eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
✨🌸| محمدرضا خیلی باانرژی و شوخ طبع بود در دوران خادمی، باتمام خستگی های ناشی ازکار ، شیطنت هایش به جا بود و هر شب باخادم ها جشن پتو و ... اجرا میکرد . مسئولمان دائما به من و محمدرضا تذکر میداد که کمتر شیطنت کنیم. یادم هست که یک بار آن برادر مسئول عصبانی شد و سرمان داد زد . من ازاین رفتار خیلی ناراحت شدم و حتی تصمیم گرفتم که برگردم و ادامه ندهم اما محمدرضا آرام و ساکت بود و چیزی نگفت و با همان اخلاص همیشگی به خادمی اش ادامه داد و سرانجام و عاقبت این خادمی، با گره خورد. https://eitaa.com/rah_shohadaaa
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
0⃣1⃣2⃣ 🌷 🕊❤️ 🔹شهادت ، راهی تازه را در مقابل باز کرد. قاسم با شهادتش مسیر زندگی باجناقش را تغییر داد. پس از آن و دلتنگی‌ها مهدی شروع شد. او یکی از بهترین رفقایش را از دست داده بود و باید کاری می‌کرد. 🔸شهید ایمانی متولد سال 1362 بود و 14 سال سابقه در حرم (س) را داشت. همچنین شهید ایمانی از پاسداران پیشکسوت دفاع مقدس و نیز از شهدای بزرگوار روستای فردوی قم هستند. خانواده‌ای که جهاد و مقاومت در خونشان است. 🔹شهید ایمانی به واسطه سال‌ها با فضای حرم و حریم اهل بیت(ع) آشنا بود. طاقت هیچ و هتک حرمتی را نداشت و این موضوع را خط قرمز زندگی‌اش می‌دانست. 🔸پس از شهادت قاسم، مهدی رخت رزم به تن کرد و رزمنده شد. او حالا قدم در راهی می‌گذاشت که قاسم برای آن جانش را داده بود. مهدی هم هیچ ابایی از حضور در میدان نبرد و معرکه نداشت و برای مقابله با دشمنان اسلام آماده هر کاری بود. 🔹همانطوری که پدر و برادر روزی بدون واهمه بر تاختند، او هم وارد کارزار شده بود و ترسی از چیزی نداشت. در دلش آرزوی موج می‌زد و دلش برای باجناقش، مهدی تنگ شده بود. 🔸سرانجام شهید ایمانی روز چهارشنبه ۲۲ آذر پس از چندین بار اعزام به سوریه، در استان در شرق سوریه به فیض شهادت نائل آمد. 🔹حالا خانواده حسینی دو شهید دارد؛ دو و دو رفیق که با فاصله کوتاهی از همدیگر، در مسیر قدم برداشتند و شربت شهادت نوشیدند. (س) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 💠مزار شهید حجت در خوزستان، شهرستان باغملک، روستای هپرو (۲۰کیلو متری شهرستان) است. 🔰یه بار باهم رفتیم 🌷، تو ماشین🚙 گفت: آبجی یکی بهم گفته اقای رحیمی تو ،برام دعا کن شهید بشم، گفتم انشاالله شهید میشی☺️ 🔰شهید نشست کنار مزار شهید داشت فاتحه میفرستاد من یه گوشه ایستاده بودم👤 برگشت نگام کرد و لبخند زد😊 حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر می کرد💭 این همیشه تو ذهنمه . 🔰اقا حجت به دنیا امد و پنجشنبه هم پر کشید🕊مادرم دوست داره برادرم هم در این راه برود بخاطر همین حسین ۴سال قبل🗓 برا فرستاد و حسین روهم تشویق میکند👌 🔰شهید حجت همیشه اخر مجلس ها، به ها میگفت ،دوستان تلاش کنیم را ادامه بدیم، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، کاری کنیم که ازمون راضی باشه، دل مهدی رو خون نکنیم💔 و این مجالس هاش بود . 🌷 http://eitaa.com/joinchat/4254793743C85c5449b43
🌷خاطره ای از معجزه شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 👇👇👇👇 🔸یه بار یه کار فرهنگی برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم و برای هزینه اون کار یه تیکه از طلامو که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم و برای آقاسید یه کار فرهنگی انجام دادم هیچکس متوجه نشد حتی پدر و مادرم فقط خودم و سید و خدا دونستیم سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت فقط نشونم بده که تو زندگیم هستی😭 موند و اربعین اومد من خیلی دوست داشتم برم کربلا ولی جور نمیشد و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم خیلییییییییی بیقرار بودم و گریه میکردم شب و روزم شده بود گریه برای دیدار کربلا یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این رو نوشته گفت فلانی گفت من کربلاشون رو میدم بره کربلا گفت مشکل هزینه نیست جور نمیشه براشون گفت من میخوام هزینه بفرستم هدیه شهید مصطفوی هست شماره کارت بدین گیج شده بودم خلاصه از اون اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم 🔸اون شخص که ندونستم کی بود دقیقا همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم تا چند روز گیج و منگ بودم خلاصه اینکه من نرفتم کربلا و تصمیم گرفتم هزینه کربلامو هدیه بدم به شخص دیگه گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار میداد ولی خیلیی بیقرار بودم برای دیدار کربلا ولی به سیدمیلاد گفتم سید ببینم چی میبینم😭 گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه😭😭😭 هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا 😭😭😭😭😭😭 رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم 😭😭😭 اون شخص از اومد. . . و من. . . برای اربعین بعدی از طرف کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم برای خادمی کربلا و برای اولین بار رفتم کربلا و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام در موکب کریم اهل بیت علیها السلام چهارده روز خادم الحسین شدم. 😭😭😭😭😭 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi