eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻ادامه راه چهلم قسمت پنجم... پاسخ قدرتمندانه سپاه هم در خور تدبّر است. عکس العمل و واکنش قدرتمندانه سپاه طرف دیگر قضیّه است، آن هم در خور تدبّر است ، این ضربه به آمریکا بود . البته ضربه نظامی بود ، ضربه موثّر نظامی بود امّا مهم تر و بالاتر از ضربه نظامی ، ضربه حیثیّتی بود ، ضربه به هیبت ابر قدرتی آمریکا بود. آمریکا سال ها است در سوریه ، در عراق ، در لبنان ، در افغانستان ضربه می خورد ، از دست قدرتمند مقاومت ضربه می خورد. لکن این ضربه از همه بالاتر بود ؛ این ضربه ، ضربه حیثیتی بود ، ضربه به ابهّت آمریکا بود ؛ این ضربه با هیچ چیزی جبران نمی شود . حالا اعلام می کنند که ما تحریم کردیم ، تحریم ها را افزایش می دهند امّا این کار نمی تواند آبروی از دست رفته آمریکا را برگرداند . این پاسخ قدرتمندانه یک چنین خصوصیّتی بود. این هم یک جلوه کمک الهی است که پاسخ مجاهدت مخلصانه است. اخلاص برکت دارد. هرجا اخلاص بود ، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت می دهد ، کار برکت پیدا می کند ، رشد و نمو پیدا می کند ، کار به نحوی می شود که اثر آن به همه می رسد ، برکات آن در میان مردم باقی می ماند باید این حوادث را تقویم کنیم ، قیمت گذاری کنیم ، قدر آن ها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است ؛ در صورتی تحقّق پیدا می کند که ما به _ عزیز _ و به ابومهدی _ عزیز _ به چشم یک فرد نگاه نکنیم ؛ به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم .👌🏻 🔺ادامه دارد ... 📚منبع: کتاب "حاج قاسم" http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻ادامه راه چهلم قسمت ششم... عزیز‌ما را ؛ با چشم یک مکتب ، یک راه ، یک مدرسه درس آموز ، با این چشم نگاه کنیم . آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد . قدر قیمت این قضیّه روشن خواهد شد. قدس را به عنوان یک مجموعه و سازمان اداری صرفاً نبینیم ؛ بلکه به عنوان یک نهاد انسانی و دارای انگیزه های بزرگ و روشن انسانی مشاهده کنیم، آن وقت این اجتماع مردم ، این تجلیل و تعظیم مردم ، تکریم مردم معنای دیگری پیدا می کند. البتّه نیرو های مسلّح ما را از ارتش ، سپاه ، بسیج زیر بنای فکری شان هدف های الهی است ، بدون تردید . زیر بنای فکری همه نیرو های مسلّح ما ، همین اهداف الهی و بلند است. سپاه قدس یک نیرویی است که سعی صدر به همه جا و همه کس نگاه می کند. رزمندگان بدون مرزند ؛ رزمندگان بدون مرز . رزمندگانی که هرجا نیاز باشد ، آن ها در آن جا حضور پیدا می کنند ؛ کرامت مستضعفان را حفظ می کنند ، خود را بلاگردان مقدّسات و حریم های مقدّس می کنند . سپاه قدس را به این چشم نگاه بکنیم ، آن وقت ، همین ها ، همین کسانی که با جان خودشان ، با همه توان خودشان به کمک ملّت های دیگر و ضُعَفای اطراف منطقه که در دسترس آن ها است می روند ، همین ها سایه جنگ و ترور و تخریب را از کشور خودمان هم دور می کنند و دفع می کنند . میهن عزیزمان ما یک بخش مهمّی از امنیّتش محصول کار همین جوانان مومنی است که در زیر فرماندهی شهید عزیزمان سال ها کار کردند ، تلاش کردند ؛ این ها امنیّت آوردند ، برای کشور هم این ها امنیّت می آورند ؛ بله ، به کمک فلسطین و غزّه و دیگر مناطقی که به وجود آن ها نیاز هست می آورند امّا برای کشور خودمان امنیّت ایجاد می کنند. پایان. 📚منبع: کتاب "حاج قاسم" http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍مامور شده بود برای فتح بستان . تیپ تازه تشکیل شده بود و از شهرهای مختلف نیروداشت . یکی ازگردان های ما سیصد نفر از بچه های کرمان بودند . مسئول این رزمنده ها جوانی بود بنام . اولین بار درسوسنگرد دیدمش؛زیر آتش توپخانه های دشمن . وقتی باهم صحبت کردیم گفت:《سخت ترین جای عملیات روبه من بدید.》سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه تابرسد به پل سابله و شهر بستان،مشکل ترین محور عملیات بود . تیپ ما با تیپ عاشوراوتیپ درست درهمین نقطه الحاق می کرد. این محور حساس را دادیم به . آن روزها جنگ کمبودهای زیادی داشت . خود قاسم باید آب ونان و مهمات و مایحتاج گردان راجور میکرد از طرفی هم باید دنبال آموزش این نیرو ها می‌افتاد؛نیروهای بسیجی تازه به جنگ امده،آموزش ندیده وازهمه قشرو طیف فرماندهی این گردان کار ساده ای نبود . درفرصتی که تا عملیات باقی بود گردانش را رو به راه کرد. 📚راوی سردار مرتضی قربانی http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✨بچه‌ها به گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکس‌ها 📸و وسایل اقا مهدی نعمایی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید. با خاکِ محل اقا مهدی نعمایی و دوستانش، چند مهر درست کردند.📿 گفت: می‌خواهم با این مهر‌ها نماز بخوانم. دو رکعت خواند. به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نمازخانه، موزه قشنگی است.👌🏻 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) 🌷 ♦️به روایت 🌸هیچ کس مانند نبود همسر می‌گوید: اوایل همسرم بود که قرار شد به برویم، بعد از حدود ۳، ۴ ساعت معطلی سوار هواپیما شدیم. ✈️ سردار هم با چند تا از دوستانشان آمدند و نشستند و شروع کردند به مطالعه. آن زمان بچه‌های من ۹ و ۶ ساله بودند و ایشان را نمی‌شناختند. من به بچه‌ها گفتم ایشان هستند بروید و به ایشان سلام کنید، بچه‌ها گفتند خجالت می‌کشیم.☺️ اصرار کردم و بالاخره رفتند و سلام کردند و ایشان به هر کدام از بچه‌ها یک هدیه داد و با بچه‌ها شروع کرد به صحبت کردن. بچه کوچکم اذیت می‌کرد، سردار او را روی پایش نشاند و بعد هم آن‌ها را برد داخل کابین هواپیما و با هم چند تا عکس گرفتند. دو سال بعد ما جایی بودیم که ایشان هم آمده بودند. آن روز با بچه‌ها صحبت کردند و عکس گرفتند که عکس‌هایشان هم منتشر شد. 📸 من گفتم بچه‌ها خیلی دوست دارند شما به منزل ما بیایید که گفتند: «چشم چشم حتما می‌آیم.» به قولشان عمل کردند و حدود دو هفته بعد آمدند. بچه‌ها گفتند: «ما دوست داریم بیاییم و مانند پدرمان شویم» که حاج قاسم گفتند: «نه شما فقط باید درس بخوانید وقتی درس خواندید و بعد شهید شدید اشکالی ندارد، شما باید درس بخوانید که بدانید پدرتان برای چه شهید شده است.» ایشان خیلی مهربان بودند. خودشان گفتند از من و بچه‌ها عکس بگیرید. گاهی عکس‌ها خراب می‌شد و من ناراحت می‌شدم؛ اما سردار با آرامش می‌گفتند: «خب یکی دیگه بگیرید.» آن روز دختر یکی از شهدای هم منزل ما بود، سردار منزل ایشان هم رفتند و به ایشان هم خیلی احترام گذاشتند و گفتند: «دعا کن من هم مانند پدرتان شهید شوم.🤲» یعنی برایشان فرقی نمی‌کرد و به شهدای دفاع مقدس هم سر می‌زدند. 🔻کانال_ گلزار_شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔶ماجرای دستور برای حفظ جان کولبران مرز‌نشین فرمانده سپاه انصار الرضا خراسان جنوبی: در منطقه‌ای غیرقابل عبور در شهداد ، راه ارتباطی خراسان جنوبی و کرمان وجود دارد. 🔹این منطقه محل عبور اشرار و قاچاقچیان بود. سردار سلیمانی دستور داده بود که ما وارد عمل بشویم. 🔹آماده شدیم و خود را به شهداد رساندیم. از بیسیم اشرار می شنیدیم که می‌گفتند از کوچه عبور می کنیم! منظور آن‌ها از کوچه، دهانه‌ کوهی بود که به آن کوچه می گفتند. مجهز رفتیم و یک روز و نیم در راه بودیم، منطقه پر از آب شور بود. برای ما آب سرد و غذا آورد. با آنکه از آن مسیر اشرار عبور می کردند، اما سران اشرار نبودند بلکه کولبرانی محتاج نان شب بودند و آن منطقه بسیار گرم بود. 🔹سردار سلیمانی هنگامی که منطقه را رصد کرد و حال و روز کولبران را دید، این را فهمید که اگر با آنها امروز وارد مبارزه شویم تلفات زیادی می‌دهیم بنابراین دستور داد آن روز وارد حمله نشویم که تعدادی از نیروها گله کردند که ما خود را برای آماده کرده‌ایم! در برابر این سخنان گفت: من یک تار موی شما را با صد قاچاقچی عوض نمی‌کنم اما عجله نکنید. 📚منبع:خبرگزاری تسنیم 🔻کانال_گلزار_شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍روایتی از حجت‌الاسلام کاظمی کیاسری امان از این ترکش‌ها! چه دردها که به جان حاجی نمی‌انداختند. مدام دردش را می‌خورد. یادم هست بعضی وقت‌ها که می‌خواست بخواند، گردن‌بند طبی می‌بست. دائم بدنش را به هم فشار می‌داد تا شاید دردش کم شود. می‌خواستیم تنش را ماساژ بدهیم نمی‌گذاشت. می‌گفت: «این درد مال منه، عادت می‌کنم»، می‌گفتم: «خب حاجی چرا این رو همیشه نمی‌بندی به گردنت؟ دردت رو کمتر می‌کنه‌ها.» می‌گفت: «من ببندم نیرو چی می‌گه؟ نمی‌گه چش شده؟» ناراحتی‌ام را که دید، خندید. ــ این دردها یادگاری رفقای شهیدمه. این‌ها نباشه یادم می‌ره کی هستم. با این دردها یاد شهدا میفتم، یاد حسین ، یاد احمد . اونا نمی‌دادن بدنشون رو کسی ماساژ بده. بعد مکثی کرد و گفت: «این درد خیلی مهم نیست، درد مردم و درد دین آدم رو می‌کشه.» 📚منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص۱۶۲ 🔻کانال _گلزار_شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔶روایت یکی از فرماندهان حشدالشعبی از اقدامات در عراق سردار به همه آموخت ‌ابتدا باید با جنگید. ✍آیت‌الله سیدحمید حسینی: اگر ایرانیان نبودند معلوم نبود ما در چه حالی بودیم هرچند امروز زخم دیده هستیم چرا که فرماندهان خود را از دست دادیم. ما به شما و ایران 🇮🇷مدیونیم و ناراحت هستیم که فرمانده‌ خود را از دست دادیم چرا که این تشکیلات را به خاطر حاج قاسم داریم. در آخرین جلسه‌ای که با داشتیم از وضعیتی که آمریکا برای ما ایجاد کرده بود ناراحت بودیم و شکایت می‌کردیم و گفتیم که دشمن همه امکانات خود را به صحنه آورده‌اند در حالی که ما توقع نداشتیم که دشمن با این شرایط وارد صحنه شود. حاج قاسم سلیمانی در واکنش به سخنان ما گفت "سید خیلی تاریکش کردی، وضع این شکلی نیست‌" این معزز گفت ما امروز از تشکیلاتی به نام حشدالشعبی برخورداریم که هم در بعد نظامی فعال است هم امنیتی. اگر حاج قاسم نبود، عراق هم نبود.‌‌‌ این سخن که حاج قاسم در عراق چه می‌کرد و ما در ایران به او نیاز داشتیم و یا ایران در لبنان چه می‌کند، از سوی دشمن نشات می‌گیرد. 📚منبع: خبرگزاری تسنیم 🔻کانال _گلزار_شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✅آخرین خاطره‌ حاج قاسم و نوع تعاملش با دیگران: ✍ فلاح‌زاده معاون‌ هماهنگ‌ كننده سپاه و استاندار سابق یزد در مسجد روضيه محمديه(حظيره) يزد: ۴ ساعت قبل از در سوريه خاطره ای از به ما گفت: « زمانی که گلوله‌ای به پیشانی باکری خورد و روی زمین افتاد، قایقی می‌آید که او را به عقب بیاورد اما آن قایق را دشمن می‌زند و پیکر مهدی به رود می‌افتد، از آنجا به اروند می‌رود و در خلیج فارس به ابدیت می‌پیوندد » حاج قاسم اهل مطالعه بود و روزهای آخر قبل از شهادتش با وجود اينكه انسان كاملی بود كتاب📚 «انسان كامل» را مطالعه و خلاصه برداری كرده بود... 🔸یک بار حاج قاسم آن هم خصوصی به من گفت: «تا کنون حتی يك قدم هم برای گرفتن پستی برنداشتم» با این وجود در مقابل کاری که به او سپرده می‌شد بسیار مسئوليت‌پذير و خستگی‌ناپذیر بود. چندين مرتبه حاج قاسم تا مرز پیش رفته بود و مورد هجوم مستقیم رگبار، انتحاری و قناصه دشمن❌ قرار گرفته بود. زمانی که اطراف حلب، دمشق، تدمر و... در محاصره کامل بود، با وجود اینکه حاج قاسم، شیمایی دوران ۸ سال دفاع مقدس بود و نمی‌توانست در ارتفاع پرواز کند ماسک اکسیژن می‌زد و به عنوان اولین فردی بود که با هلی‌کوپتر و هواپیما درمیان محاصره فرود می‌آمد. در پاسخ اصرارهای سردار برای رفتن به منطقه محاصره شده توسط داعش، از وضعیت خطرناک منطقه گفتم؛ ایشان در پاسخ گفت:" از هوا، زمین و از جناحین هم آتش🔥 ببارد من باید بروم به بچه‌های مردم سر بزنم..." برای صاحب منزلی که در عملیات آزادسازی بوکمال در دیرالزور به عنوان مقر استفاده کرده بودند، نامه ای 🖌نوشت و در این نامه‌✉️ برای استفاده بدون اجازه از خانه عذرخواهی کرده و نوشته بود: «ما به اهل سنت در همه جا خدمات زیادی انجام داده ایم. من شیعه هستم و شما سنی هستید. اما من هم به نوعی سنی هستم، زیرا به سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله اعتقاد دارم و ان شاءالله در راه او حرکت می‌کنم.. و شما هم به نوعی شیعه هستید، زیرا اهل بیت(ع) را دوست دارید.. اولاً از شما عذر می خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. من در خانه شما خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت به خیر شوید.» 🍃حاج قاسم در عین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هر زمان شخصی از نیروها و حتی مردم قصد ملاقات با او را داشتند، ایشان خود بلند می‌شد و به استقبال آن‌ها می‌رفت و حتی دست نيروها را می‌بوسيد و صحبت‌های آن‌ها را می‌شنید و در ملاقات با آن ها از الفاظ «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده می‌کرد حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که بوکمال آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پای رزمندگان را به خاطر مجاهدت‌هایشان می‌بوسم حاج قاسم فقط پنج ساعت در شبانه روز مي‌خوابيد و همیشه يك ساعت قبل از نماز صبح بيدار مي‌شد و به راز و نیاز با خدا و خواندن مشغول می‌شد و ما هق هق گريه هاش😭 در دل شب را مي‌شنيديم. 🔻کانال _گلزار_شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍ حسنی سعدی اظهار داشت: یک روز رفتیم خانه دو ، پدر این خودش جانباز ۵۰ درصد و در زمان جنگ تحمیلی برای مدت نسبتا طولانی راننده  بود. وی افزود: پدر دو شهید انجم شعاع تعریف می کرد : زمانی سردار سلیمانی را از برای حضور در جلسات به می بردم، حاج قاسم به دلیل کار زیاد و خستگی، می رفت آخر استیشن می خوابید، من که می دیدم هوا گرم است کولر ماشین را روشن می کردم اما سردار به محض خنک شدن هوا بیدار می شد و می گفت "کولر را خاموش کن. درست نیست من زیر باد خنک کولر بخوابم و رزمندگان و بسیجیان در هوای گرم بیابانها باشند." 🍃مدیرکل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: پدر شهیدان انجم شعاع افزود: زمانی که هوا سرد بود و من بخاری ماشین را روشن می کردم باز با مخالفت سردار روبرو می شدم و ایشان می گفت: "درست نیست، زمانی که همرزمان ما در بیابان سردشان است ما گرم باشیم." 🔻کانال _گلزار_شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌹تنها جایی که دست ها را بالا می برد.   ✍آن شب با هم به مسجد مقدس رفتیم، انتهای شب بود مسئولان بازرسی ایشان را نشناختند ایشان دست ها را بالا گرفت و کامل بازرسی شد و من به شوخی به گفتم: یک جا می توان دو دست شما را بالا دید آنهم در حرم ائمه(ع) و هنگام است. بعد به حرم حضرت معصومه(س) رفتیم ایشان گفت: سختم است به زیارت بیایم چون مردم از ضریح فاصله گرفته و به سمت من می آیند. من گفتم محبت مردم به شما به عنوان در طول محبت اهل بیت(ع) است مردم شما را خدمتگزار این خاندان می دانند و از این جهت به شما هم محبت و ارادت دارند ... اما ایشان از این اتفاق قلباً ناراحت بود. سپس بر سر مزار از رفقای سردار و و علامه طباطبایی و رفتیم در این قبور توقف بیشتری داشت، البته در سفر آخر توقف خاصی بر سر قبر آیت الله شاهرودی داشت. 📚به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف  🔻کانال _گلزار_شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌼روایتی ناگفته و خواندنی درباره ✍متن یادداشت خدابخش داودی نصر به این شرح است: «شرایط خاص جنگ و حساسیت و ظرافت مقوله مهندسی رزمی باعث شد تا این وظیفه خطیر و سنگین به جهادگران جهاد سازندگی سپرده شود و بدین ترتیب، جهاد سازندگی به عنوان ضلع سوم جنگ در کنار ارتش و قرار گرفت. 🔸با سپردن این وظیفه مهم ، خیلی زود سازمان دوم جهاد سازندگی در قالب ۵ قرارگاه و ۴۵ گردان مهندسی رزمی استانی شکل گرفت و گردانهای مهندسی رزمی استان ها ، گردان مهندسی رزمی ۱۷ نبی اکرم، جهاد سازندگی استان با ۳ گروهان فعالیت عملیاتی خود را در طول جبهه های نبرد از شمال غرب تا جنوب آغاز کرد. 🔹با تصمیم فرماندهان عالی نظامی، پشتیبانی مهندسی رزمی و ایجاد استحکامات نظامی لشکرهای عملیاتی سپاه پاسداران به گردان های جهاد سازندگی محول شد. کار و تلاش بی نظیر جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس همانند سازندگی روستاها تا جایی پیش رفت که امام راحل با نام با مسمای 《سنگرسازان بی سنگر》 جهادگران را مورد تفقد قرار دادند. 🔸 در میان سال های ، سال ۱۳۶۵ برای جهادگران استان ایلام معنا و مفهوم دیگری دارد؛ سالی که در تیرماه آن، عملیات پیروز کربلای یک به وقوع پیوست. 🔹در این سال به فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر آزادسازی سریع مهران ، فرماندهان نظامی تصمیم به اجرای عملیات گرفتند و عملیات کربلای یک را طراحی و گردان مهندسی رزمی سازندگی ایلام به عنوان پشتیبان لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی بی نظیر جبهه ها، تعیین شد. سخت ترین و حساس ترین محور عملیات، یعنی ارتفاعات و تپه های قلاویزان با قوی ترین دژها و استحکامات دشمن برای این لشکر در نظر گرفته شد............ @golzarshohadashiraz