eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی وارث دست رحیم حسن است صاحب خلق عظیم حسن است از شکوه جلواتش پیداست به خدا سیب دو نیم حسن است همه ی عرش خدا محتاج کرم طفل کریم حسن است یا "اباقاسم"  "اباعَبدُالله" نقش ایوان حریم حسن است حضرت فاطمه هم گریه کن روضه ی سخت یتیم حسن است   نوه ی حیدر خیبر شکن اوست حسن بن حسن بن حسن اوست غرق در رایحه ی یاس حسین مورد مرحمت خاص حسین مجتبازاده مسیحا دم شد ولی از برکت انفاس حسین نذر طفلان حسن می چرخد همه شب دسته ی دستاس حسین پدری کرده برایش همه عمر خرج او شد همه احساس حسین کرده پر جای حسن را قطعا در دل نازک و حساس حسین در دلش غیر خدا هیچ نبود رونوشتی ست ز اخلاص حسین دست خود را علمی دیگر کرد آخرین حضرت عباس حسین یک نفس تا لب گودال دوید اولین گریه کن اش شاه شهید پیش چشمان ترش طوفان شد گرد و خاکی وسط میدان شد بازوی فاطمه یادش امد دستش از پوست که آویزان شد نجمه با ناله ی وااماه اش به سر و سینه زد و گریان شد حرمله باز به زانو رفت و ..‌ کشتن طفل یتیم آسان شد طرح ذبح پسری لب تشنه دور گودال بلا عنوان شد زیر تیغ و سپر و نیزه و تیر بدن هر دوی شان پنهان شد عاقبت پیکر این طفل شهید مثل جسم عمویش عریان شد در رکاب عمویش بر نیزه سر او راهی نخلستان شد آه مثل عمویش در گودال به گمانم دهنش شد پامال شعر: علیرضا خاکساری (ع) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 11 بند ای امیـــد مــن و یــــاور من بی تـو بشکـسته بال وپر من گر سرم را به محمل شکستم به فــــدای ســر تو ســـر من ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❷ خون پیشانیت گشته جاری دختـــرت می کنــد بیقراری کن نگاهی به او از روی نی که بگیرد ز چشـــم تو یاری ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❸ گرچه مائیم و اِرث شهادت آل عصمـت کجــا و اسارت لب گشــا ای برادر به قرآن تا که از ما شود رفع تهمت ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❹ ای ســـرت بر ســـنان آیت نور از تنــور آمــدی یا که از طور؟ چشم خود را بگردان که گردد چشم نامحرم از محرمان دور ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❺ ای رخــت ماه تابانِ زینب ســـورۀ نور قـــرآنِ زینب تا زنم بوسه بر ماه رویت بنشــین روی دامان زینب ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❻ ای سـلام خـــدا بر مقامـت وی صــدای خدا در کلامت کن تلاوت تو قرآن که گیرد دلـم آرام ز سـنگ ملامــت ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❼ خود تویی شاهد حال خواهر چه شــــنیدم چه دیـدم برادر صـــدقـه می دهند اهل کوفه بـر اســــیران آل پـیمـبــــــر ای،، یک شـبه ماه من ای،، یـار و همـراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❽ بر طنـاب ستم بسته دستم قد خمیـده ز داغ تو هستم وقت دیــدارم اُمّ حبیـــــبه نشناسدکه من زینب استـم ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❾ بسته ام با تو عهــد از ولادت که به پایان رســد این رسالت هردو درجبهه ی واحد استیم با شــهادت تو من با اســـارت ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❿ خطبه خواندن زمن از تو قرآن بر سر انجــام این عهد وپیمان تو ســرت بـر روی نیــزه و من گـه به ویرانــه گاهی به زندان ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❶❶ دست حاجت ســـوی حـق بگیرم خـواهـم از بعـــد داغـت بمیـــرم من و از تـو جدائــی محال است این دو روز و دوشب کرده پیرم ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اثر از: حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه) تهیه و تنظیم کنندگان: علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم) ۱۴٠۱/۵/۲۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220813-WA0330.opus
304.9K
ای امیـــد مــن و یــــاور من بی تـو بشکـسته بال وپر من 11 بند اثر از:حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه) تهیه و تنظیم کنندگان: علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام سبک مشکت صد پاره شده حاج محمود کریمی مرد مردان عمو جان من جان عمو مردانه روم به سوی میدان عمو منم که دلبرش شبیه اصغرش چطور ببینم او یه دردی بگیره در سرش ببینم اینهمه نیزه روبه روی پیکرش مردانه روم به سوی میدان عمو مرد مردان عمو جان او جان عمو مردانه رود به سوی میدان عمو دستم را عمه نگیر من هستم بچه ی شیر این الحسنینم من ...نه خوار و اسیر شکسته بال و پر بریده دست اکر می ارزه قدری که یک نیزه نباشه کارگر می ارزه قدری که یک لحظه بگیردم به بر این الحسنینم من نه خوار و اسیر مرد مردان عمو جان من جان عمو مردانه روم به سوی میدان عمو من که بودم پسرش همواره دور و برش چون اکبر او هستم من در نظرش بیا تو عمه جان مرا ز غم رهان بیا اجازه ده جان بخشم به عشق نیمه جان بذار برم که چش بر راهه دو چشم مهربان مردانه روم به سوی میدان عمو http://eitaa.com/sheydayezeynab
حضرت قاسم علیه السلام به سبک مشکت صد پاره شده حاج محمود کریمی حرفش ضرب المثله عشقش از صدق دله مرگ از نظرش شیرین/ تر از عسله می پرسه از عمو منم میرم بگو عمو اگه داره یکم قااااااسم هم./ به پیشت آبرو اجازه بده که قاسم هم/ کند به خون وضو از دلبری او حالا ضرب المثله حرفش ضرب المثله عشقش از صدق دله مرگ از نظرش شیرین/ تر ازعسله سیمای او حسنه آهوی این چمنه انگارعلیه بس که / شیرین سخنه شبیه فاطمه بدون واهمه وقتی میره سوی دشمن ها او/ عقب میرن همه این همه دشمنم انگاری/ بازم پیشش کمه ژن های شجاعت او/ در آب و گله حرفش ضرب المثله عشقش از صدق دله مرگ از نظرش شیرین تراز عسله آمد او نعره زنان مانند شیر ژیان انگار که حسن اومد در بزم جنان عدوشه صف به صف گرفته شد هدف زمین و آسمان داره می بینه/ شکوه و هم شرف صدا می زنه از میدون که /عموجون این طرف حالا/ تو بیا دریاب/ این در نجف زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا ای جــان عــالمی ، بــه فــــدای لقـــای تو از کــودکــی شــدم بخـــدا ، مبـــتـلای تو هَل مِن مُعین تو به جهان شعله می‌کشید اُف بر دلــی که گــرم نگشـت از نــدای تو هرگه که دید روی تو را مصطفی گریست بــر انتهــــای تــو ـ ز همـــان ابـتــــدای تو زیـرا چـو بود ، آگــه ازین ماجــرای شـوم می‌سوخـت دل بــرای تــو از ماجــرای تو کردی چو بر رضـای خـدا جان فـدای حق هستم رضـا که جــان بدهـم در رضـای تو ای قبــله‌گاہ و مــرکــز پــرگــارِ عـاشـقی! بـاشد حــریـم تو ـ چو حــریـم خــدای تو "ای خــاک کــربــلای تو مُهـــر نمـــاز من" ای سجـده ‌گاہ اِنس و مَلَک ، کـربــلای تو آنـدم که شد به نیــزہ سرت از شرار غــم "بیگــانه سوخـت تا چه رسد آشــنای تو" نـالـد چو نــای نـی، دل خلقی به سینه‌ها هـــر دم که یـــاد مـی‌شـود از نیــنوای تو خـونت اگر به راہ خـــدا ریخـت بر زمین بـاشد به روز حشـر ، خــدا خـونبهــای تو تنهــا نـه ما ز داغ تو گــردیـدہ سـوکــوار زیرا خــداسـت بهر تو صـاحب عـــزای تو از خــونِ توسـت بیـــرقِ اســلام اسـتوار بــاشــد در اهتـــزاز ، همیــشه لــــوای تو جـان، بی بهـا شود چو بگردد فــدای غیر گیــرد ولـی بهـــا ، چو بگــردد