eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
نثار ارواح طیبه شهدا، از صدر اسلام تا الان، مخصوصا شهدای دشت کربلا، وجود نازنین آقا اباعبدالله الحسین علیه الصلاه و السلام، و شهدای مظلوم مدافع حرم، عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید،، (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
2_1152921504663392128.mp3
1.16M
بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم _اهل ولا، چو روی به سوی خدا کنند _اول برای یوســـــف زهــــــرا، دعا کنند. اول هر مجلسی،،، دعای ما سلامتی امام زمانمون هست،،، اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
2_1152921504663392783.mp3
1.99M
مناجات 1 _ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا _ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا _تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا _خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟ «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» یابن الحسن... شب دوم محرم... کجا شال عزا به گردن انداختی آقا... کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی... _ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا _ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا _ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا _تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟ _«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» آقا این روزها... همه دارن شما رو صدا میزنند.. امام زمان... _مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را _زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را اگه الان گوش دل باز کنیم... صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... هی صدا میزنه... پسرم مهدی کجایی... یا بن الحسن... _زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه... دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه _زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را _زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» (شاعر: غلامرضا سازگار_میثم) صدات رو آزاد کن... هر کجای این مجلس نشستی... زن و مرد... پیر و جوان... ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم... یا صاحب الزمان (عج)،،،، http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
متن روضه 1 _الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم _نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... @golvajhehaye_roozeh آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست _بار بگشــــائید کاینجا از عذاب _میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... @golvajhehaye_roozeh _یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ _کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... _خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... _خواهرم اینجا زمین کربلاست _این زمین غصه و درد و بلاست _خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... _خواهرم اینجا اسیرت میکنند _در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... _می برن اینجا گلو و حنجرم _پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... @golvajhehaye_roozeh اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... @golvajhehaye_roozeh دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... _سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم _تا به زیر خنجر، ننگری چنینم _رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی _وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
2_1152921504663279585.mp3
3.88M
صوت روضه ۱ http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
متن روضه 2 _آه از آن ساعت که سبط مصطفی _گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ @golvajhehaye_roozeh _بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست _سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست _بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست _این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... _با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد _طوری که آب در دل زینب تکان نخورد @golvajhehaye_roozeh با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... @golvajhehaye_roozeh یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... _به سوی شام و کوفه ام _چه ظالمـــــــــانه می برند _نمــــــی روم ولی مـــــــــرا _به تازیـــــــــــانه میبـــــــرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
