گل و عطر
از احمد عزیزی
گل، هجاها را تکلّم میکند
گل، به روی ما تبسّم میکند
مهربانی، بَردهی گل بوده است
دوستی، گلکردهی گل بوده است
هین بپرس از برگ گل این سطر را
وز نشانیهای شبنم، عطر را
منظر یک باغ اشراقی است عطر
گل، فنا میگردد و باقی است عطر...
کفشهای مکاشفه، عزیزی، ص ۵۵۲.
#گل
#عطر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سلام. وقت به خیر.🌺🌺🌺
ضمن خوشامدگویی به همراهان جدید کانال، برای اطلاع از پستهای گذشتهی مکتبهای ادبی جهان، میتوانید به مطالب زیر مراجعه بفرمایید:
۱ - کلاسیسیسم، ۱۱ خرداد، مطلب سوم.
۲ - رمانتیسم، ۲۴ خرداد، مطلب دوم.
۳ - رئالیسم، ۷ تیر، مطلب سوم.
۴ - ناتورالیسم، ۲۲ تیر، مطلب پنجم.
۵ - پارناسیسم، ۲۹ تیر، مطلب چهارم.
۶ - استاتیسم، ۱۶ مرداد، مطلب ششم.
۷ - سمبولیسم، ۲ شهریور، مطلب چهارم.
۸ - اونانیمیسم، ۸ شهریور، مطلب پنجم.
۹ - کوبیسم، ۱۶ شهریور، مطلب پنجم.
۱۰ - دادائیسم، ۲۰ شهریور، مطلب دهم.
۱۱ - سوررئالیسم، ۲۶ شهریور، مطلب چهارم.
۱۲ - اکسپرسیونیسم، ۱ مهر، مطلب سوم.
۱۳ - کرئاسیونیسم، ۹ مهر، مطلب سوم.
سلامت و شاد و موفق باشید.🙏🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ظلم
از فرّخ خراسانی
مکن ظلم ای دوست، در اقتدار
که ظلمت، پشیمانی آرد به بار
بخوابد به شب چشمهای تو، لیک
نه مظلوم خوابد، نه پروردگار
سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، محمد اسحاق، ص ۳۰۹.
#ظلم
#مظلوم
#پروردگار
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خواندن شعر طنز در دانشگاه😂😂😂
از سعید بیابانکی
چند ماه پیش، دعوت شده بودم یکی از دانشگاههای کشور. جشن فارغالتحصیلی بود و قرار بود من برای دانشجویان، شعر طنز بخوانم. نشسته بودم ردیف جلو که رئیس دانشگاه، نشست کنارم و درِگوشی گفت: خواهش میکنم شعری نخوانید که به استادان دانشگاه بر بخورد. گفتم: چشم.
چند دقیقه بعد، رئیس حراست هم نشست کنارم و گفت: خواهش میکنم شعری نخوانید که به مدیران نظام بر بخورد. گفتم: نه قربان؛ من چه کار با مدیران نظام دارم؟ چند دقیقه بعد هم رئیس دفتر فرهنگ دانشگاه سراغم آمد و مُشفقانه گفت: امروز بیشتر مهمانان ما، خانواده هستند. حواستان باشد شعر بودار نخوانید؛ حساسند.
از رئیس دانشگاه، سوال کردم: من الآن نمیدانم چه باید بخوانم. گفت: بیشتر با دانشجویان شوخی کنید؛ مهم نیست! پیش خودم گفتم: در این کشور، هر بلایی میشود سر دانشجو آورد و جیکش هم در نیاید. در نهایت، شعری خواندم که فقط به مذاق دانشجویان خوش آمد!
کبریت کمخطر، علیرضا لبش، انتشارات سورهی مهر،چاپ سوم، ۱۳۹۷، ص ۷۳.
#نثر_طنز
#دانشگاه
#دانشجو
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
زشتترین بُخل، بازگرفتنِ مالها از مستحقّینش میباشد.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۹۳.
#بخل
#مستحق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مناجات ❤️❤️❤️
از دکتر شفیعی کدکنی
دست مرا بگیر خدایا
دستی که کورمال
به هر سوی
در جستجوی توست
وز هیچ مخزن کُتُب این جا
یک پنجره، به سوی تو نگشود.
اوراق هر کتاب
چون برگهای زرد خزانی
در لحظهی تلاطم طوفان
تنها
بر دامن تحیّرم افزود
دست مرا بگیر.
طفلی به نام شادی، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۷۲ و ۱۷۳.
#مناجات
#شفیعی_کدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی
طَرد و عکس
در این آرایه، نوعی جابهجایی در کلمات صورت میگیرد و اقسامی دارد:
۱ - دو یا چند واژه جابهجا میشوند:
تو از برای عشقی و عشق، از برای تو
من از برای دردم و درد، از برای من
۲ - مصراعی را به دو بخش تقسیم میکنند و آن دو بخش را در مصراع دیگر، بر عکس تکرار می کنند:
ببری دلِ جهانی، تو بدین سخن که داری
تو بدین سخن که داری، ببری دل جهانی
۳ - مصراعی را به دو بخش تقسیم میکنند و در همان مصراع، طرد و عکس صورت میگیرد:
چیره شد بر جوانیام، پیری
قار شد شیر و شیر شد قارم
(اشاره به سفید شدن موهای سیاه دارد.)
۴ - کلمات یک بیت را وارونه میخوانند(یعنی از آخر به اول) و به این ترتیب، بیت جدیدی به دست میآید:
با من اکنون عتاب دارد دلبر
خرمن خرمن ز زلف بارد عنبر
که بر عکس آن، چنین میشود:
عنبر بارد ز زلف خرمن خرمن
دلبر دارد عتاب اکنون با من
طرد و عکس را تبدیل و عکس نیز گفتهاند. تفاوت آن با قلب، در آن است که در قلب، حروف یک کلمه جابهجا میشود: کاخ. خاک.
بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۴۰.
#آرایههای_ادبی
#طرد_و_عکس
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی🌺🌺🌺
طفل و انگشتری
ز عهد پدر، یادم آمد همی
که باران رحمت بَرو هر دمی
که در خُردیام، لوح و دفتر خرید
ز بهرم، یکی خاتمِ زر خرید
به در کرد ناگه یکی مشتری
به خرمایی از دستم انگشتری
چو نشناسد انگشتری، طفلِ خُرد
به شیرینی از وی توانند بُرد
تو هم قیمت عمر نشناختی
که در عیشِ شیرین برانداختی
قیامت که نیکان، به اَعلا رسند
ز قعر ثَری بر ثریّا رسند،
تو را خود بمانَد سر از ننگ پیش
که گِردت برآید عملهای خویش
برادر، ز کار بدان شرم دار
که در روی نیکان، شوی شرمسار
در آن روز، کز فعل پرسند و قول
اولوالعزم را تن بلرزد ز هول
به جایی که دِهشَت خورند انبیا
تو عذر گنه را، چه داری؟ بیا...
لغات:
ثری(ثرا): خاک، زمین.
ثریا: صورت فلکی پروین، آسمان.
هول: ترس. دهشت: ترس.
کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۸۶.
#بوستان_سعدی
#انگشتری
#قیامت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303