eitaa logo
🟢گلزار ادبیات🟢
7.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
293 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: عفت ک.(بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. #تبلیغات: https://eitaa.com/tablighategolzareadabiyat2 کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان @sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات @golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر طنز: قَلَم و قَدَم😂😂😂 از عمران صلاحی گفت روزی به روزنامه‌نگار حضرتِ مُستَطاب ورزشکار: من قدم می‌زنم؛ ولی تو قلم می‌کشانَد قلم تو را به عدم تو اگر پا برون نهی از مرز خبرش می‌کند به هر جا درز می‌کنندت مسافر برلین می‌برندت سپس به سوی اوین جایزه گر بگیری از دستی دزد و جاسوس و جیره‌خور هستی من ولی می‌روم به هر تیمی در دلم نیست از کسی بیمی پول‌های درشت و گاهی ریز به حسابم بسی شده واریز می‌فروشم به قیمت بسیار خویشتن را به تیم‌ها پربار من بگیرم اگر طلا و مدال می‌شوم صاحبِ شکوه و جلال تو بگیری مدال، محکومی کاملاً از حقوق، محرومی مثل من هی لگد بزن بر توپ قلمت را فرو بکن در سوپ! (بلاتکلیف، ۱۳۷۹) 📚📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، صلاحی، اشعار چاپ شده در نشریات گل‌آقا، ص ۱۲۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: رانندگی😂😂 از عمران صلاحی به پشت رُل، یکی راننده دیدم که آدم را ز خود بیزار می‌کرد موبایلش را گرفته بیخ گوشش دهان را باز همچون غار می‌کرد به دستش پاکت چیپس برشته پفک را در دهانش بار می‌کرد... سر طاس خودش را شانه می‌زد سپس این کار را تکرار می‌کرد به دست او زمانی روزنامه نگاهی جانب اخبار می‌کرد گهی راننده‌ی پشت سری را به فحش و عربده وادار می‌کرد خلاصه، شخصِ فوق‌الذکر آن روز به‌جز رانندگی، هر کار می‌کرد! (کمال تعجب! ۱۳۸۰) 📚📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، صلاحی، ص ۱۰۹ و ۱۱۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: ناز عابربانک 😂😂 از عمران صلاحی اگر یک روز در جنگ جهانی دچار حمله‌های تانک باشی، از آن بهتر که روزی در خیابان اسیر ناز عابربانک باشی! کمال تعجب! ۱۳۸۵) دیوان ابوطیاره، صلاحی، ص ۱۵۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: علم 😂😂 از عمران صلاحی ماییم که رنگ خویش را باخته‌ایم ماییم که هی به علم پرداخته‌ایم چون هیچ کسی کتاب ما را نخرد طیاره‌ی کاغذی از آن ساخته‌ایم! (ابوطیاره، ۱۳۷۴) دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپ‌شده در نشریات گل‌آقا، ص ۱۴۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مَضَرّات پرخوری! 🟡🟡🟡 از عمران صلاحی پیرمردی، گرسنه و بیمار گوشه‌ی قهوه‌خانه‌ای می‌خُفت* رادیو، باز بود و گوینده از مضرّات پرخوری می‌گفت! (کمال تعجب! ۱۳۷۷) *می‌خفت: می‌خوابید. دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپ‌شده در نشریات گل‌آقا، ص ۱۳۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: حل! 😂😂 از عمران صلاحی من در صف زندگی، مُعَطَّل شده‌ام افسرده و تلخ، مثل حَنظَل شده‌ام پرسید کسی که: مشکلاتت، حل شد؟ خندیدم و گفتم که: خودم حل شده‌ام! (ابوطیاره، ۱۳۷۳) دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپ‌شده در نشریات گل‌آقا، ص ۱۳۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: فروشی 🌹🌹🌹 از عمران صلاحی یکی دیوار چین را می‌فروشد یکی چینِ جَبین* را می‌فروشد یکی باد هوا را می‌دهد رهن یکی ملک زمین را می‌فروشد یکی هم از برای مال دنیا همه ایمان و دین را می‌فروشد یکی دیدم نه دین دارد، نه دنیا هم آن را و هم این را می‌فروشد یکی هم مثل من، از شدّت فقر کتاب نازنین را می‌فروشد گهی "خاقانی" و گاهی "نظامی" گهی "ابن‌یمین" را می‌فروشد "نشاط اصفهانی" رفت و حالا به دنبالش "حزین" را می‌فروشد (کمال تعجب! ۱۳۷۶) *جبین: پیشانی. دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپ‌شده در نشریات گل‌آقا، ص ۷۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: زُدایش 😂😂 از عمران صلاحی عده‌ای از شاعران، معنازدایی کرده‌اند عده‌ای هم قبل از این، نیما‌زدایی کرده‌اند سعدی و فردوسی و خیام و خاقانی، بهار حافظ و عطار و مولانا‌زدایی کرده‌اند آمدم در خانه و دیدم که دزدان زِبِل دیشب از انبارمان، کالازدایی کرده‌اند... باز کردم تا در یخچال را، دیدم بلی بچه‌ها شیرینی و خرما‌زدایی کرده‌اند! (کمال تعجب! ۱۳۸۱) 📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، عمران صلاحی، ص ۸۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
زمان: حجم: 520.2K
: ماجرای ثبت‌نام😂😂 از با صدای: عفت ک. 📚📚📚 دیوان ابوطیاره، گزیده‌ی مطایبه و طنز منظوم، صلاحی، ص ۷۲ و ۷۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303 📚📚📚📚
شعر طنز: ویراستاری😂😂😂 از عمران صلاحی من زبان فارسی را پاسداری می‌کنم چون که دارم روز و شب ویراستاری می‌کنم می‌کنم اقدام لازم را علیهِ "بر علیه" هر کجا "گنجشک" می‌بینم، "قناری" می‌کنم حرف‌ها و جمله‌ها را می‌کنم زیر و زبر با قلم "آب روان" را "آب جاری" می‌کنم گر "هلی‌کوپتر" ببینم، می‌نویسم "بالگرد" پارک‌ها را "بوستان‌های بهاری" می‌کنم... گر کنم با جمله‌ی ویرایشی، ابراز عشق دلبر بیچاره را از خود فراری می‌کنم گر ببینم یک غلط، کوبم دودَستی بر سرش کلّه‌ی الفاظ را از موی، عاری می‌کنم شیر را وا می‌کنم، در دست می‌گیرم شیلنگ گلشن و باغ ادب را آبیاری می‌کنم! 📕📕📕 دیوان ابوطیاره، صلاحی، ص ۷۷ و ۷۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: آرزو 😂😂😂 از عمران صلاحی مَگشای لب، نه قند فراوانم آرزوست دارم فشار و کم شدن آنم آرزوست از این دوای شِبهِ مشابه، دلم گرفت داروی اصلِ تحفه‌ی آلمانم آرزوست دی شیخ با چراغ همی‌گشت گِرد شهر قرص فشارخون، دو سه اَنبانم* آرزوست خسرو، کنار ناصر دل‌خسته رفت و گفت: من هم دوا ز کنج خیابانم آرزوست گفتم که: یافت می‌نشود بی وجود پول گفتا: هزار بسته‌ی تومانم آرزوست! *انبان: کیسه. دیوان ابوطیاره، صلاحی، ص ۷۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: سیاست 😂😂😂 از عمران صلاحی "گهی عزت دهد، گه خوار دارد" "ازین بازیچه‌ها بسیار دارد" به وصف روزگار است این دو مصرع که اینجا معنی سرشار دارد ولی هر جفتش از "قائم‌مقام" است که شعری خوب در انبار دارد... نمی‌دانم چه کاری این زمانه به کار بنده و سرکار دارد! یکی از شاعران می‌گفت: مخلص فقط دیوانی از عطار دارد ندارم با سیاست بنده کاری سیاست، با من اما کار دارد! دیوان ابو‌طیاره، صلاحی، ص ۶۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303