✍می گفت آرایشگاهم کنار مسجدالرسول کرمان بود،خداروشکر سعادت داشتم آرایشگر #حاج_قاسم باشم. موهای سردار جمع و جور و منظم بود. به ظاهر زیبا و خوش تیپ بودنِ خیلی ساده، اهمیت می داد...
این عکس ، یکی ازعکسهایی هست که از آن روزها به یادگار برای من باقی مانده. الآن...خیلی دلتنگم.. دلتنگ دیدن چهره ی زیباو همیشه خندان این مرد آسمانی...
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
✍#گلزار را عاشق شوی ؛
آخر شهیدت میکنند...
♥️خاص بودن یعنی⇩⇩
بـا شهـــــــدا بودن
در مسیر شهـدا بودن
عطر شهـــــدا را داشتن
رنـــگ شهــــــدا را داشتن
اخلاص شهـــــــدا را داشتن
مورد عنـــــایت شهـــــدا بودن
💢تـا در دام شهــــــــــادت افتادن
♨️نه در دام دنیــــــا و شیطان افتادن!!
🤲 التماس دعای شهادت
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
همراه اول و آخر ؛ فقط رهبر💎🧡
خواندیم وصیت #شهیدان این بود
در توصیه پیــــــر جماران این بود
یعنی که فدایـــی #ولایت باشیم
آری سبب عــــــزت ایران این بود
👈 سیدعلے تنها نیست!😊💐
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
4_5981042783484381006.mp3
4.5M
|💔|
ڪے میرسھ ..
وقتِ رفتنِ ؛
ڪربلاے من :)
رزق معنوی💫
شبتون مهدوی🌈
#حسینطاهری
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
گلزار شهدا
|💔| ڪے میرسھ .. وقتِ رفتنِ ؛ ڪربلاے من :) رزق معنوی💫 شبتون مهدوی🌈 #حسینطاهری ✅ کانال سردار دلها 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلزار شهدا
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه هجدهم حاج قاسم می گوید: _یک با
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه نوزدهم
اسمش آرشیدا بود.
دختر دایی زینب بود.
زینب دختر #شهید_محرابی بود که در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم از حاج قاسم دعوت کرده تایک وقتی بیاید خانه شان!
#حاج_قاسم قول داد و در برنامه زیارت مشهد، به خانه شهید محرابی سری زد.
دل دو دختر یتیم را پدرانه شاد کرد وکنارشان حرف ها را شنید و با جملاتی لبخند بر لبشان نشاند.
حالا حاج قاسم، عمو قاسم آن ها بود وبرایشان یادگاری می نوشت و می خواست برای #شهادتش دعا کنند!
قبل از آن که از خانه بیرون بیاید، والدین آرشیدا هم یک خواسته ای داشتند ؛اسمی پرمعنا ودلنشین ....
حاج قاسم نگاهی کرد وگفت: زینب!
🌿اسم ها رسم ها را رقم می زنند اگر صاحب اسم بخواهد.
خوش به حال #حاج_قاسم که رسم های زیادی را در دنیا پایه گذاری کرد؛ رسم های نیکو.
قطع کرد ریشه های غلط را!
رسم سرکشی به خانواده #شهدا ،رسم یتیم نوازی ،رسم محبت پدرانه ورسم نامگذاری شیعه وار...
ورسم قطع ریشه داعش وارها!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع کتاب:حاج قاسم
گلزار شهدا
💢حاج قاسم مهندس پرواز✈️ 🔷ادامه...
💢حاج قاسم...
مهندس پرواز ✈️
🔰قسمت اول:
🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکیشان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم میشناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پروازهای قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور میگرفتیم. اگر اجازه میداد اوج می گرفتیم. و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود میآمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند میشدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیربه تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من میخواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخهای هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم." به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم!
🔹ادامه..
🔸هم اکنون
#گلزار_شهدای_کرمان
🛑حضور کارمندان جهاد کشاورزی
بر مزار سردار دلها
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
زیر باران #صَحْنِ_جُمهوری
مادَری بود ڪہ شَفا مےخواسٺ
نوجوانے ڪہ خیس بود از اشڪ
مثل من از تو #کَربَلا مےخواسٺ
#عرض_ارادٺ
#بہ_حضرٺ_شمش_الشموس💛
┄┅─ 💚✵─┅┄
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💠پنجشنبه...
روز زیارتی شهیدان.
بسم الله زیارت...
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
گلزار شهدا
💠پنجشنبه... روز زیارتی شهیدان. بسم الله زیارت... ✅ کانال سردار دلها 👇 http://eitaa.com/join
✔️ راهیان نور شهید حاج قاسم سلیمانی ثبت ملی شد.
🔸فرمانده سپاه ثارالله کرمان:
در استان کرمان برای مکتب شهید سلیمانی چند اقدام در حال انجام داریم، اول راهیان نور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را به عنوان چهارمین راهیان نور کشور ثبت ملی کردیم.
یعنی خوزستان، شمال غرب، دریایی و چهارم راهیان نور سپهبد شهید سلیمانی.
کرمان امروز جهانی است و در حوزه راهبردی ملی این مهم را ثبت کردیم.
دقایقی پیش ؛
#گلزار_شهدای_کرمان 🌹
ما اگر گمگشتهـ ایم،
عیب از جاده نیست..
جادهـ ها جا مے گذارند
آن ڪہ را آمادهـ نیست! 😔
#پنجشنبه_های_دلتنگی
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
شور، همه میرن کسی نمیمونه، سیب سرخی .mp3
6.89M
🎶 حرم تو با گریه اومدم یادته یادته یادته ....
🎤مداح: حاج حسین سیب سرخی
🔵 شور احساسی بسیار زیبا و دلنشین
#شب_جمعه
رزق معنوی💫
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷شهیدسلیمانی وشهید
پور جعفری
فرودگاه موصل عراق
🔹 ۲۰۱۴🔹
♦️به مناسبت سالروز
آزادسازی شهر موصل
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
گلزار شهدا
🌷شهیدسلیمانی وشهید پور جعفری فرودگاه موصل عراق 🔹 ۲۰۱۴🔹 ♦️به منا
••
•|بـهیـادسـردارجـانحـاجقاسـمسلیمـانۍ|•
بعد تو زندگی ما به خدا ریخت به هم
همه ی راحت و آرامش ما ریخت به هم
از سر و روی جهان میشود اینگونه نوشت
علمی خورد زمین و همه جا ریخت بهم
#سیدحسینمیرعمادے
▫️وقتی نباشی
درد و غم است که بر سر دنیا آوار میشود...
پناهِ دل های بی پناه!
دنیا به آغوش امن تو، سخت محتاج است.
بغل وا کن مولاجان...
#پناه_شیعیان
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
گلزار شهدا
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه نوزدهم اسمش آرشیدا بود. دختر دای
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه بیستم
کرمانی بود #حاج_قاسم،
اما جهانی کار می کرد.
گاهی هم به #کرمان سری می زد.
یک بار که برای امری آمده بود، وارد کوچه ای شدند.یکی از دوستان به حاجی گفت:
_ این جا،خانهٔ یک #شهید است! فرصت دارید سری بزنید؟
نگاه حاجی کشیده شد تا رد دست دوستمان!
پا برهنه راه گرفت سمت خانه #شهید!
💚بعضی ها مثل سپرند!
مثل حریم حفاظتی!
محافظند!
محافظ حریم من و شما،میهن و شما،خاک و آبروی من وشما!
سپرند برای بلاهایی که بر من وشما می بارد!
این ها اولیا خدایند بر روی زمین خاکی!عزیز کرده های پروردگار!
نگاه خدا دنبال عزیزانش است و برکت و رحمت الهی در جوار #شهدا است!
شهدا🌷
محافظ حریم وطن و فرزندان میهنند.
باید هم به احترامشان کفش از پای درآورد. دیدار از خانواده های #شهدا،قدردانی کوچکی است از کار بزرگ آن ها!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع: کتاب "حاج قاسم"
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
گلزار شهدا
💢حاج قاسم... مهندس پرواز ✈️ 🔰قسمت اول: 🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت د
💢حاج قاسم...
مهندس پرواز✈️
🔰قسمت دوم:
🔶من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم.
از زمین تا آسمان تغییر کرد. و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید...
بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم.
✅ کانال سردار دلها 👇
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb