هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(هوالعلیم)
#بداهه_چیست ؟
بداهه گویی یک فن ظریف و زیباست که در فضای مجازی و سایتهای ادبی نیز جایگاه خود را یافته است چه در شکل کامنت برای یک شعر دیگر و چه در شکل مشاعره و یا بداهه گوییهای آنلاین. در اصل شگردی برای حاضرجوابی منحصر بهفرد هنرمندانه است که علاوه بر مجامع محدود ادبی نشانههای آن را میتوان در لابلای تاریخ نیز رصد کرد.
کشش و ارزش آن علاوه بر زیباییهای ادبی حتی نتیجهی سیاسی و اجتماعی نیز گاه داشته است در تغییر لحظهای تصمیم گیریهای برخی بزرگان چه در شکل مجیز گوییهای بارگاه سلاطین و چه حتی در شکل شیشکی و تمسخر و... (به دلیل مشخص بودن موضوع ، به تعریف باز تر برای بداهه میپردازیم)
اما آنچه که مسلّم است بداهه گویی کار هر کسی نیست و آنچه در فضای مجازی به عنوان برنامههای بداههگویی مرسوم شده است به علت عدم شناخت لغوی و کاربردی این عنوان است؛ لذا از ابتدای ورودم به فضای مجازی که مربوط به ابتدای دههی 90 است عنوان #همسرایی را بر آن نهادم و آن روزها که در پیامرسان ویچت و بعد لاین و سپس تلگرام و... گروههایی داشتیم که ضمن آموزش در هفته با گروههای دیگر در همسرایی رقابت میکردیم و ساعاتی پربار و شیرینی را در کنار هم میگذراندیم و همین امر موجب دوستی با یکدیگر و پیشرفت خیلی از عزیزان کم تجربه شد. اما همانطور که عرض کردم کمکم جا انداختم که بگوییم : #همسرایی نه #بداههگویی زیرا بداههگویی علاوه بر قدرت بیان و توان حاضرجوابی ، یک پیش زمینهی علمی و فنی و دقیق ادبی نیز لازم دارد زیرا شعر بداهه حتی اگر حاوی سخنی بسیار مهم و زیبا و مؤثر ولی فاقد شکل و فرم و قواعد ادبی باشد ، جایی در ادبیات و شعر نخواهد داشت و فاقد ارزش است.
آری شعر بداهه نیز به شکل دقیق از قواعد شعر و ادب پیروی میکند ولی چون در لحظه بدون تأمل خلق میشود هنری مضاعف است البته هستند افرادی که در یکی دو بیت این توانایی را دارند اما آنچه که مرسوم شده برداشت غلطی از عنوان بداهه است که بعضاً نوسرودههای مطول خود را بداهه مینامند زیرا اساس کار شاعر با واژه و معانی است بنابراین بسیار ناشایست است که شاعری ناآگاهانه اصطلاحی را به غلط مکرراً در نوسرودههایش تکرار کند.
(بداههسرایی)
هیـچ دانـی "بـداهـه" یعنی چـه؟
بـی تــأمــل بــوَد : سخــن گفتن
بـی تفکـّـــر ـ بــــدون انــدیشــه :
گـــوهـــر لفـظ ، نــاگهــان سفتن
ای کـه دایــم بــداهــه میگـویی
در مجــازی بــه لطـف انــدیشــه!
هیـــچ دانـــی بـــدون آگـــاهـــی
مـیزنــی سـنگ بــر دل شـیـشه؟
چون "بـداهــه" اصـول خود دارد
هــر کــه را نیست این تــوانــایی
طبــع تنـــد و ملیــح میخـواهـد
عــاری از ضعـفِ وزن و گـویـایی
در "بــداهـــه" ، نفـس بــوَد زایــد
کـه تـــأمـــل ، در آن نـــدارد جـــا
پس چهسان میتوان که هر شاعر
بشود اینچنــین، بــداهــه سُــرا؟
ایـنکــه امروزه رســم گــردیــده
در مجــازی ، بــداهــه گــویـیها
"هــمسُـرایــی" بــودَ همــه از دم
نـه "بــداهــه" بـهروح پـاک خـدا
ای دریغــا کــه عـــدّهای خـود را
یک "بــداهــه سُـرای" بشمــارنـد
در مجــازی، بــدون درکِ سخــن
بــذر اشعـــار سـسـت ، میکـارند
بــا سخــنهــای تــــازه و نـاقص
بـه غلـط بـر بــداهـــه دل بستـند
بـا چنـین درکــی از اصـول سخن
پس "بــداهه سُــرا" همه هسـتـند
سید محمدرضا شمس (ساقی)
آموزش عروض وقافیه و...
https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
#فروردین
دوستان! موسم فروردین است
فرصت نسترن و نسرین است
رستخیزیست دگر ، فصل بهار
رستخیزی که بهشت آیین است
کِلک نقّاش ازل را ـ بنگر...
گر تو را چشم حقیقت بین است
آفرین بر قلم صنعش باد...
پردهای زد که بسی رنگین است
بس درخشان شده هر جا ، بینی :
نقرهگون دشت و ، دمن زرّین است
بوم پر نقش و نگاریست زمین
گوییا : مأمنِ حورالعین است
گل و گلگشت و تماشای بهار
غم زدای دل هر غمگین است
فصل شادی و نشاط است و سرور
خاطر غمزده را ، تسکین است
بلبلان ، نغمه ی مستانه زنند
نغمههایی که بسی شیرین است
آسمان ، غرق تماشا شده اَست
بر زمین ـ مات، رخِ پروین است
چون عروسیست زمین فصل بهار
"که سبک روح و گران کابین است"
تیر و کیوان و زحل، چون پروین
مشتری آمده و ـ مسکین است
باده از جام لب لعل نگار
نوشدارو بُوَد و نوشین است
(ساقیا) باده چه حاجت که مرا
مستی از موسم فروردین است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1387
http://eitaa.com/shamssaghi
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#واحد
#امام_علی_علیه_السلام
#شب۲۱
#بند_اول
امشب ، باز دوباره شد شب غسل شبونه
امشب، باز رسیده وقت دفن مخفیونه
امشب ، تشییع جنازشم شد غریبونه
وای این / زمونه چه سخته
غسل / شبونه چه سخته
قبر بی / نشونه چه سخته
حیدر / علی حیدر مدد 3
#بند_دوم
حیدر، غم و غصه ش دلا رو به خون نشونده
حیدر ، اهل آسمونو تا زمین کشونده
حیدر ، عالمی رو با غریبی هاش سوزونده
اشک / آسمونا خونه
دنیا / با غمش می خونه
دل ها / با علی می مونه
حیدر / علی حیدر مدد 3
#بند_سوم
امشب ، آسمون خم شده پیش پای حیدر
امشب ، پای تابوت غم و عزای حیدر
امشب ، سر نخلا خم شدن برای حیدر
بغض / آسمون وا شده
دفنش / نیمه شب ها شده
تازه / داغ زهرا شده
حیدر / علی حیدر مدد 3
#بند_چهارم
آقا ، تیر عشقت دلمو هدف گرفته
آقا ، دل تموم هستی شو به کف گرفته
آقا ، باز دلم بهونه ی نجف گرفته
مولا / ای شه ولایت
تنگه / دل من برایت
کی پس / می بریم زیارت
حیدر / علی حیدر مدد 3
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد
#امام_علی_علیه_السلام
#شب_۲۳
#بند_اول
بابا ، رفتی و بی تو دلم عزا گرفته
بابا، بیشتر از غربت تو دلا گرفته
بابا ، یه مدینه غم تو سینه جا گرفته
خونه / بی تو غمخونه شد
دفنت / چه غریبونه شد
دنیا / یه عزا خونه شد
حیدر / علی حیدر مدد 3
#بند_دوم
بابا ، دختر تو از غمت داره میمیره
بابا ، برا درد و ماتمت داره می میره
بابا ، از غم دمادمت داره می میره
بابا / رفتی ای بهارم
بابا / رفتی از کنارم
بابا / دیگه طاقت ندارم
حیدر / علی حیدر مدد 3
#بند_سوم
بابا ، زندگی بدون تو معنا نداره
بابا ، بهتر از تو سروری دنیا نداره
بابا ، زنده نیست هر کی تو رو بابا نداره
دستم / می زنم به سینه
هستم / یاد ضرب کینه
کردم / یادی از مدینه
حیدر / مددی یا حیدر 3
#بند_چهارم
زینب ، که فروغ دیده های عالمینه
زینب ، دلش از غصه همش به شور و شینه
زینب ، ولی بیشتر از همه فکر حسینه
زینب / با دل خدایی
ناله / داره از جدایی
آخر / میشه کربلایی
حیدر / علی حیدر مدد ۳
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
AUD-20220420-WA0624.m4a
زمان:
حجم:
1.64M
#واحد
#امام_علی_علیه_السلام
#شب
#شعر_اجرا: محمد بشیری
امشب ، باز دوباره شد شب غسل شبونه
امشب، باز رسیده وقت دفن مخفیونه
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#غزل
#امام_علی_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« طبیب را ببرید»
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید
برای مرگ علی دست بر دعا ببرید
نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا
بر آن مریض خرابهنشین دوا ببرید
اگر بناست تسلی دهید بر دل من
برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید
دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده
کمک کنید مرا در خرابهها ببرید
جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان
شبانه، مخفی و آرام و بیصدا ببرید
سلام گرم مرا در خرابهها دل شب
بر آن یتیم که خوابیده بیغذا ببرید
به ملک خویش ز بیگانگان غریبترم
مرا به دیدن یاران آشنا ببرید
سلام من به شما ای فرشتگان خدا
به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#شب_های_جمعه_زیارتی
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
۱۴۰۱/۲/۱نوزده رمضان
دوباره زائـــــرم و کــوله بار را بسـتـم
ولی در این سفــــرم عازم نجـــف هستـم
که قصـــد قـــربت او را فقط بهــانه کنم
به عشق اوست بر این خانواده دل بستم
سپـس مسیـر نجـــف کــــربلا روم با دل
دوباره توی خیــالم پیــاده و خـســـتـه م
به الف شهر قسـم این زیارت استثناست
خــودم ه. زار کـبـوتر مـیان سی دسـته م
شبــیه فوج کبوتر شـدم به عشـق نجف
که جلد کرب وبلایم به طوس وابسته م
شعر:زینت کریمی نیا
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#در_سوک_شهادت_مولا_علی_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
🏴( بُغض چندین ساله)
کوفه بشکن بُغضِ چندین ساله را
با دل خـــــود آشنا کن ناله را
بغض خود بشکن که باید خون گریست
باید امشب شط شد و جیحون گریست
ناله و فریاد نَه ، پرخاش کن
راز شب های علی را فاش کن
با من از آن ناشناس شب بگو
از شکفتن های یاس شب بگو
از همان یاسی که شب ها می شکفت
در میان باغ ، تـنها می شکـــفت
بی علی ، شب نا شکیبی می کند
چون من احساس غریبی می کند
کوله بارش ، بوی گندم می دهد
زندگی را یاد مردم می دهد
بس که تنها بود و همرازی نداشت
سر به گوش چاه غربت می گذاشت
صبر ، از صبر علی در حیرت است
بی علی ، غم هم اسیر غربت است
طاقت یک لحظه بیدردی نداشت
او نظیری در جوانمردی نداشت
کوفه ! باور کن که کوفی نیستیم
ما که اِبنُ الوَقت و صوفی نیستیم
هرچه می دانی بیا با ما بگو
تا سحر بنشین و از مولا بگو
امشب است آن شب که کس نشناخته ست
این شب قدر است وبس نشناخته ست
دیده ای ای کوفه در مهتاب نور
کشتن خورشید در محراب نور
یاد کن ، یاد آن به دل نزدیک را
خاطرات روشن و تاریک را
با دل تو ، غم گره خورد ای دریغ
در تو ، روح زندگی مُرد ای دریغ
آسمان دارد به کف ، فانوس ماه
کرده گم خورشیدِ خود را، آه ! آه !
کوفه امشب مانده بی شمع و چراغ
وَز فروغ اشک او گیرد سراغ
شمع می شد ، آب می شد ، می گداخت
نخل های کوفه او را می شناخت
باغبان مهربان نخل ها
رفت و آتش زد به جان نخل ها
راستی ای نخل های سر به زیر
زندگانی سخت باشد بی امیر
یادتان بادا ز هیهــاتِ علی
بانگ تکبــیر و مناجات علی
بس که بیرون رفته بود از خود امیر
لحظه ای آگه نشد از زخم تیر
ظلمت آن شب قصد جان نور کرد
نور حـــق را تا ابد مسـتور کرد
کشتهء توفان کین شد شمع طور
آه ! آه! از دست نزدیکان دور
بی فروغـــش گرچه تاریکیم ما
لیکــــــن از دورانِ نزدیکیــــم ما
امشب است آن شب که عشق و عقل و داد
شد ز شمشیر مرادی ، نامراد
فرق حق را تیغ بیدردی شکافت
تارَکِ مردی به نامردی شکافت
پشت حق زین مایه بیدردی شکست
ای دریغا ! حُرمت مردی شکست
کوچه های کوفه ، تاریک است و تار
لحظه ای هستی نمی گیرد قرار
کودکان را بنگر و افغانِ شان
کاسه های شیر در دستانِ شان
تا گلویی تر کند امشب اسیر
شیر حق لب را نیالاید به شیر
هر که شب آوای پایش می شنید
بوی نان از دست هایش می شنید
خوان احسان بهر عام و خاص داشت
یک طبق نان ، صد طبق اخلاص داشت
بس که دارد از علی در سینه راز
مانده از حیرت دهان چاه باز !
داشت سر بر خاک آن روح سجود
نیستی تیغ آخت بر فرق وجود
غوطه زد در خون خود آن چاره ساز
پاره شـــد از فــــرق او ، فرقِ نماز
درخروش آمد فرات و خون گریست
شط به فریاد آمد و جیحون گریست
گاهِ دیدار آمد وچون گل شکفت
گوهرِ " فُزتُ وَربِّ الکعبه"سُفت
چون خدا را خانه زادِ کعبه بود
تا دم آخـــــر به یاد کعبــــه بود
بعد ازو ، دین پیمبر شد یتیم
مسجد و محراب و منبر ، شد یتیم
رحمِ او پیدا ز شرمِ دشمنش
عدل او ، از وصلهء پیراهنش
( نادِ علیّاً مَطهرُ العجائب تَجِدهُ عَوناًلکَ فی النَّوائب کُلُّ هَمّ وَغمّ سَیَنجَلی بِعلیّ،بِعلیّ ، بِعلیّ)
شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─