هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
🌷 اتش سنگینی روی خط بود. خلیل پشت لودر نشسته بود و با مهارت خاصی در میان ترکش ها و خمپاره ها خاکریز می زد. ناگهان, لودر از حرکت ایستاد. فکر کردیم اتفاقی برای خلیل افتاده, اما پیاده شد و شروع کرد به قدم زدن. دویدم سمتش, گفتم چی شده, تو این وضعیت حساس چرا کار را رها کردی.
سر به زیر گفت:یک لحظه غرور مرا گرفت که چه خوب دارم کار می کنم!
گفتم نکند دارد برای نفسم کار می کنم. پیاده شدم تا غرورم بریزد, بعد که حس کردم برای خدا کار می کنم, کار را ادامه می دهم!
چند دقیقه بعد, سبکبال سوار شد و کار را تمام کرد...
🌱🌹🌱🌹
#شهید خلیل پرویزی
#شهدای_فارس
سمت:فرمانده ستاد پشتیبانی و مهندسی جهاد فارس
#ایام_شهادت
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
💠همیشه وضو داشت. وقتی از او می پرسیدم که چه کار می کنید دائما وضو می گیرید ، می گفت: من همین را دارم و جز این چیزی ندارم . می گفت: شما هم دائم الوضو باشید اکثر مواقع با نیرو ها بود یا آنها را توجیه می نمود یا در حال انجام مأموریت بود، بلافاصله که بر می گشت، اجازه نمی داد که شبها بچه ها بخوابند و می گفت خواب همیشه هست و نماز شب بخوانید.
💠موقعی که نماز شب می ایستاد ، این قدر طول می کشید که می گفتیم نماز جعفر طیار است. از نیمه شب تا اذان صبح درحال گریه و زاری بود . اینقدر با خلوص نیت بود که عجیب بود.
#شهید غلامرضا کرامت
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
🌙#ماه_رمضان_شهدایی
#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #علی_عسگری
🌺در پتروشیمی اراک کار میکردیم. ماه رمضان بود و هوا بسیار گرم! محل کار ما مخازن کُروی بود که باید در داخل آن کار میکردیم.
🌻بدنه مخزن باید تا ۱۰۰ درجه سانتیگراد حرارت میدید تا گرم شده و سپس شروع به کار کنیم. شهید عسگری همپای ما در آن شرایط که برای کسی که روزه هم نبود، تحمّلش سخت بود، روزه میگرفت و کار میکرد.
🌺یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانهای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند، اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد، از دوستان پرسید:«از کجا آوردهاید؟ در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید!»
🌻گفتند:«از باغ کنار پتروشیمی کَندیم.» شهید گفت:«آیا صاحبش میداند؟» گفتند:«نه!» او چنگال را به زمین گذاشت و گفت:«با مال شبههناک جسم و روحم را آلوده نمیکنم. انشاءالله که خداوند از میوههای بهشتی نصیبمان کند!»
🎙راوے: دوست شهید
🌹🍃🌹🍃
@shohadaye_shiraz
نشردهید ⬆️⬆️
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
💠چهره ای ارام و دوست داشتنی داشت, اهل حرف زدن نبود.
علاقه عجیبی هم به نماز و به خصوص سجده داشت, گاهی تا ساعتی در سجده بود .
من از نظام کوچکتر بودم, همیشه به من می گفت دعا بخوان, من هم برایش دعای کمیل و توسل می خواندم و او اشک می ریخت...
خیلی تمیز و مرتب بود, اما یکبار که به مرخصی امد, لباسی کهنه و مندرس به تن داشت. پدر شاکی شد, گفت این چه لباسیه, پوشیدی؟
کمی شرم کرد.گفت راستش با یکی از دوستان با هم به مرخصی امدیم, دوستم مادر ندارد و قرار بود به جشنی برود. لباس خودم را به او دادم, حالا همین لباس را می شورم و درستش می کنم!
#شهیدنظام_دانشور
#شهدای_فارس
#ایام_ﺷﻬﺎﺩﺕ
🌹🍃🌷
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
@shohadaye_shiraz
نشردهید⬆️
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا 🌹
🔰شش ماهی از شهادت نجف گذشته بود، با یکی از بچه ها به طرف خانه نجف حرکت کردیم، قصد دلجویی از خانواده شهید کرده بودیم.
نیم ساعتی از دیدارمان می گذشت و ما همچنان در حال حرف زدن با خانواده شهید بودیم، ناخودآگاه دوستم با صدای بلندی شروع به گریه کرد.
هر چه او را آرام می کردم فایده ای نداشت، تا آنجایی که خانواده نجف هم داغ دلشان تازه شد و باز بی قرارنجف شدند.
در دلم با خودم میگفتم "عجب کاری کردیم؛ مثلا آمده بودیم دلجویی؟!" حسابی از دست دوستم شاکی بودم.
🔰همین که پایمان را از خانه نجف بیرون گذاشتیم، به دوستم گفتم: "این چه کاری بود؟! بدتر شد که... انگار قرارمون چیز دیگری بود و می خواستیم بچه های نجف را آرام کنیم.
دوستم اشک از چشمانش تمامی نداشت، می گفت" صحنه ای تمام وجودم را لرزاند... نتوانستم طاقت بیاورم.
چند سال قبل نجف بطور ناشناس برایمان فرشی را به هدیه آورد.
همیشه فکر می کردم حتما اوضاع مالی خوبی دارد که چنین کاری کرده است، اما امشب وقتی حصیر پلاستیکی را زیرپای زن و بچه اش دیدم از خودم خجالت کشیدم. آخر گذشت تا کجا ...
#شهید نجفعلی مفید
#شهداےفارس
#ایامﺷﻬﺎﺩﺕ
🌱🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
@shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
🔰از كودكے با خــودم نمــاز می خونــد و روزه می گرفــت .
از نه سالگــے به بعـد ، روزه هـاش رو كامل گرفــت . همیشــه توے درس و تمام مسابقات نفــر اول بــود ، روے نمــرات درسیــش حساس بود . می گفت : « #انقــلاب و #امام_زمــان (عج) ســرباز زرنگ مے خواد . »
🔰، به شهدا به خصوص شهید مطهری و شهید آوینی علاقه خاصی داشت . عکس شهدا رو همه جای خانه می گذاشت . کتاب های شهید مطهری رو خیلی مطالعه می کرد . کلاس های تفسیر و حفظ قرآن و نهج البلاغه شرکت می کرد . کارای خیری که می کرد ، نمی گذاشت هیچ کس بفهمه . دلش می خواست هر کاری از دستش برمیاد برا فقرا انجام بده .
راوی:مادرشهید
🌷
#شهیدمحمدعلےشاهچراغے
#شهداےفارس
#شهادت: بمب گذاری حسینیه سیدالشهداے شیراز
#ایام_شهادت
🌹🍃🌷🍃🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
@shohadaye_shiraz
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
🌱🌷🌱
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
🔸رئیس تربیتبدنی بود و ماشین در اختیارش قرار داشت؛ اما وقت اداری که تموم میشد؛ ماشیـن رو میگذاشت و با دوچرخه میومد خونه. بهش گفتم: کاکا! تو مثلاً رئیس اون ادارهای؛ ماشین زیر پاته؛ زشته با دوچرخه میای خونه.گفت: برو کبریت بیارتا جوابت رو بدم. رفتم و کبریت آوردم. منتظر جواب بودم که دیدم دستم داره میسوزه.کبریت رو روشن کرده و گرفته بود زیر دستم. گفتم: سوختم این چه کاریه؟ گفت: تو طاقت آتیش یه کبریت رو نداری، بعد منو وسوسه میکنی که برم توی آتیش جهنم؟ این ماشین بیت الماله؛ متعلق به خون شهداست؛ چطور استفاده شخصی کنم؟!
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید خانمیرزا استواری
📚منبع: کتاب “راز یک پروانه” ؛ صفحه ۱۰۸
___________
#شهید_استواری
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
@shohadaye_shiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
🌹 نمازهایش به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد.
نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند.
🌹نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد
و آخر هم فدایی بی بی شد...
#شهیدمدافع_حرم
#شهید قدرت اله عبودی
#شهدای_فارس🌷
#ایام ولادت🎊
🌷🌱🌷🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
@shohadaye_shiraz
#نشردهیـد
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
♨️عادت داشت به خواندن سوره واقعه قبل از خواب. یکی از دوستانش می گفت یک شب خیلی خسته بود, تا رسید خوابید, چند بار این پهلو و ان پهلو شد و نشست. گفت شیطان گولم زد گفت امشب خسته ای واقعه نخوان, اما انگار تا نخوانم خوابم نمی برد. وضو گرفت و نشست پای قران.
♨️هر چند روز هم که شیراز بود روزه می گرفت. دوستانش می گفتند اگر در منطقه ای بودیم که ماندن ما بیش از ده روز طول می کشید حتما نیت روزه می کرد و روزه می گرفت.
🍃🌹🍃
#شهید عبدالرضا ذاکر عباسعلی
#شهداے_فارس
🌱🌷🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
@shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
🍃 #سیره_شهدا
🌷به مناسبت آغاز عملیات قدس ۳🌷
♨️شب عمليات قدس سه بود. هاشم به من گفت:
يكي از گردان ها دچار مشكل شده، هنوز بر نگشتن، سريع كاري بكنيد. گفتم:
چه كار كنيم، كاري از دست واحد تبليغات ساخته نيست.
نگاهي متعجبانه به من انداخت و گفت: يعني تو كه در تبليغات بودي نمي داني در اين شرايط بايد چه كار كني؟
متعجب تر از او گفتم نه! مگه چه كار بايد بكنيم؟
با اطمينان از حرف خود ادامه داد:
در اين مواقع بايد #دعاي_توسل راه بندازي!دو سه تا از بچه ها جمع شدند دعاي توسل راه انداختيم.
مدت زيادي از اتمام دعا نگذشته بود كه بچه هاي گم شده با تعدادی اسير رسیدند.
#سردارشهید هاشم اعتمادی
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
@shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیره_شهدا
🔰اوایل انقلاب بود. روزی به مجید گفتم پایم درد می کند و برایم دشوار است هر روز از روستا تا شهر پیاده بیایم، سریع کلید موتورش را به من داد گفت: «من فعلاً به آن نیازی ندارم. دست شما باشد»
🔰از روی سند ازدواج به مجید فرشی داده بودند، آن را به مستحقی بخشید و برای خانواده اش یک موکت ساده سبز رنگ خرید. آنچنان با زبان شیرینش از این موکت تعریف می کرد گویی روی فرشی بهشتی نشسته است.
🔰تازه پای تلوزیون به خانه ما باز شده بود که آن را برد و به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند بخشید!
🔰حقوق عیدی اش را به یک کارگر شهردار بخشید بی آنکه عید آن سال خود یک ریال هم در خانه داشته باشد..
#شهید مجید رشیدی کوچی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🌱🌷🌱🌷
@shohadaye_shiraz
نشردهید یاد شهدا زنده شود
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#سیـــره_شهـــدا
♨️نیمــہ شــب همہ خـــواب بودند. صدایے شـــنیدم. ســـید باقر بود.
روضـــه اباعبـــداللہ می خواند...😭
خوابـــم برد.یڪے دو ساعت بعد دوباره از خواب پریدم. هنوز حسین حسیـ.ن می گفت و اشک می ریخت!
گفتم سید بس است، بخواب.
گفت:الان وقت خواب نیـــست, ما باید برای عملیــــات اماده شویم, بایدبا یاد #حسین (علیه السلام) روحـــیه خودمان را بسازیــم!
#شهید سید محمدباقردستغیب
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
نشـــــردهیــــــد
╭┅─────────┅╮
@shohadaye_shiraz
╰┅─..................─┅╯
وارد شویــد👆👆