گلزار شهدا
انشاالله روز عید فطر طبق سنت هر ماهه قربانی و ذبح گوسفند انجام میشه 👇◾️👇 🚨فقط یک نکته چون بحث جمع آو
شماره کارت جهت قربانی اول ماه ⬆️⬆️
🔰 #خاطرات_شهدا |
📍سرگرمی و تفریح در روز عید فطر...
🌟روز عیدفطر بود و طبق رسوم ما، همه اقوام و فامیل در خانهٔ پدر مهمان بودند و من نیز از مصطفی خواستم که با هم به این مهمانی برویم. ولی مصطفی گفت شما بروید، من نمیتوانم بیایم. شب هنگام که مطابق عادت خودمان، مسائل و مشکلات را با مصطفی در میان میگذاشتم، از او پرسیدم که چرا امروز به مهمانی نیامدید؟ مصطفی پاسخ داد، امروز روز عید بود و بیشتر بچه های مدرسه نیز برای دیدن اقوام و خویشان خود از مدرسه بیرون میروند. ولی حدود ۳۰ نفر از بچه های یتیم هستند که هیچ فامیلی ندارند و به ناچار در مدرسه باقی میمانند. وقتی بچه هایی که برای تفریح و دیدار اقوام خود رفته بودند بر میگردند، برای بچه های باقی مانده در مدرسه از دیدار فامیل و بازی ها و سرگرمی های خود تعریف میکنند. برای اینکه این بچه های یتیم نزد آنها احساس خجالت و افسردگی نکنند.
💬راوی خانم غاده جابر همسر شهید چمران
📕 یادگاران
🌷شهید دکتر مصطفی چمران🌷
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_2791375477.mp3
10.63M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸
مجموعه صوتی " #نیمه_پنهان_ماه "
(روایتی از زندگی شهدا به زبان #همسران_شهدا)
✅ کتاب صوتی
قسمت1⃣6⃣ #شهید_نادرقلی_شجاعی
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
17.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #شهیدی که قولش ، قول بود....
روایتی از سردار شهید سید محمد عسکری
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از سردار شهید سید محمد کدخدا⭐️
🌹سيد محمد عازم منطقه بود. با همه خدا حافظي کرد و از خانه خارج شد. چند دقيقه بيشتر از رفتنش نگذشته بود كه برگشت. گفتم: انگار برگشتي؟
همانطور كه به من، حياط و بچه ها نگاه مي كرد، بهانه آورد كه تسبيحم را جا گذاشتم. بعد ادامه داد: « مواظب خودتان باشيد.»
باز به من نگاهي انداخت، پشتم لرزيد. سید مهدي پنج سالش بود، دستي روي سر سيد مهدي كشيد و گفت: « مراقب مادرت باش، هر كاري داشت برايش انجام بده، مواظب خواهرت هم باش.»
رفت بي آنكه تسبيحش را پيدا كند، حسي غریب به من مي گفت اين آخرين ديدار است.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#تولدمبارک
#شهید_هادی
🔹شهید هادی: ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمیخواهیم ما رهبر را میخواهیم برای اطاعت کردن. من اگر نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست؛ بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد👌
🌟اول اردیبهشت، سالروز میلاد شهید هادی مبارک🌺
🔹برای شادی روح این شهید بزرگوار صلوات
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
اگهمیخوایی
بهمردونگی
بهعـزت
بهغیـرت
بهخـدمت
وبهوطـندوستیبرسی
حتـماشهدا رو مرور کن:)♥️
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#روایت_مادرانه...
🔹روی پشت بام نشسته بودیم و در حال دیدن تعزیه گریه میکردم و در همین حال به او شیر میدادم... مسعود 6 ماه داشت، در دل گفتم خدایا کاش یک نفر را داشتم که برای امام حسین (ع) فدا میکردم . هنگام گریه کردنم قطرات اشکم در دهان مسعود چکید و با شیر مخلوط شد و مسعود خورد ...
بهار 66 بود ، خبر شهادتش را برایم آوردند، گفتند جنازه اش به گونه ایست که شما نمی توانید آن را ببینید . جسم نازنین مسعود مانند اربابش حسین (ع) تکه تکه شده بود.
همان شب خواب تعزیه آن سال را دیدم. در حالی که مسعود را در بغل داشتم ، یک لحظه او پر کشید و به جمع یاران امام حسین(ع) پیوست ...
#شهید مسعود اصلاحی
#شهدای_فارس
سمت: معاون گردان سلمان - لشکر 33 المهدی(عج)
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2791341343.mp3
12.28M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸
مجموعه صوتی " #نیمه_پنهان_ماه "
(روایتی از زندگی شهدا به زبان #همسران_شهدا)
✅ کتاب صوتی
قسمت2⃣6⃣ #شهید_منوچهر_مدق
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه از مسیر شهدا جدا بشیم کتک میخوریم!
💢در راه شهدا خستگی نداریم...
🌷🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید سید محمد کدخدا⭐️
🌹عملیات کربلای 4 بود. در منطقه آزاد شده کنار سید محمد ایستاده بودم که برادرم جواد هم آمد. سید محمد و جواد همدیگر را در آغوش گرفتند و در گوشی چیزهایی بهم گفتند و با خنده از هم جدا شدند. بعد کربلای 4 بود. سید محمد بعد از شنیدن خبر شهادت حاج مهدی زارع پریشان بود و کسی خنده ایشان را ندیده بود. وقتی من را دید گفت از جواد چه خبر؟ گفتم: جواد کربلای 4 شهید شد و پیش حاج مهدی ماند...
با ناراحتی سرش را پائین انداخت. اما لبخندی روی لبش آمد. شاید اولین بار بود بعد از شهادت حاج مهدی می خندید. گفتم چرا می خندی؟
گفت آخرین بار که جواد را دیدم گفتم جواد اگر شهید شدی شفاغتم کن. گفت دعا کن من شهید بشم، منم قول می دم شفاعتت کنم.
معلوم بود دلخوش به شفاعت جواد است...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید