eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببينيد| رهبرانقلاب: وقتی خوب شدم با خودم گفتم حتما خدای متعال از من توقعی دارد ⚠️ آخرين سخنان ايشان قبل از ترور در تیرماه سال۶۰ 🌹 شعری که یکی از دانشجویان در این باره خواند.... 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷برای نماز جماعت رفته بودم به سنگر تاکتیکی لشکر. حدود ربع ساعت تا اذان مانده بود. من هم کاری نداشتم و مرتب این طرف و آن طرف می رفتم که صدایی آشنا به گوشم رسید. - احمد... احمد... چرخیدم. آقا منصور بود، گوشه ای از سنگر رو به قبله نشسته بود. رفتم کنارش و دو زانو نشستم. - بله آقا منصور؟ روی پایم زد و گفت: رو به قبله بشین. نشستم. جا نماز داری؟ دست کردم توی جیبم و در آوردم. - جانمازت را پهن کن. همین کار را کردم. - احمد آقا، این جور تا اذان بشه ثواب انتظار برای نماز هم برات می نویسن! چیزی نگفتم و آرام و سر به زیر کنارش نشستم تا اذان شود. [ از آن روز تا امروز هر وقت زمان اذان نزدیک است، چند دقیقه ای به انتظار نماز می نشینم.] راوی حاج احمد جعفری 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷سردار صبح به خط جزیره مجنون وارد شده بود. هنوز از حضورش ساعتی نمی گذشت که بمباران شیمیایی دشمن شروع شد. پدرانه دور نیرو ها می گشت و آنها را ترغیب به استفاده از ماسک می کرد و از طرف دیگر با روشن کردن آتش در پی از بین بردن اثرات مواد شیمایی بود. اما وقتی خواست با فرماندهی تماس بگیرد، ماسکش را بر داشت و در کمتر از چند دقیقه روی زمین افتاد، دشمن گاز سیانور، خطرناکترین ماده شیمیایی را روی سر بچه ها ریخته بود. سریع با وانت او را عقب فرستادیم، اما ماشین واژگون شد و پیکر سردار، همچون خورشیدی در جزیره مجنون برای همیشه بی غروب باقی ماند. 🌸🌷🌸 سردار خورشیدی 🌺🌹🌺🌷 سمت: فرمانده گردان تخریب، لشکر 19 فجر شهادت: 6/4/1367جزیره مجنون 🌺☘🌺☘🌺 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨گزارش🚨 آرزویی که برآورده شد....💖🎊 در طرح آرزوهای شهدایی، این هفته با مدد شهدا بخصوص شهید مدافع حرم شهید شیبانی با کمک خیرین آرزوی یکی از خانواده های نیازمند برآورده شد . همانطور که گفته شده( آقا رضا.ر) دانش آموز کلاس پنجم می باشد که متأسفانه سرطان خون دارد و برای آموزش گوشی نداشت و آرزوی داشتن یک تبلت داشت که به حمدالله برای ایشان ، تبلت مبلغ ۳میلیون و ۵۰۰ تومان خریداری شد...😍 . همچنین یکی از خیرین با اهدای اجاق گاز مشکل دیگر این خانواده را برطرف کرد ....☺️ 🔹🔹🔹🔹 خدا را شاکریم که با واسطه قرار دادن آبروی شهدا بخصوص شهید شیبانی، مشکل یک خانواده نیازمند بر طرف شد 🔹🍃🔹 انشاللله دعای خیر این خانواده ،خیرات شهدا و اموات بانیان خیر و سبب تعجیل در امر فرج گردد 🌿🌹🌿🌹 عج و عج 🔹🔸🔹🔸 شیراز http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🕊️🥀🕊️🥀🕊️ 🌱دشمن منتظر غفلت و سستی ماست... استراحت بماند بعد از شهادت ... ❤️شهیدمحمدمیثم‌بیگلو 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 1⃣ 3⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است... ✅ بِاَمْرِكَ یا رَبِّ اَقُولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَ الْعَنْ مَنْ اَنْكَرَهُ، وَ اغْضَبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ. ✅ به فرمان پروردگارم می گویم:" خدایا ! کسی که علی را دوست می دارد، دوست بدار و کسی که با علی دشمنی می کند دشمن بدار، آنکه او را نمی پذیرد، لعنت کن و بر کسی که حق او را انکار می نماید، غضب نما . 📚بخشی از فراز چهارم خطابه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰 | ✍🏼 شهید بهشتی: 🔻 ارزشها را بشناس و اشخاص را با ارزشها بسنج؛ حمایتها باید از ارزشها باشد، اول ارزشها، بعد اشخاص، نه اول اشخاص بعد ارزشها 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * (کوشا)* * * ✅به روایت خواهر شهید در خانه کوبیده شد.چادر به سر کردم و رفتم دم در. دوستم بود. _بیا بریم بازار می خوام کفش بخرم؟! آماده شدم و با هم رفتیم بیرون. بازار شلوغ بود مردم به تکاپو افتاده بودند و برای سال نو آماده می شدند. هر کسی بسته ای دستش گرفته و یا مشغول تماشای اجناس داخل ویترین مغازه ها بود. در مغازه دوست پدرم سرگرم تماشای کفش ها بودیم که آقای آمد و شروع کرد به حرف زدن با مغازه دار. _فردا صبح چند تا شهید تشیع میشن . این طوری که شنیدم یکیشون هم پسر حاجی محمد هست! مو بر تنم سیخ شد و قلبم شروع کرد به تند تپیدن. _کدوم حاجی محمد؟! _حاجی محمد کوشا را میگم دیگه! حس کردم چیزی در جانم از هم گسیخت. مغازه دار با چشم و ابرو به آن مرد  اشاره می کرد که ادامه نده. ضربان قلبم تند شده و لبم شروع کرد به لرزیدن. مثل دریا پر تلاطم بودم. تصویر جلال می آمد جلوی چشمم .حرفهای آن مرد مثل کابوسی وحشتناک احاطه ام کرده بود .جلوی در خانه که رسیدم قدم هایم سست شد ، از حیاط خانه مان صدای گریه می آمد. 🌿🌿🌿 هنوز باورم نمیشد جلالی که اینقدر دوستش داشتم و طاقت نشستن خاری در دستش را نداشتم حالا آرام خوابیده ؛ جاده روزهایی افتادم که از جبهه با تنی مجروح می آمد . قدم که برمی داشت می شد در را پشت صورتش دید . تا چشم به زخم هایش می افتاد گریه میکردم . خنده بر لبانش می‌نشست و با شور و حرارت داخل چشم هایم نگاه می کرد . _چه خواهر زینب گونه ای دارم!! دلم میخواست یک بار دیگر همان جملات را تکرار کند . کاغذم تمام شد. از میان زن ها جدا شدم و رفتم طرف قبرش . آرام به خواب رفته بود .مثل سال‌های کودکی مان صدایش زدم :«  جلال جلال..» رویش را به طرفم برگرداند. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☁️⃟♥️ 《بی قراری فرزند شهید مصطفی صدر زاده🥺💔 #🌿⃟♥️¦⇢💔 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷آن شب قرار بود، خاکریز خط پدافندی فاو ترمیم شود. ناگهان در میان صدای کار ماشین های مهندسی صدای تصادف آمد. دو تویوتا بهم خورده بودند. راننده گفت شرمنده، من مجروح دارم، خط شما را بلد نیستم. پشت ماشین سرک کشدم، دیدم آقا منصور است، یک پایش قطع شده و کف ماشین غرق خون بود. سریع سوار شدم تا راه را نشان بدهم. آقا منصور درد زیادی می کشید با این حال می گفت: احمد راضی به زحمت نیستم، این پشت اذیت می شی برو جلو! چشمم پر اشک شده بود. یک لاستیک زاپاس بود که مرتب به حاجی می خورد و اذیتش می کرد. آن را محکم گرفتم. ناگهان ماشین رفت توی دست انداز، من و لاستیک بلند شدیم و محکم روی حاج منصور افتادیم. درد زیادی کشید، اما فقط گفت یا زهرا... راوی حاج احمد جعفری 38 🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺨﺎﺑﺮاﺕ ﻟﺸﻜﺮ 19 ﻓﺠﺮ اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ بچه های تعمیرگاه ﻣﺨﺎﺑﺮاﺕ می گفت: صبح که می آئید کار را شروع کنید، اول وقت بگذارید یک صفحه قرآن بخوانید. نگید این وقت ما را می گیرد و عقب می افتید.👆 این زمان جبران می شود، اما حتماً این کار را بکنید، بعد کار را شروع کنید که خدا به کار شما برکت بدهد. ...👌 🌱🌷🌱 ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺻﻠﻮاﺕ 🌹 🌹🌷🌷🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹آخرین ڪلام قبل از لحظه شهادت دوستان می آید! دکتر بهشتی پشت تریبون قرار گرفت و در بخشی از سخنان خود گفت: «ما اجازه نمی دهیم که استعمارگران برای ما چهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند.تلاش می کنیم که کسانی که متعهد به مکتب هستند انتخاب شوند.ما باید کاری کنیم که رئیس جمهور آینده ی ما مهره ی آمریکا نباشد» وقتی سخن به اینجا رسید ناگهان شهید بهشتی گفت: « 》 که ناگهان صدای انفجار و ریختن آوار،فضای جلسه را به هم ریخت و... 📚منبع : خاطرات حجه الاسلام فردوسی پور مرکز اسناد انقلاب اسلامی 🌹🍃🌹🍃🌹 ว໐iภ ↬ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺭا ﺑﻪ ﺷﻬﺪا ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﺪ