#خاطرات_شـهدا
💠نخوردن مال مردم
🌷در #جزیره خالی از سکنه مینو گشت می زدیم . اهالی خانه🏡 هایشان را رها کرده و به جاهای امنی پناه برده بودند .درِ نیمه باز خانه ای توجه ما را #جلب کرد. داخل خانه شدیم . در گوشه ای از حیاط مرغی 🐔را دیدیم که روی تخم هایش نشسته و با دیدن ما وحشت زده شد . #شروع به سر و صدا کرد. جلوتر رفتیم ، تعداد زیادی تخم مرغ دیدیم‼️به محمد علی گفتم :
🌷« بیا اینها را با #خودمان ببریم ، بچه ها خوشحال می شوند»😍.محمد علی با ناراحتی گفت : « هرگز این کار را نمی کنیم . اینها که #مال ما نیست ، حرام است ! » به هرحال قرار شد دست به چیزی نزنیم ❌تا پس فردا از امام جمعه بپرسیم .روز جمعه بعد از نماز جمعه پرسیدیم :⁉️ حاج آقا ما می توانیم این مدتی که #اینجا هستیم
🌷از چیزهایی که توی خانه ها🏡 رها شده استفاده کنیم ؟ حاج آقا فرمود: بله ، چون میوه و خوراکی هایی که رها شده اند، خیلی زود فاسد 😷می شوند و معلوم نیست که صاحبشان کی بر می گردد . اشکال ندارد.استفاده کنید . با #کنایه به محمد علی گفتیم : « حاج آقا می بینیم که نظرتان درست بود ❗️ راست گفتی ، نباید استفاده می کردیم !!» .🤔
🌷گفت : از #همان اول می دانستم که ایرادی ندارد. ولی دلم نمی آمد❣ دست بزنم و هرگز هم از هیچ یک از اموال این #مردم استفاده نمی کنم ؛ اما باهات می آیم ،😊 هرچه خواستی برای خودت و بچه ها بردار. محمد علی تا لحظه #شهادتش هرگز به میوه ها و خوراکی های آنجا لب نزد.. ❌
✍راوی : عباس خزایی(همرزم شهید)
#شهید_محمدعلی_یوسفوند🌷
📎سالروز شهادت
http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f