در سالروز شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام
باید برای درک بزرگان حکیم شد
باید حسن شناخت که شاید کریم شد
باید حسین را حرمش را شناخت بعد
والفجر خواند و محو رضای رحیم شد
باید که عطر و مزه سیب بهشت را
با جان چشید و در بر ایشان ندیم شد
یک عمر پای منبر هادی نشست و بعد
در شهر ری مجاور یاری قدیم شد
آن وقت می شود که بفهمی چگونه یک
مرد بزرگ مالک صحن نعیم شد
حتما شبیه تر به حسین است از همه
وقتی شبیه کرب و بلا این حریم شد*
گویم حسین و باز نویسم ولی حسن
نام حسن به عطر حسینی مقیم شد
عمری به هر بهانه نوشتم من از حسین
اینبار هم بهانه ی عبدالعظیم شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
*امام هادی علیه السلام(خطاب به یکی از اهالی ری) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
(میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(مطابقت #نهاد و #فعل)
بهطور عادی #نهاد از جهت #شخص و #شناسه با #فعل مطابقت دارد؛ برای مثال در جملهی زیر، کلمهی #آدمها بهصورت #جمع بهکار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است.
آدمها میتوانند دروغ بگویند و میگویند؛ بیاختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بیآنکه به پیامدهایشان فکر کنند.
مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل میشود. :
۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل میتواند برای ادای احترام بهصورت جمع به کار برده شود.
بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند.
۲- اگر نهاد جمع و بیجان باشد، میتواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است.
کتابها از دستم افتاد.
کتابها از دستم افتادند.
#نکته:
اگر نهاد جمله، #جمع و #بیجان باشد، اما با استفاده از آرایههای تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت #جمع به کار میرود.
ستارهها نگاه میکنند.
۳- هر یک از اسامی جمع نیز دربارهی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند.
الف) برای اسمهای جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد بهکار میرود.
کاروان به مقصد رسید.
گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد.
ب) اگر کلمهی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل بهصورت جمع نوشته میشود.
مردم برای اهدای خون آمده بودند.
ج) وقتی کلمهی ملت به عنوان نهاد بهکار میرود، فعل هم بهصورت مفرد و هم به صورت جمع میآید.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند.
د) اسم جمع #دسته، اگر برای #بیجان بهکار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت #مفرد میآید.
دستهای پول پیدا شد.
دسته گلها آماده شد.
۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعدهای خاص پیروی میکنند.
الف) اگر اسمهای مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت #مفرد میآید.
کسی اینجا نیست؟
هر کسی میتونه با ما بیاد.
فکر کنم یک نفر سر رسید.
ب) اگر نهاد، یکی از اسمهای مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل میتواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید.
هیچ یک با من همراهی نکردند.
هیچ یک با من همراهی نکرد.
هرکدام به راهی رفتند.
هرکدام به راهی رفت.
ج) اگر اسم مبهم #بعضی برای جسمی بیجان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش میتواند هم بهصورت #مفرد و هم به صورت #جمع به کار رود.
بعضی لباسها، بادوامتر است.
بعضی لباسها بادوامترند.
۵- فعل برخی از جمعهای مکسر همیشه با فعل مفرد به کار میرود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل.
اخلاق او ناپسند است.
عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد.
۶- درباره کلمهی اینجانب باید توجه داشته باشید که در نامههای اداری وقتی به نشانهی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص بهکار میرود.
اینجانب تایپیست امور اداری به استحضار میرساند که دورهی آموزشی را با موفقیت به پایان رساندهام.
#نکته:
باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است:
استاد و دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفتند.
استاد با دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفت.
آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#شعرترکی
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
زائرون اِئتــدی گیــنه عـــزم ســفر
راهــیِ مشـــهد دی چهــارشنبــه لر
باشَه دؤشؤب حـال و هـوای حــرم
قویدی گؤزَل صــحن و سـرایه قدم
عرض اِدیب ای شاه خراسان سـلام
گَلمیـــشم آقــا ، سَنَــه مهـمان اُولام
بُوشــدی اَلیم ، سـائلَه احــسان اِئلَه
بیر نظـــر اِئت دردیـمَه درمــان اِئلَه
آهـــو کیمیــن اِیلَـه ضمـــانـت منـی
ســـسلیــرم امــداده ئورَکـدَن سَنــی
گلمیـــشم آرام اولا قلبیـــــم مگــــر
ایلیَـــه ســن حــالیمـــه آقـا ، نظـــر
پنجــره فــولادیوه دیـل باغلیـــــام
آدیــوی دیلــدن چاغیــریب آغلیـام
ســـن کـی طبــیب دل بیـــماریـسن
ســـائلیــوه محـــــرم اســـراریـسن
چـــاره قیـــل ای چـــارهٔ بیــچارگان
ســایَه وی سـال باشیمه ای مهـربان
زائــرون آقـــا ، گینــه شرمنـده دی
مهـــر و محبــت ســنه زیبــنده دی
عـــادتون احــساندی امیــــر کرم !
