eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.6هزار دنبال‌کننده
252 عکس
156 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( علیه السلام ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ هم پَریشانِ حُسینم هم پَریشانِ حسن ای بِه قربانِ حسین و ای بِه قربانِ حسن روزِ اول ، مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آنِ یکی آنِ حسن ( امشب منو شما هم دلهامونو ببریم کربلا، یه گوشه از حرمش بنشینیم برا غربت بچه های امام مجتبی گریه کنیم ) هر شبی که فاطمه بر روضه ها مان می رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن اینو خانوما بهتر میفهمن ، هر موقع دیدید توو مجلس یه صدای گریه ی سوزناکی ، دل همه رو لرزوند بدون مادرش ، فاطمه ی زهرا نظر داره ، اما دلتون آماده ست روضه ی آقازاده های امام مجتبی ، خیلی مقدمه نمیخاد ... فقط اینو عرض کنم سه تا از آقازاده های امام مجتبی تووکربلا شهید شدن ، غیر قاسم و عبدالله ، یه فرزند دیگه ای داره امام مجتبی ، بنام ابوبکر ، هم سن و سال آقا قمر بنی هاشم بود ، این آقا خیلی مظلومه ، توو روضه ها نامی ازش ، بُرده نمیشه ، امشب برا همه ی بچه های امام مجتبی گریه کنیم ... اما امشب ، شب حضرت قاسمه ، اون آقا زاده ی سیزده ساله ای که ، راوی میگه دیدم هی دست و پای عموجانشو میبوسه ، میگه عمو بزاربِرَم ، عمو اجازه نمیده ، قاسم برگرد ، شاید میگه هرموقع تو رو میبینم یاد برادرم میفتم، هر جوری که بود بعضیا میگن نامه آورد از باباش ، امام مجتبی ، تا بالاخره عمو رو راضی کرد ... حالا وارد میدان شده : قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت : می رود جانِ حسین و می رود جانِ حسن ( « نعره زد : اِنْ تَنْکُرونی ، فَاَنَا ابْنُ الْحَسَنْ » هر کی نمیدونه من کیم ؟ من پسر شیرِ جمل ، قاسِمِ بْنِ الْحَسَنْ هستم ، من نوه ی حیدر کرارم ) نعره زد : اِنْ تَنْکُرونی فَاَنَا ابْنُ الْحَسَنْ تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن شد « حسن » یک ضربه زد « اَزْرَقْ » همان جا شد دو تا نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن هر کی میومد میدان ، با یه ترفندِ جنگی به زمینش میزد ،گفتن اینجوری نمیشه ، اینا خونِ علی توو رگهاشونه ، اینا شاگردای ابوالفضلَن ، چی کار کنیم ؟ گفتن دورَش کنید هر کی با هر چی دستشه بزنه ... (شوردشتی) هرچه جنگید عطش تاب و توانش را بُرد سوخت ، بارید عطش تاب و توانش را بُرد دید دور و برِ مَرکب همگان ریخته اند دور تا دور تنش سنگ زنان ریخته اند آنقدر سنگ به او خورد که آخر افتاد عمّه میگفت به خود جانِ برادر افتاد به زمین خورد به دور تنِ او جمع شدند گرگها برسرِ پیراهن او جمع شدند چقدر خوش قد و بالا شده ای وای « حسن » پهلویش پهلوی زهرا شده ای وای « حسن » ( دلت رفت مدینه میدونم ، آخه مادرش فاطمه رو هم با لگد به پهلوش زدن ، تو ناله بزن ای وای حسن ... ) عمو از سوز جگر داد زد آه ای پسرم من چگونه بدنت را بِبَرم سوی حرم ؟ راوی میگه همچین که گردو غبار فرو نشست ، دیدم ابی عبدالله سر قاسمو به زانو گرفته ، قاسم داره پاشنه ی پاشو رو زمین میکِشه ، یعنی داره نفسای آخرو میکِشه ، ابی عبدالله هی صدا میزنه عموجان ، برا عموت سخته که عمو رو صدا بزنی ، اما کاری از دستش برنیاد ، گفت دیدم ابی عبدالله بدنِ قاسمو بغل گرفت ، این آقازاده ای که میخواست بِرَه میدان ، پاش به رکاب اسب ، نمی‌رسید حالا دیدم پاهاش رو زمین کشیده میشه ... خیز قاسم که ببینی چقدر تنهایم وای از خجلت من پیش امانتهایم ... هر جا نشستی ناله بزن : « یا حسین ... » https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
@madehin14 تحریفات عاشورا 7محرم.mp3
زمان: حجم: 5.28M
: آیا سر مطهر علیه السلام را به نیزه زدند؟ : این مطلب در هیچ منبع تاریخی معتبری نیامده (بلکه علیه السلام طبق نقل منابع معتبر قنداقه طفل شیرخوار را پشت خیمه ها دفن کردند)
1. از ابتدای خلقت.mp3
زمان: حجم: 2.43M
( علیه السلام ) از ابتدای خلقت تا انتها « حسین » است روح خدا پرستی در انبیا « حسین » است هرچه بلاست آقا یکجا به جان خریده در امتحانِ ایمان قَالُوا بَلَى « حسین » است ( « اوج کمال احمد ، بوسیدنِ حسین است » اما همین بوسیدن هم یه کیفیت و یه آدابی داشت ، هر موقع پیغمبر [ص] ، امام حسین را می دید ، حسینش را به سینه می چسبانید ، زیر گلوی « حسین » را می بوسید و می بوئید ) اوج کمال احمد بوسیدنِ « حسین » است معراج رفته داند معراج تا« حسین » است بیخود نیست امام صادق (علیه السلام ) فرمود : هرکس جدّ ما را درکربلا زیارت کُنه ، با معرفت ... « كَانَ كَمَنْ زارَاللهَ فِي‌ عَرْشِه » مانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده [1] معراج رفته داند معراج تا« حسین » است [1] امام صادق ( عليه‌السلام ) : « مَنْ زارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَليٍّ صَلَواتُ الله عَليه عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ كَمَنْ زارَاللهَ فِي‌ عَرْشِه » ... هر کس امام حسین (ع) را با معرفت زیارت کند مانند کسی است که خدا را در عرش خود کرده است ( بحار، ج ۱۰۱، ص ۷۷) امام رضا (علیه السلام ) : « مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ، عَارِفاً بِحَقِّهِ ، کَانَ مِنْ مُحَدِّثِی اللَّهِ فَوْقَ عَرْشِه » ... کسی که حسین بن علی ( علیه السلام ) را در حالی که حقش را می‌شناسد زیارت کند از ‏_هاى حق تعالى بالاى عرش مى‏باشد{ کامل الزیارات ، ص ۱۴۱ }
( علیه السلام ) چشم به هم گذاشتیم ، شش روز از محرم گذشت ، فردا روز هفتم محرم ، معمولا همه جا متوسل میشن به آقازاده « علی اصغرِ امام حسین » ... مادری بینِ خیمه غمگین بود سرش از شرم رو به پائین بود ... پیش چشمانِ بانوان حرم دیده اش پُر شد از نم و شبنم ... بانویی که دگر نظیر نداشت کودکش تشنه بود و شیر نداشت ... ! ( خدا نیاره برای مادری ، بچه اش مریض باشه ، مشکلی داشته باشه ، کاری از دست پدرو مادر بر نیاد ! چه حالی پیدا میکنه ؟ ) دست خود را تکان تکان می داد کودکش تشنه داشت جان می داد چه کند با دل گرفتارش ؟ داد دست رقیه گهوارش پیش او هم علی نشد آرام زینب آمد ولی نشد آرام کودکی زیر لب در آن محفل گفت با گریه « یا ابوفاضل » آه ، از شرم ساقیِ توحید پیکرش بینِ علقمه لرزید ناگهان نور مشرقین آمد پدرش حضرت حسین آمد عمه گهواره را به آقا داد به دلِ مادرش تسلا داد گفت : او هم دلاوری شده است تشنه ی جام کوثری شده است رفت آقا به سوی آن لشکر رفت در روبروی آن لشکر گفت : این طفل را چه تقصیر است ؟ دست او ، نه کمان نه شمشیر است آتشی بر دلِ فلک خورده لبش از تشنگی ترک خورده نیست کَس تا دوای او بدهد جرعه آبی برای او بدهد ( بعضی مقاتل ، یه عبارتی رو آوردند ، ابی عبدلله فرمود : « مُنّوا عَلَیّ » منت سر ما بگذارید ، اگه فکر میکنید آب را برای خودم میخوام ، بیائید بگیرید خودتون سیرابش کنید ... ) طفلِ خود را گرفت بالاتر عمرِ سعد بود و یک لشکر بین شان سخت وِلوله افتاد ناگهان یادِ حرمله افتاد گفت برخیز و صید کن در دم با سه شعبه ، تو هر دو را با هم
3. همایون.mp3
زمان: حجم: 3.2M
( علیه السلام ) قلب کون و مکان شراره گرفت تیر را سوی شیرخواره گرفت تیر از چله ی کمان رد شد در حرم حالِ مادرش بد شد « طفل ... » خنده به روی لب آورد روی دست پدر تلظّی کرد دست و پا زد میان آغوشش ذبح شد بچه گوش تا گوشش ؟؟ گفت : دیدم ابی عبدالله ، قُنداقه را زیر عبا پنهان کرد ، یه قدم میره سمت خیمه ها ، دوباره برمیگرده ... نگاه کردم ، دیدم جلو خیمه ها ، یه بانویی ایستاده ، گاهی می نشینه ، گاهی بلند میشه ، فهمیدم مادرِ همین طفله ... حسین خجالت میکِشه برگرده ! ... از اون طرف ، رباب چشم انتظاره ، هی سراغ میگیره بچه ها چی شد ؟ باباتون برگشت یا نه ؟ یه وقت یه بچه ای صدا زد : بابا ... گهواره را زینت کنید ششماهه برگشت امّا چرا بابایم از بیراهه برگشت ... ؟ ( یه مقدار ابی عبدالله آمد جلوتر ، یکی صدا زد ، بچه ها : ) بچه‌ها دست بابا خونی شده گمونم شش‌ماهه قربونی شده ... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه ... هر جا نشستی صدا بزن : یا حسین ...
( علیه السلام ) آیا امام حسین (علیه السلام ) از کوفیان درخواست کرد که بر من منِت گذاشته و به فرزندانم آب دهید ؟ آیا عبارت « مُنّوا عَلَیّ» را برای طلب آب برای علی اصغر(علیه السلام) به کار بردند ؟ در منابع معتبر و قابل استناد، این عبارت به عنوان سخنی صریح از امام حسین (علیه السلام) نقل نشده ، بلکه برخی اشعار و مراثی به عنوان از حضرتشان چنین درخواستی را بیان کرده‌اند. به عنوان نمونه نقل شده است حضرت زینب(سلام الله علیها) هنگام وارد شدن به دمشق ، مصیبت‌آمیزی را در توصیف فاجعه عاشورا سرودند که از جمله آنها این بیت بود : مُنّوا عَلَی‏ ابن المصطفى بشربة یحیا بها أطفالنا من الظماء حیث الفرات سائل[1] در جایی که آب شیرین جریان دارد با شربت آبی بر فرزند پیامبر(ص) منت گذاشته تا فرزندانمان از خطر مرگ ناشی از تشنگی نجات یابند. همچنین در مقتل خوارزمی(م 568 ق‏) از شاعری به نام « ناشی علی بن وصیف » (متوفای 366 ق) چنین سروده‌ای نقل شده است : مُنّوا عَلَى طفلی بماء فقد ضرا فیه الظماء[2] بر فرزندم با شربت آبی منت گذارید که تشنگی او را از پا درآورده است. : [1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏45، ص 287، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [2]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج ‏2، ص 165، قم، انوار الهدى‏، چاپ دوم‏، 1423ق‏
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( علیه السلام ) حجةالاسلام والمسلمین بخواب ای غنچه ی نشکفته اصغر [ عزیزم ] مگر باز از عطش میسوزی ای گُل که از خونِ گلو لب می کنی تَر ؟ الهی بشکند آن دست گُلچین که کرد این غنچه ی نشکفته پَرپَر ... [ عزیزم ] مترس ای کودکِ شش ماهه ی من که اینجا خفته هم قاسم هم اکبر یعنی همتون در این مکان آرمیده اید ... « بوی بهشت‌ میوزد از کربلای تو ، ای صد هزار جان گرامی فدای تو » ... ( سلام الله علیها )