فـــدای تو  چون کشتی نجــات و چـــراغ هـــدایتـی بی شک بوَد خــدای جهـان، نــاخــدای تو ای نـور چشم فاطمــه! ما را به روزِ حشر چشم عنـایتی‌ست به لطـف و عطـــای تو هـرگـز امیــد نیست کسی را که وا رَهَـــد در روز رســتـخـیــــــز ، بـــــدون ولای تو حاتم که هست شهرہ به انفـاق و مَکرمت امــا بــوَد ز عجـــز ، کهـیـــنه گـــــدای تو شــرح مقـــام تــو ، نبـُــوَد در تــــوان من آنجا که عـالمی‌ست به مــدح و ثنـــای تو ما عـاشـق تــوایـم و تویی عـاشـق خـــدا در راہ عــاشقی نـرسـد کـس بـه پـــای تو تو مست جــام بــاده ی (ساقی) کــوثـری مـا مستِ جــام بــادہ ی قــالـوا بـــلای تو سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شکر خـــدا که امشبــــم / سفره به نام  حسنه روزیِ این سفــره مــونم / دســـت امام حسنه کـــریـــم  اهل بیـــته وو / اما  غــریب  مادره مادرش اشـکای همه  گـــریه کناشـــو می خره غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ روضه رو از کجا بگم ؟/ ازیکی  بود یکی نبود یه کوچه ای بود که روخاک / افتاده بود یاس کبود نیلوفـــری شد از سیلی / صــورت پاک یاسمن تمـوم  ایــن اتفاقا / افتاد  جلو  چـشــم حسن   غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یه عمری غصه خورد برا / غریبی های مادرش قصه تلخ اون کوچه / هرگز نرفت از خاطرش کینـه دشــمن از علی / تموم نشـــد با این جفا کینه صفیـــن وجمل / رســــید تا دشـت کربلا غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قاسم مجتــــبا نشــــون / هیبــت بابا روگرفت مدافـع حـــــرم شـــد و / رتـــبه  والا رو گرفت وقتی که قاسم شب قبل/حرف شهادت روشنید اومد و پرسید از عمـــو/ آیا منم میــشم شهید؟ عموسؤال کردپسرم/مرگ وچطور می بینی تو؟ یه جمله عجیبی گفت / به حیرت آورد عمو رو من می بینم عموجونم/مرگ وشیرین ترازعسل فردا جــواب دشـمنو /نشـــون میدم  توی عمل بالا بلند  نوجـــوون  / توو اوج  غــــربت عمو برای  جـنگ با عــدو / رسیـد به خــدمـت عمو تا اذن میدان رو گرفت /زادهء اون شیـر جمل با هــر رَجَز از دهنش / می ریخـت« اَحلی مِن عسل» ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من قاسم بن الحــسنـم /صــولت حیدری دارم مثل  پدر ، مثل عمــــو / غــیرت مادری  دارم لشکر  دشمـــن  همگی / مات رخ  ماه  حســن شروع شد ازکیـــنه او /نبرد وجــنگ تن به تن جنگ دلیـــرانه ای کرد /باغیـرت و شجـاعتش تا اینکه بی هــوا زدن /عمیــق شـد جراحتش ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌  پیکـر ماه پـاره ای / افـتاده بود  روی زمــین گرفته بوددور اونو / حلقـه ای از لشـکر کـین تااینکه نیمه جون شد از/ضربت شمشیر عدو صدا زد از بیــن همه /بـرس به داد مــن عمو ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عمو  رسیـــد کـنار  اون / نوگل  باغ  مجـــتبا دید که تمـوم پیکـــرش / شــده اسیر نیزه ها صورت به صورتش گذاشت/مثل علیِ اکبرش جــاری شد اشـکای حــسین /زِ غربت برادرش غریب آقام غریب آقام(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می گفت عزیز داداشم /اینقده دست و پا نزن کاری ازم  برنمـیاد / عمو  رو  هِـــی صدا  نزن پاهاتو رو زمین نکش / عمــو رو بیچاره نکن مادرت و با  این  کارت / اســـیر و آواره  نکن ای یادگار مجتبی / ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حالا بگــو  با چـه رویی / تو رو به خیمه ببرم چقد بزرگ شدی عمو / چــه قد کشیدی پسرم چقد بزرگی که خـودت /رفتی به پیشو از اجل مرگ وبه آغوش کشیدی/نوشیدی از جام عسل ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قاســم  نوجـــــوان  مــــن/ تازه  گل  بــــرادرم دوبــاره تــازه شــــد برام / داغ علــیِ اکبــــرم سینه به سینه می کشید/قاسموسمت خیمه ها بین صـــدای خــنــده ی / لشکــــریان بی حــیا غریب حسین غریب حسین(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اهل حـــرم ، با دیدنش / بـرای  یاری اومـــدن با اشک و آه ومرثیه / برسر و صورت می زدن پیکــر  پاره پاره  رو / گذاشـــت  کنار  اکـبرش بالا بلند نجمه رو / سـپرد به دسـت خواهرش غریب حسین غریب حسین(۴) شعر: رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که میدان رفتن تو،بر عمویت مشکل است دســت یابی تو ، بر این آرزویـــت مشکل است دیگــــر از هجـــران مگـو ، ای یادگار مجتـــبی بر مشام جان ، فراق عطر و بویت مشکل است بر دلم آتــش مــــزن ، ای میـوه ی قلــب حسن چــون مرا بشنـیدن این گفتگویت مشکل است ســن تو جانا مناســـب با چـــنین پیکار نیست جنگ تو ، با لشــکری در روبرویت مشکل است سخــت باشــد ، ناسزا بشــنیدن از هــر ناکسی گفتگو با دشــــمـن بی آبــرویت مشــکل است ای که واجب نیست،دراین سن تو،صوم وصلوه تشنه لب درکربلا،با خون وضویت مشکل است بهــر میدان رفتــن خـود ، اشـک بر دامـن مریز نور چشمم ،جنگ کردن،با عدویت مشکل است ای که از داغ حســـن ، گـرد یتـــیمی بر ســرت دیدن اندر خاک و خون،رخسار و مویت مشکل است چــون به جـان مجتبی ، دادی قسم ، اینک برو گرچه دل برکنــدن از روی نکویت مشکل است می‌ روی و ، می‌ کنــم سـوی تو با حسرت نگاه گر چـه در هجران ، نظر کردن به سویت مشکل است بـس که صحــرا ، پر خروش از لشگر باطل بود حـق شنیــدن از لب تکبیـر گـویت مشـکل است تا سلامت بینمــت ، کـردم شتاب از خــمیه گاه لیک ، با انبوه دشمـن ،جستجویت مشکل است بس که ابر خـــاک و خون ، بگرفته روی ماه تو از پس این پرده ها ،دیدار رویــت مشکل است در دم جــان دادنت ، گفــــتی : عمـــو جانم بیا غرقه در خـون،دیدن تو،بر عمویت مشکل است گر نباشد چشـمه ی چشــمان گریانت ” حسان “ زین همه آلودگی ها،شست وشویت مشکل است شعر:استاد حبیب الله چایچیان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :من دخترسلطان عالمینم،،، من نایب شیرجمل ،من پورِ مجتبایم فـــرزند دلبـندِ کــــریمِ آل مصـطفایم ((میرِ من حسین است)) ((شـاه عالمین است)) من یادگار مجتبایم /سرباز دشت کربلایم(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تیغ از پیِ حق می زنم مانند شاه خیبر شمشیرمن دارد نشان از ذوالفقار حیدر ((میرِ من حسین است)) ((شــاه عالمین است)) من یادگار مجتبایم /سرباز دشت کربلایم(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من قاســـم حسینـم و سـرباز نور عینم هم یاور عباســـم و هــم شـاه عالمینم ((میرِ من حسین است)) ((شاه عــالمین است)) من یادگار مجتبایم /سرباز دشت کربلایم(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۶) :به سمت گودال از خیمه دویدم من،،، راهیِ میــدان شـــد قاســــم مَــه سیما عمـــه بــراش بســـتـه سـربند یا زهـرا هیـبـت والای شـــیـــر جمـــل داره جلـــــوهٔ زیبـــای خیـــرالـعـمـــل داره با پای خود می رفت سمت اجل ‌،قاسم مرگـو می دید اَحلیٰ مِنَ العسـل ،قاسم امــان از این غــربت(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ لشکر دشمن رو در تــب و تاب انداخت با هر رجزخوانی به قـلب دشمن تاخت جنگ نمـایان کرد مثل حســن ، قاســم فـاتـح میــدان بود ، شیــر بنی هاشــم ولی گرفت آخر ، عطـــش ، توانش رو زخــم تنــش دیگـــر برید امـــانش رو امــان از این غــربت(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پیکــر بی جــانش ز روی زیــن افتــاد عــرش خـــدا لرزید تا رو زمیـن افتاد گرفتــن اطــرافـو ، یه لشکــر کافــــر یک بدن پــاره ، مثــــل علـــی اکبــــر امــان از این غــربت(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ صدای فریادش پیچـید تو اون صحـرا شکسته پهلو شــد درســت مثــل زهرا برای امـــدادش عمـــو رســیــد از راه ســـرش رو بـر زانــو گـــرفـت ثــارالله امــان از این غــربت(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بوســه به زخـمـای ماه جبــــین می زد وقتی که پاهاشـــو روی زمیــن می زد زمین نکش قاســـم این همـــه پاها رو آتیــش نـزن قلــــب عمــوی تنهــــا رو امــان از این غــربت(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که کشیــدن این پیکـــر و نامــردا چه قد کشیـــدی تو چقــد شــدی رعنا آتیش زده داغـت بـر جگـــــرم ای وای زنـــده شـــــده داغ بــرادرم ای وای امــان از این غــربت(۴) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ‏ عَلَى‏ هَامَتِهِ‏ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ فَجَلَا عَلَيْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَيْنُ يَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَكَ وَ أَنْتَ قَتِيلٌ جَدِيلٌ فَلَا يَنْفَعَكَ هَذَا وَ اللَّهِ يَوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ مَعَكُمَا يَوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِي مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ نُفَيْلٍ الْأَزْدِيَّ وَ أَصْلَاهُ جَحِيماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِيماً مشتاق میدان رفتــنم رخصــت عموجان ســـر میدهـم پای تو بی نوبت عمـوجان آیینه دار غیـــرت اللهم که جـــاری است در رگ رگ من جای خون غیرت عموجان من وارث شـــیر جـمل هـستم مگر نه ؟؟ مثل پـدر دارم دل و جـــرات عمــو جان جــــای کـلاه جنگــــی ام عمــامـه دارم یک پاحسن هستم دراین هیبت عموجان الموت احلی من عســل یعنی که شیرین باشد برایـــم مرگ با عـــزت عمـــوجـان با نوعـــروســم در قــیامت وعـده کردم دنیا ندارد بیش از این قیمـت عمــوجان اذن جــــهادم را پـــدر قـبـلا نوشــــته امید من باشد به دسـت خــط عمـوجان جـــــای زره لطفـــی بکـن دیگـــر برایـم فکر کفن بردار بی زحـــمت عمـــوجــان پای تو را بوسیـدم و افسـوس از اینــکه دیگرندارم بیش از این فرصت عمـوجان با اکبــــــرت فرقـــی نـدارم می گــذاری درمعرکه صورت براین صورت عمـوجان طعــم غــــلاف بی هـــوایی را چشـیدم دیگـر ندارد بازویـم قــــوت عـــموجـان این فرقه ی خون ریز سنگ انداز کوفــه از کشـــتن مــا می بــرد لذت عموجـــان خوشبخـــت از آنـــم میشـوم قربانی تو دلشــــوره دارم بابــــت پیشــــانی تو لشگر که بغضش شد فراهم سنگ می زد شیطان پرستــی هم مصمم سنگ می زد گفتــم انابـــن المصطفـــی اما ابوجـــهل ســـوی رسول الله خـــاتم ســنگ می زد الله اکــــبر نقـــــش روی بیــرقـــــم بود  بی اعتنا حتـی به پرچــــم سنگ می زد آئینــــه ی روی علـــی بـــودم که دیــدم مردی شــــبیه ابن ملجــــم سـنگ می زد تا بشکـــنــد مـــثل دلـــم فـرق ســـرم را می آمد از نزدیـک و محـکم سنگ می زد از کیـــنه تــوزان جمل بـود انکه با غیـظ سمت حســــن های مجسـم سنگ می زد با نیـــت مهــمان نـوازی کوچـــــه وا شد کوفـی به جـــای خیر مقدم سنگ می زد تنها نه ان تـازه نفـــس هایـــی که بودند تا پیرمــــردی با قـــد خـــم سنگ می زد راه نفــــس را تـا ببــندد در گلویـــم یک طایفــه پشت ســـر هـم سنگ می زد با قصدقربت سمـت من نیزه می انداخت هر کــس مـیان معـــرکه کم سنــگ میـزد چشــم کبـــود مـن دلیـل اشـک زهراسـت روی دهـــانم جـای نعـل اسـب پیداســت شعر:علیرضا خاکساری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220803-WA0205.opus
221.9K
ما اگه سینه زنیم ، ما اگه گریه کنیم ما همگی پیرو ، قاسـم ابن الحسنیم ان تنکـــرونی فانابــن الحســـن سبط النبی المصطــفی المؤتمن به زیر مرکبا عموجون میگم که ببین منم برات شـــدم سینه زن سینه میزنم برات برای غـربت نگات برای لحـظه ای که تنهایی تو قتلگات جانم عمو حسین(4) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طعــم روی لب من ، احـلی من عسله اومده میدون پسرِ،کسی که شیرجمله ان تنکرونی فانابــــن الحــــــسن دلم گرفــــــته برای این محـــــن الان تو هسـتی عموجـــون کنارم چند لحظه دیگه تنهایی با دشمن میزنن با نیــزه ها میزنن چه بی هوا عمـــه میزنه صدا ای غــــریب کربلا جانم عمو حسین(4) شعر:سید حامد میرحسینی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅❃༅࿇༅❃༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ،،، افتادم ازمرکب_تنم غرق خون شد(٣) برگ و بر جســمم_اسیر خزون شد(٣) شکستـه پهلوی من مث مادر عمو از خیمه سویم بیا دیگر عمو جونم عمو جونم پیکـــرم روی زمــین_ببـین له شده(٢) چشم من تاره هوا_عمــو مــه شده(٢) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نیزه به پهلوم خورد_یه شمشیربه سینم(٣) روی ســــــرم دارم_ســـــنان و می‌بینم(٣) می‌ذاره داغــــم رو_رو دلت آخر شــــدم ارباً اربا چــــون علی‌اکبر عمو جونم عمو جونم قــد و بالام و ببیـــن_کشـیده شدم(٢) سـن و سـالی ندارم_خمـیــــده شدم(٢) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیــدن که تنــهایم_همـه سر رسیدن(٣) اینها چی نامــردن_به خونم کشیدن(٣) بیا که دارم میرم از این دنیا دارم میرم پیش مادرم زهرا عمو جونم عمو جونم میــرم از دنیا ولی_تو تنـــها میشی(٢) بی کس ویار وحبیب_توصحرا میشی(٢) شعر:محمد مبشری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220803-WA0246.m4a
1.49M
به نام خدا ( آه ، یادگار مجتبی / مجتبای کربلا می گردی در راه دین ، عاقبت ، جان فدا )2 ای ماه شب های حسن(2) عشق دیرین قلب من دست و پا در خون ها مزن ( ابن الحسن ، ابن الحسن ، ابن الحسن ، ای قاسمم 2 ) 2 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ( آه ، وارث شیر جمل / گفتی احلی من عسل شهادت در رکابت ، حی علی ، خیر العمل )2 بودی بر من همچون پسر(2) می غری مثل شیر نر می گریم از داغت دگر ( ابن الحسن ، ابن الحسن ، ابن الحسن ، ای قاسمم 2 ) 2 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ( آه ، گشتی مثل اکبرم / ای پسرم در برم من چگونه پیکرت ، را برم ، تا حرم ) 2 قد کشیدی در کربلا 2 در آغوشم گیرم تو را این سان روم تا خیمه ها ( ابن الحسن ، ابن الحسن ، ابن الحسن ، ای قاسمم 2 ) 2 شعر:محمد مبشری 🎤خادم الزهرا (س)-ع: *🏴نوحه حماسی حضرت قاسم(ع)🏴* میخواد که از عمو جون بگیره اذن میدون با دلی که شکسته با چشای پر از خون تو نفسای آخرش / وصیتم کرده بابا که تو تموم سختیا/نشم جدا من از شما قاسمم،زاده ی مجتبا آمدم کربلا تا شوم کشته ی راه دین خدا *(( لک لبیک یا حسین ))۴* 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 میگه عمو جون فدات شم الهی خاک پات شم نذار که شرمنده ی زینب و بچه هات شم با دل خون اجازه داد/حسین با
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کیست ماهی که چنین چهره برافروخته است از عطـــش بر لب دریا جگـــرش سوخته است سیزده ساله جوانی است که درعرصه ی عشق قامت افراختــــه و چهــره بر افروخـــته است قاســم اسـت این پســــــر حسن که خیاط ازل جامه ی ســــرخ شهادت به برش دوخته است از شرار عطـــش و تابــــش خـــورشید دریــغ هم رخش هم جگرش هم دهنش سوخته است این بـــود نیــــروی طوفــــنده که در کــــرببلا بهـــــــر یاری برادر حـــســــن اندوخـــته است بر عمـــو هــــدیه کــــند با تن پامـــال از اسب آنچـه ایثــــار و وفــــا از پدر آموخـــــته است قاســما آنچــــــه "مویــــد" به تو تقــــدیم کند گوهر اشکی و شــــعری و دلی ســـوخته است شعر:سید رضا موید خراسانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آیینه‌ی مــرد جــــــــمل آمـــد به میدان یک شـــــیر دل مانند یـل آمد به میدان با سیـزده جـــــــام عـسل آمد به میدان ای لشگـــر کوفــــــه اجل آمد به میدان باید که قبر خـویش را آمـــــاده سازید در دل جگــــــر دارید اگـر، بر او بتازید رفته به بابایش که این‌گونه شریف است از نســـل صـــاحب دین حنیــــف است قاسم اگر چه قد و بالایش ظریف است اما خدایی او سپـاهـــی را حریف است گوید به او عمــه: به بدخـــواه تو لعنت مه‌پاره‌ی نجمـــه به بدخــــواه تو لعنت شاگـرد رزم حضـــــرت عـــــباس قاسم آمــد ولــی در هیــــبت عــــباس قاسم در بـازوانــش قـــــدرت عــــباس قاسم به‌به که دارد غیــــرت عبــــاس قاسم عمامــه‌ی او را عمـــویش با نمک بست مانند بابایش حـسن، تحت‌الحنک بست قاســــم حـــریف تن به تـن دارد، ندارد این نوجوان جوشــن به تن دارد، ندارد چیـزی کــــم از بابا حســـن دارد، ندارد اصــــلا مگـــــر ازرق زدن دارد ، ندارد ازرق کجــــــا و شیـــــر میدان خطرها قاســم بود رزمنـــــــده‌ی نســـل قمرها وقت پریدن ناگهان بال و پـرش ریخت یک لشکری راریخت آخرپیکرش ریخت از میمنه تا میســره روی تنـــش ریخت از روی زین افتاد،قلب مـــادرش ریخت مثل مدینـــــه کوچــــــه‌ای را باز کردند پرتاب سنــگ و نیــــــزه را آغــاز کردند شعر: محمد فردوسی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220803-WA0356.opus
159K
یه نام خدا میخواد که از عمو جون بگیره اذن میدون با دلی که شکسته با چشای پر از خون تو نفسای آخرش / وصیتم کرده بابا که تو تموم سختیا/نشم جدا من از شما قاسمم،زاده ی مجتبا آمدم کربلا تا شوم کشته ی راه دین خدا (( لک لبیک یا حسین ))۴ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ میگه عمو جون فدات شم الهی خاک پات شم نذار که شرمنده ی زینب و بچه هات شم با دل خون اجازه داد/حسین با حال مضطرش به نوگل برادرش / بجنگه مثل اکبرش می کشد، دشمن بی حیا او در راه خدا ساعتی بعد شود رأسش از تن جدا (( لک لبیک یا حسین ))۴ شعر:حاج محمد آوخ : 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220803-WA0354.opus
73.4K
به نام خدا آنکه بابش حسن، شیر جمل شد کربلا بهرش احلی من عسل شد بی زره آمد به میدان همچو طوفان (ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ذکر اهل حرم الله اکبر توی رگهای قاسم خون حیدر می کشد خصم بهر خشنودی یزدان (ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ناگهان پیکرش نقش زمین شد زیر مرکب کلامش اینچنین شد استخوان هام شده پامال ای عموجان (ای عمو جان،ای عمو جان،ای عمو جانشعر:حاج محمد آوخ : 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