eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.6هزار دنبال‌کننده
252 عکس
156 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
1. قسمت اول.mp3
زمان: حجم: 11.3M
( علیه السلام ) من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم در حسینیه ارباب شبی خوابم برد صبح پشت درِ یک میکده بیدار شدم چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ناگهان با خبر از عالَم اسرار شدم بچه بودم که علمدار شفا داد مرا تا قیامت به ابالفضل بدهکار شدم خلق در روضه گرفتند برات عتبات منِ بیچاره ولی دیر خبردار شدم رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب از بلایای پس از شام عزادار شدم "من از آن روز که در بند توام آزادم" نوکر فاطمه و حید کرّار شدم http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
🩸گفتگوی جگرسوز سیدالشهداء علیه‌السلام با زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به هنگام نزول در سرزمین «کربلا»... سید بن طاووس می‌نویسد: 🥀 وقتی که زینب کبری علیها‌السلام با زنان و دختران از ناقه‌ها پیاده شدند، در گوشه‌ای نشستند که سیدالشهداء علیه‌السلام ابیاتی را با خود زمزمه نمود که خبر از شهادت خود در این سرزمین می‌داد. 🥀 تا صدای این ابیات به گوش زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها رسید، سراسیمه در حالی که لباسش بر روی زمین کشیده می‌شد، از جمع مخدّرات بیرون آمد ‌و به محضر برادر رسید عرضه داشت: 📋 ... یا أخِی! بِأَبِي وَ أُمِّي أتُقتَلُ و أنا أنظُرُ إلَیک؟ ▪️ای برادرم! پدر و مادرم به فدایت! قرار است تو اینجا کشته شوی و‌من نظاره‌گر کشته‌شدنت باشم؟! 📋 فَرُدَّتْ غُصَّتُهُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ «لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَنَامَ» ▪️در این‌جا که دیگر سیدالشهداء علیه‌السلام نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد؛ چشمان مبارکش در اشک غوطه‌ور شد و فرمود: اگر «مرغ قَطا» را به حال خویش رها می‌کردند البته به خواب می‌رفت.(ضرب‌المثل از اینکه این‌ها مرا رها نمی‌کنند) 📋 ... ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا ▪️در این‌جا بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها دست به گریبان خود انداخت و آن را درید و بیهوش بر روی زمین افتاد. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام از جای برخاستند و آب به صورت خواهر پاشیدند و او را آرام نمودند. 📚لهوف،ص۹۵(با اندکی تفاوت) 📚المنتخب،طریحی،ص۴۲۸
1. قسمت اول.mp3
زمان: حجم: 11.3M
( علیه السلام ) من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم در حسینیه ارباب شبی خوابم برد صبح پشت درِ یک میکده بیدار شدم چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ناگهان با خبر از عالَم اسرار شدم بچه بودم که علمدار شفا داد مرا تا قیامت به ابالفضل بدهکار شدم خلق در روضه گرفتند برات عتبات منِ بیچاره ولی دیر خبردار شدم رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب از بلایای پس از شام عزادار شدم "من از آن روز که در بند توام آزادم" نوکر فاطمه و حید کرّار شدم http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
1. قسمت اول.mp3
زمان: حجم: 11.3M
( علیه السلام ) من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم در حسینیه ارباب شبی خوابم برد صبح پشت درِ یک میکده بیدار شدم چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ناگهان با خبر از عالَم اسرار شدم بچه بودم که علمدار شفا داد مرا تا قیامت به ابالفضل بدهکار شدم خلق در روضه گرفتند برات عتبات منِ بیچاره ولی دیر خبردار شدم رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب از بلایای پس از شام عزادار شدم "من از آن روز که در بند توام آزادم" نوکر فاطمه و حید کرّار شدم http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─