متن روضه 2 _آه از آن ساعت که سبط مصطفی _گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ @golvajhehaye_roozeh _بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست _سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست _بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست _این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... _با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد _طوری که آب در دل زینب تکان نخورد @golvajhehaye_roozeh با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... @golvajhehaye_roozeh یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... _به سوی شام و کوفه ام _چه ظالمـــــــــانه می برند _نمــــــی روم ولی مـــــــــرا _به تازیـــــــــــانه میبـــــــرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
2_1152921504663280261.mp3
2.45M
صوت روضه ۲ http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
4_5863741196496536093.m4a
277.2K
خدای متعال ان شاء الله این اشک و آه و سوز و گریه ی برای سیدالشهدا علیه الصلاة والسلام رو از ما نگیرد... و ان شاء الله نسل اندر نسل ما رو جزء محبین و ارادتمندان و گریه کن های حضرتش قرار بدهد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. قسمت اول.mp3
11.3M
( علیه السلام ) من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم در حسینیه ارباب شبی خوابم برد صبح پشت درِ یک میکده بیدار شدم چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ناگهان با خبر از عالَم اسرار شدم بچه بودم که علمدار شفا داد مرا تا قیامت به ابالفضل بدهکار شدم خلق در روضه گرفتند برات عتبات منِ بیچاره ولی دیر خبردار شدم رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب از بلایای پس از شام عزادار شدم "من از آن روز که در بند توام آزادم" نوکر فاطمه و حید کرّار شدم http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
. ( علیه السلام ) اِبنِ اَثیر جَزَری ، از مورخین بزرگ عامه ، در کتاب اُسدُ الغابَة« ج 2، ص 389 » نوشته : راوی میگه با امیرالمومنین (علیه السلام) ، آمدیم کنار فرات ، از مسیر کناره گرفت ، ایستاد و ما دورش رو گرفتیم ، با دست به یک نقطه ای اشاره کرد ، هذا مَوضعُ رِواحِلهم ، خوابگاه شتراشون اینجاست ، اینجا از مَرکباشون پیاده میشن ... آخه فردا همه با احترام پیاده شدند ، درنهایت شُکوه و عظمت ... ، هذا موضعُ رِواحِلهم ، ومُناخُ رِكابِهم ومُهَراقُ دِمائِهِم ، اینجا خون های مبارکشون به زمین می ریزه ... من با این جملات امیرالمومنین امشب کار دارم ، امشب میخوام روضه بخونم ، وقتی این جملات رو فرمود ، یه جمله سوزناکی هم گفت ، با یه قلب پُر از دردی : بأبي مَن لا ناصرَ لهُ في الأرضِ ولا في السَّماء إلا اللهُ ، علی فرمود : پدرم به فدای اون کسی که ، در زمین و آسمان یاوری جز خدا نداره ، چی میخوام امشب بگم ؟ وقتی این جمله امیرالمومنین رو دیدم ، احساس کردم جگر گوشه های امیرالمومنین در کربلا ، هر کدام به یک نحوی به همون مظمون جملات بابارو تکرار کردند ... خدایا کمکم کن ، خدایا توان بده ، سید ابنِ طاووس نوشته وقتی امام حسین رسید کربلا : فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض ؟ اسم این سرزمین چیه ؟ « فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ » ... آی کربلا ...فرمود : « اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاء » مثل فردایی ، خدایا از اندوه و بلا به تو پناه می برم ، « اِنْزِلُوا» پیاده بشید « هَذا مَوضِعُ كَرْبٍ وَ الْبَلَاء » حالا شروع کرد جملات بابارو با یک بیانی گفتن « هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا » اینجا خیمه هارو برپا کنید ، ... خیمه ها رو یادت باشه ، باهات کار دارم ... « هَاهُنَا مَسْفَكُ دِمَائِنَا » اینجا خون مارو روی زمین می ریزند « وَ مَحَلُّ قُبُورِنَا » ... آی ... این جملات را امام حسین گفت ، مضمون فرمایشات پدر ، امیرالمومنین بود ، بعدش مولا چی فرموده بود ؟ « بأبي مَن لا ناصرَ لهُ في الأرضِ ولا في السَّماء إلا اللهُ » یه جگرگوشه علی هم این جملات رو تکرار کرد ... راوی میگه : « فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِي » یادم نمیره زینب آمد کنار قتلگاه ، « تَنْدُبُ الْحُسَيْن » شروع کرد بر امام حسین گریه کردن « تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ ... » با یک صدای پُر از دردی ، با یه قلب دردناکی ، « بِأَبِي مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً » پدرم به فدای اون کسی که روز دوشنبه خیمه هاشو غارت کردند ، « بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى» پدرم فدای اون آقایی که کنار نهر آب ، با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند ، « بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ » پدرم فدای اون آقایی که خون از محاسن شریفش میچکید ، ... یه وقت لحن کلام رو عوض کرد : « يَا مُحَمَّدَاهْ ، هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ » ( منبع: لهوف ، سید بن طاووس، ص 80- 81 ) http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
2. قسمت دوم.mp3
7.61M
( علیه السلام ) قسمت دوم روضه http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. شب اول.mp3
8.94M
( علیه السلام ) شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( علیه السلام ) شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق دوباره شوق حرم تا خدا دلم را بُرد به عرش روشن کرب و بلا دلم را بُرد دوباره ماه مُحرم ، رسیده ماه عزا غروب غربتِ جان کاه « سیدالشهدا » برات گریه دوباره به چشممان دادند به ما حسینیه‌ی‌ گریه را نشان دادند مُحرم آمده آقا صدایمان کردی (گریه کنای من بیان ، سینه زنای من بیان ، عزدارای من بیان ، عزدارای حسینم بیان ، حسینم غریبه غریبه غریبه ، این شبا ، صداش با گوش دل شنیده میشه ، غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ...) مُحرم آمده آقا صدایمان کردی برای عرض ارادت جدایمان کردی از شب اول گفت بیا ، گفتی چشم ، خیلی ها شب عاشورا میان ، شب تاسوعا میان ، اما تو هنوز خیمه بر پانشده بود ، سراغ میگرفتی ، کی میرسه ؟ ) لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشیم عنایتی که فقط در امان تو باشیم ( آماده ای برای روضه ؟ آماده ای برای گریه ؟ ) صدای مرثیه‌ی آب آب می آید صدای گریه‌ی ‌ طفل رباب می آید ( این صدا همه رو بیقرار کرده ) هنوز علقمه لب تشنه‌ی لب سقاست هنوز چشمِ حرم در مصیبتش دریاست ( خط آخر شعر من ... شب اولی ها خوش به حالتون ، شب اول با شبای دیگه فرق میکنه ، آدم بعد یک سال به محبوبش رسیده ، به اربابش رسیده ) خمیده خواهری انگار می رود از حال گمان کنم که رسیده حوالیِ گودال حسییین ... از امشب دیگه باید نفست روخرج کنی ، ... اگر بدن بی سر مسلم رو از بالای دارالماره به زمین پرتاب کردند ، خواهرش نبود ، دخترش نبود ، اما بمیرم برا اون آقای غریبی که ... راوی میگه دیدم خانم از توو خیمه بیرون دوید ، عین عبارت است ، جگرم سوخت ، وقتی به این عبارت برخوردم ، سیدها ... عمه جانه تون تا دید حسینش روی زمین افتاد ، پا برهنه بیرون دوید ، « وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتِ فاطمه » ... هی زمین میخورد ، هی بلند می شد ، هی صدا میزد وا حسینا ... حالا هر کجا نشستی با عمه سادات هم ناله شو ، بگو یاحسین ... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین دید نمیتونه حسینش بلند بشه ، مقتل اینطوری آورده ، اومد بالاسر حسین ، زیر کِتفاشو گرفت بلندش کرد ، تکیه داد به خودش ، داداش بلند شو ، زینبت اومده ، حسین ... سوی خیمه برگرد خوار حزینم تا به زیر خنجر ننگری چنینم ... برگرد زینب ، تو طاقت نداری ببینی ، سرِ حسین رو می برند ، حسیییین ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. شب اول.mp3
8.94M
( علیه السلام ) شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. شروع مجلس.mp3
1.54M
( علیه السلام ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ ، اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ، وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ ... اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( علیه السلام ) دوباره میرسد از ره صدایِ پای مُحرم سلامِ ما به حسین جان و گریه های محرم چه نفْس های شریفی که می شوند در این ماه شبیه کعبه ، سیه پوشِ گریه های محرم چه سینه ها که بسوزند در مصائب ارباب اگه از شب اول می بینی سینه ات میسوزه ، برا غمهای ابی عبدالله ، خدارو شکر کن ، بگو خدایا ممنونم ، غم ابی عبدالله را توو سینه ام گذاشتی ، هر کسی خدا دوستش داره ، غم امام حسین رو توو سینه اش میزاره ، بگو خدا ممنونم ... چه سینه ها که بسوزند در مصائب ارباب چه اشک ها که بریزند در عزای محرم به روی پیرهن مشکی ام نوشته ام امسال منم گدای حسین و منم گدای مُحرم ( حسین جان ... ) تکرار به روی پیرهن مشکی ام نوشته ام امسال منم گدای حسین و منم گدای مُحرم به یاد اون شهدایی که رو لباسشون می نوشتند : « یاحسین » ، به یاد اون شهدایی که سربندشون « یاحسین » بود ، سربندشون « یا ابالفضل » بود ، سربندشون « یازهرا » بود ... تمام سال صدای حسین حسین می آید از آن دلی که شود سخت مبتلای مُحرم پیام فاطمه این است : شیعیان حسینم سلوک روضه بگیرید پا به پای مُحرم .. توو مجلس پسر ، مادر صاحب عزاست ، توو مجلس پسر ، مادر خوش آمد میگه ، توو مجلس پسر ، مادر میگه « بُنَیَّ » ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... مادر روضه میخونه ... هر کسی امشب صدای مادرش رو میشنوه ، خوشا به حالش ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... « وَ ما عَرَفوک » این جمله ی آخرش جگر رو میسوزونه ... « وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک »مادرآبت ندادند ، حسییین ... این ناله های شما واشک های شما تسلای دل داغدار مادره ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
3. امام حسین ع.mp3
4.26M
( علیه السلام ) توو مجلس پسر ، مادر صاحب عزاست ، توو مجلس پسر ، مادر خوش آمد میگه ، توو مجلس پسر ، مادر میگه « بُنَیَّ » ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... مادر روضه میخونه ... هر کسی امشب صدای مادرش رو میشنوه ، خوشا به حالش ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... « وَ ما عَرَفوک » این جمله ی آخرش جگر رو میسوزونه ... « وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک » مادرآبت ندادند ، حسییین ... این ناله های شما واشک های شما تسلای دل داغدار مادره ... چون وقتی پیغمبر خدا (ص) ، خبر شهادت ابی عبدالله رو به بی بی داد ، بی بی شروع کرد به گریه کردن ، خوب که گریه هاشو کرد ، سرش رو بلند کرد گفت بابا یه سئوال ازتون دارم ، باباجان اون روزی که حسینم رو میکُشند ، شما هستین ؟ پیغمبر (ص) فرمود : نه دخترم ، نه من هستم ، نه باباش علی هست ، نه تو هستی ، نه برادش حسن هست ، صدای گریه ی بی بی بلند شد ، باباجان یه سئوال دیگه دارم ، بابا پس کی برا حسینم گریه میکنه ؟ ... صدات رو نشون بده به بی بی ، بگو من براش گریه میکنم ، بی بی من حسینت رو غریب می بینم ... پیغمبر(ص) دلداریش داد ، فرمود آرام باش دخترم ، مادر حسین ، عزیز دل بابا ، ... مردان امت من دور هم جمع میشن ، برا حسین گریه میکنن ... زنهای امت من ، مثل مادران جوان مرده ، دور هم می نشینند ، به سینه می زنند میگن حسین ... لب تشنه سر بریدند سلطان کربلا را در خاک و خون کِشیدند عطشان نینوا را ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( علیه السلام ) نه تنها خودش رو لب تشنه سر بریدند ، نماینده و سفیرش حضرت مسلم ابن عقیل رو ، با دستای بسته می آوردند ، وقتی بهش امان دادند ، حیله زدند ، نیرنگ به کار بردند ، گفتند تو در امانی ، حضرت پذیرفت ، شمشیرش رو گرفتند ، سپرش رو گرفتند ، اما تا شمشیرش رو گرفتند ، دستاشو بستند ... ریسمان و طناب آوردند ... کجایی گریه کنه اباعبدالله ؟ ریسمان و طناب آوردند یاد دستان بسته افتادم هر زمانی که من زمین خوردم یاد پهلو شکسته افتادم دیدند داره گریه میکنه ، گفتند مسلم چرا گریه میکنی ، گریه برا مرد جنگجو معنا نداره ، میدونید چی جواب داد ؟ گفت گریه ام برا خودم نیست ، گریه برا اون آقائیه که نامه نوشتم بهش بیا ، الان دست زینبش رو گرفته داره میاد ... نامه نوشتم ، بیایی آقا کاشکی نیایی مسلم رو تنها بزاری من التماست میکنم ارباب اگر میایی ، زن و بچه رو نیاری یکی داره تیر سه شعبه برای حرمله میسازه یه عده هم میگردند اینجا به دنبال نعل های تازه خونه به خونه کوچه به کوچه گشتم ولی یه سرپناه پیدا نکردم از این محله به اون محله دنبال یه قطره آب دارم میگردم عهدشون رو با من شکستند دستم رو بینِ کوچه بستند برای کُشتن تو آقا اینجا همه کمین نشستند آوردنش بالای دارالاماره با دستای بسته ، مردم پائین دارالاماره ایستادند ، ببینند با مسلم چه میکنند ؟ دلای آماده ... یه مرتبه دیدند بدن بی سرِ مسلم ، از بالای دارالاماره ، ... جانم ، یه لحظه دلت رو بفرست کوفه ، توو حرم باصفای حضرت مسلم ... بدن بی سرِ مسلم ابن عقیل از بالای دارالاماره روی زمین افتاد ، بدنش رو توو کوچه های کوفه میگردوندند ، میکشیدند ، اما بمیرم برا اون بدنی که کربلا ، ده نفر آمدند ... اگه اشک هم نداری ، نفس داری ناله بزنی ، ... این حرفِ خودشونو ، گفتند امیر « نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِی ... » اول پشت حضرت رو زیر سم اسب ها کوبیدند ، بعد بدن رو برگرداندند ... حالا هر کجا نشستی به قصد فرج فریاد بزن یا حسیییین ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh