eitaa logo
شمس (ساقی)
488 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
«اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ثارَاللّٰهِ وَابنَ ثارِه» وقتی که خاک آغشته با خون خدا شد سِرّ نهان عشق ، آنجا بر مَلا شد هفتاد و دو پیکر، به دشت خون تپیدند خورشید عالمتاب را بر نیزہ دیدند دیدند یک سر بر فراز نی درخشان دارد تلاوت می‌کند آیات قرآن آیات حق تا بر فراز نی درخشید بانگ شهادت در تمام دشت پیچید زین ماتم عظما که عالم بینوا شد لوح و قلم گریان به دشت نینوا شد ارض و سما زین ماجرا در خون نشستند جنّ و ملک در ماتمی بی‌چون نشستند زیرا چنین ظلمی خدا حتیٰ ندیدہ خورشیدِ دشت کربلا را سر بریدہ واحسرتا آن ‌سر، که بر نی نغمه‌‌خوان است سوم امامِ بر حقِ ما شیعیان است آری که شد خون خدا بر دشت جاری بستان دین ، بار دگر شد آبیاری دشتی که شد میعادگاہ شیعه امروز شد قتلگاہ اصغر شش ماهه دیروز آتش کشد از هر طرف بر دل زبانه یاد آوری از کربلا ، گر عاشقانه می‌سوزد انسان را شرار ظلم اعدا دردا که تا محشر بُوَد این شعله بر پا سوز از شرار آهِ سالار شهیدان... لب‌‌تشنه اما مست، از دیدار جانان زیرا به جرم پاسداری از ولایت... دست یزید آغشته شد بر این جنایت کشتند و پیش چشم یاران سر بریدند عشق و شهامت را به چشم خویش دیدند نامردمی کردند با آن شاہِ عطشان قوم جنایتکارِ در ظاهر مسلمان مرگا بر این قوم دغلکار و سیه روز لعنت بر این نامردمان عافیت سوز بنگر دمی بر اهل‌‌بیت از این مصائب شد ناشکیبی بر شکیبی نیز قالب بر گفته هایم چوبه ی محمل گواہ است عشق است استاد و مپندار اشتباہ است زینب به همراهِ یتیمان در عزا شد در خیمه ی آلِ عبا محشر بپا شد اهل حرم ، گریان از این داغ شرربار گشتند اسیر چنگ جلّادان خونخوار ::: خار مغیلان در رَہ و طفل سه ساله... داغی به دل دارد به صحرا همچو لاله طوفان غم را می‌توان احساس کردن در صورت غمگین این طفل سه ساله شب پیش رو دارد مگر این ماہ تابان؟ کاین‌سان خرامان می‌رود با استحاله گویی خبر دارد که شب پایان ندارد چون ماهِ شامِ غم که دورش بسته هاله شاید که می‌داند دگر بابا ندارد؟! چون می‌کند بی او سفر با پای ناله آری اسیری می‌رود شهزادہ‌ی عشق این گلرخ محنت کش حیدر سُلاله وای از دمی که رأس بابا را ببیند در تشتی از خون با دوچشم غرق ژاله آیا گناہ این گل پژمان ، چه بودہ؟ آیا چنین حکمی که دارد در رساله؟ آیا چنین مهمان‌نوازی دیدہ چشمی؟ آن هم برای طفل بی بابا ؟... محاله! ::: ای مرگ و نفرین تا همیشه بر شما باد کی می‌توان گفتا شما را آدمیزاد؟ (ساقی) اگر اين صحنه را تصوير دارم بی شک جهانی را ز غصه ، پیر دارم پایان دهم غم را که دل‌ها غرق خون است بلکه ز جور اشقیا دارالجنون است یابن الحسن! بازآ و بر ما رخ عیان کن ما را برای نوکری ، امشب نشان کن امّیدوارم وارث خون شهیدان! مهدی موعود! آیی و با تیغ عریان گیری تقاص کربلا ، از دشمن دون... تا شاید این آتش رَود از سینه بیرون سید محمدرضا شمس (ساقی) 1386 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبی" زهر غم را ناگهان در جام ريخت در درون جام بد فرجام ريخت آتشی زد از جفا بر جان يار نانجيبی بَدسِرشت و بدتبار سوخت قلب زادهٔ خیرالنسا دومین شمع شبستان ولا گفت می‌سوزد گلوی و نای من از درون ، این سینهٔ سينای من من ز تو آبی طلب كردم، چرا؟ زهر غم دادی مرا ای بی وفا من امام و یاور و شوی تو ام مجتبایم ، يار دلجوی تو ام پس چرا با من تو اين‌سان گشته‌ای عاری از آداب انسان گشته‌‌ای همسری یا این‌که با من دشمنی؟ گرچه دانم بنده‌ی اهریمنی پاسخ پور مرا داری به سر؟ گر بپرسد از تو احوال پدر شرم از رويم نكردی بی حيا کآتش افكندی به جانم از جفا آنكه داده وعده بر تو مَرد نيست بی‌وفا حتی سگ ولگرد نيست سگ اگر نانی خورد از دست غیر بی‌وفایی می‌کند؟... البته خیر دُم بجنباند ، وفاداری کند سر بساید پیش پا یاری کند ای تو کمتر از سگان دوره گرد سرخیِ رویم ز جامت گشته زرد جام زهری که به کامم کرده‌ای فارغ از این ننگ و نامم کرده‌ای ننگ و نامی که تو بودی همسرم پاک شد شکر خدا از دفترم (ساقی) جام مراد من شدی گرچه دست آموز اهریمن شدی سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَلسّلامُ عَلیكَ یٰا اَبٰاعَبداللهِ الحُسَین» چشم دل وا کن که بینی رمز و راز کربلا ای که می‌بینی فقط، سوز و گداز کربلا کربلا گریاندن و ماتم نمی‌باشد که هست عشق و ایثار و شهامت ، رمز و راز کربلا از حسین آموز اخلاص عمل را وُ ببین بندگی را ، در قیام و در نماز کربلا کربلا یعنی گذشتن از خود و دلبستگی خود رها کن از تعلق، در فراز کربلا کربلا یعنی نرفتن زیر بار ظلم و زور می‌رسد کی پای ما ، بر یکّه تاز کربلا نیست خاکی قابل تکریم‌تر ، از این دیار نیست حتی کعبه‌ی حق ، هم‌تراز کربلا خاک گلگونی که هفتادو دو گل در بر گرفت تا که گردد باغی از گل، سرفراز کربلا زیورآلات جهان ، هرچند دل را می‌بَرد کی شود هم‌سنگِ خاک دل‌نواز کربلا بود نصرانی وهب، اما به رؤیا دیده بود هیچ مِیدانی ندارد، امتیاز کربلا هر دلی با یک نوا دمساز می‌گردد اگر می‌زند اما دل شوریده ، ساز کربلا رهرو شیطان مباش و از جهالت دور باش اقتدا کن، بر امام پاکباز کربلا چاره‌ی خود را طلب هرگز مکن از دست غیر غیر دست پادشاهِ چاره‌‌ساز کربلا می‌کند از جان تحمل زائر کوی حسین تا که پیماید رهِ دور و دراز کربلا اربعین آمد ولی قسمت نشد دیدار یار کن نصیب ما خداوندا ، جواز کربلا بر سر بام جهان تا روز محشر می‌توان دید بر پا ، پرچمِ در اهتزاز کربلا (ساقیا) جامِ نیاز و ناز و راز زندگی کن طلب، از کشتگان بی نیاز کربلا سید محمدرضا شمس (ساقی) 1398 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبانحال حضرت زینب (س) شد اربعین و ز داغـت چو شمــع می‌سوزم سیاه و سرخ و کبود است هر شب و روزم از آن نفس کشم امـروز ، بعـد کــرب و بــلا که درس عشـق تو را بر جهـــان بیــامــوزم ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا اربعین آمد چه‌سان از غم ننالم یا أخا ؟ در عزایت روز و شب آشفته حالم یا أخا بر فراز نیزه چون قرآن تلاوت کرده‌ای صوت تجويدت بپیچد در خیالم یا أخا سر زدم بر چوبهٔ محمل ز داغی جانگزا گَر ازین ماتم ننالم از چه نالم یا أخا ؟ با اسیران و یتیمان حرم در شامِ غم هم‌نوا با آه و افغان و ملالم یا أخا تا که این دل می‌تپد در سینه‌ام؛ با دشمنان در جدالم ، در جدالم ، در جدالم یا أخا پَرده از چهر یزیدِ دون کشیدم تا کنم ظلم او را بر مَلا ، بر خلق عالم یا أخا تا کنم تصویر شرح ماجرایت را به حق می‌شود خامه به کف، قال و مقالم یا أخا می‌کنم مظلومی‌ات را بر همه عالم عیان گر دهد، از لطف حق عمرم مجالم یا أخا تا رقیّه دید رأس‌ات را میان تشت خون گشت پرپر، از غمت این نونهالم یا أخا خواستم آگه نگردد دشمن از داغ دلم مخفی از چشم عدو آهسته نالم یا أخا خواستم تا نزد دشمن، خم نگردد قامتم گرچه از بار مصیبت، چون هلالم یا أخا چون تویی خون خدا و هست خونخواهت خدا مُتّکی بر آن خدای ذوالجلالم یا أخا اربعین‌‌است و چو کوهی استوارم پیش خصم تا بسوزد ، از شکیبِ بی مثالم یا أخا شعر (ساقی) می‌زند آتش به جان عالمی گر دهد شرح غم و درد و ملالم یا أخا سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"اَلسّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبدِاللّٰهِ الْحُسَیْن" ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (زبان‌حال جاماندگان قافلهٔ اربعین) اربعین آمد و ما لایق راهت نشدیم در شب عشق، خبردار پگاهت نشدیم گرچه امسال هم از خیل سپاهت نشدیم لایق دیدن آن حشمت و جاهت نشدیم نام ما ثبت، مبادا مَکنی در طومار بلکه ما را ز کرم، زائر کویت بشمار داد با عشق تو مادر به دهان ما را شیر عشق تو کرد ز کردار تو دل را تسخیر راه عرفان تو پوییم به لطف تقدیر گرچه هستیم گنهکار و سراپا تقصیر نظری کن که جدا از تو و راهت نشویم غیر راهی که به تو می‌رسد اصلا نرویم راه تو، راه خداوند مُکرّم بوده‌ست راه تو هر که رَود راه خدا پیموده‌ست هرکه این راه رَود در دوجهان آسوده‌ست غیر ازین راه رَود هر که رهی بیهوده‌ست نگذاری که رَود راه دگر، رهروِتان گرچه جز راه تو رفتن به حقیقت نتوان کربلا مرکز عشق است و همه پرگاریم شکر لله که ز عشقی ابدی سرشاریم عالمی خفته اگرچه... همگی بیداریم چون به دل حبّ حسین بن علی را داریم عشق ما عشق حقیقی‌ست مجازیش مدان عاشق آن‌است که در عشق دهد حتیٰ جان جان ناقابل ما، لایق درگاه تو نیست آنکه بشناخت تو را بی‌خبر از راه تو نیست مدّعی طعنه به ما گر زند آگاه تو نیست اُف بر آن قافله‌ای باد که همراه تو نیست ما همه عاشق و دیوانه‌ی درگاه توایم تا نفس هست همه پیرو و همراه توایم کمترین شاعر درگاه تو هستم آقا عشق تو کرده به وصف تو زبان را گویا هرچه عشق است به غیرِ تو بوَد بی‌معنا عشق آن‌است که در آن برسی تا به خدا (ساقی) دلشده را هم بطلب بار دگر تا نبسته‌ست ازین دار فنا ، بار سفر سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز شعر و ادب پارسی گرامی باد. ‌ ‌‌مُلک جم گرچه هنر پرور و شاعرخیز است ‌ ‌شهــریار غــزل ، اعجـوبه‌ ای از تبریز است ‌‌ ‌‌مـدّعـی گرچه زند لاف گــزاف از سرِ بخــل ‌ ‌نیک داند سخنش بـاطــل و طنز آمیز است ‌‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi