eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰با اینکه خیلی احترام پدرش را داشت، اما در مورد بیت المال حتی به پدربزرگ هم سخت می گرفت. پادگان ولی عصر(عج) آباده به همت پدر سر و سامان گرفته بود. پدربزرگ برایم تعریف می کرد؛ روزی گوسفند¬ها را در بیابان چِرا می دادم که نزدیک پادگان شدم. نزدیک پادگان دو پتوی سیاه رنگ سربازی پیدا کردم. آنها را هم با خود به خانه آوردم، شاید به کاری آید. وقتی پدرت به خانه آمد و چشمش به پتو ها افتاد گفت: بابا این پتو ها را از کجا آوردی؟ جریان را گفتم. پتوها را برداشت و گفت: این ها بیت المال است باید به پادگان تحویل بدهم! بلافاصله به سمت پادگان برگشت تا حتی ساعتی مدیون بیت المال نباشد. 🔰. بعد از شهادت پدر خیلی ها از دور و نزدیک برای تسلیت می آمدند که ما اصلاً آنها را نمی شناختیم. به ما می گفتند: ما بعد از خدا امیدمان به اسد بود که هواسش به زندگی و دخل و خرج زندگی مان بود. فهمیدم پدر چه شب ها و روزهایی که صرف رسیدگی به این یتیمان و مسکینان سپری نکرده است. راوی فرزند شهید 🍃🌷 اسدقلی اسدی 🍃🌷🍃🌷 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹 💠با عبدالقادر رفتیم عین خوش، بچه ها هدایای مردمی را باز می کردند. یک بسته زعفران با نامه هم نصیب عبدالقادر شد، نامه را بلند خواند: سلام فرزندان گلم. من پیرزنی از یکی از روستاهاي استهبان هستم. موقعی که پسرم به جبهه رفت، با خودش تعدادی بسته زعفران که خودش کاشته بود را برای رزمندگان برد، حتماً این بسته زعفران را وقت نکرده بود که پخش کند. وقتی دیدم مردم براي کمک به جبهه صف کشیده اند، خیلی دلم گرفت. به خانه رفتم و این بسته زعفران که پسرم با دست خودش آنها را چیده و هنگام شهادت هم با خودش بوده داخل پاکت گذاشتم و با این نامه براي شما فرستادم. از اینکه کم است من را ببخشید...😔 تمام صورت عبدالقادر شده بود اشک. روي زمین نشست، بسته زعفران را نشان ما داد و با بغض گفت: می دونید کجاش بیشتر دردناکه، این که نه آدرسی نوشته و نه اسمی از فرزند شهیدش!😭 اسم این بسته زعفران را گذاشته بود زعفران شهادت، پیش هر کدام از بچه ها می ماند شهید میشد، آخرین نفری که زعفران شهادت را با خود برد، هاشم اعتمادی بود... عبدالقادر سلیمانی 🌱🌷🌱 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠۶ سالــش بود.... ڪلیہ هــایش از ڪار افتاد😔. روسے گفـت: فقط یک راه برای زنده ماندن پسرتان وجود دارد که آن هـم بـدی دارد! 😱 او یـک متر بیشـتر قـد نمی کشد و 18 سال بیشـتر زنده نمے ماند.😱 منصـور را حرم (ع) بـردم. و را از آقا گرفتیــم🤲 💠امــام جماعت مسجد صاحب الزمان شیـراز اعـلام ڪرد ۵۰۰کیلو سـیمان از یڪ سـال قبل در مسجد مانده و در اثر باران حسابی سفت شده است. چند نفر آمـدند و با پتک شروع کردند، ها را بشکند، اما نتوانستند. 😢وقتےهمه، دسـت از تلاش برداشتند و رفتـند؛ منصور، کلنگی را بر داشت و در گرمای طاقت فرسای تیر ماه که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، به تنهایی تمام سیمان ها را شکست‼️ به او مے گفتم:« از عـوارض شفای امام رضا ع اسـت کہ این قـدر قـد بلند و پر زور شدی...💪✋ ع --🍃─═ঊঈ🌹ঊঈ┅─🍃- : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞شهیدی اهل بخشش .... 🎙روایتی از غلامرضا بی نوا .... 💢به مناسبت ایام شهادت شهید .... 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♨️یاد شهیدی که جبهه را بر دانشگاه ترجیح داد.... 🔹 چند بار جبهه رفت و چند بار زخمی و مجروح .. ولی بالاخره دانشگاه اردبیل قبول شده بود. خیال همه راحت بود که جای امنی است و دیگر از تیر و ترکش و زخم خبری نیست. روزی در خانه نشسته بودم که سر و کله آیت الله پیدا شد، باز هم زخمی و مجروح. بی حال گوشه ای از خانه نشست. با تعجب گفتم، اردبیل کجا، تیر و ترکش کجا..؟ خندید و گفت: دانشگاه بودم، شنیدم که امام فرمود، جبهه های ما دانشگاه است، جبهه را پر کنید، من هم به جبهه برگشتم. هنوز زخم های تنش بهبود نیافته به جبهه برگشت و این بار نمره قبولی اش با خون سرخش امضاء شد و به شکرانه آن چند صباحی در خاک های تفتیه فکه پیکر بی روحش به عبادت نشست. 🍃🌷 آیت الله اکبری 🍃🌷🍃 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♨️شهیدی که با پای مجروح ، نفر اول مسابقه دو شد... 💠هوشنگ فرد شجاعی بود که رشادت زیادی در شناسایی ها از خود نشان می داد. در عین حال فردی ساکت و آرام بود و کمتر از خودش حرفی می زد . با این که مدت ها همرزم بودیم اما نمی دانستیم که یکی از برادرانش شهید شده است و برادران دیگرش نیز در جبهه هستند. 💠او حتی به ما نگفت که دانشگاه قبول شده و آن را رها کرده و به جبهه آمده است، یا اینکه قبلا مجروح شده و هنوز تیری در پایش است. 💠بعدها جریان مجروح شدنش را شنیدم؛ در تنگ چزابه در حالی که تیرباری را به گردن آویخته بود به دل دشمن می زند و پس از آن که آن ها را تار و مار می کند ، خود از ناحیه ی ران مجروح می شود. جالب این که با وجود این ناراحتی در مسابقه ی دو استقامت که در لشکر برگزار شده بود ، شرکت کرد و نفر اول شد. هوشنگ کوهی 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠بمناسبت ۲۳ذےالقعده ،روز زیارتے امام رضا علیه السلام ♨️شهیدی که زیارت امام رضا (ع )دوست داشت 💠گفـــت :مـــادر اجازه بده برم زیارت امام رضا(ع).... گفتم نه، تو تنها پســـرمی میترسم توی راه برات اتفاقی بیافتد! 💠تو جبهـــه مجـــروح شـــده بود، اشتباهی بردنش مشهد. همان جا ڪنـــار امام رضا(ع) شهـــید شـــد. پیڪـــرش را اطراف ضریـــح طواف دادن بعـــد برگشـــت شیراز..... فرید(اکبر)شهابی نژاد 🌱🌷🌱🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با مطلب ، دیگران را به کانال شهدا دعوت کنید
🚨به مناسبت یادواره شهید حاج عبدالله اسکندری، فردا ، در ♨️فرمانده تیپ الهادی(ع) که بود، تصمیم گرفت یک زائر سرا برای پرسنل تیپ در مشهد تهیه کند. چند نفر را فرستاد تا مکانی را انتخاب کنند. آنها تماس گرفتند چند جا را انتخاب کردیم. دوستانش می گفتند، یک واحد هشت خوابه را انتخاب کرد و گفت این خوب است چون مسیر رفت و آمد زائر ها راحت تر از بقیه است. وقتی می خواستیم آن را قولنامه کنیم، حاج عبدالله بیش از اندازه چانه می زد. فروشنده گفته بود: حاجی یک سؤال دارم، شما انقدر چانه می زنی نفعی به خودتان می رسد؟ گفت بود: به والله نه. اگر برای خودم بود اضافه بر آن چیزی هم روی آن می گذاشتم و به شما می دادم، اما این پول بیت المال است. فردای قیامت باید برای ریال ریال آن که مصرف کرده ام جواب پس بدهم، باید از آن نگهداری کنم.  فروشنده هم به همین خاطر با قیمت پائین داده بود.. بی سر حاج عبدالله اسکندری 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨عاقبت بخیری یعنی : 👈- پست و ریاست و میزهای دنیایی را رها کنی، بشوی مدافع حرم بی بی حضرت زینب(س).. 👈-آرزوی شهادت را سالها با خودت داشته باشی وبرایش به آب و آتش بزنی .... 👈- شهید بشوی و سرت به دست بدترین آدم ها جدا بشود و روی نی برود.... 👈- خانواده ای داشته باشی که در مقابل تحویل بدن مطهر شهید ، حاضر به دادن امتیازبه دشمنان نباشند... 👈-بدنت مفقود باشد و بعد از 8 سال ، روز دوم محرم ، روز ورود امام حسین (ع)به کربلا وارد وطن شودو روز عاشورا تشییع و تدفین بشوی.. 👌عاقبت بخیری یعنی حاج عبدالله اسکندری هدیه به شهید 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
4.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 شرح کوتاه از لحظات تکان‌دهنده رو در رو شدن دختران شهید حاج عبدالله اسکندری با عکس سر بریده پدر 😭😭 ( سلام الله علیها ) حاج عبدالله اسکندری 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♨️به قول شهید زین الدین هر وقت شب جمعه شهدا را یاد کنید ، شهدا شما در پیش امام حسین ع یاد می کنند..👌 😭حاج عبدالله اسکندری ، امروز در گلزار شهدای شیراز ، یادت کردیم امشب در کربلا یادمان کن...... 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠چند شب قبل آزاد سازی خرمشهر بود. گفت: مسعود، احتمالاً بعد این عملیات دیگه من نیستم. گفتم: انقدر از خودت مطمئن هستی؟ فکر نکنم! با خنده گفت: حالا اگر شهید شدم. دوست دارم فلان جای شاهچراغ [ جایی وسط شاهچراغ] دفنم کنید. گفتم: این کارهات هم بچه بازیه. می خواهی بعد از امامزاده کامبیز، امام زاده احسان هم درست کنی، بیان بهت چی آویزون کنند؟ اگر شهید شدی، مثل همه قطعه شهدا خاکت می کنیم، دیگه جایگاه ویژه می خواهی چی کار! گفت: به قولاً... اصلاً ولش کن جنازه ام هر جا می خواهد برود، خودش بره. اصلاً یه روز می شینیم با هم به این حرف های من می خندیم. [بعد از شهادتش این جریان را برای مرحوم آشیخ محمدرضا حدائق تعریف کردم. ایشان با تعجب گفت اینجایی که ایشان آدرس داده است بسیاری از علما و عارفان شیراز دفن هستند و جایی نیست که همه بدانند و یا اجازه بدهند کسی دفن شود.] ... پدرش از شهادت احسان خیلی ناراحت بود. گفت: اگر می شود، حداقل در شاهچراغ دفنش کنید. جا خوردم.. به برادرش امید گفتم: یادت میاد در مسجد عین خوش می گفت من را در صحن شاهچراغ دفن کنید... با پیگیری آقای دستغیب احسان را زیر گلدسته شاهچراغ دفن کردیم. احسان حدائق 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید