eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منم مجنون صحرا بی قرارم   یاابن زهرا بیا  مولا   بیا   طاقت   ندارم  یاابن زهرا چرا  از  دیده ها  آقا    نهانی   یاابن زهرا سیه گردیده  اکنون روزگارم   یاابن زهرا حبیب منی  طبیب منی بیا دورت بگردم ۲ فدایت  مهدی زهرا شوم من یاابن الزهرا زمستانم  بیا    با تو   بهارم  یاابن الزهرا بیا  دورت بگردم  من  الهی   یاابن الزهرا ببین اشک من واین حال زارم یاابن الزهرا حبیب منی  طبیب منی بیا دورت بگردم ۲ سفر  رفتی کجا ای ماه عالم  یاابن الزهرا شده روزم سیه در شام تارم  یاابن الزهرا الهی  شام  هجرانت  سر آید  یاابن الزهرا ببینم  روی  ماهت را  قرارم  یاابن الزهرا حبیب منی  طبیب منی بیا دورت بگردم۲ به دنبالت کجا گردم کجایی  یاابن الزهرا منم مجنون صحرا بی قرارم یاابن الزهرا ۱۴۰۰/۲/۱۰ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آمدم سرزده بی حرف و سخن خسته ام خسته ز آلوده شدن به بزرگیت نظر کن نه به من من شکستم دل تو! تو نشکن تو بزرگی و حقیرم العفو! باز تحویل بگیرم العفو! یخ فروشم که یخم آب شده بنده ات بنده ی ناباب شده با هوی و هوسش خواب شده سخت شرمنده ارباب شده پشت کردم به حسین خام شدم باعث گریه ی اقام شدم هیچکس دورو برم نیست که نیست فکر توبه به سرم نیست که نیست اشک و حال سحرم نیست که نیست توشه بهر سفرم نیست که نیست خرج نفسم شده کل عملم میدود پشت سر من اجلم وای بر دور ز قرآن شدنم وای بر بی سرو سامان شدنم از عطای تو گریزان شدنم معصیت بود و پریشان شدنم چکمه بر‌دوش خود آویخته ام بغلم کن که به هم‌ریخته ام.. گرچه آلوده و رسوا هستم نوکر فضه و اسما هستم نجفی هستم و بالا هستم شیعه حضرت مولا هستم حضرت بنده نواز است علی بخدا روح نماز است علی شب قدر است بها میخواهم درد کافیست دوا میخواهم رزق یکسال بکا میخواهم کربلا با رفقا میخواهم تو بگو تا که ازین غم چه کنم؟ من هوایی حسینم چه کنم؟ آن حسین که غم آبش دادند آب میخواست عذابش دادند  با کف و سوت جوابش دادند روز سرنیزه که تابش دادند... خبرش رفت به خیمه ای داد.. مادرش دست به پهلو افتاد.. یوسف من !وسط گودالی من بمیرم چقدر مینالی! نیزه باران شدی و بی حالی تاج روی سر من!پامالی! مهر من را برویت میبندند دست و پا میزنی و میخندند آبرودار قبیله ست! نزن با عصا برتنش ای مست نزن پلک خودرا که دگر بست!نزن بی وضو بر بدنش دست مزن این تن ذبح شده جان من است چادرم هست نگو بی کفن است http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا شاعر_علی_صالحی سفره دار خدا امام زمان دگر امشب بيا امام زمان شب قدر است هر كجا هستي التماسِ دعا امام زمان منكه امشب به يادِ تو هستم ياد كن پس مرا امام زمان دست بر دامنت اگر نرنم بروم پس كجا؟ امام زمان آمدم آشتي دهي من را باخودت، با خدا امام زمان كاش قرآن به سر بگيرم من يك شبِ قدر با امام زمان جاي دوري نمي رود كه كني گوشه چشمي به ما امام زمان خوب شد در شبِ عزاي علي با تو هم هم صدا امام زمان شبِ تقديرِ من بيا بنويس يك سفر كربلا امام زمان http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه - ۱۹ رمضان - ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام بنشین کنارِ سفره‌اَم اِی سفره‌دارِ آسمان این پا وآن پا کردنت کشته مرا قرآن بخوان شاهنشَهِ فُلک و فَلَک اِفطارِ تو نان و نمک این آهِ تو آرامش از دختر گرفت آرامِ جان خون شد دلم دیگر نگو اِنّا الیهِ راجعون از رفتنت حرفی نزن اِی دلخوشیِ کودکان امشب شده حالت پدر مانندِ آن روزی که در .... آتش گرفت و مادرم افتاد و شد قامت‌کمان عمری گرفتی روضه‌یِ یاسی که شد نیلوفری امشب هوایی‌تر شدی مسجد نرو خانه بمان میخِ درِ بامعرفت تنها عبایت را گرفت میخِ درِ بی‌معرفت بر سینه می‌کوبد نشان هر بار می‌گفتی اذان آرامشِ جان می‌شدی آتش زده بابا علی بر قلب و جانم این اذان تنها دو رکعت مانده از عمرِ شریفت یاعلی این سجده‌یِ آخر کند ما را یتیم و نوحه‌خوان فرقِ سرَت شد لاله‌گون مثلِ پر و پهلویِ یاس ای تکیه‌گاهم تکیه کن تو به برادرهایمان سیلی نخورده چشمِ تو دارد سیاهی می‌رود خونِ سرت را دیدم و وا کرده زخمِ دل دهان زینب پرستاری کند از زخمیِ مسمارِ در زینب ببندد زخمِ سر... زینب ببیند خیزران... بر قاریِ قرآن زدند... بر آن لب و دندان زدند اِی وایِ من ای وایِ من اَدرکنی یا صاحب‌زمان http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم بغضِ کرار، سرِ سفره‌ی افطار شکست بعدِ سی‌سال فرو خوردنش؛ این بار شکست کوله‌بارِ غمش از شانه‌ی لرزان افتاد کمرِ کوه، از افتادن این بار شکست وقت رفتن شد و بر دامنش افتاد دخیل رفت و با هق‌هقِ در، شانه‌ی دیوار شکست آنقدر مأذنه با «حیّ علیٰ» گفت نیا که اذان نیز، سرِ این همه اصرار شکست کعبه با «قَد قُتِل» و «فُزتُ بِربّ الکعبه» نوحه دم داد: «سرِ قبله‌ی سیّار شکست» استخوان؛ خرد شد و راه گلو را وا کرد اشکِ شوق آمد و در چشمِ ترش خار شکست روی او؛ آینه‌ی قدّی زهرایش بود حیف شد؛ آینه در لحظه‌ی دیدار شکست سجده‌ی آخرِ این قصه دو رکعت روضه‌ست دین‌پناه است، نمازی که به اجبار شکست وارث فضل پدر زخم سرش را هم خواست سیبِ غم نصف شد و فرقِ علمدار شکست کوفه‌ی سرشکن؛ ارثیّه‌ی بابا را داد سنگ؛ آیینه‌ی او را سر بازار شکست http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ﷽ ♦️ دعـــــای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان 🌹 اللُّهُمَّ نَبِّهنی فیہِ لِبَرَکاتِ اَسْحاره وَ نوِّرْ فیہِ قَلْبی بِضیاء اَوارِهِ وَخُذْ بِکُلِّ اَعصائی اِلی اتِّباع آثارِهِ بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارفین . 🌹 🌹 ای خدا! دراین روز مرا به برکتهای سحر خیزی اگاه ڪن ودلم را به روشنایی آن روشن نما و اعضایم را به پیروے ازآثار آن وادار ،به روشنایی تواے روشنی بخش دل عارفـــــان . 🌹
🕊﷽🕊 ✴️ بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات بر وارث بر حق امامت صلوات خواهی که خداوند گناهت بخشد بفرست به این امام و رهبر صلوات (دعای فرج) _الله .... من آن مرغ غزل خوانم  به شوق روی جانانم بیاد شاه خوبانم  علی گویم،علی جویم علی جانم علی جانم من بیچاره در محشر به عشق ساقی کوثر زنم بر سینه و سر علی گویم، علی جویم علی جانم علی جانم علی ای ساقی کوثر علی داماد پیغمبر علی مولا علی سرور علی گویم، علی جویم علی جانم علی جانم دلتو راهی نجف کن ..انشاالله کنار ایوون طلای امیرالمومنین ناله بزنی.. خوش بحال اونایی که کنار حرم امیرالمومنین هستند... حارث هَمْدانی از اصحاب امیرالمومنین اومد خدمت امیرالمومنین ... حضرت دید حادث خیلی پریشانه... فرمود حارث چرا اینقدر پریشانی.. چرا ناراحتی... عرض کرد آقا دیشب به فکر جان دادن افتادم ... هنگام سرازیری قبر چه کنم.... برای شب اول قبر چه کنم ... آقا جان ....فکر فشار قبر افتادم... جواب نکیر و منکر چه بدم .... (حضرت فرمود :حارث مگه تو شیعه و پیرو من نیستی؟؟ ) گفت "چرا آقاجان ... فرمود پس چرا غصه میخوری.. بدونُ آگاه باش.... وقت جان دادن... هنگام سرازیری قبر.... شب اول قبر... تمام عقبات تا پل صراط.. من با شیعیانم هستم... دست شیعیانم رومی‌گیرم... تنهاشون نمیگذارم امروز بگو یا امیرالمومنین آقا جان...حاجتمندم ...گرفتارم ... آقا جان به مظلومیت و غربتت قسمت میدم نزار دست خالی اومدم ..دست خالی برگردم روضه برات بخونم و التماس دعا.... شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود... آی اونایی که بابا دارید ... قدر باباهاتونو بدونید... دختر میمیره برا بابا... (دخترا خیلی بابارو دوست دارند..) خیلی علاقه به پدر دارند... دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا... اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون... دل تو دل دختر نیست.. آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز... اما اما ... ،یه وقت شنیدن منادی ندا داد قد قتل المرتضی.... اگه پدر داری خدا برات نگه داره .. اما اما آی اونایی که پدر از دست دادین... نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه... آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت.... دلتو بزار کنار دل زینب... دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم... آخ دلم باغ خزونه چشام برکه خونه همه آرزوم اینه بابام زنده بمونه آخ دلم از همه سیره بابام داره میمیره آخ بابا ..بابا... نه سویی تو چشاته نه جونی تو پاهاته (آماده ای بگم نالتو بلند میکنی) آخ نه سویی تو چشاته نه جونی تو پاهاته فقط این دم آخر یا زهرا رو لباته (زمزمه)امون از دل زینب... بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ... شبانه غسل دادن... شبانه تشیع کردن..... میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن... آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...) من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد... گلی گم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه... آخ گل گم کرده ات خواهر منم من سرور سیته ات خواهر منم من2 هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین..... هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم آقای من امام زمان... امشب کجا قرآن به سر میگیری... پسر فاطمه... ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم در آسمانی نگاهت پر بگیرم آقا هر شیعه ای... آرزو داره... شب قدر در کنار شما احیا کنه... مگه ميشه بدون شما برم در خونه ی خدا... کجایی ای امید شیعه... ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق دست شما را جای قرآن سر بگیرم آقا...شما واسطه بین منو خدایی... ميشه برا من رو سیاه هم دعا کنید... بار گناهم سنگین شده... اصلا گناه باعث شده من نتونم شما رو ببینم... ای کاش در تقدیر من امشب نویسند پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم آقا میدونم داری منو میبینی... آقا میدونم صدام رو میشنوی... اما.. میخوام بگم... کی ميشه من شما رو ببینم... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ طالب خون خدا مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك یابن مصباح الهدی مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك شب قدر ببین حرف دلت هست یا نه... چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه سر راهی به گدا، مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك حالا صداش بزن... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك... http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مقتل مولای متقیان حضرت امیر المومنین ع 🍀 قسمت اول، منزل ام کلثوم 🌱 در شب نوزدهم، مولا حال عجیب و غیر توصیفی داشت. برای دلجویی بیشتر از دختر کوچکش، آخرین افطار خود را در منزل دخترش ام کلثوم قرار می دهد. سر سفرة افطاری که غذای موجود در آن دو قرص نان جو و مقداری شیر و نمک است، می نشیند. رو می کند به دخترش و می فرماید: دخترم! تاکنون نشده که پدرت با دو خورشت افطار کند. دخترم! شیر را بردار! من با همان نان و نمک افطار می کنم مگر نمیدانی از جدت پیامبر شنیده ام که هر کس غذایش بیشتر و متنوع تر باشد طول وقوفش در قیامت در محضر خداوند بیشتر است 🌱 بیش از سه لقمه میل نمی کند و وقتی با پرسش دخترش رو به رو می شود که پدر! مگر روزه دار نبودی! چرا غذا کم میل فرمودی؟ پاسخ می دهد که دوست دارم خدایم را با شکم گرسنه ملاقات کنم. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، چاپ افست، ج 1، ص 125 ادامه دارد.. http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° (گلواژه های اهل بیت ع)
49=48 قسمت دوم 🌺 شب نوزدهم، بچه ها تا پاسی از شب خدمت پدر بودند و آن گاه به منزل خویش رفتند. امام حسن مجتبی علیه السلام هنوز صبح نشده بود، نزد بابا برگشت و مستقیم به مصلای پدر رفت. علی علیه السلام با احترام خاصی از حسنش استقبال کرد. آن گاه فرمود: «پسرم! لحظه ای خواب به سراغ چشمانم آمد، در حالی که نشسته بودم. ناگهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را [در عالم رؤیا] دیدم، عرض کردم: یا رسول الله! من از دست امت تو چه رنجها و خون دلها خوردم! پس حضرت فرمود: علیه آنها نفرین کن! پس [نفرین کردم و] گفتم: «اَبْدَلَنِی اللَّه بِهِمْ خَیْراً و اَبْدَلَهُمْ شَرّاً؛[6] [خدایا! مرا از آنها بگیر و] به جای آنها بهتری برای من قرار ده و بر آنان [نیز] به جای من [آدم نالایق] شری را مسلط گردان!» 🍀 الهی مردم از من سیر و من هم سیرم از مردم نما راحت مرا ای خالق ارض و سما امشب ادامه دارد http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° (گلواژه های اهل بیت ع)
قسمت سوم 🌺 در نقل دیگری آمده که صدای گریة علی علیه السلام بلند شد؛ به گونه ای که تا آن روز آن گونه گریه نکرده بود. عرض کردند: چه شده است که این گونه گریه می کنید؟ حضرت فرمود: در سجده دعا می­کردم که لحظه ای خواب به چشمم آمد، دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «یَا اَبَا الْحَسَنْ طَالَتْ غَیْبَتُکَ فَقَدْ اِشْتَقْتُ اِلَی رُؤْیَاکَ فَقَدْ اَنْجَزَلِی رَبِّی مَا وَعَدَنِی فِیْکَ...؛[1] ای اباالحسن! دوری تو طولانی شده است. به راستی مشتاق دیدار تو هستم، پس به راستی پروردگارم برای من آنچه را در بارة تو وعده داده بود، حتمی کرد.» [1]. بحارالانوار، ج 42، ص 194، ح 11. 49=48 ادامه دارد http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° (گلواژه های اهل بیت ع)
قسمت چهارم در شب نوزدهم، مولا آرام و قرار نداشت؛ هر لحظه بیرون می رفت، به آسمان نگاه می کرد و می گفت: به من دروغ گفته نشده و من نیز دروغ نمی گویم. این شب همان شب وصال است. این همان شبی است که حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من وعده داده است؛ چنان که ابن حجر می گوید: «فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ اَکْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ اِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ مَا کُذِّبْتُ وَ اَنَّهَا هِیَ الَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ.» و گاهی یس می خواند و آن گاه عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لی فِی الْمَوْتِ اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِِیمِ؛[2] خدایا! مرگ را مبارک گردان! ما از خدائیم و به سوی او می رویم. هیچ یاری و قدرتی نیست، مگر از خدای بلند مرتبه با عظمت.» لحظه به لحظه بر اشتیاق مولا افزوده می شد و عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ قَدْ وَعَدَنِی نَبِیُّکَ اَنْ تَتَوَفَّانِی اِلَیْکَ اِذَا سَئَلْتُکَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فِی ذَلِکَ؛[3] خدایا! پیامبرت به من وعده داد که به سوی خودت مرا دریافت می کنی، هنگامی که درخواست کنم. خدایا! و من [اکنون] مشتاق آمدن به سوی تو هستم.» هیجان و اشتیاق به شهادت و ملاقات الهی حضرت آن قدر زیاد بود که خود می فرماید: هر کاری کردم راز مطلب را بفهمم نفهمیدم؛ «مَا زِلْتُ اَفْحَصُ عَنْ مَکْنُونِ هَذَا الْاَمْرِ وَ اَبَی اللَّهُ اِلَّا اَخْفَاهُ؛[4] پیوسته از سرّ و باطن این امر تفحص و جستجو کردم، ولی خدا ابا کرد، جز اینکه آن را پنهان کرد.» آری، مولا در آن شب حال عجیبی داشت. آن شب علی در سینه سودای دگر داشت تنها خدا از سوز و حال او خبر داشت گام زمان آهسته بر روی زمین بود قلب زمین در اضطرابی آتشین بود آن شب علی را حال و روز دیگری بود در جان مولا ساز و سوز دیگری بود آن شب علی عزم سفر کردن به سر داشت زهرا سرشک غم به چشمان زین سفر داشت آن شب محمد سخت دلتنگ علی بود مشتاق دیدار دل آرای علی بود آن شب حسن را سینه اقیانوس غم بود جان حسین آن شب پر از درد و الم بود چشم علی، چشم انتظار اختران بود جان علی مشتاق رضوان و جنان بود[5] ]. همان. [3]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 42، ص 252، ح 54. [4]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 7. [5]. منصور کریمیان، روزنامه رسالت، 18 رمضان، 1414، ص 2 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° (گلواژه های اهل بیت ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا