eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَـا اَمِیرُالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا مقصد نمای قافله ی ماسَوا ، علی از جمع ماسوای دوعالم سوا علی کشورگشای عرصه‌ی ایجاد کُن فکان مَسندنشین عرشه‌ی عرش عُلا ، علی رمز حیات و راز بقا ، علّت وجود مرآت حیّ داور و ایزد نما ، علی مسطوره‌‌ى ودایع آیات سرمدی اسطوره‌‌ی بدایع ارض و سما علی نوزاد خانه‌‌زاد خدا بود و ز آن مقام همنام خویش خوانده خدایش به‌جا علی مولود کعبه است و ندارد کس این جلال غیر از امیر ملک نجف ، مرحبا علی از کعبه این ندا همه دم میرسد به گوش مولود ِ مَحرم حرم کبریا علی چون راضی از قضا بُد و معنای ارتضا زین منزلت گرفت لقب ، مرتضیٰ علی عبد مطیع حیّ مبین ، پشتبان دین تنها وصیّ ختم رسل، مصطفی، علی اول امام بر حق و مولای متقین دوم مقام شامخ آل عبا ، علی بت‌های کعبه دست یداللهی اش فکند زآن پس که پا به دوش نبی زد زها علی آن دوش را که دست خدا مُهر کرده بود جاه و مقام بین! که نهاده‌‌است پا علی در غزوه‌‌‌ها امیر و سپهدار و رهنمون در عرصه‌‌ها به نصرت دین رهنما علی بر دفع مشرکین ، به رهِ اعتلای دین بر کف نِهاد جان و سر خویش را علی غیر از علی به خصم محبّت نکرده اَست یار عدوی خویش بُوَد چون خدا ، علی دشمن به صدق و پاکی و عدلش بوَد گواه زیرا که هست ، پادشهِ اتقیا ، علی اِبنِ اَبی‌‌‌الحدید که از اهل سنت است حق داده بر علی که بُوَد حق نما ، علی از آن صفات پاک و عباداتِ تابناک بوده‌‌‌‌ست و هست بر دوجهان مقتدا علی هم اسوه‌‌ی عدالت و بذل و عطا و جود هم لوحه‌‌ی کرامت و لطف و صفا ، علی جز ختم انبیا ، به همه ـ انبیا بوَد هم پیشتاز و پیشرو و پیشوا علی هرچند کس به ذات علی پی نبرده اَست باشد علی ، مع الحق و حق آشنا علی مدح علی به مصحف و مادح بوَد خدا ممدوح سوره‌‌ی "نبأ" و "هل أتی" علی مشکل بوَد مقام علی را شناختن با آنکه هست بر همه مشکل‌‌گشا علی از ماجرای خلق ، ندارد کسی خبر دارد خبر ، ز‌ زیر و بم ماجرا علی هرجا که رفت در شب معراج، مصطفی شد همکلام و همدم و هم بزم ، با علی شاید که گفته وقت خداحافظی رسول: رفتم کنون ز درگهت ای دوست! یاعلی (شمس قمی) که نور ولایت فروغ اوست پرتو گرفته از رخ ِ شمس الضحیٰ علی شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
✨﷽✨ :ستاره بریزید آمد نور عالمین... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ آیینه ببندید ، ســر زد نور منجلی اومده به دنیا امشب مرتضی علی خوش اومدی مولا ، مولا یا علی مدد(۲) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ تو عالــم بالا می خونن فرشتــه ها خوش اومدی مولا شاه مُلک لا فتیٰ مَه انور ، جان پیمبر ، ساقی کوثر خوش اومدی میر محشر ، فاتح خیبر ، مولای قنبر خوش اومدی خوش اومدی مولا ، مولا یا علی مدد(۲) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ شد آغوش کعبه ، گهواره به مرتضی مقـــدمش مبـــارک ، آمد نور هَل اَتیٰ نور عالم ، عزیز خاتم ، عشق مجسم خوش اومدی تاج عزت ، معنی شوکت ، منبع رحمت خوش اومدی خوش اومدی مولا ، مولا یا علی مدد(۲) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ ستاره می باره امشب بر روی زمین خَم شـده فلک بر ، پای شاه مومنین شَهِ خوبان ، نغمهٔ باران ، معنی عرفان خوش اومدی ید احسان ، قبلهٔ ایمان ، عشق یتیمان خوش اومدی خوش اومدی مولا ، مولا یا علی مدد(۲) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ شاه با درایت ، پرچمدار عدل و داد میـــر با کفـــایت ، بر دین خدا عِماد شهِ دینی ، حبل متینی ، روح یقینی خوش اومدی میر والا ، علی اعلا ، ماه دلارا خوش اومدی خوش اومدی مولا ، مولا یا علی مدد(۲) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردر(ایتا) 👆 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🔹✿┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄
او دست های پر ترک و قلب شاد داشت علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت جز مهربانی از پدرم هیچ‌کس ندید دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت یا روضه بود خانه ی ما یا بساط جشن انگار شعبه از خود باب المراد داشت هر جا گره به کار پدر بود، مادرم ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب جان را گذاشت ،گرچه کمی انتقاد داشت @gida13
به هرکه دم ز علی(ع) زد رفیق باید گفت جدا ز بُعد فواصل شفیق باید گفت ته رفاقت ما را به ماه و سال که نه به عمق رابطه، عهد عتیق باید گفت به شهرتی که به مدح علی(ع) نصیب شود عنایتی است که طی طریق باید گفت به آنکه سنگِ علی(ع)را فقط به سینه زده است جواهریست که او را عقیق باید گفت به مدح آل نبی هرکسی قلم زده است میان بحر ولایت غریق باید گفت @gida13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصیده‌ی (بدون نقطه) در منقبت امیرمؤمنان حضرت علی (ع) (مــولا علــی) ای ولـــــیّ ِ والـــــی ِ والاـ عــلــــی وی علــی ِ عـــالـــی ِ اَعــلا عــلـــی ای سـمــیّ ِ کـــردگـــار ســرمــــدی وی وصــیّ ِ احمــــــد ِ والا عــلـــی هم اصــول و محــور علـم و کمـال هم اســاس عَـلّــم الاَسمـــا عــلـــی هــم رســول الـلــه را ـ اوّل وصــی هــم ولیّ الـلــه ِ عـــدل آرا عــلـــی هــم کمــال کـــامـــل ِ حـــیّ ِ وَدود هــم مــدار عـــالَـــم اَعـــلا عــلـــی هــم ســـرادار ســـرای کــــردگــــار هــم امـام و هـادی و مـولا عــلـــی اســـم او را ، داور کـــــلّ ِ امــــــور کــرد در عصر ورود اعطـــا عــلـــی درگـــــه عَـــــلّام را ، عــِلــــــم ِ ولا عـــــالَـــم لاحــــول را ، إلّا عــلـــی مـــاورا را رأی او سِحــــر حــَـــلال مـاسَـوا را سَــرور و اَولــیٰ عــلـــی در حــرم ، مــولــود او آمــد همــی مر حــرم را مَحــرمُ الاولی عــلـــی حـاصـل و محصـول درگــاه اَحــــد حــامـد و محمــودِ مُلـکِ لا عــلـــی حــاکــمِ ُحکــم ِ الهـــی در حـِکــَــم عـــالِـــم عِلـــم گُهـــر آســا عــلـــی صِهــر احمـــد ، سـرّ ِ الـلـه الصّمـَــد مِهـــر سرمد محــور طـاهـا عــلـــی داده در صـــدر سَمـــا معمـــوره ها کرده در مُلـکِ صمــد مــأوا عــلـــی لـوحِ کـرسی را علــی کِلـک علـــوم لوحـه ی "لـولاك" را "لـولا" عــلـــی مهـــر طالــع ، مــاه لامــِع ، روی او دُرّ ِ احـمـــــر ، لــؤلــؤ لالا عــلـــی روحِ ارواح و دَم ِ روح الـلّــهـــــــی طـور عــدل و هـادیِ موسا عــلـــی آدم و داوود و صـالح ، هـــود هــم داده دل‌هــا ، در رَه ِ مـــولا عــلـــی عسکــــر اســـلام را ـ هـــــادی ِ راه مَــر‌ کــــلام الـلـــه را ، آوا عــلـــی هم علـل ، هم درد ، هم معلـول درد هم دوای ِ دردهــــای ِ مـــا عــلـــی رادمـرد و عــامــل عـــدل و کــــرم اصل هر اِکـرام و هر اهــدا عــلـــی عـــالِـــم ِ کـــلّ ِ عـلـــوم ِ مـــاسَــوا ماحصل ، هـر علـــم را دارا عــلـــی در همــه اَعصــار ، اَعلــم عِـلـــم او در کمـال و عِلــم ، لا اِحصا عــلـــی مِهــرداد اهــل عِلــم و حِلــم و رای راهـدار ِ عـــامـی و أعمـــا عــلـــی در ره ِ ســودای کــــالای ِ کـمـــــال گـوهــر اَعـلا علـی ، سـودا عــلـــی سَــرورِ اَحــــرار ، امـــام ِ دادگــــــر عــدل کـامـل ، ماحی ِ کسرا عــلــی دادگـــــاه ِ اهـــــل ِ دل را ـ دادرس در مَهـالـک ، هــالـِک اَعـــدا عــلـــی در عمــل ، کــــوه وَرع ، سـدّ ِ وَلَــع در حِکــم سرّ ِ کمــاهـی را عــلـــی مَصـــدر ِ احکـــام داور ، در کــــلام صـدرِ اوّل ، صادر و صـدرا عــلـــی دل مـده ، ای دل! مگر در کــوی دل ره مــده در کـــوی دل ، اِلّا عــلـــی در وَلای او دو عــــالم ســر دهــــد هـا علــیٌ ، هــا علــیٌ ، هــا عــلـــی (شمس قم) جز بیت آخِــر مَدحتی گفت بی نقطه به عشقت یا عـلـــی شادروان سید علیرضا شمس قمی 1370 eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ علیكَ یا اَمیرالمؤمنین) به حیرت نگر قدرت حیدری را که زیر آوَرَد چرخ نیلوفری را مَه پُرفروغ سماواتِ هیبت... که کرده‌است حیران مَه و مشتری را چو در کعبه مولود شد دیده وا کن! ببین شوکت و قدر و نیک‌اختری را علی لنگر آسمان و زمین است خدا داده بر او چنین برتری را به میلاد فرخنده‌اش مطرب عشق به پا کرده در عرش، خنیاگری را پیمبر به معراج وقتی سفر کرد بدید آن مَهِ رشکِ حور و پری را یقین کِلکِ نقاش چین با نگاهی گرفته ز سیماش صورتگری را شهی که بر امّت به فرمان ایزد عطا کرد احمد بر او رهبری را دلیری که خوابید جای پیمبر (ص) نِگر دیده! اکنون ز خودبگذری را امیری که بر دشمنان قبل لشکر نشان داده آن قدرتِ صفدری را یَلی که به یک ضربه‌ی ذوالفقارش دو تا کرد آن مرحب خیبری را شهی که به سجده به وقت عبادت به سائل ببخشید انگشتری را سِکندر به نزدش یقین با تواضع گذارد ز سر، تاج اسکندری را ولی‌یی که حق گفته مَدحش به قرآن چه‌سانش توانم ثناگستری را...؟ علی شیر حق است و شاه ولایت که دارد به سر، تاج فرمانبری را علی (ساقی) کوثر است و خدایش سپرده بر او چشمه‌ی کوثری را ـ که سرمست سازد به روز قیامت از آن، شیعه‌ی مذهب جعفری را... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/09/22 eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا "مقصد خلقت" خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت‌ تو کیستی که خـدا گفـت جمـله‌ی "لـولاك" تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد بهــانه ای به جز از خــلق بی‌شمار نداشت تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود" کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت اگرچـه هسـت طـــلا، شـیء پـِر بـهـــا امـا یقیـن بـــدون نگـــاه علـــی عیــار نداشت به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟ خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان برای حضرت حـق، بـی‌تـو افتخــار نداشت علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان می‌شد علـی نبــود اگـر ، فصـل ‌هــا بهـــار نداشت زنـی، که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه‌ی توحیـــد که بی ولای تو این باغ، برگ و بـار نداشت دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ کیــن بلهــوسی کـه تـاب رزم تـو در وقـت کـــارزار نداشت بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه می‌سوزد که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را می‌داشت ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق: جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
.زبان حال زینب کبری سلام الله علیها ......... در مسلخ عشق.............. من در افق نیزه سرت را دیدم در مسلخ عشق، پیکرت را دیدم ای کعبه ی عشق ، در منای عرفان من ذبح عظیم؛ اکبرت را دیدم در ساحل وصل بر لب شط فرات بی دست امیر لشکرت را دیدم تو سرو زپا فتاده ات را دیدی من زخم عمیق جگرت را دیدم ای خون خدا و ای شُکوه ایثار من زخم گلوی اصغرت را دیدم آن لحظه که آمدی ز میدان گلگون ایثار و شکوه باورت را دیدم من در افق بلند آوازه ی عشق هفتاد و دو یار و یاورت را دیدم من در سفر اسارت کوفه و شام بر نیزه تلاوت سرت را دیدم آن شب که رُخت خرابه را روشن کرد من ناله و اشک دخترت را دیدم جان داد رقیه آن شب از شوق وصال جان دادن یاس پرپرت را دیدم با عمه ی سادات " شقایق" می گفت من در حرمت ؛ چشم ترت را دیدم حمید رضازاده " شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#