بزرگان ادبیات فارسی🌹🌹🌹
استاد سعید نفیسی
سعید نفیسی، نویسنده، شاعر، مترجم، مصحح، فرهنگنویس، استاد دانشگاه و روزنامهنگار، در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ در تهران متولد شد. پدرش علیاکبر نفیسی ناظم الاطبّا، از پزشکان معروف و مؤسس دارالفنون بود.
در بیست سالگی، نوشتن را تجربه کرد و در سال ۱۲۹۷ با تأسیس انجمن ادبی دانشکده به مدیریت ملکالشعرای بهار، تهیهی مقالات و تصحیح و چاپ آنها، به وی سپرده شد. پس از تدریس در مدارس سیاسی، دارالفنون و صنعتی، با تأسیس دانشگاه تهران، به آن جا منتقل گشت.
در سال ۱۳۱۴ با نگارش پایاننامهای، معادل دکترای خود را جهت احراز مقام استادی دانشگاه، کسب کرد. وی جوایز و نشانهای مختلفی دریافت کرد و در ۲۳ آبان ۱۳۴۵ بر اثر بیماری آسم و قولنج درگذشت و در مقبرهی خانوادگی ، در جنون تهران دفن گردید.
آثار استاد نفیسی
بخشی از آثار وی در موضوعات زیر، عبارتند از:
الف - داستانها و نمایشنامهها (۸ اثر): فرنگیس، ماهِ نَخشَب، نیمهراه بهشت، آتشهای نهفته، ستارگان سیاه، قاضی واقواق و ...
ب - پژوهشهای ادبی و تاریخی (۳۹ اثر):
تاریخ نظم و نثر، شاهکارهای نثر فارسی، نظامی در اروپا، سرگذشت ابنسینا، سرچشمهی تصوف، تاریخ اجتماعی قرون معاصر، شیخ زاهد گیلانی، تاریخ مسعودی و...
پ - تصحیح و چاپ متون (۲۷ اثر):
تاریح بیهقی، قابوسنامه، سخنان منظوم ابوسعید، گلستان سعدی، دیوان نظامی، شاهنامه، دیوان قصاید و غزلیات عطار، کلیات عراقی، دیوان انوری و ...
ت - ترجمهها (۱۱ اثر):
(به زبانهای فرانسوی، روسی، انگلیسی و عربی مسلط بود.)
آرزوهای برباد رفته از بالزاک، ایلیاد و اُدیسهی هومر، عشق چگونه زائل میشود از تولستوی، نمونهای از آثار پوشکین و ...
ث - فرهنگنگاری (۴ اثر):
فرهنگ بزرگ فرانسه به فارسی، فرهنگنامهی پارسی، فرهنگ نفیسی و فرهنگ فارسی جیبی.
ج - مقالات (بیش از ششصد مقاله)
نام وی را به سبب کثرت مقالاتش در مطبوعات و مدیریت چند مجله، در فهرست روزنامهنگاران ثبت کردهاند.
با تلخیص از سِرّ دلبران، دکتر حسن ذوالفقاری، ص ۱۲۶ - ۱۳۳.
#بزرگانادبیاتفارسی
#سعیدنفیسی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه 📚📚📚
مصاحبه با خدا
از خدا پرسیدم: وقت دارید با من گفتگو کنید؟ خدا، لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من، بینهایت است. چه سؤالاتی در ذهنت است که دوست داری از من بپرسی؟ من سؤال کردم: چه چیزی در آدمها، شما را بیشتر متعجب میکند؟
خدا جواب داد:
- این که از دوران کودکی خود، خسته میشوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد از آن که بزرگ شدند، دوباره آرزوی این را دارند که روزی، بچه شوند!
- این که سلامتی خود را به خاطر به دست آوردن پول، از دست میدهند و سپس پول خود را خرج میکنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره بازیابند!
- این که با نگرانی، به آینده فکر میکنند و زمان حال خود را فراموش میکنند؛ به گونهای که نه در حال و نه در آینده زندگی میکنند!
- این که به گونهای زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مُرد و به گونهای میمیرند که گویی هرگز نزیستهاند!
تو تویی؟ داستانهای کوتاه و شگفتانگیز، امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۲۳۸ و ۲۳۹.
#داستان_کوتاه
#مصاحبهباخدا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از شوریدهی شیرازی
طواف کعبهی دلهای نامُرادان کن
به هر کجا که نهی پای، دل به دست آور
مشاعرهی جدید، ص ۳۴۹.
#دل
#شوریدهیشیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
همنشینی با دوست عاقل، روح را زنده میکند.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۵۵.
#امام_علی(ع)
#همنشینی
#دوستعاقل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
علی (ع)
از شهریار
جز یک نسب که از تو به خود بسته، چیستم؟
من آن چنان که آل علی هست، نیستم
اما مرا هم ای علی، از خود مران که من
تا چشم داشتم، به حسینت گریستم
دیوان شهریار، ج ۱، ص ۶۲۷.
#علی(ع)
#حسین(ع)
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل📚📚📚
از دبّه کسی ضرر ندید.
میگویند مرد نیازمندی برای رفع نیازش، به بسیاری از اطرافیانش مراجعه کرد؛ اما سودی نگرفت. آخر کار، با ناامیدی، به امامزادهای رفت؛ نذر کرد که اگر حاجتش برآورده شود، مقداری روغن، وقف امامزاده کند.
روزها گذشت و حاجت مرد، برآورده شد؛ اما به قول و نذر خود وفا نکرد. هرگاه که گذرش به امامزاده میافتاد، گردن کج میکرد و با لحنی مظلومانه میگفت: آقا جان، نه خیال کنی منِ روسیاه گردنشکسته، روغنت را بالا کشیدهام؛ به جدّت قسم، روغن، حاضرِ حاضر است. هر موقع که میخواهی، دبّه را بیاور و روغن را ببر.
فوت کوزهگری، مصطفی رحماندوست، ج ۱، ص ۱۰۳.
#داستان_مثل
#نذرودبه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنان بزرگان جهان دربارهی دوست و دشمن
🌺🌺🌺
هر بدی که توانی، به دشمن مرسان؛ باشد که روزی دوست شود.
(سعدی)
🌼🌼🌼
از دشمنِ دوستروی حذر کن.
(خواجه عبدالله انصاری)
🌼🌼🌼
برای دشمنانت، کوره را آن قدر داغ نکن که از حرارتش، خودت هم بسوزی.
(شکسپیر)
🌼🌼🌼
با دوست چنان رفتار کن که هیچ وقت، به حاکم محتاج نشوی و با دشمن طوری معامله نما که اگر کار به محاکمه کشید، تو پیروز شوی.
(افلاطون)
🌼🌼🌼
هر کس با تو اظهار دوستی کرد، تا به انواع و اقسام آزمون، امتحانش نکردهای، او را به دوستی نپذیر.
(ژول ورن)
🌼🌼🌼
سخنان بزرگان، کاظمی و ناصریزاده، ص ۳۹ و ۴۰.
#سخنان_بزرگان
#دوستی
#دشمنی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303