eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبیٰ" (یا کریم اهل‌بیت) گُلی ، از گلشن طاها ، شکوفا گشته است امشب گلستان جهان زین گل مصفّا گشته است امشب امامِ مجتبی (ع) ، دوّم امام بر حق شیعه به زهرا و علی از عرش، اعطا گشته است امشب نه تنها خانه‌ی مولاست شادی و شعف برپا : مدینه غرق در شادی چو مولا گشته است امشب شده ماه فلک ، آیینه دار ماه رخسارش چنانکه زهره هم مات تماشا گشته است امشب زمین و آسمان آیینه بندان است از این مولود جهان روشن از این ماه دل‌آرا گشته است امشب چه ماهی که بوَد روشنگر دل‌های ظلمانی که گویی نیمه‌شب خورشید پیدا گشته است امشب ز حسن صورت و سیرت ، حسن شد نام نیکویش به قاموس سخن این واژه معنا گشته است امشب بریز ای (ساقی) گردون! از آن جام دل افروزی که هر دل که ندارد بغض ، شیدا گشته است امشب سید محمدرضا شمس (ساقی) 1389 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧🍃🌼🍃✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلی از گلشن طاهاست کریم بن کریم به روی دامن زهراست کریم بن کریم پرِ قنداقهٔ دلبند علی حــک شده است پســر ارشـــد مولاست کریم بن کریم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧🍃🌼🍃✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۱/۷ میلاد با سر سعادت کریم اهل بیت ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بر امام زمان ارواحنا له الفدا و تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت خجسته و مبارک باد. @saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(هوالعلیم) ؟ بداهه گویی یک فن ظریف و زیباست که در فضای مجازی و سایت‌های ادبی نیز جایگاه خود را یافته است چه در شکل کامنت برای یک شعر دیگر و چه در شکل مشاعره و یا بداهه گویی‌های آنلاین. در اصل شگردی برای حاضرجوابی منحصر به‌فرد هنرمندانه است که علاوه بر مجامع محدود ادبی نشانه‌های آن را می‌توان در لابلای تاریخ نیز رصد کرد. کشش و ارزش آن علاوه بر زیبایی‌های ادبی حتی نتیجه‌ی سیاسی و اجتماعی نیز گاه داشته است در تغییر لحظه‌ای تصمیم گیری‌های برخی بزرگان چه در شکل مجیز گویی‌های بارگاه سلاطین و چه حتی در شکل شیشکی و تمسخر و... (به دلیل مشخص بودن موضوع ، به تعریف باز تر برای بداهه می‌پردازیم) اما آنچه که مسلّم است بداهه گویی کار هر کسی نیست و آنچه در فضای مجازی به عنوان برنامه‌های بداهه‌گویی مرسوم شده است به علت عدم شناخت لغوی و کاربردی این عنوان است؛ لذا از ابتدای ورودم به فضای مجازی که مربوط به ابتدای دهه‌ی 90 است عنوان را بر آن نهادم و آن روزها که در پیامرسان ویچت و بعد لاین و سپس تلگرام و... گروه‌هایی داشتیم که ضمن آموزش در هفته با گروه‌های دیگر در هم‌سرایی رقابت می‌کردیم و ساعاتی پربار و شیرینی را در کنار هم می‌گذراندیم و همین امر موجب دوستی با یکدیگر و پیشرفت خیلی از عزیزان کم تجربه شد. اما همانطور که عرض کردم کم‌کم جا انداختم که بگوییم : نه زیرا بداهه‌گویی علاوه بر قدرت بیان و توان حاضرجوابی ، یک پیش زمینه‌ی علمی و فنی و دقیق ادبی نیز لازم دارد زیرا شعر بداهه حتی اگر حاوی سخنی بسیار مهم و زیبا