هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣6⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰حدود ساعت سه و #چهار بعد از ظهر دود و مه غلیظی🌫 همه جا را گرفته بود. نم نم باران🌧 سرما را چندین برابر می کرد. #بوی_خون و خاک کم کم به مشام می رسید. سنگر های کوچک یک متری که با تکه های سنگ درست شده و پای هر کدام را بیست سی متر گود🕳 بود.
🔰مجید بر روی #تپه نزدیک یکی از سنگرها آرام و بی حرکت خواب بود😴.
❌نه خواب نبود. چیزی #شبیه خواب بود. در تمامی روز های قد کشیدنش اولین مرتبه که آرام و #بی_حرکت و بدون جنب و جوش شده بود.
🔰دستها و صورتش گلی بود☺️. انگشتری 💍که شب قبل از #حسین_امیدواری گرفته هنوز در انگشتش بود. صدای تیر ها و نارنجنک ها💥 همچنان فضای #آسمان را پر کرده بود. از صدای تیرها گوش شنونده ها 👂عجیب تیر می کشید.
🔰صدا به صدا نمی رسید. صدای بیسیم های📞 بی صاحب در جای جای #دشت می آمد. بچه ها عقب نشینی کنید.کسی نمی توانست #مجید را حرکت بدهد.
🔰درخت های سبز کاج و خشک زیتون 🌳در دشت کم کم خیس باران🌧 شده بودند. #سیزده تا از بچه ها شهید🌷 و چند نفری هم #جانباز شده بودند.
🔰بدن اربا اربای #مرتضی_کریمی خودش عاشورایی به پا کرده بود. برای خیلی ها روشن بود که #مجید و خیلی دیگر از بچه های شهید شده🕊 فردایی نخواهند داشت. همه را از چهره و آرامش #شب_آخرشان می گویند.
#شهید_مفقودالاثر_مجید_قربانخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷
🌹 مصطفی زاهدی هستم. در تاریخ ۱۳۴۷/۰۳/۱۰ در یک خانواده ی نسبتا پرجمعیت به دنیا آمدم. ۱۲ تا خواهر و برادر هستیم و من فرزند آخر خانواده ام. دو تا از برادرانم به نام های محمود و ماشاالله در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و سه تای دیگر نیز #جانباز هستند.
🎒 دوران ابتدایی را در مدرسه ی کاشانچی سابق که در حال حاضر ابریشم چی نام دارد گذراندم و در اواخر کلاس پنجم ابتدایی به مدرسه ی لاجوردی سابق یعنی مدرسه ی شهید دشتبانی فعلی نقل مکان کردم.
دوران راهنمایی را نیز، در مدرسه ی نیکبخت گذراندم و در تاریخ ۱۳۶۷/۰۸/۰۴ با همسر برادر شهیدم محمود ازدواج کردم. شهید دو بچه داشت و من نیز دارای سه فرزند هستم.
🌸 برادرانم مدت ها بود که در جبهه بودند و من نیز علاقه ی زیادی برای رفتن داشتم. آن زمان ۱۵ ساله بودم و والدینم با اعزام من به جبهه موافق نبودند.
✅ از طرفی چون فرزند آخر خانواده بودم وابستگی زیادی به خانواده داشتم. ولی سرانجام با اصرار و خواهش توانستم خانواده را راضی کنم و به همراه شهید عباس صانعی که از دوستانم بودند برای رفتن به جبهه ثبت نام کردم.
#شهید_مصطفی_زاهدی
#مدافع_حرم
تاریخ شهادت : ۲۹ بهمن ۹۶
✅ قسمت اول
https://eitaa.com/gharibshahid
🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷
🔹 بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی، به زادگاهش گلستان آمد و مدتی در #سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های تکاور تیپ مردم پایه سپاه نینوا پیوست.
👌 اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل، آهنگ سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم #حضرت_زینب (س) به این کشور رهسپار شد...
#مدافع_حرم
#شهید_قاسم_غریب {مهدی}
🕊~°•~°•🍃🌸🍃
@gharibshahid
🍃🌸🍃•°~•°~🕊
#ستارههای_زینبی
سوریه که رفت زنگ زد و گفت مادر امام رضا(ع) #غریب نیست بیایید ببینید حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) چقدر مظلومه😢، هیچ کس جز ما #مدافعین توی حرم نیست. این ها را تعریف میکرد و اشک 😭می ریخت. عکسش کنار ضریح را فرستاد که با چه #مظلومیتی گردنش را کج کرده و به ضریح تکیه داده.😔یکی از اقوام آمده بود خانه و به عنوان #دلسوزی میگفت : چرا گذاشتیم سجاد به جنگ برود⁉️ سجاد را به اجبار بردند. گفتم : بله ، سجاد با اجبار رفت ولی نه به اجبار ما، دو هفته روزه #نذر کرد تا خدا کمک کند و برود. بعد از دو هفته روزه گرفتن خدا حاجتش را داد و😇 رفت. #جوانی بود که خودش میخواست همه جوان هایی که رفتند خودشان میخواستند 💯خیلی از دوستان سجاد الان در #سوریه هستند چند نفری هم تازه برگشته اند ما الان در محله چند شهید و دوتا #جانباز داریم.
✍ به روایت مادر بزرگوار شهید
#شهید_سجاد_عفتی🌷
#سالروز_ولادت
💠 @ramzeamaliyat
#شهید_وحید_زمانی_نیا
از محافظان سردار سلیمانی
یکی از شهدای🌷 عملیات تروریستی فرودگاه بغداد
🔻مادر وحید از رازی که بعد از #شهادت پسرش فهمید می گوید: که 40 درصد #جانباز بود و من مادر نمی دانستم.
😭😭😭😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبرانه
#جانباز
#اللّٰھـُم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ🌹
#مرگ_بر_آمریکا
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
@gomnam1311
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•