─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#اربعین_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
الســــــــــــلام علیـــــک یــــــا ابــــــاعبــــــــــــدالله
موی من گشته سفید جامهام گشته سیاه
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کوفه و شـام بلا، شادی و تشت طلا
سختتر بود حسین بر من از کربوبلا
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
منم و خون جبین منم و اشک غمت
خیـــز تحــویل بگیــر آمــدم در حرمت
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای چهل روزه غمت غم چل سالۀ من
در کجا خفته به خون، گل من لالۀ من
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شـــامیان چنـــگ زدند بر دلم چنگ زدند
هم به ما خنده زده هم به ما سنگ زدند
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
جـــای مـن ویـــرانه جــای تو تشت طلا
جنگ من کوفه و شام جنگ تو کربوبلا
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دختر کوچک تو گشته در شام، سفیر
کعبـــۀ روح شـده قبــر آن طفــل صغیر
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آتــش افـروخته بود کودکی سوخته بود
چشم خود گریهکنان به عمو دوخته بود
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اشبهالناس کجاست؟ شاخۀ یاس کجاست؟
خیـــز از جــــا و بگـــو قبـــر عبـاس کجاست؟
((انا محروم حسین انت مظلوم حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#پیاده_روی_اربعین
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
... و باز عشق و دیگر هیچ
-----
((به دست من بود ســـــبوی کربلا
پیـــاده می روم به سوی کربلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به جانم می رسد ،شمیم رحمت اش
دلم را می برد ، نســـــــــیم جنّت اش
بهشتی می شود ،دلم از صحبت اش
سراپا شور عشق،شدم از دعوت اش
((هوایی گــــشته دل ز بوی کربلا
پیاده می روم به سوی کربلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به عشـــــــق کربلا ، به دل دارم شرر
تأسی می کنم ، به زینب زین سفر
خریدم من به جان ، به راهش صد خطر
سر و دست و بدن ، مرا باشد سپر
((به ذلّت می کِشــــــم عدوی کربلا
پیـــــاده می روم به سوی کربلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
هوای کربلا ، به سر دارم حسین
به رخ از اشک خود ، قمر دارم حسین
ز سوز تشنگی ، خبر دارم حسین
به سمت نینوا ، نظر دارم حسین
((همیشه راهی ام به کوی کربلا
پیاده می روم به ســـوی کربلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
من و این شور عشق ، من و این اربعین
من و این کربلا ، من و این سرزمین
من و قبر حسین ، من و حبل المتین
به دل دارم غمش ، به لب دارم چنین
((که من شرمنده ام ز روی کربلا
پیاده می روم به سوی کربلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: حاج محمود تاری(یاسر)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحـه
#اربعین_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السّلام ای همه بود و هستم
زائــر اربـعـیــن تــو هســـتم
یاحسـین آمـــدم از اســارت
بر ســر قبــرت از پا نشستم
ای،، مـهـــــربــان زیـنب
در،،این چهـل روزو شب
آه،، جـــــانــم آمد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بعد یک اربعیــــن داغ هجـــران
یا حسیــن آمــده بر تو مهمـــان
اثـر سیـلـی شـــــمـر و خــــولی
مـانــده بر روی مــاه یتیـــــمان
ای،، مـهـــــــربـان زینــب
در،، این چهـل روزو شب
آه،، جــــــانــم آمد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آمــدم از ســــفـر بر زیــارت
مُحــــرمم با لباس اســــارت
دور قبـرت بگـــردم که گردد
