هدایت شده از شمس (ساقی)
"انا لله و انا الیه راجعون"
ای "جلالی" ، سید نیکومرام و نازنین!
رفتی و کردی ز داغت دوستان را دلغمین
عید قربان است ، اما ناگهان کردی سفر
میچکد خون در فراقت جای اشکم از بصر
✅ با کمال تاسف مطلع شدیم دوست ارجمند و ذاکر پیشکسوت و با اخلاص اهلبیت (علیهمالسلام)
زندهیاد حاج سید محمد جلالی
به علت ایست قلبی بدرود حیات گفت و دیار باقی شتافت.
ضمن عرض تسلیت به خانوادهی آن مرحوم و جامعهی ادبی و ستایشگری کشور، از خداوند منان برای ایشان علو درجات را خواستارم.
مراسم تشییع :
جمعه مورخ 1402/4/9
ساعت 12/30ظهر از مقابل غسالخانهی بهشت معصومه قم ـ بطرف قطعه هنرمندان (15)
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402032806.mp3
10.97M
#واحد
💠 تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم
🎙 حاج مهدی رسولی
📆 یکشنبه ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۲
🕌 مسجد دانشگاه تهران
هیئت دانشجویی اصحاب الحسین (ع)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه های اهل بیت(ع)
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#دوبیتی_پیوسته
#مسلم_بن_عقیل_ع
#کمیل_کاشانی
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
دور و بـرت یک شهـــر نامـــــرد است برگرد
کـــوفــــه غــــبار آلوده و ســـــرد است برگرد
امضایشان در پای هر طومار،جعلی است
از ایــــن سـفر غــــربـت ره آورد است برگرد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بر دوش دل حجـــم غمــــت آوار شـــد وای
درها به رویـــــم بســــته شد دیوار شد وای
وقتی کـــه صــــاحـب خانه ها راهم ندادند
شــــــبـهای انــــــــدوه علی تکـــــــرار شد وای
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پس کــــوچـه های شــــهر را تا صبح رفتم
تنها به حـــال من دل یک پیر زن سوخت
سجـــــاده ی تســـــبیح را گسترده با اشک
مسلم به یادت مثل شمع انجمن سوخت
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اینجا سخن از نیزه وشمشیر وسنگ است
بازار کـــــوفه تیـــــــر و خنجــر می فـروشند
چشـــــم ابالفضـل و گلوی اصــــــغـرت ، آه
تیــــر سـه شعـــــــبه را گـرانتر می فروشند
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: ﮐﻤﯿﻞ کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محرم_الحرام
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
شب غریبانه اسیر کوچـــه های کـــوفه بود
رهسپار خــــــانه ای در ناکجـــای کـــوفه بود
خانه ها خاموش و درها هم به رویش بسته ، وای
کوچه گرد خسته آنشـــب مبتلای کوفه بود
عشق مفقـــــود الاثــــر در ســینه ی نامردها
" طوعـــــــه" مـــــرد ابتدا تا انتهای کـوفه بود
در دلش طوفان به پا بود از غریبی حسین
گرچه خود افـــتاده در موج بلای کوفه بود
حکـــــم قتلــش را عبیدالله با خـون مهر زد
باعــــــث تکفــــــیر او زهـــد ریای کـــوفه بود
صبح فردا یا علی گفــت و به قلب فتنه زد
شـــــاهد شــــیدایی او جـای جـای کوفه بود
میهـــمان لب تشـنه زیر بارش یکریز سنگ
تازه این یک چشمه ازمهر و وفای کوفه بود
زینـت دارالامــــــاره شد ســــــــر مسلم ، ولی
پیکـــــــر او پایمــــال بچــــــــه های کــوفه بود
با غریبه هم کسی هرگز چنین ظلمی نکرد
وای من - این کی سزای آشنای کوفه بود ?
" اَیْنَ مسلم " گفت مولا چون به نیزه تکیه داد
عصر عاشــــــــورا دلش در کربلای کوفه بود
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_مسلم_ع_سفیر_سرفراز
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
کیستم عاشق ترین عشاق شاه کربلایم
پیشگام پاکبازان دیار نینوایم
محرم اسرار خاص خامس آل عبا یم
در حریم یار با نور ولایت آشنایم
کشته ی راه عدالت تشنه ی آب بقایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کیستم من پاسدار دین وقرآن مبینم
ره نور راه مولایم امیر المئو منینم
مَظهر آزاد مردی مُظهر حق الیقینم
از تبار راستان و در طریق راستینم
پیروافکار پاکان حریم کبریایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کیستم مست ولای ساقی ی روز الستم
جام هشیاری بود از دولت قران به دستم
از کمند حیله نا مردمان کوفه رستم
بر مقام ومنصب دنیای فانی دل نبستم
سربدارو جان نثار زاده ی خیرالورایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کیستم پرچم فراز نهضت شاه شهیدان
کیستم محو رگشا ی لشگرسلطان خوبان
کیستم شور آفرین عرصه ی شور افرینان
کیستم آیینه دار مکتب شاه شهیدان
بر سپاه حق مدار مسلمین محور گشایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
با سلاح عدل و ایمان کوفه را در هم شکستم
رشته زنجیر استبداد را از هم گسستم
از ازل عهد مودت با امام خویش بستم
برسر پیمان خودتا پای جان همواره هستم
در طریق عرصه های حق وباطل حق نمایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
از امان این ستمکاران بد گوهر گذشتم
از سرجاه ومقام فکر سیم وزرگذشتم
با رشادت از مدار خصم بدگوهر گذشتم
از سرو جان در طریق خالق اکبر گذشتم
قاصد قربا نی قربانیان کربلایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کوفیان بی وفا عهدمودت راشکستند
رشته ی آزاده گی را از سر غفلت گسستند
راه را بر کاروان عترت اطهار بستند
قلب زهراوپیمبررا زراه کینه بستند
واقف این ماجرااز ابتدا تا انتهایم
اولین فرمانبرفرمانده ملک ولایم
برسر بیداد خواهان داد را فریاد کردم
بر سر دارالاماره منع استبداد کردم
کوفیان را با نثار خون خودارشادکردم
وندر آن بزم شهادت کربلا را یاد کردم
من سفیر سر( فراز) زاده خیرو النسایم
اولین فرنبر فرمانده ملک ولایم
آری آری مسلمم فرزند دلبند عقیلم
نسل اسماعیلم و ازدوده پاک خلیلم
ازتبار جرعه نوشان زلال سلسبیلم
تا به دست کوفیان هرگز نپنداری ذلیلم
پیرو شاه شهیدکربلای پربلایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
شعر: فراز مردانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
"حَجُّکُمْ مَقبُولْ و سَعْیکُمْ مَشْکُورْ"
✅ سرودهی زیر جهت خیرمقدم به شاعر آل الله مرحوم حاج محمدرضا براتی که (در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) به حج تمتع مشرف شده بودند سروده شده و در مجلس بازگشت ایشان از حج ، توسط شاعر شادروان (شمس قمی) قرائت شده است؛ که بیمناسبت با این ایام نیست.
#خیر_مقدم
ای که از طوف حریم کبریا باز آمدی
با تواضع رفته بی کبر و ریا بازآمدی
ترک ما و من نمودی از منا باز آمدی
از صفا و مروه با سعی و صفا باز آمدی
با دوای درد از دارالشفا باز آمدی
با خدا بودی و از بیت خدا باز آمدی
خانه را دیدی و آثار خدای خانه را
جان چو بر کف داشتی دریافتی جانانه را
خیر مقدم شاد زی به به دلآراتر شدی
با صفا رفتی ولی اینک مصفاتر شدی
از خلل بودی مبرا و مبراتر شدی
راه حق دانستی و رفتی و داناتر شدی
با بصیرت رفتی و برگشته بیناتر شدی
بهر اعمال نکو زین پس مهیاتر شدی
آرزو دارم تو را قسمت شود سال دگر
تا در آن وادی بیابی باز هم حال دگر
دیدی آن وادی که نقشی از معاد و محشر است
هر کسی در فکر کار خود نه فکری دیگر است
اندر آن صحنه فقط سعی و عمل بازیگر است
هر سری را هست سودای حقیقت سرور است
هر دلی را هست انوار فضیلت مهتر است
رنگ یکرنگی نکو در نقشبند داور است
از سفید و از سیاه از هر نژاد و هر زبان
هست یکسان مرد و زن شاه و گدا پیر و جوان
مرحبا آن وحدت و یکرنگی و آن اتفاق
حبّذا آن یکدلی آن یکزبانی آن وفاق