بارگهــــوندن اَلـــی بوش گِئتــمَرَم
وِئرســـون اگر خادمیوه بیر صـلَـه
کرب و بلا نامـه سیــن امضـــا اِلَه
باخســون اگر تپـراق اولار "کیمیا"
راضی یولا سال منی سـن یا رضا
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست
نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست
ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله
که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست
پر از تلاطم موج است اشک چشمانم
دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست
به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک
برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست
برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم
به آن دریچه که در آن امید پنهانیست
مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان
که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست
دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم
کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(آشنایی با علائم نگارشی در فارسی)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
1ـ #نقطه (.)
نقطه اولین و رایجترین علامت نگارشی است که در پایان جملات ساده آمده و این منظور را میرساند که پیام یا مفهومی که میخواستیم آن را انتقال دهیم به پایان رسیده است.
جایگاه #نقطه در یک جمله، چسبیده به کلمهی آخر و بدون هیچ فاصلهای است.
#مثال:
۱- در انتهای جملات ساده و خبری
امروز هوا سرد و برفی است.
۲- در انتهای پاسخهای کوتاه یا کلماتی که در مفهوم جمله استفاده میشوند.
آیا به عنوان کارمند مشغول به کار هستی؟
_ بله.
۳- در انتهای مشخصاتی که برای منبع یک تحقیق یا پژوهش ذکر میشوند.
#مثال:
صبا سعادت، بهترین استراتژیهای تولید محتوا، ص ۱۲۰.
۴- بعد از حروف اختصاری که ارجاع دهنده به کلمات دیگری هستند.
#مثال:
ر.ک. (رجوع کنید)، ه.ق. (هجری قمری)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
2 ـ #ویرگول (،)
ویرگول (کاما، درنگ نما): نشانهی #مکث یا وقفی کوتاه است.
موارد کاربرد ویرگول:
۱ ـ در بین عبارتها و جملههای غیرمستقلی که با هم در حکم یک جملهی کامل باشد.
این همه خلف وعده و تأخیر، از شما بعید بود.
۲ ـ آوردن کلمه یا عبارتی توضیحی در ضمن جمله یا عبارت دیگر...
احمد، برادر مسعود، دیروز اینجا بود.
۳ ـ در مواردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشند.
آب، غذا، هوا و مسکن از ضروریات اولیهی حیات آدمی است.
۴ ـ آوردن ویرگول میان دو کلمه برای جلوگیری از احتمال غلط خواندن جمله.
ما، در خلوت به روی خلق ببستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
3 ـ #نقطه_ویرگول (؛)
نشانهی وقف یا درنگ و #مکث_طولانی تر از #ویرگول و کمتر از #نقطه است.
موارد کاربرد نقطه ویرگول:
برای جدا کردن عبارت و جملاتی که بهظاهر مستقل اما در معنی مربوط به همدیگر باشند.
#مثال:
وقتی صداقتش را آزمودی؛ به او اعتماد کن.
روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هيچكس به فكر بدیها نبود.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
4 ـ #دو_نقطه (:)
توضیح دادن در مورد آنچه بیان شده.
#مثال:
سعدی در گلستان چنين گفته است:
«نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست ...»
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
5 ـ #هلال (پرانتز ) ( )
برای جدا کردن بعضی از جملات یا کلمات و یا توضیح جملهای که خارج از بحث متن است.
#مثال:
همهی ما در آرزوی ظهور حضرت مهدی (عج) هستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
6 ـ #گیومه («»)
نشانهی #نقل_قول مستقیم است.
#مثال:
علی گفت: «من فردا به مدرسه میروم.»
همچنین در شعر هنگامی که مصراع و یا بیتی تضمین میشود در #گیومه قرار میگیرد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
7 ـ #سه_نقطه (...)
زمانی که بخواهیم از نام بردن مواردی صرف نظر کنیم از #سه_نقطه استفاده میکنیم.
#مثال:
ماشا ...! انسان هنرمندی هستید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
8 ـ #علامت_سؤال (؟)
همانطور که از نام این علامت مشخص است؛ از آن در انتهای جملات #پرسشی استفاده میکنیم.
#مثال:
بزرگترین دستاوردهای انسان موفق چیست؟
در یک کاربرد دیگر، میتوانیم از علامت سؤال برای نشان دادن #تردید در جمله استفاده کنیم.
#مثال:
توئیتر در سال ۱۳۸۸ (؟) فیلتر شد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
9 ـ #علامت_تعجب (!)
علامت تعجب ، تنها نشانهی تعجب و شگفتی نیست ، بلکه بیشتر در پایان جملههایی می آید که یبانکنندهب یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است ؛ از قبیل «تعجب» ، « تاکید» ، «تحسین» ، «تحقیر» ، «تنفر» ، «ترحم» ، «استهزا» ، «شک و تردید» ، «امر و نهی» ، «تهدید» ، «حسرت» ، «آرزو» ، «درد و الم» ، «دعا» ، «تنبیه» ، «تأسف» ، «ندا و خطاب» و جز آنها ؛ چنانکه : چه عجب! عجب آدم ریاکاری! آفرین بر این همه ذوق و سلیقه! دستمریزاد! دریغ است ایران که ویران شود! آقا هنر کرده! جایزه هم میخواهد!
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
10 ـ #قلاب (کروشه) [ ]
این علامت نشانهی #الحاق است؛ گاهی در یک جمله یک یا دو واژه کم است یا از قلم افتاده است. این کمبود باعث نارسایی جمله میشود؛ به این خاطر واژهی مشابهی را در نظر میگیرند.
#مثال:
پرویز [با چهرهای عبوس و گرفته] دلم نمیخواهد او نیز بیاید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
11 ـ #خط_فاصله (تیره) (ـ)
خط فاصله برای #جداکردن #اعداد و جملههایی که معمولاً #توضیحی را به مفهوم اصلى جمله میافزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان میکنند.
#مثال:
سعدی - بزرگترین سجعنویس ایرانی - در قرن هفتم میزیست.
بهجای استفاده از (تا) برای نشان دادن مسافت یا فاصلهی زمانی.
قطار سریع السیر تهران- شیراز راه اندازی شد.
کلاس آموزشی از 5–3 بعدازظهر دایر است.
جداسازی کلمات مرکب.
#مثال:
ژانر مورد علاقهی من در فیلم، کمدی–رمانتیک است.
همچنین در شعر پس از ابیات موقوف المعانی از این علامت استفاده میشود.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
#شب_های_جمعه_زیارتی
شب زیارتی تو شب مراد من است
اگر چه دیرشود باز هم به یاد من است
دلم دوباره سفر می کند به عزم سلام
همین سلام روزی از سر زیاد من است
همان شبی است یکی از کبوتران حرم
و شخص اول رفتن به روی جاده من است
فقط همین که بگویی و بشنوم کافی است
که این یکی ز غلامان خانه زاد من است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هر شب جمعه دلم ، شوق زیارت دارد
به حسین و حرمش عرض ارادت دارد
باز هم زمزمه ای ورد زبانم شده است
اشــک با ذکر لبــم حـــس رقابت دارد
زمزمِ اشک مرا زمـزمه می جوشـــاند
شعر، سر می رسد و شور قیامت دارد
واژه ها دور سرِ سبز قلم می چرخند
قلم این بار ، چنین قصد روایت دارد
می شکافد دل این فاصله ها را هربار
خوب در چیدن هر واژه ، مهارت دارد
روضه می چیند ویک خیمه ویک مشک وعلم
به علمــــداری عبـــاس ، اشـــارت دارد
ولی این فـاصـــله آزرده دل تنــگ مـــرا
که از این فاصله عمریست شکایت دارد
از نیستانِ حرم مانده جــدا این دل من
مثل نِی ، از غم این هجر ، حکایت دارد
دل من انس گرفته است به هیئت به عَلَم
روزگاریست به این مرثیـــه ، عادت دارد
شور شیرین غزل تا به جنون می کشدش
ولی از تاب و تب عشـــق ، رضـایت دارد
شده تفســیر ، میان دو حرم معنیِ عشق
عشــق در کرب و بلا رنگ اصـــالت دارد
شب جمعه شده ام دست به دامان حسین
که هوای حرمش ، عطــر اجابت دارد
"کیمیا"می شود از لطف حسین خاک وجود
نظرش بر همگان لطف و کرامت دارد
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هدایت شده از شمس (ساقی)
#نقطهی_ابهام
چون ندادم دست شیطان اختیار خویش را
حفظ کردم تا همیشه ، اعتبار خویش را
از ضَلالت دور بودم ، تا مبادا ناگهان...
مایهی خفّت شوم قوم و تبار خویش را
دوستیهایی که کردم در همه ایام عمر
درس الفت دادهام، همروزگار خویش را
در مسیر زندگی از بس دویدم ، عاقبت
خود بپای خود درآوردم دَمار خویش را
حجم انبوه فشار زندگانی را به دوش
میکشم تا کِی گذارم کولهبار خویش را
بس که گردیدم به دور نقطهی ابهام دهر
نقش کردم گِرد خود خطّ حصار خویش را
خویش را در قلعهی آزادگی کردم اسیر
خود نمیخواهم که بردارم جدار خویش را
از ستمهایی که میبینم ز شهر کینهها
میگذارم زیر پا ، روزی دیار خویش را
چونکه دل، در رهن این دنیا ندادم هیچگاه
میسپارم بر جهان ، دار و ندار خویش را
خواب بر چشمم نمیآید ز رنج روزگار
ای خوش آن روزی که میبینم مزار خویش را
زخمها دارم به دل از زخمههای جانشکار
کز تنیدن دادهام از کف، قرار خویش را
چون درخت زندگانی حاصلی ما را نداد
میشمارم غصههای بیشمار خویش را
تا بدانی کیستم ـ در این دیار نامراد؟...
لحظهای کردم بیان، حالِ نزار خویش را
تا شود سرمشق ، بر آیندگان این جهان
شرح دادم یک دو خطّی از هزار خویش را
با همه رنجی که شد شامل مرا در زندگی
شاکرم کز کف ندادم اقتدار خویش را
تا نگیرد گرد غم چشم دل از طوفان غم
میزنم جارو به مژگانم غبار خویش را
چون نکردم قامتم را خم به نزد ظالمان
"تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را" ۱
سالها در انتظار مقدم روی نگار ...
ماندهام اما ندیدم گلعِذار خویش را
جمعهها را مینشینم با امید وصل او...
تا کنم طی فصل رنج و انتظار خویش را
کاش میشد تا زمستان، بار بندد از میان
تا ببینم لحظهای، روی بهار خویش را
(ساقیا) آیا شود با جرعهای، از جام عشق
امشبی را با تو طی سازم خمار خویش را؟.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
۱. سعدی
❃﷽❃
#زمزمه_ترکی_با_امام_زمان_عج
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک:ای قلم سؤزلریمده اثریوخ....
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
ای قلم باخ بو اشک و فغــانه
عرضیمی یُوللا صاحب زمانه
یاز، دِنن شیعــه لَر منتـظردی
دؤندی عاشقلرین قلبی قانه(۲)
چاره قیل دردیمه یابن زهرا
سســلیور فاطمه یابن زهرا
هجرون آغلارقویوب شیعیانی
آیریلیــق دردی یاندیردی جانی
گؤزلریم آختـــاریر جمعـه لرده
تا گــۏرَم یار صــاحب زمـــانی
هارداسان الامــان یابن زهرا
حامیِ اِنس وجان یابن زهرا
درد هجـــرانیـــوه مــن دچــارم
دردیوه دؤزمَــگه یوخدی چــارَم
دای گئدیب طاقت وصبریم الدن
گؤزلـــریم یـــولدادور بی قـرارم
العجل العجل یابن زهرا
العجل العجل یابن طاها
ای قلم یازئورَک عرض حالین
آشــکار اِئت فراقیـــن ملالین
قالمیـــشام حســرت کربلاده
قسمت اِئت کربلانین وصالین
اربعین کربلا منتظردی
زائر نیـــنوا منتـظردی
کربــلادن صُــورا، سـال گذاری
سمــت یثرب ، بقیع نین دیاری
مــادرین تربتــبن آشــــکار ائت
بی نشان قالماسین گؤل مزاری
یوسـف فاطمـــه هارداسان گَل
گلدی بوجمعه ده هارداسان گَل
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
کانال اشعاررقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال درایتا👆
هدایت شده از شمس (ساقی)
(امام جعفر صادق علیهالسلام)
#تسلیت
#شهادت
#امام_صادق
#امام_جعفر_صادق
(صادق آل عبا)
تا که کردی توسن علم و فقاهت را تو زین
تاختی بر جاهلان ، با منطق حق الیقین
صادق آل عبایی و شدی بر شیعیان
رهنما در زندگانی تا به فردوس برین
پایه ریز مکتب فقه و اصولی در کمال
عالمان چون کودکی هستند نزدت خوشهچین
وارث یاسین و طاهایی و باشد منطقت!
مُنطبق با جملهی آیات قرآن مبین
شرع را در آسمان علم ، دادی بال و پر
سایه افکندی به بال علم بر روی زمین
آنچنان بخشیدهای جان بر احادیث و علوم
که یقیناً آفرین گفته تو را ، جان آفرین
چون هُشام بن حَکمها و مُفَضَّلها به صدق
سودهاند از عجز بر محراب درگاهت جبین
ذوالفقار عِلم را در دست داری چون علی
میزنی بر فرق بدخواهان و دشمنهای دین
کرد ویران مکتب تو ، خانهی تزویر را
مَنطقت چون بود همسان امیرالمؤمنین
ریختی بر هم بساط جهل و ظلمت را به علم
نور بخشیدی به قلب شیعیان راستین
شهد نوشاندی به کام خلق با علم و عمل
زهر بر کامت اگرچه کرد منصور لعین
مرغ روحت کرد تا پرواز ، سوی آسمان
شد دل اهل مدینه در غم مرگت حزین
تیرهگون شد آسمان از این مصیبت گوییا
بر زمین افتاد ماه و گشت با ظلمت قرین
آرمیدی در گلستان بقیع اما دریغ!
کرد ویران دست جهل و کینه آن حصن حصین
مضجع نورانیات بی بارگه باشد اگر...
هست دشمن از عناد خویش نزدت شرمگین
شیعهی آل علی ، پاینده از علم تو شد
عالَم اسلام میباشد علومت را ، رهین
مثل خورشیدی فروزان تافتی تا بر جهان
آسمان شد از فروغ یک نگاهت نقطهچین
گفت (ساقی) در مدیحت این غزل را با خلوص
دارد امّیدی که در محشر شوی او را معین.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
تقدیم به امام صادق علیه السلام
صادق شدی شیعه ولا را یابد از تو
هر صبح صادق روشنا را یابد از تو
راه نجات از هر بلا صدق است مردم
شیعه نجات از هر بلا را یابد از تو
صادق شدی تا شیعه مثل حال حمران
حتی نرفته حج دعا را یابد از تو
صادق شدی تا آیه ها هم جان بگیرند
اشعار بویی از خدا را یابد از تو
در زیر آوار دروغِ شعر ، شاعر
یک چشمه صدق وصفا را یابد از تو
وقتی که گویم ایها الصادق دل من
شش گوشه کرب و بلا را یابد از تو
آه این کبوتر که پرد سوی بقیعت
ای کاش یک گنبد- طلا را یابد از تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#امام_صادق(علیه السلام )
چقدر نام تو نیکو چقدراسم تو زیباست
چقدر آینه درچشم های پاک تو پیداست
تمام نور خدا راگرفته آینه هایت
در انعکاس فقط نور صادق از تو هویداست
به پای درس تو صدیق های شهر تمامی
قلم به دست شده مکتب صدوق تو برپاست
قلم رسیده به ما منتظرکه باز بگویی
به یاوران صدیقت تنور داغ مهیاست
اگرچه غیرت هارون مکی است به جوشش
یقین شده که تنورت بهشت بردوسلاماست
برات سینه شیعه شده است فرش سلیمان
که تار قالی تو عشق و پود ، دیده دیباست
فضای مبهم دوران سیاه وتیره وگنگ است
در آن زمان که حدیثت سپید وروشن وگویاست
به قال صادق تو گوش علم هم شده محتاج
هنوز پرچم شیعه به آبروی تو ازماست
چه می شود که هِشام حکم شوم بنوازی
به روح قدسی باران مرا که لطف تو دریاست
به نام فاطمه حساس بوده ای وعجیب است
چقدر شعله این در شبیه خانه زهراست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab