حکایتی از گلستان سعدی
حکیمی را پرسیدند: از سخاوت و شجاعت، کدام بهتر است؟ گفت: آن که را سخاوت است، به شجاعت، حاجت نیست.
نماند حاتم طایی؛ ولیک تا به ابد
بماند نام بلندش، به نیکُوی مشهور
زکات مال، به در کن که فَضلهی رَز* را
چو باغبان ببُرَد، بیشتر دهد انگور
🌹🌹🌹
نبشته* است بر گورِ بهرامِ گور
که دست کَرَم، بِه ز بازوی زور
لغات:
*فضلهی رز: زیادی شاخههای انگور.
*نبشته: نوشته.
کلیات سعدی، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان، ص ۹۸.
#گلستانسعدی
#سخاوت
#شجاعت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از گلستان سعدی
جوان کمگوی
جوانی خردمند، از فضایل فنون، حَظّی وافِر داشت و طبعی نافِر. چندان که در محافل دانشمندان نشستی، زبان سخن ببستی.
باری، پدرش گفت: ای پسر، تو نیز آنچه دانی، بگوی. گفت: ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری بَرَم.
نشنیدی که صوفیی میکوفت
زیر نَعلین خویش میخی چند؟
آستینش گرفت سرهنگی
که: بیا نعل بر ستورم بند
لغات:
حظّ: بهره، نصیب.
وافر: فراوان.
طبع نافر: طبیعت و خوی رمنده، دوریگزین، کمگوی.
نعلین: کفش.
ستور: چهارپا.
کلیات سعدی، گلستان، باب چهارم: در فواید خاموشی، ص ۱۲۲.
#جوانکمگوی
#گلستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حمیدرضا محمدی41413.mp3
زمان:
حجم:
403.2K
حکایتی از #گلستانسعدی
🌹🌹🌹
باب چهارم: در #فوایدخاموشی
خوانش:#حمیدرضامحمدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻
سخنی از گلستان سعدی
تفرقهی دشمنان
چو بینی که در سپاه دشمن، تفرقه* افتاده است، تو جمع* باش و گر جمع شوند، از پریشانی اندیشه کن.*
برو با دوستان، آسوده بنشین
چو بینی در میان دشمنان، جنگ
وگر بینی که با هم یکزبانند
کمان را زِه* کن و بر باره* بر سنگ
📚📚📚
لغات:
تفرقه: پراکندگی، پریشانی.
جمع: آسودهخاطر.
اندیشه کن: بترس، نگران باش.
زه کمان: رودهی تابیده که بر کمان بندند.
باره: حصار و قلعه.
کمان را زه کردن و سنگ بر باره بُردن: کنایه از آمادهی جنگ شدن.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۷۶.
#گلستانسعدی
#تفرقهیدشمنان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حمیدرضا محمدی41496-hrm.mp3
زمان:
حجم:
247.3K
سخنی از #گلستانسعدی
🌹🌹🌹
تفرقهی دشمنان
باب هشتم: در آداب صحبت
خوانش#حمیدرضامحمدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🍁🍁🍁
سخنی از گلستان سعدی
عالِمِ ناپرهیزگار، کورِ مشعلهدار است.
بیفایده هر که عمر درباخت
چیزی نخرید و زر بینداخت!
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۷۲.
#عالمناپرهیزگار
#گلستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی
دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دَم بیازارند.
سنگی به چند سال شود لَعل پارهای
زِنهار تا به یک نفَسَش، نشکنی به سنگ!
لغات:
فرا چنگ آرند: به دست آورند.
دَم: لحظه.
لعل: سنگی قیمتی و سرخ.
زنهار: بپرهیز.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۲.
#دوست
#گلستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی
جوانمرد که بخورَد و بدهد، بِه از عابد که روزه دارد و بنهد. هر که ترک شهوت ازبهرِ خلق داده است، از شهوتی حلال، در شهوتی حرام افتاده است.
عابد که نه از بهرِ خدا، گوشه نشیند
بیچاره در آیینهی تاریک، چه بیند؟
نکات:
شهوت حلال: بهرهگیری از زندگی.
شهوت حرام: ریاکاری.
🔵🟣🔵🟣🔵🟣
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۲ و ۱۸۳.
#جوانمردوعابد
#گلستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی
[کمک به نیازمندان]
درویش ضعیفحال را، در خشکی تنگسال، مپُرس که: چونی؟ اِلّا به شرط آن که مرهم ریشش بنهی و معلومی، پیشش.
خری که بینی و باری به گِل در افتاده
به دل بر او شَفَقَت کن؛ ولی مرو به سرش
کنون که رفتی و پرسیدیاش که: چون افتاد
میان ببند و چو مردان، بگیر دُمبِ خرش
لغات:
درویش: فقیر.
چونی: چگونهای؟
ریش: جراحت.
معلوم: پول.
شفقت: دلسوزی.
میان: کمر. میان بستن: اراده کردن، آماده شدن.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۴.
#گلستانسعدی
#کمکبهنیازمندان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حمیدرضا محمدی41539.mp3
زمان:
حجم:
270K
سخنی از #گلستانسعدی🌹🌹🌹
باب هشتم: در آداب صحبت.
خوانش: #حمیدرضامحمدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻
سخنی از گلستان سعدی
در آداب معاشرت
یکی از لوازم صحبت، آن است که خانه بپردازی؛ یا با خانهخدای، درسازی.
حکایت بر مزاج مُستمِع گوی
اگر خواهی که دارد با تو میلی
هر آن عاقل که با مجنون نشیند
نباید کردنش جز ذکر لیلی!
لغات:
صحبت: همنشینی و معاشرت.
پرداختن: خالی کردن. خانه پرداختن: کنایه از دوری و دوستی.
با خانهخدای درسازی: با صاحبخانه، سازگار باشی.
بر مزاج مستمع: به تناسب حال شنونده.
🌺🌼🌺🌼🌺🌼
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۷.
#گلستانسعدی
#آدابصحبت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🟣 سخنی از گلستان سعدی
دروغ گفتن
دروغ گفتن، به ضربتِ لازم مانَد که اگر نیز جراحت، دُرُست شود، نشان بمانَد. چون برادران یوسف، به دروغی موسوم شدند، نیز به راست گفتنِ ایشان، اعتماد نماند. قالَ بَل سَوَّلَت لَکُم اَنفُسُکُم اَمراً.
یکی را که عادت بُوَد راستی
خطایی رَوَد، درگذارند ازو
وگر نامور شد به قول دروغ
دگر راست، باور ندارند ازو
📚📚📚📚📚
لغات:
ضربت لازم: زخم ثابت و دائم.
مانَد: شبیه است. از مصدر مانستن.
اگر نیز: اگر هم.
دروغِ برادران یوسف: انداختن یوسف در چاه و گفتن به یعقوب که او را گرگ خورد.
موسوم: نشانکرده و شناخته.
نیز: دیگر، از آن پس.
قال...: سورهی یوسف(۱۲)، آیههای ۱۸ و ۸۳. یعقوب گفت: بلکه نَفسهای شما، کاری زشت را در نظرتان بیاراست.
🔵🟣🔵🟣🔵🟣
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۸.
#گلستانسعدی
#دروغگفتن
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303