هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
هدیه شاعرانه و ارزشمند من در روز معلم👆
معلم روزت مبارک
من اردیبهشتی نوام یا تویی؟
که هر روز سرشار از پرتویی
که مانند مهری و اسفندوار
اگر کهنه ای ماه تر از نویی
من اسمم بهار است اما خزان
برایم کشد سرد ، خط و نشان
ولی تو زمستان شعله وری
پر از گرمی باطن مهرگان
شکوفه نکرده پر از آذرم
به گرمای مهرت پناه آورم
که شاید به دستت شکوفا شوم
که شاید شوی سایه ای برسرم
پناهنده ام بر تو ای مهربان
که وقتی درخشی در این آسمان
اگر چه پر از زرد پاییزی ام
شود رنگ گلنار من ارغوان
کنار تو سرسبز تر می شوم
که سرشار علم و هنر می شوم
تو که حامی غنچه ام می شوی
گل افتخار پدر می شوم
خدای طلایی ترین روزگار
مساوی است پاییز او بابهار
خدایی که خیر مرا خواسته*
خداوند عشق است و آموزگار
زینت کریمی نیا
*خداوند اگر خیر کسی را بخواهد او را علاقمند به علم و دانش می نماید (قرآن کریم)
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(شهید مطهری)
صیاد کفر ، بهر فنای مطهری
زد تیر کین به بال همای مطهری
بار دگر ، معاویه بر قتل مرتضى
فرمان بداد و خواست فنای مطهری
دژخیم بت پرست ز تیر جفا درید
قلب سليم و قبله نمای مطهری
اندر بهار معدلت انقلاب دین
بنگر خزان نخل رسای مطهری
بر آرزو رسید و شهادتنصیب شد
کاین بود اصل فرضیههای مطهری
اصل مطهر آورد این میوهی طهور
رحمت به اصل طهر نیای مطهری
مرد جهاد بود و مجاهد كز اجتهاد
کس نارسیده است به پای مطهری
فقه و اصول و فلسفه و منطق و بيان
بُد شمهای ز لفظ هجای مطهری
لطف بیان و نرمش گفتار نغر او
بودی نشان ز لطف و صفای مطهری
محصول عمر پاک امامِ خمینی است
فضل و کمال و فوز و رقای مطهری
گریان نشد ز مرگ جوانش امام ليک
گریان شد از فجیع ـ رثای مطهری
بر دشمن منافق و فرصت طلب بگوی
تا ترک سر کند به سرای مطهری
خفاش کور باطن و حاسد روا بود
گردد فدای شمس ِ لقای مطهری
اُف بر تو ای مگس که ازین عرصه غافلی
ای بی خبر ، ز فرّ همای مطهری
مرگ و حيات بهر شهیدان مساوی است
فرقی مدان به جشن و عزای مطهری
خون داد و با شهادت سرخ آبرو گرفت
سودا ببین و بیع و شرای مطهری
همچون شهید کرببلا شد شهید حق
شهر قم است کرب و بلای مطهری
همبستگی و وحدت اسلام شد فزون
با مرگ سرخ شرک زدای مطهری
من تسلیت نگویم و این نیست مرثیت
کاین تهنیت بوَد به خدای مطهری
زیرا که این شهادت خونین انقلاب
ذکر مؤبد است برای مطهری
تبریک (شمس قم) به حضور امام باد
آن اوستاد و راهنمای مطهری
چون مرگ اوست مژدهی آغاز زندگی
در سایهی امام هدای مطهری
شادروان سید علیرضا شمس قمی
اردیبهشت 1358
@shamseqomi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روز_معلم
#مقام_معلم
#دوازدهم_اردیبهشت
(معلم)
میکند هرکس به نوعی عمر خود را اسپَری
یک به گمراهی گراید یک نماید رهبری
یک نماید، بذل جان و یک نماید، جمع مال
یک بوَد نوعی و نوع دیگر است آن دیگری
یک نباشد کشتی نوع بشر بی ناخدا
ناخدایانی خدا بگزید بر پیغمبری
رنجها بردند تا کشتی به ساحل بر رسد
خون دل خوردند پس در راه پیغام آوری
خلق را تعلیم میدادند بی مزد و عوض
بر بشر اینگونه بود آن سروران را سروری
گویمت، شد حرفهی تو حرفهی پیغمبران
ای معلم! تا مقام خویش كوچک نشمری
طینتی همچون پیمبر سیرتی همچون مَلک
زهد سلمانی تو را بایست و صدق بوذری
زندگانی معلم از دگر مردم جداست
تو خدایی باش اگر هستند این مردم زری
گر معلم مادّی شد او معلم کی بود؟
مادّی را خرقه بهتر گر بوَد خنیاگری
گوهرییی دان معلم را که در هر لحظه او
بی عوض با زور، صد گوهر دهد بر مشتری
بر سر گیتی بوَد ظلمت ، معلم همچو نور
میکند بی مزد چون خورشید پرتوگستری
قدر ما را گر نمیدانند مردم، غم مدار
پیش داور میبریم از خلق، روز داوری
قدر خود را خویشتن بایست بشناسیم از آنک
"قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری"
وز خدا خواهیم ما توفیق خدمت هر زمان
گر بوَد خدمت صمیمی هست ما را برتری
"شادروان علی عارفی قمی"
http://shaeranqom.blogfa.com
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین
#صبحم_بنامتان
پـروانـه ای شکســته پرم در هوای تو
راهی شدم به سمت حرم در هوای تو
بال و پرم ببخش که این شوق کربلا
هر صبح می زند به سرم در هوای تو
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۲/۱۵
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_پدر_مهربانم
#صبحم_بنامتان
السلام علیک یا صاحب الزمان❤️
ای عطـــر ناب نرگس باغ و بهــــارها
ای شهـــریار و تاج ســـر شهــــریارها
با صبح دولت تو شروع می شودبهار
سر می رســد تمـامی این انتـــظارها
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۲/۱۵
@saeidikimya
┄┅✵﷽✵┅┄
#مدح_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
خوش داده اند نام ، تورا ،اَیُّهَا الکریم
ای رستگارِ هر دو سرا ، ایُّها الکریم
در حُسن خلق و جودوکرم،ارث برده ای
تو از کـــریم آل عبــــا ، ایها الکریم
هستی نگیــن مُلک رِی و باب حاجتـی
بر عاشقــان اهل ولا ، ایها الکریم
ای عبــد صالح و ثمـــر باغ مجتــبا
عبدالعظیـــمِ نزدِ خـدا ، ایهاالکریم
بودی تو یار ویاور مــولای عصــرخود
ای پایبنـــدِ عهـــد و وفــا، ایها الکریم
درد فــراق کرب و بلا طاقتــم گرفت
ای درگـهِ تو دارِ شــفا ، ایها الکریم
گفتند هر کسی که دلش تنگ کربلاست
آیـد به بارگــاه شمـــا ، ایها الکریم
دارد حــریم پاک تو حــال مدینـــه و
هم عطر و بوی دشت بلا ، ایهاالکریم
با قلـب مبـتلا و دل خستــه آمـــدم
آقا ! نظــر به حـال گــدا ، ایها الکریم
دستِ گدایـی اَم ، به درِ خانهٔ شماست
از خوان خود ، نصیب نما ، ایها الکریم
دل را گـره زده به حریــم تو "کیمـیا"
تاحاجـتش کنی تو روا ، ایها الکریم
با این امیــد آمده ام تا که از شمــا
گیــرم برات کرب و بلا ، ایها الکریم
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
🖊رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄
#پانزدهم_شوال
#شهادت_حضرت_حمزه_سید_الشهدا
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
به وصف تو چه بگویم که سیدالشهـدایی
امیر لشکـر احمـــد ، یَل رسـول خـــدایی
چه هیبتی ! که کنی روز شادِ خصــم زبون را
به شــامِ تار مبدل ، اگر که جلوه نمایی
تو افتـخـار نبــی در کنــــار فاتــح خیبــر
تو از قبیـلهٔ نـور و تبـارِ عشــق و صفـایی
ز وحشتی که نشاندی به قلب تیرهٔ وحشی
نبوده چـارهٔ او جز به حیله از تو رهــایی
حریف چون تو یلی چون نشد عدو به مقابل
فکند ، نیــزهٔ کین از کمین به عقـده گشایی
به کارزار اُحُــد چون خمیـد قامت سَـروَت
شکست پشت سپاه از چنین گزند و جفــایی
و آفتاب رُخَـت را در آن غروب نفــس گیر
نهـان نمــود پیمبـر به زیــر چتـــر عبـایـی
که خواهــر تو نبینـد ستــاره هـای تنـت را
که بیـش از این نگُدازد دلش ز داغ جدایی
ندید سر به سرِ نی ، اگر چه داغ توکم نیست
ندید آتش خیمه ، به دشـت کرب و بلایی
کنـار خــواهـرت اما ز داغـت آل پیمـبـــر
میان خیمــهٔ مـاتم گــرفت بــزم عـزایی
به احتـرام حریمت ، به عـرش و فرش نشستند
فلک به اشک فشانی ، مَلَک به نوحه سرایی
چو "کیمیا" همه چشـمِ شفـاعتی ز تو دارند
تویی که شافع محشر ، پناه روز جزایی
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
لینک کانال در ایتا👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شهادت حضرت عبدالعظیم تسلیت باد)
#شاه_ری
ای آنکه ری ، ز نام تو گردیده ناموَر
زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر
هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو
چون جدّ خود ، بیانگر خُلق عظیم، تو
ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان
ای پر فروغ ـ شمع شبستان شیعیان
وقتی زیارت حرمت همچو کربلاست
یعنی که بارگاه تو گنجینهی شفاست
با مَعرفت کسی که ببوسد تراب تو
دردش یقین دوا بشود در رکاب تو
خاکِ ری از وجود تو گردیده کیمیا
مِس را غبار درگه تو ، میکند طلا
خاکی که بود ، آرزوی اِبن سعدِ دون
رذلی که از خباثت خود گشت سرنگون
هرگز نخورد گندمی از خاکِ پاکِ ری
هرچند بود تشنهلب و سینهچاکِ ری
اما تو شاه ری شدی و ری شد استوار
چون مرقد تو گشت درین خاک، پایدار
درکِ چهار امام چو کردی به لطفِ حق
اعمال و عِلم تو به یقین گشت منطبَق
زیرا امام گفت به اصحاب ، در غیاب
دارند هر سؤال از ایشان، دهی جواب
یعنی که احترام تو شایسته و سزاست
این گفتهٔ امام دهم ، سبط مصطفاست
با احترام ، سر بنهم بر تراب تو...
چون واجباست بوسه بخاک جناب تو
یا سیدالکریم ، که بحر کرامتی!
یا سیدالعظیم ، که نور هدایتی!
بر (ساقی) شکستهدل از لطف کن نظر
ای آن که ری ، ز نام تو گردیده ناموَر...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
در سالروز شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام
باید برای درک بزرگان حکیم شد
باید حسن شناخت که شاید کریم شد
باید حسین را حرمش را شناخت بعد
والفجر خواند و محو رضای رحیم شد
باید که عطر و مزه سیب بهشت را
با جان چشید و در بر ایشان ندیم شد
یک عمر پای منبر هادی نشست و بعد
در شهر ری مجاور یاری قدیم شد
آن وقت می شود که بفهمی چگونه یک
مرد بزرگ مالک صحن نعیم شد
حتما شبیه تر به حسین است از همه
وقتی شبیه کرب و بلا این حریم شد*
گویم حسین و باز نویسم ولی حسن
نام حسن به عطر حسینی مقیم شد
عمری به هر بهانه نوشتم من از حسین
اینبار هم بهانه ی عبدالعظیم شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
*امام هادی علیه السلام(خطاب به یکی از اهالی ری) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
(میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(مطابقت #نهاد و #فعل)
بهطور عادی #نهاد از جهت #شخص و #شناسه با #فعل مطابقت دارد؛ برای مثال در جملهی زیر، کلمهی #آدمها بهصورت #جمع بهکار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است.
آدمها میتوانند دروغ بگویند و میگویند؛ بیاختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بیآنکه به پیامدهایشان فکر کنند.
مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل میشود. :
۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل میتواند برای ادای احترام بهصورت جمع به کار برده شود.
بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند.
