هدایت شده از شمس (ساقی)
«در رثای استاد محمدعلی بهمنی»
لیــلای غــزل! رفتی و دلها شد خون
برخیـز و ببین غمت به قلب مجنــون
هـرچنــد که رفتــی از جهــان فــانـی
امــا نــرود مِهــــر تــو از دل بیـــرون.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/06/09
@shamssaghi
#نوحه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نوحه رحلت پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله»
...........
شهر مدینه گشته سیه پوش
بیت ولایت گردیده خاموش
رفته از دنیا سید بطحا
در عزا باشد حیدر و زهرا
آه و واویلا
.........
از چشم زهرا خونابه ریزد
دیگر نبی از بستر نخیزد
باغ دین شد بی باغبان امشب
اشک غم ریزد آسمان امشب
آه و واویلا
.........
گردد از امشب آغاز غربت
بر مرتضی و بر آل عصمت
در سقیفه از فتنه ی اعدا
قتل زهرا را میکنند امضا
آه و واویلا
.........
بعد از نبی با قلب شکسته
اجر علی شد دستان بسته
با تنی خسته با رخی نیلی
یاس او گردد طعمه ی سیلی
آه و واویلا
.........
شاعر ؛ امیررضا فرجوند
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از شمس (ساقی)
رحلت حضرت رسول (ص)
#پایان_نبی
خاموش شده شمع شبستان نبی
اِنس و مَلکاند جمله گریان نبی
زین ماتم جانسوز روا باشد اگر
پایان جهان شود ، ز پایان نبی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#داغ_نبی
ارکان فلک ، گسست از داغ نبی
آیینهی جان شکست از داغ نبی
زین ماتم جانسوز، علی شیر خدا
کوبید به سر، دو دست از داغ نبی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#هنگامهی_ماتم
از داغ نبی ، قامت مولا خم شد
قلب بشریت از اَلَم ، در غم شد
در بیست و هشتم صفر ناهنگام
هنگامهی اشک و گریه و ماتم شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
رحلت حضرت رسول (ص)
#پادشاه_انبیا
لشکر اسلام را ، ماتم گرفت
بغض راه سینه را محکم گرفت
ابرِ غم ، گویی ز چشم آسمان
میچکد با ناله و آه و فغان
خاتم دین، پادشاه انبیا (ص)
رخت میبندد از این دار فنا
آیه ی « انا الیه راجعون »...
میشود معنا به لوح یسطرون
برترین مخلوق خالق ، ناگهان
میرود با قلب خونین از جهان
از نهاد غافلان بینوا...
که ندانستند قدر مصطفا ـ
ناله ی «یا لَیتنا کُنت مَعک»
میرود از سینه تا اوج فلک
گرچه با او دشمنیها کردهاند
خارزار جهل را ، پروَردهاند
ساحرش خواندند از نابخردی
غافل از اسرار حیّ سرمدی
هر طرف بانگ عزا آید به گوش
هست واویلا و فریاد و خروش
خیمه زد غم در بلاد مسلمین
شعله میخیزد ز ذرات زمین
خلق بر تن میکند رخت سیاه
میگدازد سینه ها را ، سوزِ آه
بلبل از دوری گل گشته خموش
گلشن از باد خزان شد زردپوش
جغدِ غم بنشست بر بام جهان
ناله ی شومش رسد بر آسمان
عرش تا فرش جهان را غم گرفت
زین مصیبت ، عالمی ماتم گرفت
(ساقی) مِحنت ، ز جام شوکران
ریخت در کام نبوت(ص) ناگهان
شوکرانی که نبی را ، شهد بود
سرکشید و لحظهای دیگر نبود
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1397
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبی"
#زهر_غم
زهر غم را ناگهان در جام ريخت
در درون جام بد فرجام ريخت
آتشی زد از جفا بر جان يار
نانجيبی بَدسِرشت و بدتبار
سوخت قلب زادهٔ خیرالنسا
دومین شمع شبستان ولا
گفت میسوزد گلوی و نای من
از درون ، این سینهٔ سينای من
من ز تو آبی طلب كردم، چرا؟
زهر غم دادی مرا ای بی وفا
من امام و یاور و شوی تو ام
مجتبایم ، يار دلجوی تو ام
پس چرا با من تو اينسان گشتهای
عاری از آداب انسان گشتهای
همسری یا اینکه با من دشمنی؟
گرچه دانم زادهی اهریمنی
پاسخ پور مرا داری به سر؟
گر بپرسد از تو احوال پدر
شرم از رويم نكردی بی حيا
کآتش افكندی به جانم از جفا
آنكه داده وعده بر تو مَرد نيست
بیوفا حتی سگ ولگرد نيست
سگ اگر نانی خورد از دست غیر
بیوفایی میکند؟... البته خیر
دُم بجنباند ، وفاداری کند
سر بساید پیش پا یاری کند
ای تو کمتر از سگان دوره گرد
سرخیِ رویم ز جامت گشته زرد
جام زهری که به کامم کردهای
فارغ از این ننگ و نامم کردهای
ننگ و نامی که تو بودی همسرم
پاک شد شکر خدا از دفترم
(ساقی) جام مراد من شدی
گرچه دست آموز اهریمن شدی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1392
http://eitaa.com/shamssaghi
السلام علیک یاحسن ابن علی ع
.............مزار خاکی.............
ای آنکه آســمان شــده بـر غـربتــت گــواه
قبرت بدون صحـن و رواق است و بارگاه
سنگ مــزار خــاکـی تو ســقـف آســــمان
شمـع و چراغ مرقد تو ، انجـم است وماه
حـســرت خـورند جمـلـه ی زوّار مـرقـدت
در آرزوی بوســـه بر ایـن خــاک و جایگاه
چشمی ندیده است ، کریمی چنین غـریب
در بیت خــود به قاتل جــانـش دهـد پناه
مظلوم خــانه بـودی و غـربت نشـیـن درد
خون شددلت زهمسرواین خلق واین سپاه
از زهــر کیـــنه شــد جگـرت پاره پاره باز
این لخته های طشت به زخمت شده گـواه
سر برده ای به طشت و پر از لاله کرده ای
خنجر ز پشـت خورده ای از خلق رو سیاه
آمـاج تـیـر گشـــته تنــت در زمــان دفـــن
وقتی کــه قـوم حـرمله ها بســته بود راه
آنجــا حسـیــن بـود و نشـد هتک حرمتت
یعـنــی جـــدا نشــد سـر پاکــت به قتلگاه
خون شد دل شــقـایق وپر پربه روی خاک
دارد فـغـان ز داغ تو با ســوز اشک وآه
میســوزد از فــراق تو دلـهــای عاشــقان
اذنِ زیـارتـی بــــده مــا را بـه یک نگاه
حمید رضازاده "شقایق"
کرمان
السلام علیک یا رسول الله
" آخرین عروج "
احمد میان بستر و حیدر کنار اوست
اشک غمش گواه دل بی قرار اوست
زهرا کنار بستر بابا به حال زار
می نالد از فراق و دلش سوگوار اوست
این بانگ ارجعی ست که پیچیده در فضا
چشم انتظار مقدم او کردگار اوست
افتاده در شماره نفس های مصطفی ص
این آخرین نفس ز دم احتضار اوست
کسب اجازه می کند از محضرش اجل
جان ها فدای آنکه اجل ریزه خوار اوست
خون می چکد ز چشم فلک در مصیبتش
عالم تمام مضطرب و داغ دار اوست
خورشید تابناک هدایت غروب کرد
بعد از نبی علیست که آیینه دار اوست
قرآن و عترش که چراغ هدایتند
روشنگر صراط و گران یادگار اوست
اما چه کرد امت پیمان شکن ز جهل
با وارثان آنکه فلک وامدار اوست
غصب خلافت علی و قصه ی فدک
بی حرمتی خلق به بیت کُبار اوست
نامردمی نگر که پس از رحلت نبی ص
کشتند کوثری که همه اعتبار اوست
راه سقیفه شد ره شرک و نفاق و ظلم
اما غدیر خم ره پروردگار اوست
مدح رسول اکرم و قرآن و عترتش
دارد به لب " شقایق" این افتخار اوست
حمید رضازاده "شقایق"
کرمان
هدایت شده از شمس (ساقی)
#یا_رسول_الله
ای دریغا...! روح ختم المرسلین
کرد رجعت سوی فردوس برین
عالَم ِ اسلام ، گشته داغ دار
مسلمین را کرده خاکسترنشین
#یا_کریم_اهلبیت
مظلومترین خلق خدا را کشتند
فرزند علی مرتضی را کشتند
از بخل معاویه ی ملعون و پلید
افسوس! امام مجتبی را کشتند
#یا_امام_مجتبی
آوخا ، دردا ، گُل گلزار باغ مصطفی(ص)
مَظهر حُسن خداوندی ، امامِ مجتبی(ع)
شد شهید زَهر ِکینِ همسری پست و پلید
کآتشی زد زین مصیبت ، بر نهاد ماسوا
#یا_امام_رضا
از شرار کینه ، آتش زد به نخل پیکرت
ریخت تا زهر جفا مأمون دون در ساغرت
گرد ظلمت ، بر فراز آسمان پیچیده است
از همان دم که عبایت را کشیدی بر سرت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
#شمس_هشتم
عبا بر روی سر دارد کسی که شمس هشتم بود
دلش آتش... ولی لبهاش گلدان تبسّم بود
ولیعهدی به ظاهر گرچه از فرط تفاهم بود
ولی عهدی که جام شوکرانش با تحکّم بود
که: باید نوشی این جامی که میباشد سرانجامت!
ولیعهدت به دستت کشته شد ای حاکم ظالم!
چو تدبیر غلط کردی شدی درمانده و نادم
اگرچه بود امام آگاه و بر تزویر تو عالم
خودت را رهرو او خواندی ای بدتر ز بِن ملجم!
چگونه رهروی هستی که در دل نیست اسلامت؟
ولایتعهدی از اول ، اگر چه آشکارا بود
خصوصاً بر امامی که به افکار تو دانا بود
ولی بر آن که غافل از تبرا و تولا بود
مُسَلّم گشت این پیمان که عهدی نامدارا بود
چنین عهدی از اول بود تار و پودی از دامت!
امام هشتمین! چون هفتمین خورشید عالمتاب
که در زندان هارون شد شهید و شیعه شد بیتاب
شهید جور مأمون چون شدی از خدعهی اعراب
شده توس از قدومت قبلهگاه خلق چون محراب
زند خورشید ، سر در هر سحر ، از مشرق بامت
حریم انورت حج فقیران است آقا جان!
پناه عالمی و قلب ایران است آقا جان!
اگرچه دشمن تو عبد شیطان است آقا جان
ولیکن شیعهات اینجا فراوان است آقا جان
درخشد بر فراز بام ایران تا ابد نامت!
بوَد حبل المتین شیعیانت تاری از مویت
بوَد چون توتیای دیدهها خاکِ سر کویت
چه خوش باشد نماز عشق در محراب ابرویت
تویی (ساقی) و ما دُردیکشان جام مینویت
خوشا آنکس که نوشد قطرهای، هرچند از جامت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
❁﷽❁
#شعر_روضه_ترکی
#پایان_ماه_صفر🏴
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
گؤیلره قاره چکدیلر ماه صفر عزاسینه
فاطمه بزم غم قوروب سوز وئروب صداسینه
عرشیده سسلنیر مَلَک رخت عزا گِییر فلک
نوحـه دیینده فاطمه مظلوم اؤلن آتاسینه
یاندیریر عالمی بو گؤن خاتم الانبیا داغی
یئر آغلیور گؤی آغلیور حضرت مصطفاسینه
یتیم اولوبدی فاطمه غریب اولوبدی مرتضا
هم آغلیور بو داغه هم غربت مرتضاسینه
قلبی یانیر بو ماتمه ، گاه ، رسول خاتمه
اوخشیور آیری زمزمه ،غریب اؤلن بالاسینه
روضهٔ کوچه دن دییر ناله چکیر وای حسن
شاهد اولان بالاسیدی کوچه ده ماجراسینه
دؤشَر نه حاله بیر اوغول ،جفالی یول کَسَن گؤرَه
شرم و حیانی بیلمِیَه سیلی وورا آناسینه
همان زمان که فاطمه ییخیلدی اؤلدی مجتبی
بیر عمری زخم ووردیلار ئؤرگینین یاراسینه
شفیـــعهٔ روز جــزا دِییب شفاعت ایلییر
او شیعه نی که گؤزلری آغلیا مجتباسینه
خانم ، مدینه دن صُورا مشهده رهسپار اولور
آیری عزاسی باشلانور یاس دوتور رضاسینه
باشه عبا چَکَن آقا حجره ده تشنه جان وئریر
مادری سسلیور گَلَه حجرهٔ غم فزاسینه
بیر گؤن اولار کی فاطمه ناله سی، داغ داش آغلادار
مقتل ایچینده باش چکر شهید کربلاسینه
گؤرمیه مقتلینده کاش شمرین الینده خنجری
آنا مگــر باخا بیلر ، قانه باتان محاسینه
بیر گؤن اولار که مهدی فاطمه انتقام آلار
جانلاریمیز فدا اونون لشکرینه قُوا سینه
اللریمیز دعاده دی تئز گَلَه صاحب الزمان
یارب اؤزون عنایت ائت اللریمیز دعاسینه
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۶/۱۱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا عَلیِ بْن موسَی الرّضاء)
#شهسوار_توس
ای خسروی! که رهبر اهل ولا تویی
سلطان ارتضا به سریر رضا تویی
آن شهسوار توس که بر اسب بذل و جود
رخ مات کرده شاه و وزیر از عطا تویی
معنای اهل بیتی و نصّ علی النّبی
مفهوم «آمَنوا» ، ثمر «إنّما» تویی
شایان تخت سلطنت مُلک مَن عَرَف
درخورد تاج معرفت «هل اَتیٰ» تویی
مفتاح گنج دانش و مرآت مَعدلت
مصباح شام بینش و بدرالدجیٰ تویی
مجموعهی فضایل و احکام دین حق
منظومهی خصایل آل عبا تویی
در مُنشَآت فاضله، ثانی مرتضیٰ
در معجزات کامله چون مصطفیٰ تویی
در بحر دین، سفینهی عالم نجاتبخش
در شهر زهد، مشعل نورالهدی تویی
در رزمگاه فضل، تویی فاتح الغزا
در دادگاه عدل، حکیم القضا تویی
در مُلک بذل و جود، مِهینه شهنشهی
در کشور وجود کُهینه خدا تویی
در رفع معضلات ، بَدل_نسخهی نبی
در حلّ مشکلات، پس از مرتضی تویی
دُرج فضیلتی، مَه برج فتوّتی
آیینهی خصال شهِ لافتی تویی
مسطورهی عبادت و گنجینهی علوم
اسطورهی شریعت و کنزالدعا تویی
منهاج سِلک وحدت و باب الحوائجی
مفتاح باب رحمت و مشکلگشا تویی
معمار قصر دین و اساس دیانتی
پیریز کاخ شیعه و اصل البنا تویی
نور امید و ملجأ ارباب حاجتی
برگ و نوای سفرهی هر بینوا تویی
هستی تو پور موسی و در طور عشق دوست
موسیٰ تویی و آن یَد بیضا نما تویی
همنام میر متقیان از علوّ ذات
همگام پیروان سپهر عُلا تویی
سلطان ارض اقدس توسی ولی دریغ
هستی غریب و یکّه و بی اَقربا تویی
خورشید آسمان ولایت به مُلک پارس
تنها تویی که مطلع خورشیدها تویی
عزّ و مقام مُلک جم و خیل پارسی
فخر و مباهی ملل پارسا تویی
بر سالکان کوی ازل یار و پیشرو
بر کاروان راه ابد، پیشوا تویی
بر اولیا تو مرشد و بر اتقیا دلیل
جز مصطفیٰ به جمع رسل، مقتدا تویی
اندر حریم دوست تویی کعبهی خلوص
مروه تویی، صفا تو و، رمز مِنا تویی
دارالشفاءِ خلق، بوَد آستان تو
زین منزلت که شافیِ دارالشّفا تویی
هستی طبیب باطن مرضای کوی عشق
آری عِلاج علت شاه و گدا تویی
سازد غبار کوی تو کحل بَصر مَلک
بر چشم سالکان فلک ، توتیا تویی
دارالبقاست بارگه بی زوال تو
چون پیر خضر در ره آب بقا تویی
باشد عیان ز بارگه کبریاییات
کآیینه دار بارگه کبریا تویی
هم از وقوع حادثه دفع القضا شوی
هم از حدوث نائبه، ردّالبلا تویی
دافع ز دشمنان شریعت تویی ز مهر
شافع به آهوان اسیر از وفا تویی
اعجاز توست ناسخ صد سِحر سامری
معجز تویی! کلیم تویی! و عصا تویی
از معجز تو خصم خدا میشود فنا
چونانکه منقرض کن بس نیکُلا تویی
هستی به مُلک پارس خدیو فلک اساس
ای شاه عرش! پاس که سلطان ما تویی
مأمون شکست مشعل مولایی تو را
غافل که پرتو افکن ارض و سما تویی
فرمان اگر به محو تو داد آن ستم شعار
خود محو شد ز عالم و فرمانروا تویی
بر شیعیان و کشور ایران در این زمان
لطفی نما که مظهر لطف و صفا تویی
(شمس قمی) به مدح تو گفت این چکامه لیک
شرمندهام ز گفته که شمس الضحیٰ تویی!
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#پایان_صفر
#عزای_سه_مقتدا
عالم سیــــاه پوش عـــزای سـه مقتداست
صاحب عزای خیمهٔ غم ، دخت مصطفاست
یا در دلــش عــــزای پــدر دارد و حســـن
یا روضه خوان و خونجگر از غربت رضاست
#رقیه_سعیدی_کیمیا
🏴فرا رسیدن سالروز شهادت جانگداز رحمةللعالمین ، حضرت محمد مصطفی و دو سبط پاکشان ، حضرت امام حسن مجتبی و حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام بر محضر امام عصر اوراحناله الفدا و شیعیان جهان تسلیت و تعزیت باد.🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@saeidikimya
#نوحه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نوحه امام حسن مجتبی علیه السلام
..........
زهر جفا از غم راحتم کرد
آماده بهر شهادتم کرد
زینبم طشتی در برم بگذار
کن تماشا بر این دل خونبار
آه و واویلا
...........
آمد به پایان درد دل من
از کینه یارم شد قاتل من
بین مداوای قلب خونینم
زهر غم بر دل گشته تسکینم
آه و واویلا
...........
از دود آهم خیزد شراره
قلب کبابم شد پاره پاره
خون دلهایم از دهن ریزد
پاره های دل در لگن ریزد
آه و واویلا
...........
گر زهر کینه سوزد وجودم
من کشته ی یک روی کبودم
من خودم دیدم مادرم افتاد
دست لرزانش را به دستم داد
آه و واویلا
...........
زینب بیا تا با تو بگویم
بغض عجیبی ست اندر گلویم
من چه گویم از لاله ی پرپر
من چه گویم از صورت مادر
آه و واویلا
...........
شاعر؛ امیررضا فرجوند
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی!...
چگونه وصف کند غصۀ تو را دعبل؟
چگونه رسم کند چهرۀ تو را مانی؟
تو را هر آینه تصویر کردهام، نظمی
چه نسبتیست میان تو با پریشانی؟
چقدر بر سر بازارها قدم زدهای
که یک معامله سر گیرد از مسلمانی
چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را
و یادی از تو نکردیم در فراوانی
قرار بود بسازیم خانۀ دل را
چقدر ساخته شد خانههای اعیانی!
چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست
چه ندبهها که نشد موجب پشیمانی
چه گریهها که نکردیم با امین الله
میان صحن تو در یک هوای بارانی
اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال
و ما چقدر گرفتیم بیتو مهمانی
چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست
میان همهمۀ کوچۀ چراغانی
خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز
خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی
بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است
به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی...
بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن
همیشه میرسی از تشنگی به حیرانی
فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز
درون گودی مقتل نماز میخوانی...
شعر:محمد حسین ملکیان
#شهادت_امام_رضا_ع
#امام_رضا (ع)
#ماه_صفر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─