س) میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید،،،
این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند،،،که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه،،،
#روضه_امام_حسین_ع
اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمر سعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟،،،
در ثواب قتل حسین(ع) ،میخواهیم شریک بشیم،،،؟؟؟
میدونید چی دستور داد ؟،،،
گفت: اسباتون رو نعل تازه بزنید،،، بدنش رو زیر سُم اسب ها،،،
_تنِ سـالار زینـب بـه زیـر سُـــم مَرکـــب
_به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد،،،
من چی بگم ؟،،،
به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین(ع) کیه ؟ کربلا چیه ؟،،،
زائراش کی هستند ؟،،، همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره،،، همه غرق عشق مولا،،، تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
#هشت_شوال
#روضه_حضرت_اباالفضل
#زمزمه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
فدای اون حسینی که ، وقتی رسید کنار بدنِ بی دستِ علَمدارش ... اِی ی ی ... بریم کربلا :
باور نمیکنم
دستت جدا شده
سقایِ من چرا
فرقِت دوتا شده ؟
تورو به حقِ حیدرِکرّار
پاشو علَم رو از زمین بردار
تا بچه هام نرَن سرِ بازار
#عباسم
اگه پاشی ، علی نمی میره
علی نمیمیره ، علی نمیمیره
رقیه هم ، بهانه میگیره
بهانه میگیره ، بهانه میگیره
( آخ بمیرم ، عباس ...)
جوابِ زینبو ،
خودت پاشو بِده
از دَمِ خیمه ها
به اینجا زُل زده ...
خیلی سخت بود ، من نمیتونم توصیف کنم ، وقتی رسید کنار بدنِ بی دست اباالفضل ، یه جمله گفت ، جمله ش خیلی جگر می سوزونه ، صدا زد امان از غریبی ، ...حسییین ... جمله حضرت این بود ، توو مقتل آوردند : تا دست های بُریده را دید ، تا فرق شکافته را دید ، صدا زد « واضَیْعَتا » امان از غریبی ، ... غریبی ، غریبی ، غریبی ...
بعد تو میزنند
دستاشونو طناب
زینبو می بَرند ...
{ توو مجلس شراب }
( خجالت میکِشم آقا بگم ... چه کردند با عمه جانتون توو مجلس یزید ؟ )
طناب و دستِ بچه ها ،
« ای وای ، ای وای »
خنده ی شمرِ بی حیا
« ای وای ، ای وای »
سرِ منو طشتِ طلا
« ای وای ، ای وای »
#شاعر_حامد_شریف
#سجاد_شرفخانی
برادر ، داغِ تو کُشتم ،
شکست از مرگ تو پُشتم
که میدانم دگر
از خاکِ صحرا برنمیخیزی
#شاعر_استاد_موید
تیرو کمان عشق را
هرکه ندیده ، گو ببین
پشتِ خمیده ی مرا
قدّ کِشیده ی تو را
#شاعر_فروغی_بسطامی
هرجوری بود میخواست بدن را بیاره خیمه ، همه تلاشش را کرد ابی عبدالله بدن را بیاره خیمه ، اما توو روایت هست ، تا آقا اباالفضل متوجه شد ، گفت داداش داری چه کار میکنی ؟ فرمود عباسم میخوام بدنتو ببرم به خیمه ها ... قسمت داد ، گفت داداش ، تو را به جدّت رسولُ الله (ص) ، بدنم را نبر به خیمه ... چرا عباسم بدنت رانبرم ؟ ... فرمود آخه من از سکینه خجالت میکِشم ، من به بچه ها وعده ی آب دادم ...
گفتم که آب را
ببرَم خیمه ها نشد
شرمنده ام
بگو به خدا ، بچه ها نشد
( این یه بیت نیاز به تفسیر داره که همیشه جلو پای امام حسین بلند میشد ، ادب میکرد ، جلوتر از امام حسین راه نمیرفت ، پشت سرِ امام حسین بود ، سیدی و مولایی ، ... ادب ، خدای ادب بود آقا اباالفضل العباس ... اما نمیدونم هرچی امام حسین صداش میزد ، دیگه بلند نمیشد ... )
آقا ببخش من همه جایم
شکسته است
تو آمدی ، به پایت ،
اباالفضل پا نشد ...
#شاعر_محمد_ناصری
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ » ( اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين ، بحق برادرت حسين ، اندوه و مشکل من را برطرف کن ) ... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یا اباالفضلِ العباس ... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر
16/2/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت چهارم
#روضه_حضرت_اباالفضل
#زمزمه_حضرت_اباالفضل
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
حسییین ... جانم جانم جانم ، میگی « یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن » چند تا كاشِفُ الْكَرْب داریم ، كاشِفُ الْكَرْبِ پیغمبر (ص) ، امیرالمومنین بود ، هر موقع به نگاه به علی میکرد ، غم های پیغمبر (ص) برطرف میشد ، توو زیارت نامه اش هم اومده كاشِفُ الْكَرْبِ پیغمبر (ص) ، ... امیرالمومنین هم یه كاشِفُ الْكَرْب داشت ، فاطمه بود ، هر موقع نگاه به فاطمه میکرد ، غم هاش برطرف میشد ... اما اون شبی که تابوت زهرا را روی دوشش گذاشت ، فاطمه جان ، یه غمی روی دوش علی گذاشتی ، که تا آخر عمر علی عزاداره ، ...
یه «كاشِفُ الْكَرْب » هم کربلا بود ، مردم ، هر موقع ابی عبدالله نگاه به چهره ی اباالفضل میکرد ، غمش برطرف میشد ، کنار بدنِ علی اکبر ، زمینگیر بود ، اما تا صدا زد جَوونها بیائید ، تا نگاهش به اباالفضل افتاد ، قدرت گرفت ، نیرو گرفت ، ... اما بمیرم برات ، کنار بدن عباس دیگه کسی را نداشت ، حسیین ...
ای ساقیِ دلاورم
تو برگی و باغ و برَم
از چه به خون نشستی ؟ 2
کمتر بزن
بازوی خود را بر زمین
شرمنده ام کردی
گُلِ اُمُ البنین
برخیزو با
چشمانِ خون آلودِ خود
رَختِ اسیری
بر تنِ زینب ببین
( عباسم پاشو ، خواهرمون آماده اسیری شده ... )
ای زورِ بازویِ حسین
سرت به زانوی حسین
حرفی بزن علَمدار 2
ساقی لبِ عطشانِ تو ،
زدآتشم
بعداز تو طعم بی کسی
را میچشم
( این یه بیت را بشنو اگر حاجتی داری توو این یه بیت بگو به قمر بنی هاشم ... « برگو چه سازم ، با دو چشمان رباب ؟ » بگو جواب رباب را چی بدهم عباس ؟ )
برگو چه سازم
با دو چشمان رباب
وقتی عمودِ
خیمه ات را میکِشم
( عباس پاشو ، پاشو ، خواهرمون آماده اسیری شده ... پاشو )
اگه پاشی ، علی نمی میره
علی نمیمیره ، علی نمیمیره
رقیه هم ، بهانه میگیره
بهانه میگیره ، بهانه میگیره
#تک_بیت_آخر
آقا ببخش ، هر چه که شد
تیر خورده ام
شرمنده ام که نیزه و شمشیر
جا نشد ...
#شاعر_محمد_ناصری
« یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ » ( اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين ، بحق برادرت حسين ، اندوه و مشکل من را برطرف کن ) ...
#هیئت_ثارالله_قم
#شب_تاسوعا
26/5/1400
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh