#آدرسےقبل_شهــادت
توےسنگــر با او و چند تای دیگه از بچه ها نشسته بودیم .😊
یکی از بچـه های #بسیجـی وارد شد.
پانزده – شانزده ساله به نظر میرسید.
مثل بقیه جوانترها شیــفته فرهاد شده بود و نشــانی منزل او را میخواست.☺️
فرهاد مکــثی کـرد و سرش را بالا آورد و گفت :
- شما لطــف دارین ! ما در خدمتــتون هستیــم . خیابــونای #شیرازو بلدی؟
- بلـــــــــه...
- سوار ماشـــین که شدی میگی #دارالرحمة ، قبرستون جدید . . . صدای خنده بچه ها جوان را گــیج کرده بود.😂
فرهــاد #پیـشانــی جوان را بوسید و گفــت:
بنــویس ڪاکو ... برای مزاح بود ... بنویــس :✍
دارالرحمة ، قطعـــه #شهدا ، ردیف ... ، پلاک ... بسیجی جوان رفت.
روزها گذشت . بچه ها یکی یکی شهید شدند . اکبر رفت ، حسین رفت ، فرهاد هم رفت ... جنازه او را از سردشت آوردند و شوق و شورش را به آرامگاه ابدی اش در دارالرحمة سپــردند.
وقتــے به شـــوق #زیارت مزار او به راه افــتادم ، یڪ نفر زودتر از من به آنجا رسیده بود ، هــمان بسیجی جوان #نشانے را درست آمده بود.😭
#شهید فرهاد شــاهچراغی
#شهدای_شیراز
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ 🌷
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📝#دلنوشته | #اروند_کنار
🌟علقمه ...
قدمگاه شهدای غواص...
از خاکریز ها عبور می کنی...
میرسی به آن جاده خاکی....
آرام آرام قدم بر می داری....
نیزار ها حرف های عجیبی برای گفتن دارند...
می گذری از آنها...
و میرسی به اروند...
رودی که پس از سالیان سال هنوز از شرمندگی ناآرام است و پرتلاطم ....
انگار اسرار زیادی در عمق سینه دارد....
پشت سیم خاردار ها می نشینی
زل می زنی به آن دور دست ها...
آنجا که آبی رود با آبی آسمان یکی شده
به آن تلاقی خیره می شوی !
📍 گویا از آنجا راهی به آسمان باز است... گویا از همانجا آنها بال گشودند و رفتند ! و از همانجا دل به آبی آسمان دادند...
از همانجا بود که دل بریدند و دل سپردند... چه زیباست رسم عاشقی؛
برای وصال باید اول دل برید...! وقت رفتن است...
می گذرم از نیزار ها...
اما چیزی همان نزدیکی جا ماند!
شاید پشت آن سیم خاردار
شاید لب رود... دلم را می گویم...
برای بردنش اصراری ندارم !
کاش تحویلش بگیرند...!
#شبتان_شهدایی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
✨در شفاعت شهدا دست درازی دارند
عکسشان را بنگر چهره ی نازی دارند
ما به یاد آوری خاطره ها محتاجیمـ
ور نه آنان به من و تو چه نیازی دارند🍃
#شهید_علیرضا_هاشم_نژاد🕊️
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#سبک_زندگی_خوبان
نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان، برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. به من - مسؤل وقت فرودگاه- اطلاع دادند دم درب مهمان دارید. رفتم و با کمال تعجب شهید عباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته. پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشسته اید؟
خیلی آرام و متواضع پاسخ داد.
این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی. من هم منتظر ماندم تا مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند.
نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد. بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
امروز ١۴ آذر زادروز سرلشکر شهید عباس بابایی است. کسی که بیش از ۳ هزار ساعت پرواز و ۶۰ عملیات جنگی موفق داشت و بنیانگذار سوختگیری هوایی با هواپیمای اف14بود.
روحش شاد و یادش گرامی 🥀
🌺🌺🌱🌺🌱🌺🌺
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
نشردهید
کتاب صوتی دریچه ای رو به ایمان' قسمت ششم.mp3
29.53M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان»
مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد
📻فصل اول :خانه هایی از جنس محبت
⏱مدت زمان: 20:28
#کتاب_صوتی
#قسمت_ششم #عید_غدیر
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #پیام_فرمانده | #پیام_شهدا
🔻راه خدا شهادت راهیست که حزن ندارد،در این راه بایستی ثابت قدم بود و با وسوسه دشمنان متزلزل نشد.ملت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتحاد خود،اتفاق خود،انگیزه خود واندیشه خود را بیشتر کند.
۱۴۰۰/۸/۳۰ کنگره شهدای ایلام
🍃🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷آن سال آقا عازم حج بودند. آن زمان روال حج این بود که هواپیما از تهران به بیروت می رفت و از آنجا هم به جده. با هواپیما به بیروت رفتیم. هواپیما جده با تاخیر انجام شد. نزدیک غروب آفتاب گفتند سوار شوید. وقتی سوار شدیم آقا مرتب می گفت نماز...
چند مرتبه قصد کرد تا برای ادا نماز پیاده شود اما مهمانداران مانع شدند و گفتند که امکان پیاده شدن وجود ندارد. با این تأخیر وقتی هم به جده می رسیدیم نمازمان قضا شده بود. آقا دیگرطاقت نیاورد، ایستاد و گفت: هر چه می خواهد بشود، من باید نمازم را بخوانم.
به سمت درب هواپیما که بسته بود رفتند، که مهماندار ها جلو ایشان را گرفتند. ناگهان آتشی از داخل موتور هواپیما به بیرون زبانه کشید. به سرعت درب هواپیما را باز کردند تا مسافران پیاده شوند و اعلام کردند حداقل چهار پنج ساعت دیگر برای تعمیر، هواپیما تأخیر دارد. پیاده که شدیم، آقا با خوشحالی و با فراغ بال نماز مغرب و عشاءشان را خواندند. نماز آقا که تمام شد اعلام کردند مشکل بر طرف شده است و برای پرواز سوار شوید!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🎨 #عکس_نوشته
✍🏻 شهید حسن باقری ؛
🔻در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پشت پا زدن به خون شهداست . ملت ما باید خودش را آماده هر گونه فداکاری بکند .
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷تشنگی و محاصره طاقت ما را بریده بود. همه چیز داشتیم جز آب و یک راه ارتباطی اَمن به عقب. یک قطره آب هم نداشتیم، نه برای نوشیدن نه برای وضو.
دشمن هم که وضع ما را می دانست در انتظار تسلیم شدن ما بود.
هشتاد، نود نفر بودیم. جعفر با صدای سوزناکش زیارت عاشورا میخواند. همه از گرما در سینه خاکریز سر به زمین دوخته بودیم که از گرمای آفتاب خلاص شویم و به صدای حزن انگیز جعفر گوش میدادیم.
زیارت عاشورا که تمام شد، بلند شد. همه را دور خودش جمع کرد و گفت: برادران از شما می خواهم در این ساعات سخت، یاد خدا را فراموش نکنید. همه به یاد لب تشنه امام حسین(ع) و یارانش باشید.
دیگر سخنی نگفت. نشست روی زمین و پوتینش را در آورد. دو کف دستش را روی زمین که هرم گرما از بلند می شد کوبید و بعد روی پیشانی و پشت دست ها کشید. بعد به نماز قامت بست. بجز چند نفری گه نگهبانی از خط را به عهده داشتند، همه تیمم کرده و پشت سر جعفر به نماز ایستادیم.
نماز که تمام شد خنکی سایه ای را روی سر خود حس کردیم.
سر به آسمان کشیدیم. در آن فصل گرما، ابری سیاه روی سر ما آمده بود و چند دقیقه بعد در کمال ناباوری، دانه های کوچک و سرد تگرگ روی سر ما باریدن گرفت!
🍃🌷🍃🌷
#شهید محمدجعفر صادقی
#شهدای_فارس
🌹🌱🌹
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#قربانےاول_ماه_قمرے
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ(ﻋﺞ )
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و #ﺷﻬﺪا
#ﺟﻬﺖﺭﻓﻊ_ﺑﻼﻭﺑﻴﻤﺎﺭﻱ
🌷🌹🌷🌹
حضـرت رسـول (ص) :
قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این قرض را خـداوند سبحــان ادا مى کند)
🌷🏴🌹🏴🌷
ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، #قربانے و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ #اﻣﺮﻓـﺮﺝ منجے موعــود، در روزاول ماه جمادی الاول (روز دوشنبه ۱۵ آذر ماه) ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋
شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد
👇◾️👇
ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز
🌹🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✨بعضی ها را هر چقدر بخوانی
خسته نمی شوی !
بعضی ها را هر چقدر گوش دهی
عادت نمیشوند !
بعضی ها هر چه تکرار شوند
باز بکرند و دست نخورده!
مثل #شـهـدا ... 🥀🕊️
#شهید_ابوالحسن_حق_نگهدار🕊️
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
میگفت: خیلی دنبال کردم که حضرت آقا سفری به کردستان داشته باشند. اما با هرکدام از فرماندهان و مسئولین که صحبت میکردم به جهت شرایط سخت امنیتی منطقه رد میکردند.
هر چی میگفتم من امنیت را تضمین میکنم فایده ای نداشت.تا اینکه بالاخره از خود حضرت آقا خواستم و ایشان با روی بازپذیرفتند.
مدتها روی امنیت منطقه کار کردیم. اما کردستان عراق هم مهم بود. یک روز از جاده غیر رسمی با لباس سپاه و ماشین سپاه وارد کردستان عراق شدم. چیزی که هیچ وقت سابقه نداشت. اوایل مسیر به فرمانده سپاه اطلاع دادم و چند دقیقه بعد حاج قاسم زنگ زد. گفتم راه برگشت ندارد حاجی. حاج قاسم گفت:
حداقل به میزبان خبر بده. در مسیرآمریکاییها و دژبان با تعجب به من نگاه میکردند. ورودی کاخ بارزانی را که رد کردم، دیدم بارزانی پایین ایستاده و من را به آغوش کشید. معلوم بود دیدن من با این لباس و ماشین خیلی عجیب است. من را به اتاقش دعوت کرد و گفت: کاک رسول میدانیم برای چه آمدی. خیالت از کردستان عراق جمع. ...
آقا تشریف بیاورند یک گلوله شلیک نمی شود. ما تضمین میکنیم.
#شهید حاج رسول استوار
#شهداي_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
میگفت: خیلی دنبال کردم که حضرت آقا سفری به کردستان داشته باشند. اما با هرکدام از فرماندهان و مسئولین که صحبت میکردم به جهت شرایط سخت امنیتی منطقه رد میکردند.
هر چی میگفتم من امنیت را تضمین میکنم فایده ای نداشت.تا اینکه بالاخره از خود حضرت آقا خواستم و ایشان با روی بازپذیرفتند.
مدتها روی امنیت منطقه کار کردیم. اما کردستان عراق هم مهم بود. یک روز از جاده غیر رسمی با لباس سپاه و ماشین سپاه وارد کردستان عراق شدم. چیزی که هیچ وقت سابقه نداشت. اوایل مسیر به فرمانده سپاه اطلاع دادم و چند دقیقه بعد حاج قاسم زنگ زد. گفتم راه برگشت ندارد حاجی. حاج قاسم گفت:
حداقل به میزبان خبر بده. در مسیرآمریکاییها و دژبان با تعجب به من نگاه میکردند. ورودی کاخ بارزانی را که رد کردم، دیدم بارزانی پایین ایستاده و من را به آغوش کشید. معلوم بود دیدن من با این لباس و ماشین خیلی عجیب است. من را به اتاقش دعوت کرد و گفت: کاک رسول میدانیم برای چه آمدی. خیالت از کردستان عراق جمع. ...
آقا تشریف بیاورند یک گلوله شلیک نمی شود. ما تضمین میکنیم.
#شهید حاج رسول استوار
#شهداي_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
کتاب صوتی دریچه ای رو به ایمان 'قسمت هفتم'.mp3
39.28M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان»
مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد
📻انتهای فصل اول و آغاز فصل دوم
⏱مدت زمان: 27:14
#کتاب_صوتی
#قسمت_هفتم
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلبانی که میخواست قلبش را به امام هدیه دهد؛ خلبانی که شهید چمران به او میگفت ستاره درخشان جبهههای غرب
🗓 ۱۵ آذر سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری، کسی که ارتش رژیم بعثی را در نخستین روزهای دفاع مقدس زمین گیر کرده بود
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷طلبه جوانی بودم،18 ،19 سال داشتم که در حوزه آقای دستغیب مشغول به درس و بحث شدم. آن روزها خیلی تمایل به ازدواج داشتم، همه مقدمات هم انجام شده بود، جز اینکه هیچ پول و درآمدی برای آغاز زندگی نداشتم. چون تازه وارد بودم، آشنایی هم با آقا نداشتم جز دیدارهای عمومی طلاب، برای همین نمی توانستم خواسته ام را با ایشان در میان بگذارم. تصمیم گرفتم نامه ای بدون نام به ایشان بنویسم شاید ایشان کمکی کردند و مشکل ازدواج من بر طرف شد. چند روز از پست کردن نامه گذشت که آقا وارد مدرسه شدند. تا وارد شدند،چشم در بین طلاب چرخواندند. نگاهشان روی من قفل شد. به سمت من آمدند و با لبخند گفتند: آقای شهابی حاجتتان برآورده است، بعداً به منزل بیائید!
جا خوردم. نه نامه ام اسم و امضا داشت نه کسی جز خدا از نوشتن آن نامه اطلاع نداشت. به منزل آقا رفتم و ایشان مبلغی به من هدیه دادند. وقتی که آن را خرج ازدواجم کردم، دیدم آن مبلغ درست به اندازه خرج و مخارج عروسی ام شد که همه راضی بودند، بدون یک ریال کم و زیاد!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید ابراهیم هادی:
برای گرفتاریها با دقت تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بگویید.
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#فدایی_امام_زمان عج
ارتباط قلبیاش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و میگفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمیدارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را میشنید به عنوان احترام بلند میشد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه میکرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج)».
🍃🌷🍃🌷
#شهید عبدالحمید حسینی
#سالروزتولد🎊🎊
#شهداےفارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹 #مراسم *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹
🎀و جشن میلاد حضرت زینب س🎀
💥💐💐💐💐💐💥
🎊🎈همراه با مراسم عقد ازدواج یک زوج جوان در کنار قبور مطهر شهدا🎊🎈
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢 #سخنران: حجت الاسلام شیخ محمد حسین حدائق
💢 #بامداحی برادر *کربلایی محمد شریف زاده* 💢
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۰/ از ساعت ۱۵.۴۵*
⬇️⬇️⬇️⬇️
*مراسم در #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
💔
#رفتن ...!
و #آزروهایشان را
پشت درهای #دنیا
#خاک_کردن...
و برای #عشق
#آسمان را در #آغوش کشیدن...✨
#شهید_احمد_کشاورزی🕊️
#شهیده_لیلا_زارع🕊️
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
کتاب صوتی 'دریچه ای رو به ایمان' قسمت هشتم.mp3
29.99M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان»
مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد
📻فصل سوم(از رزمی کاری تا شیطنت های آسایشگاه)
و آغاز فصل چهارم(دریچه ای رو به ایمان)
⏱مدت زمان: ۲۰:۴۷
#کتاب_صوتی
#قسمت_هشتم
💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻عجب تقدیری...
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
بکوش تا صاحب خبر شوی، ما کجای کاریم؟!
#شهیدصدرزاده
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷در یکی از درسهای اخلاق ایشان، هنگامی که سفارش قناعت و عزت نفس را به طلاب میکرد، برای تایید فرموده خویش، داستانی درباره خود را که به این قرار بود برای ما نقل کرد: «روز اول ماه که میخواستم شهریه طلاب را واریز کنم، پولها را شمردم و متوجه شدم که یازدههزاروپانصد تومان کم است. من در بازار افراد ثروتمند آشنا سراغ نداشتم و اگر هم سراغ میداشتم بنایم بر آن نبود که از کسی تقاضا کنم.
در اتاقم تنها نشسته بودم؛ عرض کردم: خدایا! خودت میدانی بنا ندارم به سوی غیر تو دست دراز کنم و حال هم امید و اطمینانم به توست. لحظاتی بیش نگذشت که درب منزل را زدند. یک نفر برای حساب وجوهاتش آمد و بیستهزارتومان مقدار وجوهات او شد. اما وقتی پولهایش را شمرد، گفت: آقا! معذرت میخواهم، بیش از این برایم میسر نشد.
وجه را که شمردم دیدم یازدههزاروپانصد تومان است.
ایشان همیشه میفرمود: بدانید! اگر برای خدا گام بردارید، درهای رزق و رحتمش را به روی شما میگشاید.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
📖 #خاطرات_شهدا
💞#همسرم_گل_سرسبد_نعمتهای
خدا_بود
🌺شب عروسیمون باران شدید می بارید من مطمئن بودم ڪہ خداوند
با بارش باران رحمتش بہ من یادآوری می ڪرد ڪہ همسرت گل سرسبد نعمت هایی است ڪہ من از روی رحمت بہ تو عطا ڪرده ام ؛ چرا ڪہ صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانہ روی گل ها بی صداست…
❣در راه آرایشگاه بہ تالار ، زندگیمان را با شنیدن ڪلام وحی آغاز ڪردیم .
📿یادم میاد چون نزدیڪ اذان مغرب بود ، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می ڪرد ڪہ فیلمبردار بہ او تذڪر داد .
ولی آقا مرتضی گفت : نماز اول وقت
مهم تره تا فیلمبرداری !
🌺و وقتی وارد تالار شدیم آقامرتضی به مهمانان گفت : برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید .
✍ راوی : همسر شهید
🥀#پاسـدار_مـدافع_حـرم
#شـهید_مرتضی_زارع
#سـالـروز_شـهـادت🕊
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb