eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ............خیمه ی غم............... زد خیمه تا به دشت بلا شاه کربلا عالم شده ست خیمه ی ماتم در این عزا ذبح عظیم آمده در قتلگه به شوق تا بگذرد زجان و شود هستی اش فدا آورده است همره خود سرو و لاله را هم طفل شیرخواره و هم پیر با صفا یک کهکشان ستاره به دنبال او روان تا بر سریر نیزه کنند عهد خود وفا قربانیان کوی منا در حریم قرب بگذشته اند از سر و جان در ره خدا این سر زمین ز روز ازل بوده وعده گاه در این زمین شود سر یاران ز تن جدا این طور عشق باشد و سینای عاشقان اینجا فَتد شراره به دامان خیمه ها اینجا ز تیغ اهرمنان پیش چشم شاه صد پاره می شود بدن شبه مصطفا اینجا به روی دست پدر حلق اصغرش گردد دریده از ستم تیر اشقیا اینجا به زیر سمّ ستوران گُل حسن پر پر شود ز کینه و طوفانی از جفا اینجا کنار علقمه از تن جدا شود دست بلند ساقی عطشان مه لقا بر نیزه می رود سر خورشید ناگهان پایان روز واقعه در دشت نینوا بعد از غروب حادثه زینب امان نداشت وای از مصائبی که رسد بعد از این بلا بغض "شقایق " از قلم اش شد شکسته تر وقتی رسید قصه به این جای ماجرا..... شعر:حمید رضازاده " شقایق" کرمان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادگاری از شهید حاج عادل رضایی شب دوم محرم ۱۴۰۰ _روحش همنشین مولایش اباعبدالله شاعر زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁ :می گذرد کاروان... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بابای مظلومم یاحسین(۲) ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
┄┅✵﷽✵┅┄ : خمیده خمیده رسیدم به تو.... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو خواب دیده بودم که امشب میای چه خوب کردی آخر به ما سر زدی تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت نبینی که اشک از چشام می بارم میگم فردا به دخــترک های شام منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم (بابای مظلومم بابایی)۳ میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم منم دست به دیوار می گیرم بابا می بینی دیگه خــم شده قامتم به من زهـــرای ثانی میــگن بابا آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم باید من هم امشب وصیت کنم بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم (بابای مظلومم بابایی)۳ اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟ چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟ نشسته روی صــورتت رد خون شکستن چــرا دندونت رو بابا؟ نگو خورده روی لبات خیزرون (بابای مظلومم بابایی)۳ الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن چقد زجرمون داده زجر و سنان زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن از این دنیای بی تو سیــرم بابا منو با خودت هر جا رفتی ببر ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه اذیت شـده خیلی تو این سفر (خرابه شد خونه م بابایی بی تو نمی مونم بابایی)۳ (بابای مظلومم بابایی)۳ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۱۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄ : خمیده خمیده رسیدم به تو.... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو خواب دیده بودم که امشب میای چه خوب کردی آخر به ما سر زدی تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت نبینی که اشک از چشام می بارم میگم فردا به دخــترک های شام منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم (بابای مظلومم بابایی)۳ میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم منم دست به دیوار می گیرم بابا می بینی دیگه خــم شده قامتم به من زهـــرای ثانی میــگن بابا آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم باید من هم امشب وصیت کنم بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم (بابای مظلومم بابایی)۳ اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟ چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟ نشسته روی صــورتت رد خون شکستن چــرا دندونت رو بابا؟ نگو خورده روی لبات خیزرون (بابای مظلومم بابایی)۳ الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن چقد زجرمون داده زجر و سنان زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن از این دنیای بی تو سیــرم بابا منو با خودت هر جا رفتی ببر ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه اذیت شـده خیلی تو این سفر (خرابه شد خونه م بابایی بی تو نمی مونم بابایی)۳ (بابای مظلومم بابایی)۳ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۱۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁ :می گذرد کاروان... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بابای مظلومم یاحسین(۲) ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
ماه پوشیده کفن در دل طوفان می رفت آه فرزند حسن داشت به میدان می رفت همه دیدند عمو در بغلش غش کرده چون به میدان بلا داشت دل و جان می رفت دانش آموخته ی مکتب ثاراللهی بی زره در نفس سایه ی قرآن می رفت او که حتی نرسیده است دو پایش به رکاب در دل لشکر طاغوت رجز خوان می رفت مرگ از طعم عسل در نظرش شیرین تر داشت با عشق ،به قربانی سلطان می رفت گرچه فرزند حسن بود ولی عشق حسین داشت آئینه ای از لولوء و مرجان می رفت رقص شمشیر و رجز خوانی او بر دل کفر داغ می زد پی هم تا خط پایان می رفت عاقبت بوسه ی شمشیر به فرق سر او خبر آورد به مهمانی رحمان می رفت همه دیدند در آغوش عمو جان می داد ماه را حضرت خورشید به قربان می رفت https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کودکی در خاک و خون عبدالله حـسن چون شیر غُران ناگه از خیمه گاه آمد به میدان آمد به میدان شد روز محشر گفتا عمو جان حالم تو بنگر الله اکبر ..... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دارد در بر حسین عبداله اش را بوسد در موخ خون روی مه اش را ای وای ازین غم طفل برادر گردیده چون گل در خون شناور الله اکبر ..... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دست طفل صغیر افتاده از تن خفته در خاک و خون از تیغ دشمن آتش گرفته باغ پیمبر آنجا فدا شد طفل دلاور الله اکبر ..... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ میدان ، میدان غم میدان ماتم صحرا ، صحرای خون دریایی از غم آن طفل زیبا آن یاس پرپر جانش فدا شد همچون برادر الله اکبر ..... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ بشنوید از حنجر عشق نغمه ی قالوا بَلی را غرقه در خونش ببینید یادگار مجتبی را این حسین است و ببینید ارغوانی ماه او را دشمن از پیکر جدا کرد دست عبدالله او را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ واحسینا واحسینا ،،، 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در میان بغض و اندوه بسته شد راه گلویش بر تن او نیزه می زد پیش چشمان عمویش لاله چین پرپر نموده نوجوان کربلا را لاله گون از او ببینید چهره ی خون خدا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ واحسینا واحسینا ،،، 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در میان دشت ماتم آمده غم همره او یک طرف افتاده مولا یک طرف عبداله او هر دو خونین هر دو گلگون مثل گل مثل ستاره هر دو در دریایی از خون هر دو پیکر پاره پاره 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وا حسینا وا حسینا ،،، 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دست ماتم بار دیگر نقشی از ماتم کشیده زینب کبری به یکجا داغ مهر و ماه دیده ای خدا پرپر فتاده لاله های کربلایش هم حسینش غرقه خون و هم عزیز مجتبایش 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ واحسینا وا حسینا ،،، 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی وارث دست رحیم حسن است صاحب خلق عظیم حسن است از شکوه جلواتش پیداست به خدا سیب دو نیم حسن است همه ی عرش خدا محتاج کرم طفل کریم حسن است یا "اباقاسم"  "اباعَبدُالله" نقش ایوان حریم حسن است حضرت فاطمه هم گریه کن روضه ی سخت یتیم حسن است   نوه ی حیدر خیبر شکن اوست حسن بن حسن بن حسن اوست غرق در رایحه ی یاس حسین مورد مرحمت خاص حسین مجتبازاده مسیحا دم شد ولی از برکت انفاس حسین نذر طفلان حسن می چرخد همه شب دسته ی دستاس حسین پدری کرده برایش همه عمر خرج او شد همه احساس حسین کرده پر جای حسن را قطعا در دل نازک و حساس حسین در دلش غیر خدا هیچ نبود رونوشتی ست ز اخلاص حسین دست خود را علمی دیگر کرد آخرین حضرت عباس حسین یک نفس تا لب گودال دوید اولین گریه کن اش شاه شهید پیش چشمان ترش طوفان شد گرد و خاکی وسط میدان شد بازوی فاطمه یادش امد دستش از پوست که آویزان شد نجمه با ناله ی وااماه اش به سر و سینه زد و گریان شد حرمله باز به زانو رفت و ..‌ کشتن طفل یتیم آسان شد طرح ذبح پسری لب تشنه دور گودال بلا عنوان شد زیر تیغ و سپر و نیزه و تیر بدن هر دوی شان پنهان شد عاقبت پیکر این طفل شهید مثل جسم عمویش عریان شد در رکاب عمویش بر نیزه سر او راهی نخلستان شد آه مثل عمویش در گودال به گمانم دهنش شد پامال شعر: علیرضا خاکساری (ع) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 11 بند ای امیـــد مــن و یــــاور من بی تـو بشکـسته بال وپر من گر سرم را به محمل شکستم به فــــدای ســر تو ســـر من ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❷ خون پیشانیت گشته جاری دختـــرت می کنــد بیقراری کن نگاهی به او از روی نی که بگیرد ز چشـــم تو یاری ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❸ گرچه مائیم و اِرث شهادت آل عصمـت کجــا و اسارت لب گشــا ای برادر به قرآن تا که از ما شود رفع تهمت ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❹ ای ســـرت بر ســـنان آیت نور از تنــور آمــدی یا که از طور؟ چشم خود را بگردان که گردد چشم نامحرم از محرمان دور ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❺ ای رخــت ماه تابانِ زینب ســـورۀ نور قـــرآنِ زینب تا زنم بوسه بر ماه رویت بنشــین روی دامان زینب ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❻ ای سـلام خـــدا بر مقامـت وی صــدای خدا در کلامت کن تلاوت تو قرآن که گیرد دلـم آرام ز سـنگ ملامــت ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❼ خود تویی شاهد حال خواهر چه شــــنیدم چه دیـدم برادر صـــدقـه می دهند اهل کوفه بـر اســــیران آل پـیمـبــــــر ای،، یک شـبه ماه من ای،، یـار و همـراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❽ بر طنـاب ستم بسته دستم قد خمیـده ز داغ تو هستم وقت دیــدارم اُمّ حبیـــــبه نشناسدکه من زینب استـم ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❾ بسته ام با تو عهــد از ولادت که به پایان رســد این رسالت هردو درجبهه ی واحد استیم با شــهادت تو من با اســـارت ای،، یک شبـه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❿ خطبه خواندن زمن از تو قرآن بر سر انجــام این عهد وپیمان تو ســرت بـر روی نیــزه و من گـه به ویرانــه گاهی به زندان ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❶❶ دست حاجت ســـوی حـق بگیرم خـواهـم از بعـــد داغـت بمیـــرم من و از تـو جدائــی محال است این دو روز و دوشب کرده پیرم ای،، یک شـبه ماه من ای،، یار و همــراه من این،، من و این آه من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای،، یاحسین یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اثر از: حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه) تهیه و تنظیم کنندگان: علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم) ۱۴٠۱/۵/۲۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220813-WA0330.opus
304.9K
ای امیـــد مــن و یــــاور من بی تـو بشکـسته بال وپر من 11 بند اثر از:حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه) تهیه و تنظیم کنندگان: علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
نوحه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام سبک مشکت صد پاره شده حاج محمود کریمی مرد مردان عمو جان من جان عمو مردانه روم به سوی میدان عمو منم که دلبرش شبیه اصغرش چطور ببینم او یه دردی بگیره در سرش ببینم اینهمه نیزه روبه روی پیکرش مردانه روم به سوی میدان عمو مرد مردان عمو جان او جان عمو مردانه رود به سوی میدان عمو دستم را عمه نگیر من هستم بچه ی شیر این الحسنینم من ...نه خوار و اسیر شکسته بال و پر بریده دست اکر می ارزه قدری که یک نیزه نباشه کارگر می ارزه قدری که یک لحظه بگیردم به بر این الحسنینم من نه خوار و اسیر مرد مردان عمو جان من جان عمو مردانه روم به سوی میدان عمو من که بودم پسرش همواره دور و برش چون اکبر او هستم من در نظرش بیا تو عمه جان مرا ز غم رهان بیا اجازه ده جان بخشم به عشق نیمه جان بذار برم که چش بر راهه دو چشم مهربان مردانه روم به سوی میدان عمو http://eitaa.com/sheydayezeynab
حضرت قاسم علیه السلام به سبک مشکت صد پاره شده حاج محمود کریمی حرفش ضرب المثله عشقش از صدق دله مرگ از نظرش شیرین/ تر از عسله می پرسه از عمو منم میرم بگو عمو اگه داره یکم قااااااسم هم./ به پیشت آبرو اجازه بده که قاسم هم/ کند به خون وضو از دلبری او حالا ضرب المثله حرفش ضرب المثله عشقش از صدق دله مرگ از نظرش شیرین/ تر ازعسله سیمای او حسنه آهوی این چمنه انگارعلیه بس که / شیرین سخنه شبیه فاطمه بدون واهمه وقتی میره سوی دشمن ها او/ عقب میرن همه این همه دشمنم انگاری/ بازم پیشش کمه ژن های شجاعت او/ در آب و گله حرفش ضرب المثله عشقش از صدق دله مرگ از نظرش شیرین تراز عسله آمد او نعره زنان مانند شیر ژیان انگار که حسن اومد در بزم جنان عدوشه صف به صف گرفته شد هدف زمین و آسمان داره می بینه/ شکوه و هم شرف صدا می زنه از میدون که /عموجون این طرف حالا/ تو بیا دریاب/ این در نجف زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا ای جــان عــالمی ، بــه فــــدای لقـــای تو از کــودکــی شــدم بخـــدا ، مبـــتـلای تو هَل مِن مُعین تو به جهان شعله می‌کشید اُف بر دلــی که گــرم نگشـت از نــدای تو هرگه که دید روی تو را مصطفی گریست بــر انتهــــای تــو ـ ز همـــان ابـتــــدای تو زیـرا چـو بود ، آگــه ازین ماجــرای شـوم می‌سوخـت دل بــرای تــو از ماجــرای تو کردی چو بر رضـای خـدا جان فـدای حق هستم رضـا که جــان بدهـم در رضـای تو ای قبــله‌گاہ و مــرکــز پــرگــارِ عـاشـقی! بـاشد حــریـم تو ـ چو حــریـم خــدای تو "ای خــاک کــربــلای تو مُهـــر نمـــاز من" ای سجـده ‌گاہ اِنس و مَلَک ، کـربــلای تو آنـدم که شد به نیــزہ سرت از شرار غــم "بیگــانه سوخـت تا چه رسد آشــنای تو" نـالـد چو نــای نـی، دل خلقی به سینه‌ها هـــر دم که یـــاد مـی‌شـود از نیــنوای تو خـونت اگر به راہ خـــدا ریخـت بر زمین بـاشد به روز حشـر ، خــدا خـونبهــای تو تنهــا نـه ما ز داغ تو گــردیـدہ سـوکــوار زیرا خــداسـت بهر تو صـاحب عـــزای تو از خــونِ توسـت بیـــرقِ اســلام اسـتوار بــاشــد در اهتـــزاز ، همیــشه لــــوای تو جـان، بی بهـا شود چو بگردد فــدای غیر گیــرد ولـی بهـــا ، چو بگــردد فـــدای تو  چون کشتی نجــات و چـــراغ هـــدایتـی بی شک بوَد خــدای جهـان، نــاخــدای تو ای نـور چشم فاطمــه! ما را به روزِ حشر چشم عنـایتی‌ست به لطـف و عطـــای تو هـرگـز امیــد نیست کسی را که وا رَهَـــد در روز رســتـخـیــــــز ، بـــــدون ولای تو حاتم که هست شهرہ به انفـاق و مَکرمت امــا بــوَد ز عجـــز ، کهـیـــنه گـــــدای تو شــرح مقـــام تــو ، نبـُــوَد در تــــوان من آنجا که عـالمی‌ست به مــدح و ثنـــای تو ما عـاشـق تــوایـم و تویی عـاشـق خـــدا در راہ عــاشقی نـرسـد کـس بـه پـــای تو تو مست جــام بــاده ی (ساقی) کــوثـری مـا مستِ جــام بــادہ ی قــالـوا بـــلای تو سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شکر خـــدا که امشبــــم / سفره به نام  حسنه روزیِ این سفــره مــونم / دســـت امام حسنه کـــریـــم  اهل بیـــته وو / اما  غــریب  مادره مادرش اشـکای همه  گـــریه کناشـــو می خره غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ روضه رو از کجا بگم ؟/ ازیکی  بود یکی نبود یه کوچه ای بود که روخاک / افتاده بود یاس کبود نیلوفـــری شد از سیلی / صــورت پاک یاسمن تمـوم  ایــن اتفاقا / افتاد  جلو  چـشــم حسن   غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یه عمری غصه خورد برا / غریبی های مادرش قصه تلخ اون کوچه / هرگز نرفت از خاطرش کینـه دشــمن از علی / تموم نشـــد با این جفا کینه صفیـــن وجمل / رســــید تا دشـت کربلا غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قاسم مجتــــبا نشــــون / هیبــت بابا روگرفت مدافـع حـــــرم شـــد و / رتـــبه  والا رو گرفت وقتی که قاسم شب قبل/حرف شهادت روشنید اومد و پرسید از عمـــو/ آیا منم میــشم شهید؟ عموسؤال کردپسرم/مرگ وچطور می بینی تو؟ یه جمله عجیبی گفت / به حیرت آورد عمو رو من می بینم عموجونم/مرگ وشیرین ترازعسل فردا جــواب دشـمنو /نشـــون میدم  توی عمل بالا بلند  نوجـــوون  / توو اوج  غــــربت عمو برای  جـنگ با عــدو / رسیـد به خــدمـت عمو تا اذن میدان رو گرفت /زادهء اون شیـر جمل با هــر رَجَز از دهنش / می ریخـت« اَحلی مِن عسل» ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من قاسم بن الحــسنـم /صــولت حیدری دارم مثل  پدر ، مثل عمــــو / غــیرت مادری  دارم لشکر  دشمـــن  همگی / مات رخ  ماه  حســن شروع شد ازکیـــنه او /نبرد وجــنگ تن به تن جنگ دلیـــرانه ای کرد /باغیـرت و شجـاعتش تا اینکه بی هــوا زدن /عمیــق شـد جراحتش ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌  پیکـر ماه پـاره ای / افـتاده بود  روی زمــین گرفته بوددور اونو / حلقـه ای از لشـکر کـین تااینکه نیمه جون شد از/ضربت شمشیر عدو صدا زد از بیــن همه /بـرس به داد مــن عمو ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عمو  رسیـــد کـنار  اون / نوگل  باغ  مجـــتبا دید که تمـوم پیکـــرش / شــده اسیر نیزه ها صورت به صورتش گذاشت/مثل علیِ اکبرش جــاری شد اشـکای حــسین /زِ غربت برادرش غریب آقام غریب آقام(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می گفت عزیز داداشم /اینقده دست و پا نزن کاری ازم  برنمـیاد / عمو  رو  هِـــی صدا  نزن پاهاتو رو زمین نکش / عمــو رو بیچاره نکن مادرت و با  این  کارت / اســـیر و آواره  نکن ای یادگار مجتبی / ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حالا بگــو  با چـه رویی / تو رو به خیمه ببرم چقد بزرگ شدی عمو / چــه قد کشیدی پسرم چقد بزرگی که خـودت /رفتی به پیشو از اجل مرگ وبه آغوش کشیدی/نوشیدی از جام عسل ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قاســم  نوجـــــوان  مــــن/ تازه  گل  بــــرادرم دوبــاره تــازه شــــد برام / داغ علــیِ اکبــــرم سینه به سینه می کشید/قاسموسمت خیمه ها بین صـــدای خــنــده ی / لشکــــریان بی حــیا غریب حسین غریب حسین(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اهل حـــرم ، با دیدنش / بـرای  یاری اومـــدن با اشک و آه ومرثیه / برسر و صورت می زدن پیکــر  پاره پاره  رو / گذاشـــت  کنار  اکـبرش بالا بلند نجمه رو / سـپرد به دسـت خواهرش غریب حسین غریب حسین(۴) شعر: رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که میدان رفتن تو،بر عمویت مشکل است دســت یابی تو ، بر این آرزویـــت مشکل است دیگــــر از هجـــران مگـو ، ای یادگار مجتـــبی بر مشام جان ، فراق عطر و بویت مشکل است بر دلم آتــش مــــزن ، ای میـوه ی قلــب حسن چــون مرا بشنـیدن این گفتگویت مشکل است ســن تو جانا مناســـب با چـــنین پیکار نیست جنگ تو ، با لشــکری در روبرویت مشکل است سخــت باشــد ، ناسزا بشــنیدن از هــر ناکسی گفتگو با دشــــمـن بی آبــرویت مشــکل است ای که واجب نیست،دراین سن تو،صوم وصلوه تشنه لب درکربلا،با خون وضویت مشکل است بهــر میدان رفتــن خـود ، اشـک بر دامـن مریز نور چشمم ،جنگ کردن،با عدویت مشکل است ای که از داغ حســـن ، گـرد یتـــیمی بر ســرت دیدن اندر خاک و خون،رخسار و مویت مشکل است چــون به جـان مجتبی ، دادی قسم ، اینک برو گرچه دل برکنــدن از روی نکویت مشکل است می‌ روی و ، می‌ کنــم سـوی تو با حسرت نگاه گر چـه در هجران ، نظر کردن به سویت مشکل است بـس که صحــرا ، پر خروش از لشگر باطل بود حـق شنیــدن از لب تکبیـر گـویت مشـکل است تا سلامت بینمــت ، کـردم شتاب از خــمیه گاه لیک ، با انبوه دشمـن ،جستجویت مشکل است بس که ابر خـــاک و خون ، بگرفته روی ماه تو از پس این پرده ها ،دیدار رویــت مشکل است در دم جــان دادنت ، گفــــتی : عمـــو جانم بیا غرقه در خـون،دیدن تو،بر عمویت مشکل است گر نباشد چشـمه ی چشــمان گریانت ” حسان “ زین همه آلودگی ها،شست وشویت مشکل است شعر:استاد حبیب الله چایچیان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا