🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_هفدهم
به آسمان نگاه میکردم منورها میسوختند .دست بالا بازویم را فشار داد و گفت:« اگه منو گم کرد این دنبالم نگردین»
با تعجب نگاهش کردم لبخند و ادامه داد:« وقتش که بشه خودم برمیگردم»
آتش دشمن قطع شده از کالا رو به من کرد و گفت:« به عقیقی بگو نباید محاصره مون کنند یادت میمونه!؟»
تکان دادم و گفتم: ها بله!
راه افتادیم اما کم جلوتر کالیبرهای دشمن به طرفمان شلیک شد. دوباره پناه گرفتیم دست بالا جلوتر از من پشت صخره ای نشست. به ما اشاره کرد که پناه بگیریم. آتش قطع شد. به سرعت شروع کردیم به دویدن و خودمان را به انتهای شیار رساندیم. حالا سنگرهای دشمن روبرویمان بودند. دوباره منور زدند. نور لرزان و لغزنده آنجا را روشن کرده بود. علی لبخند زد و گفت: حالا نشونشون میدیم..
هنوز کلامش تمام نشده بود که همه جا روشن شد. گلوله نیمی از صورت علی را با خود برد. مین منور بود. از همه طرف گلوله باران شدیم. آن جوان رشید که لهجه اصفهانی داشت ،فریاد میزد:« پناه بگیرین. پناه بگیرین»
یکی از بچه های گروه نجف اشرف خودش را روی مین منور انداخت و سوخت. از درد و سوزش جیغ میکشید .صدایش در شیار پیچیده بود باران گلوله ها تمامی نداشت و آسمان پر شده بود از من منور های که تا ابد می خواستند بسوزند.
جوان اصفهانی داد زد :« گروه دست بالا چیکار میکنه؟! شروع کنین. مهلت شون ندین. این آرپی جی زن کجاست؟!»
آرپی جی زن از سینه تپه بالا رفت و شلیک کرد اما بلافاصله فریاد زد :«آخ سوختم »
به زمین افتاد و پایین غلتید. هنوز جان نداشت که صدای تکبیر بچه ها را شنید .بدنش به رعشه افتاد و کمی بعد آرام گرفت .یکی از سنگرها را زده بود. زمین لرزه دوباره و خمپارهها خاک را زخم می زدند. آرپی جی زن دوم هم خودش را بالای تپه رساند .شلیک کرد الله اکبر الله اکبر..
دومین سنگر هم به آتش کشیده شد .سنگر سوم ساکت بود و شلیک نمیکرد .شیار و جاده شنی زیر آتش خمپاره بود. با اشاره دست بالا همه به سرعت خودمان را به جاده شنی رساندیم. دست بالا داد زد: سنگ رسوم خفه نشده...
رو به من کرد و گفت: نارنجک می خوام.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞#شجاعت_شهدا
🔰دوم یا سوم خرداد سال 61 بود. چند دقیقه از ساعت دو عصر می گذشت. توی خانه نشسته بودم. صدای کوبیده شدن ممتد در خانه بلند شد. با هراس و نگرانی به سمت در دویدم و در را باز کردم. همسایه روبرویی بود. بی مقدمه گفت: ننه حسن، رادیو را روشن کن، حسن هلیکوپتر زده دارن باهاش مصاحبه می کنن.
به سمت داخل دویدم و سریع رادیو را روشن کردم. صدای حسن در خانه پیچید. با لهجه شیرازی اش می گفت: موشک به دم هلیکوپتر خورد و در بین نخل ها افتاد.
حس غرور در تمام خانه کوچک ما پیچید.
🌱🌷🌱🌷🌱🌷
#شهید حسن صفرزاده(حسن عراقی)
#شهدای_فارس
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
🇮🇷صبح اولین روز کربلای 5 بود. هنوز پاسگاه کوت سواری در شلمچه، مقر استقرار تیپ عراق سقوط نکرده و مقاومت می کرد. آتش سنگینی از سمت مقر به سمت ما بود. دستور بود که ما به سمت مقر حمله کنیم، ناگهان هاشم رسید. گفت سریع دنبال من بیائید.
دنبالش شروع به دویدن در کانال کردیم، فهمیدم می خواهد مقر دشمن را دور بزند. در حال دویدن یکی یکی نیروهای پشت سرم می خوردند. به هر ترتیب به پشت مقر دشمن رسیدیم. دورتا دور مقر میدان مین بود. نیروی تخریب هم همراه ما نبود. فرصت نبود. ناگهان هاشم، فرمانده تیپ وارد میدان مین شد و گفت: من میرم، پشت سرم بیائید.
بی ترس و لرزش از میدان مین رد و وارد مقر دشمن شد. ما هم از جاپای هاشم وارد مقر دشمن شدیم. دشمن که فکرش را نمی کرد از پشت به او حمله شود، خودش را باخت و با کمترین مقاومت مقر سقوط کرد...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✍️ #وصیت_شهید
🌸 این جمـلہ را بہ یـاد داشتہ باشید :
اگر در راه خـدا رنـج را تـحمل
نڪنید ،
مجبـور خواهیـد شـد در راه شیـطان ،
رنـج را تـحمل ڪـنید .
🌹 شهید #پورمرادی
🌱🌷🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
انجـــام اعمـــال مستحبـــے به #نیابت #امام_زمــان (عج) و #شهــداے غریب استــان فارس 💐 و #هدیـہ به حضرت #امیــرالمؤمنیــن علے بن ابیطالب (ع)💐
⬇⬇⬇
از فردا یکشنبه ۷ خرداد ماه تا #عیدغدیـــر...
در۴۰ روز مانده به #عید_ولایت ،هرنفر روزانہ #عمـل_مستحبے مانند قرائت قرآن ، دعــاے عهد، زیارت امیـــن اللہ ، زیارت عــــاشورا و.. به نیابت امام زمان(عج) و شهدا انجام می دهد...انشاء اللہ
🌸🌸🌸🌸
فرصت را ازدست ندهیم.... خود را براے بزرگترین واقعہ شیعہ آماده کنیــم...
اﮔﺮ #ﻏﺪﻳﺮ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﺣﺴﻴﻦ( ع) ﺑﻪ ﻣﺴﻠﺦ ﻛﺮﺑﻼ ﻧﻤﻲ ﺭﻓﺖ...
🌸🌸🌸
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
👇👇👇
لطفا با انتشــار مطلب ،در ثواب اعمال خود را سهیم کنید
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
گلزار شهدا
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟 انجـــام اعمـــال مستحبـــے به #نیابت #امام_زمــان (عج) و #شهــداے غریب
🚨همانطور که برای محرم از مدت ها قبل آمادگی ایجاد میکنیم برای غدیر بزرگترین عید الهی باید بیشتر کار کنیم...
همسنگرا و خادمین شهدا
لطفا تا آنجا که میشه پوستر را پخش کنند
تا افراد بیشتری در این چله شرکت کنند
🌷🕊🍃
آسمــان را طے ڪن
ڪه در این صبــح دل انگیــز
تــو را میخوانــد ...
آسمان راه همــان مردانے اســت
با لباسے خاڪے
و دلے ممــلو از عطــر خـــدا✨
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری از منزل شهید مرزبان محمدمهدی احمدی
🔻ساعاتی پس از اعلام شهادت «مهدی احمدی»، مسوولان، بستگان و جمعی از دوستان این شهید بجنوردی در منزل او گرد هم آمدند و مداحان اهل بیت (ع) با ذکر مصیبت و مداحی، نام و یاد این شهید را گرامی داشتند.
#شهادتت_مبارک
🌱🍃🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
0⃣ 4⃣ روز تـا عیدالله الاکبـــر، #عیـد بـــزرگ غدیـــر باقــی مانده است...
✍ رسول خدا "صلی الله علیه وآله وسلم" فرمودند:
عِلیٌّ وَارِثُ علمَ رَسول الله
✅ بعد از من اعلم امت من،علی بن ابیطالب (علیها السلام) است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ #غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
روز قبل شهادتش از اداره زنگ زد که بیا اداره
رفتم ...زنگ زدم گفتم حمید، من توی اداره هستم گفت: منتظر باش الان میام وقتی اومد، دیدم با لباس راحتی شلوار ورزشی و آستین کوتاست..😳
گفتم: چکار می کنی با این سر و صورت خاکی؟؟؟
گفت: اداره را دارم تعمیر میکنم تعجب کردم و گفتم: خب مگه سرباز یا پرسنلت نیستن که خودتو به این وضع انداختی؟
گفت منم یکی مثل اونا، رئیس منم ، اونا باید کار کنن؟؟
گفت: خانم این صندلی ریاست به هیچ کسی وفا نکرده فقط نام نیکِ که همیشه جاودانه.
#شهیدحمیدقربانی
#ایام_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🌷🌱🌹🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
گلزار شهدا
روز قبل شهادتش از اداره زنگ زد که بیا اداره رفتم ...زنگ زدم گفتم حمید، من توی اداره هستم گفت: منتظر
👆👆
قابل توجه مسؤلین محترم ...سیره شهدا
#فصل_وصل
نماز یکشنبه ماه ذیقعده ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ🚨🚨
التماس دعاي ﻓﺮﺝ🌹
#ذیقعده
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75