هرکسی سرگرم اعمالش بوَد با اشتیاق
میدهد با وجد و شوق انجام آن اعمال شاق
در چنان قومی نشاید فتنه و جنگ و نفاق
در چنان جمعی نزیبد فتنه و قهر و فراق
آری آن معنای اسلام است و دین مسلمین
گو : به ادیان دگر ، مفهوم دین است این
باید اعمالت بوَد مقبول درگاه خدا
سِتر احرام و طواف کعبه و سعی صفا
حج بیت الله و حج عمره و حج النّسا
مشعر و عرفات و رمیِ جمره در دشت منا
هم نماز اندر مقام ارجمند انبیا
ویژه اندر مسجد ختم النبیین مصطفی(ص)
ور به عمدا کردهای تقصیر بخشندت خلاف
چونکه خون گوسفندی جرمها سازد معاف
آه!... کز قربانی آن گوسفندان یاد شد
یاد از آن قربانیان مضطر و ناشاد شد
گرچه قربانی و ذبحش از طریق داد شد
گاهی از اوقات هم قربانی از بیداد شد
چون مقصر کرد قربانی ز جرم آزاد شد
عید قربان هم از این قربانیان بنیاد شد
ما مقصر ، گوسفند بیگنه قربان کنند
گوسفندان را فدای نخوت انسان کنند
هیچ میدانی قوی پنجهست دست انتقام
کز مکافات عمل سازد بشر را تلخ کام
گوسفندی گر شود قربان ز تقصیر عوام
بس جوانان میشود قربانی اندر مصر و شام
هند و صهیونیسم سازد مسلمین را قتل عام
همچو قربانی استعمار خلق ویتنام
کِشتکار هرکسی از نوع خود آرد به بار
شاخهی گل میدهد گل، حاصل خار است خار
کاش میشد این سفر عبرت به افراد بشر
این سفر درسی بوَد از بهر ارشاد بشر
تا تنبّه یابد از این صحنه اولاد بشر
بشنوند از راه دل یک لحظه فریاد بشر
دادخواهی کرده گیرند از بشر داد بشر
شادمان سازند قلب و جان ناشاد بشر
کاین سفر انگیزهاش غیر از وداد و داد نیست
چون بنای داد جز بر پایهی امداد نیست
گو پس از حج بهر ابنای بشر کردی دعا
بهر دفع فرقهی بیدادگر کردی دعا
بهر ختم جنگ پرخوف و خطر کردی دعا
بر رفاه حال زار کارگر کردی دعا
بر نجات مسلمین در به در کردی دعا
تا شود ظاهر ، امام منتظر کردی دعا
حاجیا از بعد حج اینسان دعا بایست کرد
این دعاها گر نکردی حج نکردی باز گرد
کاش میکردی دعا خورشید دین رخشان شود
نور توحید و ولایت بر جهان تابان شود
قائم آل عبا در عرصهی جولان شود
کافر دجّالخو در خاک غم پنهان شود
ساحت دین محمد(ص) مأمن ایمان شود
بر همه گیتی فروزان مشعل یزدان شود
تا به امر مهدی موعود ، عزم حج کنیم
گوهر وحدت ز بحر عشق مستخرج کنیم
حاجیا آن حج مخوان اکبر که حج اصغر است
کن طواف کعبهی دلها که حج اکبر است
کعبه سنگ تیره و دل از گهر والاتر است
آن ز ابراهیم برجا این ز حق مستظهر است
دل سرای ایزد و ایزد ز دل مستحضر است
پس دلی گر بشکند گویا شکست داور است
حاجیا باطل نسازی حج خود را زینهار
نشکنی با یک شکست دل، دل پروردگار
خوب دیدی خانه را آن خانهی ربّ جلیست
کز در و دیوار آن نور حقیقت منجلیست
خوب فهمیدی چرا زانوار وحدت ممتلیست
وز چه کس آن صوت روح افزای لبیک و بلیست
زآنکه آنجا زادگاه خانهزاده حق ، علیست
آن فروغ و آن نوا از شیر حق، شاه ولیست
با تولای علی ، اعمال ما گردد قبول
ورنه با هفتاد حج ما را ست در دوزخ نزول
حج بوَد آیین عشق و رأفت و مهر و وفا
حج بوَد آداب رفق و شفقت و لطف و صفا
حج بوَد مرآت فضل و رحمت و فیض خدا
حج بوَد آیات عدل و وحدت و راز بقا
حج بوَد مجموعهای از دین ختم الانبیا
حج بوَد مستورهای از صحنهی یوم الجزا
حاصل و محصولِ حج تعریف و عرفان علیست
چون کمال دین حق ، مدیون ایمان علیست
ادامه: 👇
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
ادامه:
شیعهی مولا همانا پیروِ مولا بوَد
در طریق مذهب و دین رهروی پویا بوَد
امر دین را آمر و مأمور در اجرا بوَد
نهی دین را ناهی و منهی ولو تنها بوَد
مستمندان را پناه از همت والا بوَد
بینوایان را نوا از پیر تا برنا بوَد
پس بگو با شیعیان این است فرمان علی
حج بوَد یک قطره از دریای ایمان علی
هر که را مهر علی و آل مُهر دل بوَد
در دو عالم عشق مولایش علی در دل بوَد
بذر عشقش هرکه کِشت احسان وی حاصل بوَد
از علی جوید مدد هرکس ورا مشکل بوَد
سکهی شاهیش بخشد هر کسش سائل بوَد
جرم صاحبخانه نبوَد گر گدا کاهل بوَد
پس ز پیر معرفت ـ مولا ره عقبا طلب
تا چو (شمس قم) نگردی گمره و دنیاطلب
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi