eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخشی از شعر: ترانه‌ی آبی اسفند از قیصر امین‌پور ... دوست داری راه رفتن زیر باران را در خیابانهای بی‌پایان تنهایی دست خالی باز گشتن از صف طولانی نان را... فکر کردن، فکر کردن در میان چارچوب قاب باران‌خورده‌ی اسفند خیرگی از دیدن یک اتفاق ساده در جاده... مثل حس جاری رگبرگهای یک گل گمنام در عبور روزهای آخر اسفند حس سبزی، حس سبزینه مثل یک رفتار معمولی در آیینه عشق هم شاید اتفاقی ساده و عادی است! گلها همه آفتابگردانند، ص ۱۰ - ۱۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ارسالی شاعران و همراهان کانال🌹🌹🌹 با سپاس از ارسال‌کننده 👇👇👇🙏🙏🙏
هدایت شده از علیرضا تیموری
🔥🔥💥💥چهارشنبه سوری 💥💥🔥🔥 چارشنبه سوری است و هرطرف میدان جنگ جان خود بردار و در رو ای عزیز شوخ و شنگ این طرف باروت و دینامیت و گاز و فشفشه آن طرف تر آبشار و بمب و کپسول و فشنگ دود و آتش ، کهکشان و چلچله یا فرفره مشعل و پروانه و چرخ فلک یا تکه سنگ پیرمردی خواست از آن سوی کوچه بگذرد خورد پیشش یک ترقه ، هردوپایش گشت لنگ این طرف مرد جوانی صورتش گشته سیاه بچه در آغوش مادر می کند او ونگ ونگ بمب گویا خورده بر ماشین یک بیچاره ای آمده پایین موتور همراه چرخ و میل لنگ این طرف آتش گرفته خانه مستاجری منفجر شد خانه با ترکیب اکلیل و سرنگ نبست راه دررویی از معرکه در کوچه ها عرصه بهر مردمان شهر هم گردیده تنگ این یکی انگشت و آن یک دست خود را قطع کرد آمده از آسمان بر فرق یک مردی کلنگ با صداهای مهیبی یک زن از جایش پرید گشت او دیوانه و مجنون و گیج و بس مشنگ لشگر داعش تو گویی آمده در شهرها حمله با خمپاره کرده یا مسلسل یا تفنگ بهر اطفای حریق و آتش و دود و شرار آمده آتش نشان با آب پاش و هم شلنگ یا برو در پشت بام و یا درون خانه ات جان خود بردار و در رو گر تو می باشی زرنگ دوست داری جان خود را در خیابان ها مرو باید از میدان گریزی بی تامل بی درنگ گر دو پا داری دو تا هم قرض گیر و در برو همچو یک آهو بدو از زیر چنگال پلنگ این همه مصدوم و کشته سالیان سال رفت باز هم تکرار گردد قصه شهر فرنگ درس عبرت گر نگیرد از حوادث این بشر بایدش بر سر خورد هم سنگ و تیر و هم خدنگ چارشنبه سوری کهنه کجا و نو کجا ؟ زشت گردیده رسوم کهنه و خوب و قشنگ علیرضا تیموری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گربه‌ی ناقلا 😂😂😂 از ابوالقاسم حالت یکی گربه در خانه‌‌ی زال بود که فرخنده ایام و خوش‌حال بود شبی بر سر حوض رفت ای شگفت که ناگاه یک ماهی آن جا گرفت چو آن پیرزن دید این ماجرا چنین گفت با گربه‌ی ناقلا: چه خوش‌بختی ای گربه‌ی شوخ و شنگ که هی ماهی مفت آری به چنگ ولی کی رسد دست این پیرزن به ماهی که باشد یکی صد تومن؟ من از جمله افراد این کشورم که از گربه‌ای نیز مسکین‌ترم توفیق، ۲۵ آذر ۱۳۴۴ (زال: پیرزن.) دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۵۲۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
shajarian-in-dahan-basti1(320).mp3
12.22M
این دهان بستی🌹🌹🌹 شعر از 🌺🌺🌺 ، ماه خوب خدا، بر همگان مبارک باد! 🌼🌼🌼 التماس دعا🤲🤲🤲
بیتی از مهدی الماسی ما برای شعله‌ور گشتن به این جا آمدیم شمع بزم عاشقان، در مجلس پروانه‌ایم شعرهای نو و آزاد، مهدی الماسی، ص ۲۲۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: روزه‌داری دل، از این که در اندیشه‌ی گناهان باشد، بالاتر از روزه گرفتن شکم از طعام است. غرر الحکم، ترجمه‌ی محمدعلی انصاری، ج ۱، ص ۴۵۸. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
انواع شعر نو🌹🌹🌹 ۲ - شعر سپید احمد شاملو، کار را با پیروی از نیما شروع کرد؛ ولی به زودی مسیری دیگر برگزید. در این گونه شعر که آن را شعر منثور نیز خوانده‌اند، وزن کاملاً به کنار نهاده می‌شود و قافیه نیز به ندرت به کار می‌رود. شعر منثور، پیش از شاملو نیز به تفنّن و بدون هدفی جدّی وجود داشته است؛ اما او این شیوه را جدّی گرفت، به کمال رساند و به عنوان قالبی مطرح در شعر فارسی تثبیت کرد. در شعرهای اولیه‌ی این شاعر، فقدان وزن و قافیه، خطر نثروارگی را پیش آورد و او ، یکی دو دهه کوشید تا توانست نوعی نظام موسیقایی تازه برای شعرش بیافریند. در این شعر، وزن با انواع دیگر موسیقی، یعنی تناسبهای لفظی و معنایی پر می‌شود و کلام به کمک باستان‌گرایی، تکرار، حذف و دیگر آرایه‌های زبانی، از نثر تمایز می‌یابد. شعر پارسی، کاظمی، ص ۱۱۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از مولوی گر عمر بشد، عمر دگر داد خدا گر عمرِ فنا نماند، نَک عمرِ بقا عشق آب حیات است، درین آب درآ هر قطره ازین، بحر حیاتی است جدا باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی، سید احمد بهشتی شیرازی، ص ۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303