۲- اگر نهاد جمع و بیجان باشد، میتواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است.
کتابها از دستم افتاد.
کتابها از دستم افتادند.
#نکته:
اگر نهاد جمله، #جمع و #بیجان باشد، اما با استفاده از آرایههای تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت #جمع به کار میرود.
ستارهها نگاه میکنند.
۳- هر یک از اسامی جمع نیز دربارهی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند.
الف) برای اسمهای جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد بهکار میرود.
کاروان به مقصد رسید.
گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد.
ب) اگر کلمهی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل بهصورت جمع نوشته میشود.
مردم برای اهدای خون آمده بودند.
ج) وقتی کلمهی ملت به عنوان نهاد بهکار میرود، فعل هم بهصورت مفرد و هم به صورت جمع میآید.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند.
د) اسم جمع #دسته، اگر برای #بیجان بهکار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت #مفرد میآید.
دستهای پول پیدا شد.
دسته گلها آماده شد.
۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعدهای خاص پیروی میکنند.
الف) اگر اسمهای مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت #مفرد میآید.
کسی اینجا نیست؟
هر کسی میتونه با ما بیاد.
فکر کنم یک نفر سر رسید.
ب) اگر نهاد، یکی از اسمهای مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل میتواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید.
هیچ یک با من همراهی نکردند.
هیچ یک با من همراهی نکرد.
هرکدام به راهی رفتند.
هرکدام به راهی رفت.
ج) اگر اسم مبهم #بعضی برای جسمی بیجان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش میتواند هم بهصورت #مفرد و هم به صورت #جمع به کار رود.
بعضی لباسها، بادوامتر است.
بعضی لباسها بادوامترند.
۵- فعل برخی از جمعهای مکسر همیشه با فعل مفرد به کار میرود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل.
اخلاق او ناپسند است.
عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد.
۶- درباره کلمهی اینجانب باید توجه داشته باشید که در نامههای اداری وقتی به نشانهی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص بهکار میرود.
اینجانب تایپیست امور اداری به استحضار میرساند که دورهی آموزشی را با موفقیت به پایان رساندهام.
#نکته:
باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است:
استاد و دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفتند.
استاد با دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفت.
آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#شعرترکی
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
زائرون اِئتــدی گیــنه عـــزم ســفر
راهــیِ مشـــهد دی چهــارشنبــه لر
باشَه دؤشؤب حـال و هـوای حــرم
قویدی گؤزَل صــحن و سـرایه قدم
عرض اِدیب ای شاه خراسان سـلام
گَلمیـــشم آقــا ، سَنَــه مهـمان اُولام
بُوشــدی اَلیم ، سـائلَه احــسان اِئلَه
بیر نظـــر اِئت دردیـمَه درمــان اِئلَه
آهـــو کیمیــن اِیلَـه ضمـــانـت منـی
ســـسلیــرم امــداده ئورَکـدَن سَنــی
گلمیـــشم آرام اولا قلبیـــــم مگــــر
ایلیَـــه ســن حــالیمـــه آقـا ، نظـــر
پنجــره فــولادیوه دیـل باغلیـــــام
آدیــوی دیلــدن چاغیــریب آغلیـام
ســـن کـی طبــیب دل بیـــماریـسن
ســـائلیــوه محـــــرم اســـراریـسن
چـــاره قیـــل ای چـــارهٔ بیــچارگان
ســایَه وی سـال باشیمه ای مهـربان
زائــرون آقـــا ، گینــه شرمنـده دی
مهـــر و محبــت ســنه زیبــنده دی
عـــادتون احــساندی امیــــر کرم !
بارگهــــوندن اَلـــی بوش گِئتــمَرَم
وِئرســـون اگر خادمیوه بیر صـلَـه
کرب و بلا نامـه سیــن امضـــا اِلَه
باخســون اگر تپـراق اولار "کیمیا"
راضی یولا سال منی سـن یا رضا
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست
نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست
ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله
که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست
پر از تلاطم موج است اشک چشمانم
دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست
به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک
برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست
برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم
به آن دریچه که در آن امید پنهانیست
مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان
که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست
دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم
کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