و مؤثر ولی فاقد شکل و فرم و قواعد ادبی باشد ، جایی در ادبیات و شعر نخواهد داشت و فاقد ارزش است. آری شعر بداهه نیز به شکل دقیق از قواعد شعر و ادب پیروی می‌کند ولی چون در لحظه بدون تأمل خلق می‌شود هنری مضاعف است البته هستند افرادی که در یکی دو بیت این توانایی را دارند اما آنچه که مرسوم شده برداشت غلطی از عنوان بداهه است که بعضاً نوسروده‌های مطول خود را بداهه می‌نامند زیرا اساس کار شاعر با واژه و معانی است بنابراین بسیار ناشایست است که شاعری ناآگاهانه اصطلاحی را به غلط مکرراً در نوسروده‌هایش تکرار کند. (بداهه‌سرایی) هیـچ دانـی "بـداهـه" یعنی چـه؟ بـی تــأمــل بــوَد : سخــن گفتن بـی تفکـّـــر ـ بــــدون انــدیشــه : گـــوهـــر لفـظ ، نــاگهــان سفتن ای کـه دایــم بــداهــه می‌گـویی در مجــازی بــه لطـف انــدیشــه! هیـــچ دانـــی بـــدون آگـــاهـــی مـی‌زنــی سـنگ بــر دل شـیـشه؟ چون "بـداهــه" اصـول خود دارد هــر کــه را نیست این تــوانــایی طبــع تنـــد و ملیــح می‌خـواهـد عــاری از ضعـفِ وزن و گـویـایی در "بــداهـــه" ، نفـس بــوَد زایــد کـه تـــأمـــل ، در آن نـــدارد جـــا پس چه‌سان می‌توان که هر شاعر بشود این‌چنــین، بــداهــه سُــرا؟ ایـن‌کــه امروزه رســم گــردیــده در مجــازی ، بــداهــه گــویـی‌ها "هــم‌سُـرایــی" بــودَ همــه از دم نـه "بــداهــه" بـه‌روح پـاک خـدا ای دریغــا کــه عـــدّه‌ای خـود را یک "بــداهــه‌ سُـرای" بشمــارنـد در مجــازی، بــدون درکِ سخــن بــذر اشعـــار سـسـت ، می‌کـارند بــا سخــن‌هــای تــــازه و نـاقص بـه غلـط بـر بــداهـــه‌ دل بستـند بـا چنـین درکــی از اصـول سخن پس "بــداهه سُــرا" همه هسـتـند سید محمدرضا شمس (ساقی) آموزش عروض وقافیه و... https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
دوستان! موسم فروردین است فرصت نسترن و نسرین است رستخیزی‌ست دگر ، فصل بهار رستخیزی که بهشت ‌آیین است کِلک نقّاش ازل را ـ بنگر... گر تو را چشم حقیقت ‌بین است آفرین‌ بر قلم صنعش باد... پرده‌ای زد که بسی رنگین است بس درخشان شده هر جا ، بینی : نقره‌گون دشت و ، دمن زرّین است بوم پر نقش و نگاری‌ست زمین گوییا : مأمنِ حورالعین است گل و گلگشت و تماشای بهار غم ‌زدای دل هر غمگین است فصل شادی و نشاط است و سرور خاطر غمزده را ، تسکین است بلبلان ، نغمه ی مستانه زنند نغمه‌‌هایی که بسی شیرین است آسمان ، غرق تماشا شده اَست بر زمین ـ مات، رخِ پروین است چون عروسی‌ست زمین فصل بهار "که سبک روح و گران کابین است" تیر و کیوان و زحل، چون پروین مشتری آمده و ـ مسکین است باده از جام لب لعل نگار نوشدارو بُوَد و نوشین است (ساقیا) باده چه حاجت که مرا مستی از موسم فروردین است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1387 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَـا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا مقصد نمای قافله ی ماسَوا ، علی از جمع ماسوای دوعالم سوا علی کشورگشای عرصه‌ی ایجاد کُن فکان مَسندنشین عرشه‌ی عرش عُلا ، علی رمز حیات و راز بقا ، علّت وجود مرآت حیّ داور و ایزد نما ، علی مسطوره‌‌ى ودایع آیات سرمدی اسطوره‌‌ی بدایع ارض و سما علی نوزاد خانه‌‌زاد خدا بود و ز آن مقام همنام خویش خوانده خدایش به‌جا علی مولود کعبه است و ندارد کس این جلال غیر از امیر ملک نجف ، مرحبا علی از کعبه این ندا همه دم میرسد به گوش مولود ِ مَحرم حرم کبریا علی چون راضی از قضا بُد و معنای ارتضا زین منزلت گرفت لقب ، مرتضیٰ علی عبد مطیع حیّ مبین ، پشتبان دین تنها وصیّ ختم رسل، مصطفی، علی اول امام بر حق و مولای متقین دوم مقام شامخ آل عبا ، علی بت‌های کعبه دست یداللهی اش فکند زآن پس که پا به دوش نبی زد زها علی آن دوش را که دست خدا مُهر کرده بود جاه و مقام بین! که نهاده‌‌است پا علی در غزوه‌‌‌ها امیر و سپهدار و رهنمون در عرصه‌‌ها به نصرت دین رهنما علی بر دفع مشرکین ، به رهِ اعتلای دین بر کف نِهاد جان و سر خویش را علی غیر از علی به خصم محبّت نکرده اَست یار عدوی خویش بُوَد چون خدا ، علی دشمن به صدق و پاکی و عدلش بوَد گواه زیرا که هست ، پادشهِ اتقیا ، علی اِبنِ اَبی‌‌‌الحدید که از اهل سنت است حق داده بر علی که بُوَد حق نما ، علی از آن صفات پاک و عباداتِ تابناک بوده‌‌‌‌ست و هست بر دوجهان مقتدا علی هم اسوه‌‌ی عدالت و بذل و عطا و جود هم لوحه‌‌ی کرامت و لطف و صفا ، علی جز ختم انبیا ، به همه ـ انبیا بوَد هم پیشتاز و پیشرو و پیشوا علی هرچند کس به ذات علی پی نبرده اَست باشد علی ، مع الحق و حق آشنا علی مدح علی به مصحف و مادح بوَد خدا ممدوح سوره‌‌ی "نبأ" و "هل أتی" علی مشکل بوَد مقام علی را شناختن با آنکه هست بر همه مشکل‌‌گشا علی از ماجرای خلق ، ندارد کسی خبر دارد خبر ، ز‌ زیر و بم ماجرا علی هرجا که رفت در شب معراج، مصطفی شد همکلام و همدم و هم بزم ، با علی شاید که گفته وقت خداحافظی رسول: رفتم کنون ز درگهت ای دوست! یاعلی (شمس قمی) که نور ولایت فروغ اوست پرتو گرفته از رخ ِ شمس الضحیٰ علی شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ۲۱ امشب ، باز دوباره شد شب غسل شبونه امشب، باز رسیده وقت دفن مخفیونه امشب ، تشییع جنازشم شد غریبونه وای این / زمونه چه سخته غسل / شبونه چه سخته قبر بی / نشونه چه سخته حیدر / علی حیدر مدد 3 حیدر، غم و غصه ش دلا رو به خون نشونده حیدر ، اهل آسمونو تا زمین کشونده حیدر ، عالمی رو با غریبی هاش سوزونده اشک / آسمونا خونه دنیا / با غمش می خونه دل ها / با علی می مونه حیدر / علی حیدر مدد 3 امشب ، آسمون خم شده پیش پای حیدر امشب ، پای تابوت غم و عزای حیدر امشب ، سر نخلا خم شدن برای حیدر بغض / آسمون وا شده دفنش / نیمه شب ها شده تازه / داغ زهرا شده حیدر / علی حیدر مدد 3 آقا ، تیر عشقت دلمو هدف گرفته آقا ، دل تموم هستی شو به کف گرفته آقا ، باز دلم بهونه ی نجف گرفته مولا / ای شه ولایت تنگه / دل من برایت کی پس / می بریم زیارت حیدر / علی حیدر مدد 3 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۲۳ بابا ، رفتی و بی تو دلم عزا گرفته بابا، بیشتر از غربت تو دلا گرفته بابا ، یه مدینه غم تو سینه جا گرفته خونه / بی تو غمخونه شد دفنت / چه غریبونه شد دنیا / یه عزا خونه شد حیدر / علی حیدر مدد 3 بابا ، دختر تو از غمت داره میمیره بابا ، برا درد و ماتمت داره می میره بابا ، از غم دمادمت داره می میره بابا / رفتی ای بهارم بابا / رفتی از کنارم بابا / دیگه طاقت ندارم حیدر / علی حیدر مدد 3 بابا ، زندگی بدون تو معنا نداره بابا ، بهتر از تو سروری دنیا نداره بابا ، زنده نیست هر کی تو رو بابا نداره دستم / می زنم به سینه هستم / یاد ضرب کینه کردم / یادی از مدینه حیدر / مددی یا حیدر 3 زینب ، که فروغ دیده های عالمینه زینب ، دلش از غصه همش به شور و شینه زینب ، ولی بیشتر از همه فکر حسینه زینب / با دل خدایی ناله / داره از جدایی آخر / میشه کربلایی حیدر / علی حیدر مدد ۳ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
AUD-20220420-WA0624.m4a
1.64M
: محمد بشیری امشب ، باز دوباره شد شب غسل شبونه امشب، باز رسیده وقت دفن مخفیونه 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ « طبیب را ببرید» به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ۱۴۰۱/۲/۱نوزده رمضان دوباره زائـــــرم و کــوله بار را بسـتـم ولی در این سفــــرم عازم نجـــف هستـم که قصـــد قـــربت او را فقط بهــانه کنم به عشق اوست بر این خانواده دل بستم سپـس مسیـر نجـــف کــــربلا روم با دل دوباره توی خیــالم پیــاده و خـســـتـه م به الف شهر قسـم این زیارت استثناست خــودم ه. زار کـبـوتر مـیان سی دسـته م شبــیه فوج کبوتر شـدم به عشـق نجف که جلد کرب وبلایم به طوس وابسته م شعر:زینت کریمی نیا 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ 🏴( بُغض چندین ساله) کوفه بشکن بُغضِ چندین ساله را با دل خـــــود آشنا کن ناله را بغض خود بشکن که باید خون گریست باید امشب شط شد و جیحون گریست ناله و فریاد نَه ، پرخاش کن راز شب های علی را فاش کن با من از آن ناشناس شب بگو از شکفتن های یاس شب بگو از همان یاسی که شب ها می شکفت در میان باغ ، تـنها می شکـــفت بی علی ، شب نا شکیبی می کند چون من احساس غریبی می کند کوله بارش ، بوی گندم می دهد زندگی را یاد مردم می دهد بس که تنها بود و همرازی نداشت سر به گوش چاه غربت می گذاشت صبر ، از صبر علی در حیرت است بی علی ، غم هم اسیر غربت است طاقت یک لحظه بیدردی نداشت او نظیری در جوانمردی نداشت کوفه ! باور کن که کوفی نیستیم ما که اِبنُ الوَقت و صوفی نیستیم هرچه می دانی بیا با ما بگو تا سحر بنشین و از مولا بگو امشب است آن شب که کس نشناخته ست این شب قدر است وبس نشناخته ست دیده ای ای کوفه در مهتاب نور کشتن خورشید در محراب نور یاد کن ، یاد آن به دل نزدیک را خاطرات روشن و تاریک را با دل تو ، غم گره خورد ای دریغ در تو ، روح زندگی مُرد ای دریغ آسمان دارد به کف ، فانوس ماه کرده گم خورشیدِ خود را، آه ! آه ! کوفه امشب مانده بی شمع و چراغ وَز فروغ اشک او گیرد سراغ شمع می شد ، آب می شد ، می گداخت نخل های کوفه او را می شناخت باغبان مهربان نخل ها رفت و آتش زد به جان نخل ها راستی ای نخل های سر به زیر زندگانی سخت باشد بی امیر یادتان بادا ز هیهــاتِ علی بانگ تکبــیر و مناجات علی بس که بیرون رفته بود از خود امیر لحظه ای آگه نشد از زخم تیر ظلمت آن شب قصد جان نور کرد نور حـــق را تا ابد مسـتور کرد کشتهء توفان کین شد شمع طور آه ! آه! از دست نزدیکان دور بی فروغـــش گرچه تاریکیم ما لیکــــــن از دورانِ نزدیکیــــم ما امشب است آن شب که عشق و عقل و داد شد ز شمشیر مرادی ، نامراد فرق حق را تیغ بیدردی شکافت تارَکِ مردی به نامردی شکافت پشت حق زین مایه بیدردی شکست ای دریغا ! حُرمت مردی شکست کوچه های کوفه ، تاریک است و تار لحظه ای هستی نمی گیرد قرار کودکان را بنگر و افغانِ شان کاسه های شیر در دستانِ شان تا گلویی تر کند امشب اسیر شیر حق لب را نیالاید به شیر هر که شب آوای پایش می شنید بوی نان از دست هایش می شنید خوان احسان بهر عام و خاص داشت یک طبق نان ، صد طبق اخلاص داشت بس که دارد از علی در سینه راز مانده از حیرت دهان چاه باز ! داشت سر بر خاک آن روح سجود نیستی تیغ آخت بر فرق وجود غوطه زد در خون خود آن چاره ساز پاره شـــد از فــــرق او ، فرقِ نماز درخروش آمد فرات و خون گریست شط به فریاد آمد و جیحون گریست گاهِ دیدار آمد وچون گل شکفت گوهرِ " فُزتُ وَربِّ الکعبه"سُفت چون خدا را خانه زادِ کعبه بود تا دم آخـــــر به یاد کعبــــه بود بعد ازو ، دین پیمبر شد یتیم مسجد و محراب و منبر ، شد یتیم رحمِ او پیدا ز شرمِ دشمنش عدل او ، از وصلهء پیراهنش ( نادِ علیّاً مَطهرُ العجائب تَجِدهُ عَوناًلکَ فی النَّوائب کُلُّ هَمّ وَغمّ سَیَنجَلی بِعلیّ،بِعلیّ ، بِعلیّ) شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ( ) « به خـاک پای مولایـم عـلی علیـه السّلام » کسی درین شهر ز ناشناسِ همیشهء شب خبر ندارد همیشه بیدارِ شهر کوفه ز مَعبر شب گذر ندارد کجاست شمعی که بود شب ها، همیشه روشن ، همیشه گریان به چرخ امشب ستاره ای نیست ،فلک به دامن قمر ندارد کجاست دستی که آشنا بود، ز کار دل ها گره گشا بود چه شد که امشب دل رحیمش سرِ یتیمان دگر ندارد همان که شب داشت به چهره بُرقع که تا مبادا شناسدش کس چه شد که امشب نیامد از در، اگر که قصد سفر ندارد زمانه امشب سرِ چه داردکه آسمان ها به خون نشسته مَلک در افغان ، فلک هراسان که از چه امشب سحر ندارد چه اشک هایی که گشته جاری ، چه سفره هایی که مانده خالی ز هر که پرسم نشان اورا، دریغ و دردا خبر ندارد درین دل شب به بیقراری در انتظارش نمی نشیند یتیم کوفه اگر بداند که او از امشب پدر ندارد شده ست برپا به کوفه غوغا که فرق مولا علی دریغا شکافت آن سان ز تیغ دشمن که دیده تاب نظر ندارد تو امشب ای نخل که سر به زیری ، فسرده دل از غم امیری چه سخت جانی اگر نمیری که ماندن تو ثمر ندارد جهان امکان به بیشه شیری چو شیر یزدان دگر نیارد محیط عرفان به دامن خود چو او درخشان گهر ندارد سزد ازین پس که بحر هستی به ماتم او به جان خروشد که همچو مولا گهر شناسی ، گهر طرازی دگر ندارد سزد ازین پس که چشم عالم درین مصیبت به خون نشیند که طفل هستی پدر نبیند ، که مام گیتی پسر ندارد دریغ و دردا که مُرد مَردی بجو نشانش ز بی نشانی مرا درین غم دلی و آن هم به غیر خونِ جگر ندارد شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
AUD-20220421-WA0682.mp3
11.64M
🏴👆 اثری فاخر از پدر شعر آئینی:استاد محمد علی مجاهدی با خوانش دکتر حسین محمدی مبارز 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ می روی با فرق خونین پـیش بازوی کبــود شهــر بی زهــرا که مولا! قــابل مانـدن نبود با وضــو آمـد به قــصــد لیله الفرقت، علی! ابن ملجــم در شــب احیاء چه قرآنی گشود مسجـد کوفــه کجــا، پشــت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی،یاعلی!آن ضربه بود دور مـحــرابــت نمی‌بینـد ملائـک را مگـــر؟ با چـه رویی دارد این شمـشیر می‌آید فرود سـاقـیا در سجـده هم جام شهـادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشـت گویی در دلش تا چنین فــرق تو را وا کرد شمشـیرِ حسود رسم شــد شق القــــمر کردن میان کـوفیان ازهمین شمشیردرس آموخت عاشورا،عمود در وداعـت باحسـین اشک توجاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیـمـه‌ها را بیـن دود بین فـرزندانی امـا ایــن حسیــنت را غریب می‌کـشندش با لبان تشـنـه در بیـــن دو رود با یتیـــمـان آمـــدم پشــت ســــرای زینـبـت شـیـر آوردم پدر جـان! دیر آوردم،چه سود؟ شعر:استاد قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ بِکَ یا الله ... 🔹 بحق هذاالقرآن الهی بو گئجه احسانیوه باغیشلا منی صفای روضه‌ی رضوانیوه باغیشلا منی اولوب‌دی بو گئجه نازل کتابِ قرآنون بو باشیم اوسته‌کی قرآنیوه باغیشلا منی 🔹 بکَ یا اللّه! الهی بو گئجه پنجِ تنه باغیشلا منی تلطّفیله نظر سال منه باغیشلا منی کی اؤن دفعه «بِکَ یَااَللّه» ایلورم تکرار سنی قسم وئرورم من سنه، باغیشلا منی 🔹 بمُحمَّدٍ الهی بو گئجه اُول سروره باغیشلا منی کی دوشموش آدی بوتون دیللره، باغیشلا منی پیمبرین اتگین دوتموشام امیدیله کمال حضرت پیغمبره باغیشلا منی 🔹 بفاطِمَهَ الهی حوض نبی کوثره باغیشلا منی شفیعه و شرفِ محشره باغیشلا منی خلوصیله دیورم من «بِفاطِمه» یارب! مقام فاطمه‌ی اطهره باغیشلا منی 🔹 بعلِیٍّ الهی باخ منِ بی‌چاره‌یه باغیشلا منی اوز عرشیوه چکیله‌ن قاره‌یه باغیشلا منی من اون دفعه «بِعلِیٍِ» دیوب نوا ائدورم علی باشیندا اولان یاره‌یه باغیشلا منی 🔹 بالحَسَنِ الهی ایلموشم چوخ خطا باغیشلا منی خطامه خط چک اوزون قیل عطا باغیشلا منی دوتوب حسن اتگین «بِاالحسن» دیوب یانورام به حقّ مرتبتِ مجتبی باغیشلا منی 🔹 باالحسَینِ الهی بو گئجه‌نین رازینه باغیشلا منی بهارین عطرِ گلِ رازینه باغیشلا منی اولوب‌دی وِرد لبیم «بِاالحُسَینِ» یااللّه! حسینون عزّتِ ممتازینه باغیشلا منی 🔹یادی از ماه بنی هاشم الهی بو گئجه گؤزیاشیمه باغیشلا منی هوای توبه دوشوب باشیمه، باغیشلا منی یوزوم قرادی الیم بوشدی چوخ‌دی عصیانیم جمال ماه بنی هاشیمه باغیشلا منی 🔹 بعَلیّ بنِ الحَسَین الهی لطف ائله چات داده سن باغیشلا منی ترحّم ایله بو مأواده سن باغیشلا منی مریض حکمت کرب‌و‌بلا طبیبیم‌دی دعای حضرت سجّاده سن باغیشلا منی 🔹 بمُحَمَّدِبنِ عَلیٍّ الهی بو گئجه بو خاطره باغیشلا منی یاشایشیمدا اولا خاطره، باغیشلا منی کی اؤن دفعه دیورم «بِمَحَمَّدِبنِ عَلی» علوم و مرتبه‌ی باقره باغیشلا منی 🔹 بجَعفَرِبنِ محَمَّد الهی صادق اولان عاشقه باغیشلا منی او درگهونده اولان لایقه باغیشلا منی «بِجَفَرِبنِ مُحَمَّد» دیوب صفا ائدورم رئیسِ مذهبیمیز صادقه باغیشلا منی 🔹 بمُوسَی بنِ جَعفَرٍ الهی اهل دِلین پیرینه باغیشلا منی قرآنون آیه‌ی تطهیرینه باغیشلا منی قاپوندا من کی «بِمُوسَی بنِ جَعفَرٍ» دیورم او حضرتین غُل زنجیرینه باغیشلا منی 🔹 بعَلیّ بنِ مُوسی الهی بو گئجه اوز شأنیوه باغیشلا منی بو آیدا حُرمتِ مهمانیوه باغیشلا منی آقام امام رضانین گؤزل آدین دیورم غریبِ ملک خراسانیوه باغیشلا منی 🔹 بمُحَمَّدِبنِ عَلیّ الهی قویما اولام من شقی، باغیشلا منی نشان وئروب منه راهِ حقی، باغیشلا منی دیلیم‌ده ذکر ائدورم، «بِمَحَمَّدِبنِ عَلی» به نام پاکِ محمَّدتقی باغیشلا منی 🔹 بعَلِیٍِ بنِ مُحَمَّد الهی وار یئری دنیا، دِیَه باغیشلا منی کلیمِ عشق، گَلَن وادیه باغیشلا منی موفّق ایله علیّ النّقی‌نین عشقینده چراغ راه هُدی هادِیه باغیشلا منی 🔹 بالحسَنِ بن عَلِی الهی ایله اوزون داوری، باغیشلا منی کَرَمله عفو ائله بو احقری باغیشلا منی اوچوبدی مرغ دِلیم سامرایه ساری بو دم به احترامِ حسن‌عسکری باغیشلا منی 🔹 بالحُجَّهِ الهی پورِ علی مهدی‌یه باغیشلا منی واریم گناه، ولی مهدی‌یه باغیشلا منی گؤزوم یولیندادی «بِالحُجَّهِ» اولوب ذکریم گؤزل‌لرین گؤزلی مهدی‌یه باغیشلا منی 🔹 تخلّص الهی محترم انسان‌لارا باغیشلا منی غمیله سینه‌سی سوزان‌لارا باغیشلا منی «بشیر» ایله‌دی عنوان مقدّس آدلاری دیلیمده ذکر اولان عنوان‌لارا باغیشلا منی شعر:استاد سید بشیر حسینی میانجی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا کعبه و سعی و صفا و مروهء من کربلاست هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا روز محشر چونکه سر از خاک بیرون آورم می کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشهء مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش گوشه، گیرم در بغل اشک ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من کجا از دلبرم یک لحظه دل برداشتم!؟ پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک بهر گریه در غم آن جسم بی سر داشتم پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین مهر او را در دل از دامان مادر داشتم شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک بر گلوی تشنهء شش ماهه اصغر داشتم پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم پاره های دل بر آن صدپاره پیکر داشتم مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین با همین پروندهء سنگین و این بار گناه می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه، گفتم یا حسين من که از روز ولادت کربلایی بوده ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» خاک را در قتلگه گِل کردم از اشک دو عین ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین اشك من بر یوسف زهراست، دین و دِین من گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو ذکر بر لب، تیر بر دل، اشک برصورت روان داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد قصّهء "ذبح عظیم" و آیهء "قالوا بلى" آیهء قرآن نیفتاد از لب خشک حسین از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا «تشنهء آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا» «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ (مــولا علــی) ای ولـــــیّ ِ والـــــی ِ والاـ عــلــــی وی علــی ِ عـــالـــی ِ اَعــلا عــلـــی ای سـمــیّ ِ کـــردگـــار ســرمــــدی وی وصــیّ ِ احمــــــد ِ والا عــلـــی هم اصــول و محــور علـم و کمـال هم اســاس عَـلّــم الاَسمـــا عــلـــی هــم رســول الـلــه را ـ اوّل وصــی هــم ولیّ الـلــه ِ عـــدل آرا عــلـــی هــم کمــال کـــامـــل ِ حـــیّ ِ وَدود هــم مــدار عـــالَـــم اَعـــلا عــلـــی هــم ســـرادار ســـرای کــــردگــــار هــم امـام و هـادی و مـولا عــلـــی اســـم او را ـ داور کـــــلّ ِ امــــــور کــرد در عصر ورود اعطـــا عــلـــی درگـــــه عَـــــلام را ـ عــِلــــــم ِ ولا عـــــالـــم لاحــــول را ـ إلّا عــلـــی مـــاورا را رأی او سِحــــر حـــــلال مـاسَـوا را سَــرور و اَولــیٰ عــلـــی در حــرم ، مــولــود او آمــد همــی مر حــرم را مَحــرمُ الاولی عــلـــی حـاصـل و محصـول درگــاه اَحــــد حــامـد و محمــود مُلـک لا عــلـــی حــاکــم ُحکــم ِ الهـــی در حـِکــــم عـــالِـــم علـــم گُهـــر آســا عــلـــی صِهــر احمـــد ، سـرّ الـلــه الصّمـــد مِهـــر سرمد محــور طـاهـا عــلـــی داده در صـــدر سَمـــا معمـــوره ها کرده در مُلـک صمــد مــأوا عــلـــی لـوحِ کـرسی را علــی کِلـک علـــوم لوحـه ی "لـولاك" را "لـولا" عــلـــی مهـــر طالــع ، مـــاه لامــِع ، روی او دُرِّ احـمـــــر ، لــؤلــؤ لالا عــلـــی روحِ ارواح و دَم ِ روح الـلّــهـــــــی طـور عــدل و هـادیِ موسا عــلـــی آدم و داوود و صـالح ، هـــود هــم داده دل‌هــا ، در رَه ِ مـــولا عــلـــی عسکــــر اســـلام را ـ هـــــادی ِ راه مَــر‌ کــــلام الـلـــه را ـ آوا عــلـــی هم علـل ، هم درد ، هم معلـول درد هم دوای ِ دردهــــای ِ مـــا عــلـــی رادمـرد و عــامــل عـــدل و کــــرم اصل هر اِکـرام و هر اهــدا عــلـــی عـــالِـــم ِ کـــلّ ِ عـلـــوم ِ مـــاسَــوا ماحصل ، هـر علـــم را دارا عــلـــی در همــه اَعصــار ، اَعلــم عِـلـــم او در کمـال و عِلــم ، لا اِحصا عــلـــی مهــرداد اهــل علــم و حِلــم و رای راهـدار ِ عـــامـی و أعمـــا عــلـــی در ره ِ ســودای کــــالای ِ کـمـــــال گـوهــر اَعـلا علـی ، سـودا عــلـــی سَــرورِ اَحــــرار ، امـــام ِ دادگــــــر عــدل کـامـل ، ماحی ِ کسرا عــلــی دادگـــــاه ِ اهـــــل ِ دل را ـ دادرس در مهـالـک ، هــالـک اَعـــدا عــلـــی در عمــل ، کــــوه وَرع ، سـدّ ِ وَلَــع در حِکــم سرّ ِ کمــاهـی را عــلـــی مصـــدر ِ احکـــام داور ، در کــــلام صـدرِ اوّل ، صادر و صـدرا عــلـــی دل مـده ، ای دل! مگر در کــوی دل ره مــده در کـــوی دل ، اِلّا عــلـــی در وَلای او دو عــــالم ســر دهــــد هـا علــیٌ ، هــا علــیٌ ، هــا عــلـــی (شمس قم) جز بیت آخِــر مَدحتی گفت بی نقطه به عشقت یا عـلـــی شعر:شادروان سید علیرضا شمس قمی «روحشان شاد ویادشان گرامی باد» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─