گل اشکــــم نـثـار مــــزارت
ای،، مــهـــــربــان زینــب
در،، این چهـل روز و شب
آه،، جــــانـم آمــــد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به روی شانه هایم نشان هاست
اثر ضربــه های سِنان هاست (۱)
جسم تو پاره از تیـــغ و شمشیر
دل من خون ز زخم زبان هاست
ای،، مـهـــــربــان زینـب
در،،این چهـل روزو شب
آه،، جــــــانـم آمد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آه غــــم زد ز قــلبـم شـــراره
تازه شـد خــــاطـراتم دوبـاره
یادم آمــد که دیدم به گودال
خنجـــر و حنجــــر پاره پاره
ای،، مـهـــــــربــان زینب
در،،این چهـل روزو شب
آه،، جــــــانـم آمد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
داغ تو یا حـسین کــرده پیرم
کـــن دعـا در کنـارت بمیـــرم
مثل زهـــرای قامـــت خمیـده
دست خـــود را به زانو بگیرم
ای،، مـهــــــربان زیــنب
در،،این چهـل روزوشب
آه،، جـــــانـم آمد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیــدم اینجـا به مقـتل که قاتل
«او روی سینه من درمقابل»(۲)
دست و پا میزدی پیـش چشمم
او بُرید از تو ســـر، من ز تو دل
ای،، مـهـــــربــان زینــب
در،،این چهـل روزو شب
آه،، جـــــانم آمــد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بار غــــم را روی شــانه بردم
خـــون دلهــا زبعد تو خوردم
اگر آن دست صـبرت نمی بود
در کــنار تو جان می سپـردم
ای،، مـهــــــربــان زینب
در،،این چهـل روزو شب
آه،، جـانــم آمـــد بـر لب
وای ،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تومپرس از یتیــم ســه ساله
کم شـده یک گل از بین گلهـا
سـر ببــریـده ات را برایـــش
دشـــمـن آورده جــــای تسلّا
ای،، مـهــــــربـان زیـنب
در،،این چهـل روزو شب
آه،، جــــانم آمـــد بر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سر تو تا ابد ســـرفـراز است
پرچم سرخ در اهتــزاز است
خطبه ی من بـرای حجابُ و
نهضت تــو برای نمــاز است
ای،، مـهــــربــان زینـــب
در،، این چهـل روزو شب
آه،، جــانــم آمـد بـــر لب
وای،، یاحسین مظلوم(۳)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
۱) سنان (به کسر سین) به معنی سرنیزه، نبراس و نیزه می باشد
۲) اثر مرحوم کهنموئی رحمه الله علیه
نوحه از:حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه)
تهیه و تنظیم کنندگان:
علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#اربعین_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#سبک: کربلا منتظر ماست بیا تا برویم،،،
می رود قافله ای یار بیا تا برویم
می رود جانب دلدار بیا تا برویم
می رود قافله سالار به سالاریِ عشق
همره قافله سالار بیا تا برویم
غرقِ خون گشته دل و دیده ی یارانِ حسین
با دل و دیده ی خونبار با تا برویم
کربلا مقصد دلهای سعادت طلب است
خیز از جا و دگر بار بیا تا برویم
جذبه ی کرب و بلا می بَرد اکنون دلِ ما
دل به دلدار تو بسپار بیا تا برویم
می رسد بوی خوش دوست ازآن سوی زمین
می درخشد گلِ گلزار بیا تا برویم
این همه زائر دل خسته رود کرب و بلا
همره این همه زوّار بیا تا برویم
یار در کرب و بلا خیمه زده ، خیمه ی عشق
آمده لحظه ی دیدار بیا تا برویم
تربت پاک حسین بن علی اصل شِفاست
ای که داری دلِ بیمار بیا تا برویم
گر نداری به جهان مونس و غمخوار عزیز
او بُوَد مونس و غمخوار بیا تا برویم
کربلا غم ز دلِ خسته ی عاشق ببرد
ای که داری غمِ بسیار بیا تا برویم
ای که چون «یاسرِ» افتاده تو داری دلِ خون
دلِ از آینه سرشار بیا تا برویم
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#اربعین_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
بـــــرادر ز شــام بــلا آمدم
من از پای طشت طلا آمدم
ز حالم گواهی به اشکم نگاهی
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ز داغ تــو یـک اربعین سوختم
به ملک دلم شعلـه افروختم
ز داغت کبابم غمت کرده آبم
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به دل بادف و چنگ چنگم زدند
بـه دروازۀ شــام سنگــم زدنــد
سرت را چو دیدم گریبان دریدم
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
همه بر تماشای ما صف زدند
بــه دور سـر پاک تـو کف زدند
زده خنده دشمن به اشک غم من
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تسلاّ بـه قـلب کبـابم بـده
ز رگهای خونین جوابم بده
غریبم، شهیدم تمــام امیـدم
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سکینـه ز شـام خراب آمده
بــه اصغر خبر ده رباب آمده
دل از جان بریده علـی را ندیـده
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مـن آن بــانـوی مکتــب عصمتم
که گردیده در این سفر قسمتم
جبیـن شکستـه نمـاز نشستـه
برادر حسینم برادر حسین(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#نوحه_زمزمه
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#سبک:خوش اومدی تو از سفر بابا،،،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهل روزه دلــــم پریشـــــونه
ببین که خــواهر تو دلخـــــونه
چهل روزه که روضه می خونه
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
چهل روزه تو رو ندیـــدم من
صــدای ناله ها شنـــــیدم من
دوباره کــــربلا رسیـــدم من
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
چهل روزه ، ما شـــدیم آواره
قافــــله مون بــدون سالاره
منتظر مـــــیر و عـلمــــداره
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دوباره زنـده شــد غم گودال
دوباره زیـنبــت میره از حال
به یـاد پیکـــرت که شــد پامال
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نبـــودی و دل نگــــران بودم
همسفر شـــمر و ســــنان بودم
مرثیـه خــــــون کاروان بودم
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نبـــودی و بُردنمـــــون بازار
شـــدم ز شام و مـردمش بیزار
امان ز شـــام و طــــعنـه اغیار
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پاشــو که یاورت رســید از راه
خمیده خواهرت ،رسیــد از راه
بدون دختــرت ، رســید از راه
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مصــیبت رقـــیه پیـــــرم کرد
غصـــــه دختـرت اســــیرم کرد
خــرابه از زندگی ســــیرم کرد
(حسین مظلوم)
مظلوم حسین مظلوم حسین جانم(۳)
مظلوم حسین جان[۲]
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا اَمِیرالْمُؤمِنـِین)
#یا_علی
دم، از تو میزنیم و ز تو غافلیم ما
هستیم شیعهی تو ولی جاهلیم ما
یک عمر دم زدیم ز نام تو یا علی!
اما ز راه و مَسلک تو ! غافلیم ما
وقتِ سخن، سخن ز تو گفتیم و در عمل
راهت نرفتهایم ، ز بس کاهلیم ما
دل را نبستهایم به تو؛ چونکه از ازل
دلبستهی دو روزهی آب و گلیم ما
نام تو هست وِرد زبان بیخلوص دل
در دستگاه اقدسات اما ، وِلیم ما
از نفس مُطمئنه گریزان شدیم چون
بر نفس ددسرشت، ز بس مایلیم ما
ما را قیاس نیست یقین با مجاهدان
وقتی که در طریقت تو ، عاطلیم ما
دریای عزتی! که تو را نیست ساحلی
کشتیبه گِل نشستهی در ساحلیم ما
کر کرده است گوش فلک را صدایمان
چون طبل، پُر ز خالی و بیحاصلیم ما
در بند جهل اگر که گرفتار گشتهایم
کردیم چون گمان به غلط، عاقلیم ما
بودیم در ستیزهی همنوعمان مدام
قابیل سیرتیم ، بلی!... قاتلیم ما
کردیم اقتدا به شیاطین روزگار
عمریست چون ز جهل، اسیر دلیم ما
چون آبِ هرزه گرد روانیم روی خاک
در انتها به برکهی غم ، واصلیم ما
اما اگر که راه تو پوییم یا علی!
آنگاه در تشیّع تو ، کاملیم ما
(ساقی) به روز حشر که بر توشه بنگرند
معلوم میشود که چه؟ را حاملیم ما...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام علیك یا ثارالله وابن ثاره)
#وداع_سرخ
صوت قرآن شد بلند اینبار ، روی نیزهها
تا که خلقی را کند بیدار ، روی نیزهها
آسمان در خون نشست آندم که پیش چشم او
رفت رأس خسرو احرار روی نیزهها
میدهد با خون خود پیغامی از آزادگی
میکند بر گوشها تکرار ، روی نیزها
میتپد در لُجّهای از خون، دلِ خونیندلان
در وداعی سرخ و خونینبار ، روی نیزهها
لالههای خستهدل را تا نیازاری صبا
گام خود ، آرامتر بگذار روی نیزهها
بر سرٍ نی رفت هفده اختر خورشیدوار
چون علمدار و سپهسالار روی نیزهها
میکند بر کاروان خود نظر وقتی که رفت
کاروانسالار ، در انظار ، روی نیزهها
رأس خونین حسین بن علی، آن شاه عشق
میکند با دشمنان پیکار روی نیزهها
ناله از نی در زمین نینوا آمد به گوش
دید تا هفتاد و دو دلدار روی نیزهها
کرد نورانی جهان را همچو خورشید سپهر
نور چشم حیدر کرار ، روی نیزهها
برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت
با گلویی از عطش ، در کارزار نیزهها
از قیامش گشت روشن ظلمت روی زمین
کرد چشم دشمنان را ، تار روی نیزهها
بر زمین افتاد اگر جسم شریف و اطهرش
شد سرِ آن نازنین اما سوار نیزهها
(ساقیا) در شام جانسوز غریبان حسین
آسمان نور را ، بشمار روی نیزهها
سید محمدرضا شمس (ساقی)
عاشورای حسینی 1402 ـ کربلا
http://eitaa.com/shamssaghi
السلام علی الحسین
**************
سر و سرور به هر شهید ، حسین
به خلایق بُوَد امید ، حسین
هست بابُ الحسین کلُّ الخیر
نوکرش می شود سعید ، حسین
رحمت اللهِ واسعه یعنی
زحمتِ خلق را کشید ، حسین
تا شود دافعُ البلای بشر
هر بلا را به جان خرید ، حسین
هر زمان با گنه زمین خوردم
تا بلندم کند دوید ، حسین
در میانِ سفینه های نجات
زودتر از همه رسید، حسین
من کجا ؟ روضه ی حسین کجا؟
سمت روضه مرا کشید ، حسین
اهل شورِ عزا نبود دلم
در دلم شور آفرید ، حسین
با خبر کرد اشکِ دیده مرا
که تو را بین روضه دید ، حسین
ناگهان بین گریه حس کردم
ناله های مرا شنید ، حسین
به مشامم رسید بوی بهشت
شد بهشتِ مرا کلید ، حسین
همه را عاشقِ خودش کرده
شد برای همه مفید ، حسین
#رضا_یزدی_اصل
#امام_حسین_علیه_السلام
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#امام_سجاد_در_عزای_پدر
از بس کـه : در عــزای پــدر ، گـریه میکند
خــونها به جــای اشک بصـر گـریه میکند
بـانگ تــلاوتی که به گـوشش رسیده است
بـــر نـیـــزه ، از لبـــان پـــدر ، گـریه میکند
از ظهـر خـون و شام غریبـان اهلبیت (ع)
هر شب نشـسته تا به سحـــر گـریه میکند
چـون کشــتی ســـپاه حسیـنی بــه نیـــنوا
در خون شدهست زیـر و زبـر گـریه میکند
دیده به چشم خویش چو در آسمـان عشق
بــر نیـــزه هــا طـــلوع قمـــر گـریه میکند
دیــده گـــلوی اصغــــر در خــون تپــیده را
پــرپــر شــده ز تیـــر سهســر گـریه میکند
بر روی نیـزههـای سـتم ، دیـده است چـون
هفتــاد و دو جــداشـده سـر ، گـریه میکند
از مــرگ جانگــداز عــزیـزان مصطفی(ص)
با اشـک و آه و خــون جگـــر گـریه میکند
بیـــند چـو آل عصمــت حق را به حال زار
در راه شــامِ غـــم بــه سفـــر گـریه میکند
یـــاد لبـــان تـشــنـه ی بــابــا ، بــه روی آب
چون میکنـد به دیــده نظـــر گـریه میکند
آه و فغـــان تشــنهلبـــان را شـنــید و دیــد
نـــزد ســـتـم نـکـــرد ، اثــــر ، گـریه میکند
هر چنــد گــریــهخیـــز بـوَد شـرح کــربـــلا
امـــا بــــرای خـلـــــق بشـــر ، گـریه میکند
چون کـربلا حیــات مسلمانی است و دیــن
بـــر مُســلمِ بـــدون خـبـــــر ، گـریه میکند
این اسـت شـرح راز امـامــت ، کـه بـا دلـی
خـالی ز بغـض و کیـنه و شـر گـریه میکند
در کـــربـــلا، کـه هسـت نمـــاد مقـــاومــت
بــر پیـــروان خســته کمـــر ، گـریه میکند
بـر آن جمــاعتی کــه : بــه بـــازار عـاشـقی
پیــوســته مـیکنـــند ضـــرر گـریه میکند
چون عــدهای شدند ز غفـلت، غـــلام ظـلم
بــر شـیعـیــان تــشــنـهی زر ، گـریه میکند
(ساقی) همین بساست در احـوال آن امام
در مــرگِ شـاهِ نیــزه به سـر ، گـریه میکند
شد عاقبـت شهیــد به حکـم "ولیـــد" پست
گردون دوباره از غمی عظمـا به غم نشست.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلام علیك یا ساقی عطشان)
(صدای آب)
به گوش تشنگان گرچه صدای آب می آید
ولی هرم عطش ، از حنجر میراب می آید
در آن رودی که آبش عالمی را تشنهلب میکرد
هوای نفس و رود و آب را ، عباس ادب میکرد
اباالفضل آن یل اُمّ البنین ، در علقمه با غم
نظر میکرد بر آب روان ، با حالتی مبهم
چهها گویم که سقا ، در دل دریا چهها دیده
که با لبتشنگی لبتشنه ماندن را پسندیده
سپس سقا ز شط آمد برون با اسبِ زین کرده
که ناگه دید دشمن را ، که در راهش کمین کرده
چو خود را دید تنها در میان نیزه و شمشیر
کنار علقمه ، با دشمنان و دشتِ دامنگیر
ز غیرت عهد کرد آنگه که در این راه جانفرسا
نباشد هیچ باکی ، گر دهم حتی ، سر خود را
بَرم این مَشک را ، بر کودکان مضطر و عطشان
که بیشک آبروی مَشک و من اینجا بوَد یکسان
اگرچه داد دست ، اما غرورش را ، نداد از دست
درآن وقتی که دشمن راهِ رفتن را بر او میبست
که دو دست و سپس مَشک و تنش بر خاک افتادند
یقین زین داغ ، حتیٰ عرشیان هم ، ناله سر دادند
در آخِر گفت عباس ای برادر جان مرا دریاب!
اگرچه داد آب از دست، شد با آبرو در خواب
هنوزم (ساقیا) از شط، صدای آب می آید
نوای تشنگان ِ از عطش ، بی تاب می آید
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1396
@shamssaghi
هدایت شده از کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
(بسم رب الحسین)
#سینه_زنی
#اربعین
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: دلم برات تنگ شده حسین....
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
آقاخسته م
یه چن روزی میشه کوله مو بستم
تو فکـــرم تو راه اربعیـــن هستم
به کربلات آقا خیــلی وابسـته م
یه وابسته م
تو خواب و خیالم/ با پای پیــاده
با میلیونها زائر/ همراهم تو جاده
رویای زیارتِ کربلا ، حرم
دوباره افتــاده به ســرم
حســـرت زیارتو حسین!
بخون تو از چشمای ترم(۲)
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
غریبونه
یکی انگار داره روضه می خونه
لالایی میــگه برا یــه دردونه
دل تنگم رو می بره ویرونه
غریبونه(۲)
جاموندن چه سخته/ تو کنج خرابه
قلب عمه زینب / از این غــم ، کبابه
می سوزه دلم برا دخترحسین
غریبـــیِ خواهــر حسین
منم می میرم نَـرم حرم
امیـدمه ، مــادر حسین(۲)
ذکر زیبای نفسامه کربلا
تو خواب شبامه کربلا
بدون حرم مریضم و
دیدنش دوامه کربلا(۲)
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۵/۸
لیک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
هدایت شده از شمس (ساقی)
«اَلسَّلامُ عَلَیكَ یٰا ثارَاللّٰهِ وَابنَ ثارِه»
#سرهای_نینوایی
بخوان بخوان که قلم کردہ شِکوهها را سر
"به نام نامی سر ، باسمه تعالی سر"
قلم به سینه ی کاغذ چو بید میلرزد
که از کجا بنویسد ز دست، پا ـ یا ـ سر؟
بلی! ز سر بنویسد، ولی چگونه سری؟
از آن سری که ندارد قرینه، حاشا سر
سری که سَروَر سرهای نینوایی بود
ز تن جدا شد و با نیزہ رفت بالا، سر
به نیزہ خواند کلام خدا و بعد از آن
برفت سوی خداوند حیّ ِ یکتا سر
زمین چگونه نلرزد به خود چو میبیند :
عزیز فاطمه (س) را بر فراز صحرا ، سر
چه گویم از دل زینب چو دید دست جفا
که کرده با دل ِ سنگ از بدن ، مجزا ، سر
کشید آهی و ، سر سوی آسمانها گفت :
که ؟ دیده است به عالم چنین خدایا سر
رقیه کنج خرابه به خود بگفت آیا...
زنَد دگر به من اکنون، جناب بابا سر ؟
به تشت خون نظر افکند و دید رأس پدر
به آه و ناله بگفتا که : دیده بگشا سر
نگاه کن به من ای سَر که خفتهای در تشت!
که یک نگاهِ تو بر من دهد تسلّا ، سر
اگر که وا نکنی دیده ، پس ببر با خود
که نیست از تو مرا غیر ازین تقاضا سر
قلم چگونه نلرزد از این ستم بر خود ؟
چنین حدیث غم افزا ، شنیدہ آیا سر ؟
به تیر و نیزہ و شمشیر، اوفتاد از اسب
بدون دست ، علمدار ، بر زمین با سر
تنی که بود شبیه پیمبر خاتم (ص)
به تیغِ خصم شدہ قطعه قطعه سرتاسر
به روی دست پدر حنجرش هدف گردید
رضیع دشت بلا ، گویم از تنش یا ، سر ؟
ندیدہ چشم فلک اینچنین ستم هرگز
ز هیفدہ تن گلگون ، به عرش اعلا سر
الا که در پی مفهوم عشق ، حیرانی!
ببین که عشقِ به حق را نموده معنا سر
به دشت کرببلا در میان آتش و خون
قلندرانه به پا کردہ است غوغا سر
چنانکه تیغ زبان تیزتر ز شمشیر است
در آن میان شدہ حتی تمام اعضا سر
به راہِ دین خدا در ستیز ، با کفار
نداشته ز عدو وُ ، ز تیغ ، پروا سر
به سجدہگاہ عبادت، به مسجد کوفه
به راہ دین خدا ، دادہ است مولا سر
همین بساست که عبرت بگیرد این دشمن
که کردہ دین خدا را همیشه احیا سر
قلم شکست در اینجا و بر زمین افتاد
نوشت تا که جدا شد ز روی تنها سر :
اَلا امام مبین! منجی جهان برخیز...!
شتاب کن که بگیری تقاصِ سر را سر
به جمکران وصالت چه جمعهها که گذشت
نیامدی و نشد تا ببینمت با سر
چو نیست قسمت ما پایبوسی ات اما
به وقت موت، کرم کن بزن تو بر ما سر
دوبارہ دست شقاوت، به انهدام بشر
از آستین زدہ بیرون و کردہ بلوا سر
بیا و آتش کفار را ، فرو بنشان!
که شعله میکشد از فرش تا ثریا سر
به حق (ساقی) بی دست کربلا برخیز
بزن به تیغ عدالت ، تمام اعدا... سر
حکومت علوی را به رغم بدخواهان
به پا نما و جهان را ، بگیر سرتاسر
ردیف کردم اگر سر درین قصیدہ ولی
خلاف قاعدہ طی میکنم همین جا سر
بدان امید ، که گیری تقاص مظلومان
نشستهام به تماشا ز خاک ، تا محشر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1393
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
Hossein Sotodeh _ Delm Barat Tang Shode (320).mp3
3.04M
سبک سروده بالا👆👆👆
دلم برات تنگ شده حسین(ع)
#حسین_ستوده
@saeidikimya
هدایت شده از شمس (ساقی)
✅ شرحی از ماوقع کربلا و گفتگوی حضرت ابوالفضل با حضرت اباعبدالله (ع) در آخرین لحظات از زبان حضرت زینب (س)
#پردهی_خون
باز صلای تو به گوشم رسید
موسم پژواک خروشم رسید
ماہ عزا آمد و دل غم گرفت
دل ، غم ایام محرّم گرفت
ماہ محرم ، مَه کرب و بلاست
ماہ شهادت، مه قرب خداست
کرب و بلا مرکز پرگار بود
دایره اش دشمن غدار بود
فلسفه جنگ، شرف بود و عشق
بشنو ز زینب ، شه ملک دمشق
ناظر زیبایی دشت بلا
دختر شایسته شیر خدا
کوہ شکیبایی و دریای مهر
خواهر سلطان زمین و سپهر:
🔲
زآنچه درآن شط جنون در گرفت
خون خدا جلوہ ی دیگر گرفت
مظهر فخر همه ی اولیا
بعد علی و حسن مجتبا
سید و سالار شهیدان حسین
ماہ درخشان همه عالمین
کرد دفاع از شرف کردگار
تا نشود نزد خدا شرمسار
گشت به همراہ همه خاندان
راهی کوفه که چه گویم از آن
کوفه مگو شهر فریب و ریا
مرکز نامردی بی منتها
کوفه مگو مقبرهٔ مردگان
شهر مذلت که ندارد نشان
هیچ ز مردی و وفای به عهد
جز غم و پیمانشکنی در نبرد
پشت نهادند به سالار دین
تا نرسد شاہ برآن سر زمین
گرچه که میعادگه عاشقان
کرببلا بود که در آن میان
مسلخ هفتاد و دو گلیار شد
عشق از آن شهرهٔ بازار شد
هر که منزه ز گنه بود دید :
پرتوی از آیهٔ هل من مزید
زآنکه در آن وادی بی بازگشت
عشق و شرف بود که بسیار گشت
عشق حقیقی مرید و مراد
صحنهٔ زیبای بزرگ جهاد
وہ که چه زیبا و دل انگیز هست
زآنکه بلی گفت به روز الست
بندگی محض، شهادت فزاست
هر که مقرب بوَد آن را سزاست
جان بدهد در رہ احقاق حق
زآنچه خدا کردہ بر آن منطبق
کرب و بلا مسلخ أحرار گشت
رأس خدا بود که بر دار گشت
وای از آن سر که چهها میکند
بر سر نی ذکر خدا میکند
نی به نوا آمدہ در نینوا
در غم این رأس ز پیکر جدا
شبهِْ پیمبر که علی اکبر است
گرچه به میدان، خلف حیدر است
کرد نبردی چو علی بی مثال
گرچه جوان بود به اوج کمال
تا که پس از دفع گروهی، به تیر
شد هدف از پیش و پس آن شیرگیر
نقش زمین شد تن صدپاره اش
با جگری پاره ز سوز عطش
اصغر شش ماههٔ خونین جگر
شد گلویش تیر عدو را سپر
این گل نشکفتهٔ نوقافله
گشت خزان از ستم حرمله
حضرت عباس، علمدار عشق
ساقی و سالار و سپهدار عشق
لحظهٔ برگشت ز شطّ فرات
ماہ درخشان همه کائنات ـ
شمر لعین، راہ بر او بسته بود
هر طرفش دشمنِ پیوسته بود
گفت امانت بدهم از نبرد
دست کش از آل علی، باز گرد
مادرت از اهل دیار من است
بهرہ بَرد هر که کنار من است
با تو ندارم پس ازین دشمنی
میگذرم از تو اگر با منی
🔲
پاسخ آن شمر دنی را بلند
داد اباالفضل، یل ارجمند
گفت که رہ باز کن ای بی حیا
تا که برم مَشک سوی خیمه ها
گر که ببّری ز تنم هر دو دست
باز نخواهم کشم از دوست دست
باز زنم پر به هوای حسین
ای تن و جانم به فدای حسین
تاخت به دشمن یل اُم البنین
یکه علمدار شهنشاہ دین
گرچه هراسان و فراری شدند
ریگ روانگرد صحاری شدند
باز به فرمان سگی بدسرشت
شمر دنی، مظهر کردار زشت
حمله نمودند به آن شیر نر
تا که نماند ز وجودش اثر
قطع نمودند دو دستان او
تا که شود آب، بر او آرزو
دستِ جدا گشته نگون شد به خاک
بوسه بزد خاک برآن دست پاک
خاک چو زد بوسه به دستان ماہ
یافت شرف، خاک ازآن بوسه گاہ
گشت چو دستان وی از تن جدا
مَشک به دندان بگِرفت از وفا
تیر جفا ساغر ساقی شکست
رشتهٔ امید و رجا را گسست
چشم و تن و قلب علمدار شیر
گشت ز خشم عدو آماج تیر
ماہ بنی هاشمی از صدر زین
خم شد و افتاد به روی زمین
گفت که دریاب برادر ، مرا
نیست دگر تاب ، برادر مرا
🔲
شاہ چو این صحنهٔ جانسوز دید
قامت مَه را به بغل، بر کشید
گفت حسین از جگری سوخته
بهر اباالفضل دل افروخته:
جانِ برادر! تو که خود صفدری
بیشهٔ حق را تو که شیر نری
گو که چهسان نقش زمین گشتهای
از چه چنین ، شیر عرین! گشتهای
خیز تو ای میرو علمدار من
ای خلف حیدر کرار من!
ساقی آب آور با آبرو
هرچه که خواهد دل تنگت بگو
گفت منم ساقی بی جام و دست
کز می عرفان تو گردیدہ مست
ساقی صهبای ولایت تویی
کشتی دریای هدایت تویی
جانِ برادر! تو مراد منی
دادرس روز معاد منی
دشمن روبه صفت حیلهگر
دید نباشد طرف شیر نر
دست علمدار تو را قطع کرد
قامت سقای تو را نطع کرد
تیر بلا را ز سر بیم و خشم
دشمن نامرد نهادم به چشم
پاک کن این چشم بخون خفتهام
فاش نما گوهر ناسُفتهام
گوهر ناسفتهٔ من روی توست
بند، دلم در خم گیسوی توست
پردۀ خون باز شد از چشم ماہ
گشت هویدا ز پس پردہ، شاہ
آینه با آینه شد رو به رو
شد نگه اندر نگه و گفتگو
گفت منم ساقی شرمندهات
ایکه تویی شاہ و منم بندهات
وآنگهی آن ساقی لب تشنگان
تشنهلبان چشم ببست از جهان
گفت حسین ای گل بیخار من
مایهٔ دلگرمی پیکار من
هرچه بگویم ز فراقت کم است
رفتی و داغت کمرم را شکست
بی تو برادر شدهام بی حبیب
«نصر من الله و فتح قریب»
کرب و بلا ، با تو بوَد برقرار
(ساقی) لب تشنهٔ دشت وقار
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1395
@shamssaghi