هدایت شده از کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#ماه_رمضان
#روزهفتم
#کربلا_کاظمین
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
گاهی دلم از تشنـــگی در روز هفتـــم
یاد لب عطــشان طفلان حسین است
گاهی به یاد حضرت موسی بن جعفر
دلتنــگ دیدار حــریم کاظمیـــن است
یاد شهیدی که در آن صحرای خونین
در اوج غربت با عطش پیکار می کرد
یاد امـــامی که در آن زنــدان تــاریک
با تازیانه جــای نـان ، افطــار می کرد
ما روزه می گیـریم امـا وقت افطـــار
درسفره هامان آب و نان باشد فراهم
ای کاش در مــاه خــدا یادی کنیم از
هفتــاد و دو لب تشنـــهٔ ماه محــرم
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
@saeidikimya
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_خدیجه_کبری_س
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
نذر اُمُّ الْمومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
سلام ای عطر گلشن ها سلام ای نور کوثرها
همه نسل ات شقایق ها همه نسل ات صنوبر ها
سلام ای همسر احمد سلام ای بانوی والا
تویی الگوی مادرها تویی الگوی همسرها
بُوَد زهرای اطهر دختر والا مقام تو
ندارند این چنین دختر نه باباها نه مادرها
تو ای تنهاترین مادر که ایثار است آئین ات
کجا دارند مادر این چنین وارسته ، دخترها
به توصیفت سخن گفتن به یک منبر نمی گنجد
برای گفتن وصف تو باید رفت منبرها
سری داری تو در بین زنان عالم و آدم
بُوَد شایسته گر افتد به زیر پای تو سرها
تو اُمُّ المؤمنینی نی زنی دیگر درین عالم
بدین خاطر گذارد عرش زیر پات شهپرها
برای نسل تو آورده قرآن آیه ی تطهیر
ز تو جاری ست ای بانو همه نسل مطهرها
دلم از آفتاب مهر تو گرم است ای بانو
که قبرت سایبانی داشت از بال کبوترها
شرار شعله ات افتاد بر جان نبی اما
ز اندوه تو شد خاموش شمع چشم اخترها
ردای خویش را بر پیکرت انداخت پیغمبر
ز چشمان ترش از داغ تو می ریخت گوهرها
همه همدرد با احمد ، تو گویی زین غم عظما
ردای ماتم افکندند بر پیکر پیمبرها
سیه پوش غمش تنها نگشته مردم چشمم
قلم هم می چکد «یاسر» سرشکش روی دفترها
شعر:استاد حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
enc_17102061002152205139089.mp3
3.46M
#مناجات
بر درگهت آمدم دوباره با جرم و خطای بی شماره گویم به دو چشم پُر ستاره تو لطف نموده ای مرتب ما را به علی ببخش یا رب گفتی که بیا و بخشش از من از تو گره و گشایش از من دلخسته بیا نوازش از من این نفس نشد ولی مُهَذَب ما را به علی ببخش یا رب دانی چه شد و چه کار کردم از درگه تو فرار کردم من لغزش بی شمار کردم پیمانه جرم شد لبالب ما را به علی ببخش یا رب از درگه تو شرف گرفتم دامان تو را به کف گرفتم اذن سفر نجف گرفتم حالا که علی علی ست بر لب ما را به علی ببخش یا رب#محمود_کریمی #ماه_رمضان #ماه_مبارک_رمضان #رمضان #رمضان_مهدوی #امام_زمان_عج #گلواژه_های_اهل_بیت_ع @goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#حضرت_زینب_س
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
بارالها بار سنگین گناه آورده ام
باز هم بر درگه لطفت پناه آورده ام
روز اول مصحفی خالی به من دادی و من
نامه ای غرق خطا و اشتباه آورده ام
نامه اعمال من چیزی ندارد جز گناه
شرمسارم این همه بار گناه آورده ام
آرزو دارم که با نور تو گردم روسفید
من که در مهمانی ات روی سیاه آورده ام
لحظه های بی نظیر و پر بها از دست رفت
با خودم عمری که گردیده تباه آورده ام
بارالها نفس امّاره مرا نابود کرد
شِکوه از دست خودم در دادگاه آورده ام
شرمسارم که به جای باقیات الصالحات
معصیت هر شامگاه و صبحگاه آورده ام
اشک دادی تا بشویم چهره ام را از غبار
اشک را از کربلا و قتلگاه آورده ام
در هوای کربلا جان و تنم را هدیه ای
بر حسین بن علی روحی فداه آورده ام
مأمن و مأوای دلهای شکسته کربلاست
مرغ دل را جانب این بارگاه آورده ام
گفت زینب: ای حسین جان! کاروان عشق را
از غبار کوفه و شام سیاه آورده ام
بار سنگین غم تو پشت زینب را شکست
قامت همچون کمانم را گواه آورده ام
ای برادر پیکر آزرده ما را ببین
خیز و بنگر کودکان بی پناه آورده ام
هر کسی نام تو را می برد او را می زدند
کاروانی غرق سوز و اشک و آه آورده ام
یا حسین بعد از چهل منزل غم و رنج و بلا
کودکانت را به سوی قتلگاه آورده ام
شعر:مهدی شریفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مناجات
#ماه_رمضان
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
یا رب اگرچه صرف گنه شد جوانی ام
دارم امید کز درِ لطفت مرانی ام
تو اهل فضل و بخشش و جود و کرامتی
من عبد روسیاه و خطاکار و جانی ام
شاهد تویی و حاکم روز جزا تویی
شرمنده ی خطا و گناه نهانی ام
با آتش ریا و حسد خو گرفته ام
با دست خویش دود شده زندگانی ام
جسمم ضعیف و آتش قهر تو شعله ور
یا رب بیا و بگذر از این ناتوانی ام
آیا مرا ز رحمت خود دور می کنی؟
آیا کنار دوزخیان می نشانی ام؟
یا رب اگرچه بنده خوبی نبوده ام
اما مباد از در لطفت برانی ام
یا رب به حق یوسف زهرا مرا ببخش
من صاحب الزمانی ام و جمکرانی ام
عمرم فدای حضرت خورشید پشت ابر
نذر قدوم مهدی زهرا (س)جوانی ام
شعر:مهدی شریفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#ماه_رمضان
#حضرت_خدیجه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
(اُمّ المؤمنین)
اعتباری خاص در نزد خدا دارد خدیجه
منزلت را هدیه از بدرالدّجیٰ دارد خدیجه
اولین بانوی اسلام است و در فردای محشر
نامهی اعمال بی خطّ خطا دارد خدیجه
سینهای تابنده چون خورشید از مهر نبوت
دیدهای روشن از انوار ولا دارد خدیجه
از برای پیشبرد دین به جز ایثار و انفاق
در عبادت روز و شب دست دعا دارد خدیجه
برتر است از هاجر و آسیّه و حوّا مقامش
زان که والا همسری چون مصطفی دارد خدیجه
«لَن تَنالواالبِرّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحبّون» ۱
داشت مصداقی که تا روز جزا دارد خدیجه
گفت «وَأمُر اَهلَک» احمد را احد در شأن بانو
تا نماز حق پسندش را به پا دارد خدیجه
حق عطا فرمود پاداش وفاداریش کوثر
گرچه پاداش فداکاری جدا دارد خدیجه
تا که ابنای برومندی از او گردد هویدا
دختری چون حضرت خیرالنّسا دارد خدیجه
هست امّ المؤمنین و دخترش امّ الائمّه
بس شرافت زین لقبهای سزا دارد خدیجه
هست یک چشمش از اندوه حسن گریان و چشمی
اشکریزان شهید کربلا دارد خدیجه
شد لقاءالله در شعب ابی طالب نصیبش
گرچه جانی خسته از تحریمها دارد خدیجه
سال مرگش را نبی نامید عام الحزن و بگریست
زآن ، عزای عام در شام عزا دارد خدیجه
رشتهای از معجرش حبلالمتین کافیست ما را
در صف محشر که ره سوی خدا دارد خدیجه.
شعر: استاد عباس خوشعمل کاشانی
۱ـ آل عمران : 92
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط، حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#ماه_رمضان
#حضرت_خدیجه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
(سنگ صبور است خدیجه)
در دیدهی جان جلوهی هور است خدیجه
سرچشمهی روشنگر نور است خدیجه
در مکتب ایثار و فداکاری و اخلاص
سرلوحهی ادراک و شعور است خدیجه
در وقت بیان هدف عالی توحید
با منطق و یکپارچه شور است خدیجه
معصومه اگر نیست به فرمودهی قرآن
چون فاطمه از رجس به دور است خدیجه
هنگام گذر بر شهدای ره اسلام
چون فاتحهی اهل قبور است خدیجه
در حادثهی سنگ زدنها به پیمبر
آزرده ولی سنگ صبور است خدیجه
در مَدرس تعلیم احادیث و روایات
آگاه ، از اخبار ظهور است خدیجه
تنها نه فقط حافظ شایستهی قرآن
آموخته عهدین و زبور است خدیجه
در محضر جبریل و نبی اغلب اوقات
غرق شعف از فیض حضور است خدیجه
از فاجعهی کوچه مگو (خوشعمل) انگار
با واهمه در حال عبور است خدیجه .
شعر: استاد عباس خوشعمل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط، حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شمس (ساقی)
گاهشماری سال، به نام حیوانات در ایران باستان
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زآن چار چو بگذری ، نهنگ آید و مار
وآنگاه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخرِ کار
#سال 1403 = #نهنگ (اژدها)
سال اژدها (نهنگ) نماد چیست؟
اژدها (نهنگ) نماد بخت و اقبال است. در طالع بینی چینی، اژدها، بهترین نماد برای زندگی، رشد و ترقی است. برای مردم خاور دور (آسیای شرقی) اژدها نشانه تندرستی، بزرگواری، نجابت، هماهنگی و طول عمر زیاد است. اژدها در فرهنگ چینی به عنوان یک حیوان پر قدرت و پرارزش شناخته میشود.
اژدها مورد احترامترین حیوان در فرهنگ چینیهاست. چینیها خود را نوادگان اژدها میدانند! در گذشته این باور میان عوام بود که امپراتورها تناسخ اژدها بودهاند یعنی امپراتورهای چینی از نوادگان اژدها بودهاند! پس اژدها در فرهنگ باستانی چین بسیار مقدس است.
افسانههای چینی میگوید که اژدها یکی از حیوانات اسطورهای است که قدرت، شجاعت و حکمرانی دارد. بنابراین، سال اژدها به عنوان یکی از سالهای مهم و خوش یمن در تقویم چینی شناخته میشود.
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#بهار
چه زیباست بهار یا مسیحای طبیعت که با دم فیضبخش و روحپرورش مردگان باغ و بستان و دشت و چمن را احیا میکند و خفتگان شاخسار و خاک نشینان دشت و صحرا را از خواب خستگی زدای زمستان بیدار میسازد.
فصل آرایشگر و موسم بساط گستری که مرغکان غمزده و مصیبت دیدهی شاخسارها را به وجد و سُرور و نغمهسرایی واداشته، و مُهر خموشی و سکوت را از لبشان برمیدارد.
یار مهربانی که دشمن کینهتوزی چون زمستان را با همهی باد و بروت و صولت و عتاب و خطابش از در میراند و خود چون دایهای مهربان، نوباوگان شاخ و شکوفههای نوزاد را در برمیگیرد و با نسیم عطرآگین و روحبخشش زندگی و حیاتی دیگر میبخشد.
درختان خشک و عریان را لباس سبز ورق به تن میپوشاند و اطفال شکوفه را با شیر شبنم صبحگاهی سیراب و شاداب میسازد.
این بهار، نه فقط پیک نوروز و سال نو برای اشجار و نباتات است؛ بلکه پیامآور نوسازی و نوآوری و تصفیهی روح و تزکیهی نفس و تهذیب اخلاق و رفتار برای انسانهاست؛ و ما را به آغاز زندگانی تازه و نوی رهبری و ترغیب میکند.
نوروز بهاری به ما میآموزد که ای خفتگان غافل و رفتگان راه باطل! بههوش باشید و خود را از کهنگی و آلودگی فکر برهانید و رسم و آداب کهن را که گلبرگ روح شما را زرد و پژمان ساختهاست در هوای آزادگی و مردانگی و صفا ، لطف و نزهت بخشید و افسردگان و دلمردگان را دلجویی کرده و فراموششدگان خویش و بیگانه را دیدار و تیمار کنید.
آری! بهار، یا پیک نوسازی و نوآوری، همه چیز و همه کس را نو میخواهد و هر روز را نوروز میطلبد تا در سایهی نوعدوستی، و تفقد و توجه به افراد همنوع خود، یک زندگی بهارآیین معنوی و حقیقی تحصیل کنیم.
بهار به ما میگوید نه فقط یک سال دیگر از عمر اشجار و نباتاتی که از بهار گذشته تا این بهار سبز خرم بودند و خشک و عریان شدند و به خواب استراحت فرو رفتند و دوباره بیدار شدند گذشت؛ و این عمر یک سالهی آنها برگشت ناپذیر است؛ بلکه عمر گذران ما را هشدار میدهد که هرآینه عبرت گیریم که عمر رفته باز نگردد همانگونه که آب رفته به جوی، باز نخواهد گشت.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#بهــــار
اندک اندک ، آمده از ره ، بهار
تا کند دشت و دمن را گلعذار
میزند شانه به گیسوی چمن
با نشاط و خرّمی ، دست بهار
ابر رحمت میچکد بر بام شهر
میشود جاری دوباره جویبار
غنچهها گل میکند بار دگر
میشود خرّم ، بساط روزگار
میزداید از دل کوه و کمر...
همچنین از سینهها گرد و غبار
روح میبخشد به اشجار چمن
نغمهی بلبل ، به روی شاخسار
هست فصل رویش آلاله ها
موسم گلگشت و سیر لالهزار
از خدا خواهم درین سال جدید
بهْ شود اوضاع و دل گیرد قرار
رو کند شادی دوباره بر وطن
رخت بندد رنج و غم از این دیار
ارزش پول وطن ، افزون شود
رونقی دیگر بگیرد کسب و کار
کاش امسال آید آن آرام جان
تا سر آید رنج ِ عصر انتظار
(ساقیا)! ما را بده آن بادهای...
که بَرَد از دل غم و از سر خمار
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#بهاریه
بهار روحبخش آمد قرین با فَرّ و فیروزی
بهپا شد جشن جمشیدی به رسم میر نوروزی
به قدّ ِ گلسِتان باغ ، از بهر دل افروزی
بشد با دستِ درزی طبیعت، پرنیاندوزی
عروس باغ بس رعنا و زیبا و فریبا شد
صفای باغ شادیبخش و بِزدایندهی غم شد
چمن از سبزه و گلهای رنگارنگ ، خرّم شد
بنفشه تا کند تعظیم بر سوری قدش خم شد
فضا از سوسن و سنبل، سمنبو چون سپرغم شد
چمان سرو چمن مانند یار سرو بالا شد
به هر شاخ گلی بلبل چنان شوری به پا کرده
که سرتاسر فضای باغ را پر ، از نوا کرده
هَزار اندر گلستان ، خویش را دستانسرا کرده
به هر گلبانگ خوش سازی برون از پردهها کرده
که گویی نغمههایش رشک آهنگ نکیسا شد
چکاوک در کنار سبزهها در نغمه پردازی
کند کبک دری در دامن کهسار ، طنازی
به طرْف باغ سازد سار با موسیجه دمسازی
به شاخ سرو با بلبل کند قمری هم آوازی
همیدون باغ و راغ از نغمهی مرغان پرآوا شد
کنار جویباران جمعی از هر فرقه و دسته
بساط عیش را گسترده، گِردش جمله بنشسته
هرآن یک چون ز رنج بهمن و اسفند مَه، رسته
به شادی ِ بهاری جملگی ، عهدِ طرب بسته
پیاپی جامها خالی و پر ، از می ز مینا شد
بوَد در دست هر دلدادهای دست دلآرامی
به آرامی نهند اندر کنار بوستان گامی
زنند اندر لب هر جوی، دور از دیگران جامی
سپس گیرند گهگه از لبان یکدگر کامی
کنون دوران به کام نوجوانان دلآرا شد
مرا هم بود در دور جوانی کار و باری خوش
خوشا آن روزگارانی که بودم روزگاری خوش
به دستی جام مِی در دست دیگر دست یاری خوش
سرود و شعر میخواندیم با یار و شعاری خوش
کنون آن زندگی در خاطرم مانند رؤیا شد
در ایام شبابم نزد خوبان اعتباری بود
به هر محفل که ره جستم انیسام طرفه یاری بود
به تابستان و پاییز و زمستانم بهاری بود
دگر با سال ماه و هفته و روزم نَه کاری بود
مگر آنگه که بزم عیش و نوشِ خوش مهیا شد
دریغا کاین جهان درد است و رنج و غم سرانجامش
کند ناکام آن کس را که روزی کرده خوش کامش
اگر باشد چو رستم در مَثل بُگریزد از دامش
بریزد گاه ِ پیری شهدِ مرگ تلخ ، در جامش
دهد دَردی که درمانش وبال ِ بال عنقا شد
نه تنها عمر گل ، کوتاه از جور خزان باشد
بشر را نیز پایانی ز مرگِ ناگهان باشد
چو مرگ و نیستی تا بوده هست و توامان باشد
چه موجودی بوَد کز نیستی اندر امان باشد
به غیر از خالق یکتا که ذاتش عالم آرا شد
همانا (مسجدی) امر طبیعی را همی دانی
که جاویدان نمانَد هیچ کس در عالم فانی
چهسان خواهی تو تنها جاودان در این جهان مانی
قوی گردد ضعیف، آنگه رسد مرگش به آسانی
حیات جاودانی ، خاص ذات حیّ دانا شد
شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی
1332
http://masjediqomi.blogfa.com
سالنو و بهار نو همراه با بهار دلها مبارک باد
سفره هاتان شود الهی پر
سفره هفت سین و افطاری
کاش باران رحمتی از عشق
بشود روی سقف تان جاری
سفره هفت سینتان سرمست
از سلام و سلامتی ها باد
سرفرازی و سربلندی و سیب
سبزه و سکه زینت افزا باد
راستی یادتان بماند که
سهمی از سفره مال او باشد
یک دعای فرج فقط کافی است
کاش امسال سال او باشد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
یَا مُقَـلِّبَ الْقـُــلُوبِ وَالْأَبْصَــارِ
یَا مُـــدَبِّـــرَ اللَّیْـــلِ وَ النَّهَــــارِ
یَا مُحَــوِّلَ الْحَــوْلِ وَالْأَحْـوَال
حَـوِّلْ حَالَنَـا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ
#بهـــاريه
مژده ایدوست که از راه، بهار آمده است
فصل سرمستی و پایان خمار آمده است
چشم دل ؛ باز نما کز قلم صنع خدای...
بین که بر بوم زمین نقش و نگار آمده است
بر تن شاخ درختان شده پیراهنِ سبز
موسم سیرِ گل و گشت و گذار آمده است
دامن دشت ، بساط چمن آراسته است
قُمری از شوق ، به آواز هَزار آمده است
غنچه از پرده برون آمده با عشوه و ناز
تا ز بلبل ببَرد صبر و قرار آمده است
ژاله بر لاله زند بوسه ی مستانه ز مهر
تا بشوید ز رُخش داغِ عِذار آمده است
وقت تحویل و تحوّل، شده بر اهل زمین
مَرکبِ سِیر ، به دلخواهِ سوار آمده است
سالها در فرجِ یار ، دعا میخوانیم
غافلانیم که بر دیده، غبار آمده است
ای خوش آنکو که به تحویل، تحوّل جوید
شاید آنگاه ببیند که نگار آمده است
(ساقیا) عشرتِ امروز ، به فردا مگذار
جام توفیق عطا کن که بهار آمده است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1383
http://eitaa.com/shamssaghi