eitaa logo
شمس (ساقی)
487 دنبال‌کننده
190 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
(میلاد حضرت عبدالعظیم مبارک) ای آنکه «ری» ز نام تو گردیده ناموَر زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو چون جدّ خود ، بیانگر خُلق عظیم، تو ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان ای پُر فروغ ـ شمع شبستان شیعیان! وقتی زیارت حَرمت همچو کربلاست یعنی که بارگاه تو گنجینه‌ی شِفاست با مَعرفت کسی که ببوسد تراب تو دردش دوا شود به یقین در رکاب تو خاکِ ری از وجود تو گردیده کیمیا مِس را غبار درگه تو ، می‌کند طلا دل بسته بود چونکه به ری اِبن سعدِ دون در حسرتش ز برج طمع، گشت سرنگون هرگز نخورد گندمی از خاکِ پاکِ ری هرچند بود در طمع و سینه‌چاکِ ری اما تو شاهِ ری شدی و ، ری شد استوار چون مَرقد تو گشت درین خاک، پایدار درکِ چهار امام چو کردی به لطفِ حق اََعمال و عِلم تو، به یقین گشت منطبَق فرمود چون امام، به اصحاب، در غیاب: دارند اگر سؤال از ایشان ، دهی جواب یعنی که احترام تو شایسته و سزاست این گفته‌ی امامِ دهُم سبط مصطفاست با احترام ، سر بنهم بر تراب تو... چون واجب‌است بوسه بخاک جناب تو یا سیدالکریم ، که بحر کرامتی! یا سیدالعظیم ، که نور هدایتی! بر (ساقیِ) شکسته‌دل از لطف کن نظر ای آن که «ری»، ز نام تو گردیده ناموَر سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
✅ "مجموعه غزل عاشورایی" (( دو مصــراع بــریــده )) سروده‌ی : علیرضا اطلاقی در مدح و منقبت قمر بنی هاشم حضرت عباس علیه‌السلام با مقدمه‌ی : دکتر محمدرضا سنگری ا─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─ا دفتری که پیش روست مجموعه‌ای از سروده‌های آیینی‌است که تراويده‌ی ذهن و زبان و ضمیر شاعر عزيز "عليرضا اطلاقی" است. این دفتر متشکل از 72 سروده‌ی نغز و شیرین است که چند ویژگی ممتاز و متمایز به آنها تشخص بخشیده است: ✅ نخست زبان شعری چالاک، امروزین و صیقل یافته است که ترجمان آشنایی شاعر به ظرایف و لطايف شعر است و زیستن در اکنون و درک زبان زمان؛ نخستین سروده‌ی این دفتر حجت بر این مدعاست. ✅ ویژگی دوم تسلط و چیرگی و گستره‌ی مطالعاتی شاعر است که با مفاهیم قرآنی و مضامین روایی انس و الفت و آشنایی و شناخت دقیق و عمیق دارد و سومین ویژگی شناخت شاعرانه بسامدها، موتیف‌ها و محورها و تکیه‌گاه‌ها در شعر کلاسیک فارسی به ویژه ادبیات عرفانی است. آیدی جناب استاد علیرضا اطلاقی : @alireza47etlaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌یکدلی، دور ز گفتار و بیان من و توست زآنکه بسیار تفاوت به میان من و توست گاه از مِهر و گه از قهر، رها بر دل‌مان تیرهایی ز تناقض به کمان من و توست حرف دل چون دُرِ نابی‌‌است در آغوش صدف کفِ دریاست که بر روی زبان من و توست همزبانی نبرَد ره، به نهانخانه‌ی دل همدلی‌ مخزن اسرار نهان من و توست مهروَرزی کن و اندیشه‌ی بیهوده مکن! تا ببینی که چه‌ها در شریان من و توست کی؟ شود گوش بخیل آگه از اندیشه‌ی ما «تا اشارات نظر ، نامه‌رسان من و توست» ۱ پاک کن گرد کدورت ز دل و جلوه نمای که جز این هرچه نمایی به زیان من و توست عمر چون باد گذر می‌کند و ما غافل که پیام آورِ ایّام خزان من و توست آید آن روز، که یادآور ایّام شباب ـ روی دیوار فقط عکس جوان من و توست گرد پیری که ز طوفان جوانی برخاست بنگر امروز که بر چهره از آنِ من و توست تا به کی؟ خیره‌ در آیینه‌ی نخوت بشویم دل بی‌‌کینه‌ی عالم، نگران من و توست گنج قارون نشود سدّ رهِ مرگ ای دوست! وقت رفتن بخدا ، بارِ گران من و توست چون غباری که ازین خاک، بپا خاسته‌ایم باز هم در دل این خاک مکان من و توست می‌توان یک دلِ عاشق، به همه هدیه کنیم این دل ماست که یک عمر نشان من و توست (ساقیا)! تا نشوی مَحرم اسرار کسان بی اثر نغمه و گفتار و بیان من و توست ‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1393 eitaa.com/shamssaghi ۱ـ استاد ابتهاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در رثای شهدای حرم حضرت شاهچراغ (ع) شد حریم احمد بن حضرت موسَی بن جعفر غرقه در خون از عداوت‌های دژخیم ستمگر بار دیگر حمله‌ور گردیده دشمن از خباثت بر حریم دلنواز زاده‌ی موسَی بن جعفر (ع) شهر شیراز از جفای ظالمان، در غم نشسته... کی توانم با حروف این صحنه را دارم مصوّر زائران آغشته در خون‌ از جفای دشمن دون گوییا امشب حریم احمد موساست محشر عیسی گردون‌نشین حتیٰ غمین از این مصیبت همنوا گردیده در عرش الهی با پیمبر (ص) اشک ماتم می‌چکد از دیده‌ها بر دامن شهر آه، از حلق وطن برخاسته تا عرش داور آسمان! خون گریه کن در سوگ فرزندان ایران که عزادار است، از ماتم در امشب مام کشور بشکند دستی که امضا کرد این حکم ستم را چون که از فرط قساوت زد به قلب عالم، آذر داعشی! لعنت به افکار تو و ذات پلیدت هم به وهّابیت ملعون و کفار بداختر کی؟ تواند دشمن ایران کند خم پشت ملّت ملتی که شیعه است و تکیه‌گاهش هست حیدر ملت آزاده‌ی ایران ، به پاخیزد شبانه... حکم فرماید به اضمحلال دشمن، گر که رهبر پشت دشمن را کند خم، «وحدت ایرانی ما» چونکه باشد حامی ما حضرت (ساقی) کوثر‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1401/08/05 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭😭😭 بـار سفــر را بست از دنیـا چو مـــادر در پنجــم آبـــان، بــزد بــر قلبـــم آذر از بعـــدِ مــرگ او شــده ورد زبــانــم: نفرین به این دنیا و این چرخ ستمگر سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
(ای وای... مادرم!) امـروز اگـر کـه خســته و زار و مشـوّشـم ای زنـدگـی!... گــــدازه‌ای از کــــوه آتشـم مــن پــاکبــــاز عشـق و وفـــا بوده‌ام ولی اکنون میان شعله‌ی غـــم چون سـیاوشـم مــن آن ســتاره‌سوختــه‌ی زندگی که غـم بـــر لــوح درد و رنـــج ، نمـــوده مُنقشـم امّیــد من بـرفـت و مــرا کــرد نــا امـیــد چون دست سرنوشت رقـم زد : بـَلاکشـم مـادر که رفـت ، روح مـرا بـُـرد با خودش ای وای، مـادرم! که نـدانـی چـه می‌کشـم؟ ای «زهـره‌ی» به ابر بلا گشته در خسوف! «شمسم» اگرچه بی رخ تو ، رفته تـابشـم رفتـی و روزگــار مــن اکنــون ســیاه شد ای مــادر، ای فــروغ دلــم، ای پـری‌وَشـم! (ساقی) مـن تـو بـودی و مســتانگـی مـن سـنگ اجــل شکست تو را جـام بی‌غشـم! سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌‌یـک ســالِ پـُـر از حسـرت و انــدوه گذشت ‌ ‌دردی‌ که به جان نشسته چون کـوه گذشت ‌ ‌یک ســال ، اگــر ز مـــرگ تــو شـد ســـپری ‌ ‌هـر لحظـــه‌ی آن ، بـا غــــم انبـــوه گذشت ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا ‌‌‌‌آن مــادری که در همه عــالــم ، یگــانه بود در جمــع ما چــراغ صفــابخش خــانه بود ‌‌‌ آن "زهــــره" ی منــیر سمـــاوات معـــرفت در آسمـــان خـــانه ، فــروغــی یگــانه بود ‌‌دنیـــا بـــرای روح بلنـــدش صفـــا نداشـت سوی بهشـت پـــر زد و مُـــردن بهـــانه بود ‌‌ ‌‌مــادر برفت و مِهر و وفایش به جای، ماند چون بحــر مِهــر و الفـت او بـی‌کــرانه بود ‌‌ ‌‌تنهـــا نبـــود مـــــادر دلسـوز و مهــــربـــان در همسری ز لطــف و محبـت ، یگــانه بود ‌‌فــرهیـختـــه معلـــم و آمـــوزگـــار مهــــر تــدریـس او بلیـــغ‌‌تــریــن عـــارفـــانه بود ‌ ‌مــا را اگر نصیـب شـده قــدر و جــایگــاه مـرهـون لطف اوست که یک پشتوانه بود ‌ ‌تـوفیـق مـا به لطف خــداونــد ذوالجــلال از سجـــده‌گــاه مـــادر و ذکـر شبـــانه بود ‌‌درد و دریـــغ و آه کــه بـــاد خــــزان وزید بُـرد آن گلــی که در دل خـــانه نشـانه بود ‌‌بـا درد همنشین شد و بــا درد خـــو گرفت شاکر ز لطف حضرت حـق خـاضعـــانه بود ‌‌تــاریک گشـته محفـــل‌مــان بـی‌حضـور او چون شمـعِ شـب‌فــروز شبستانِ خــانه بود ‌‌ ‌در گوشِ جـان ، طنین نوایش نوازشی‌ست آن مــادری کـه زمــزمــه‌اش عاشقــانه بود ‌‌داغی‌ بوَد به دل که ز جان شعــله می‌کشد زآن رفتــنی کــه بــر دل مــا تــازیــانه بود ‌‌مــادر بخواب! خوش که ز دل‌هــا نمی‌روی از بـس‌ محبـتـت بــه همــــه دلبــــرانه بود‌ ‌‌(سـاقی) سـرود مــرثیــــه‌ای در فـــراق او آری کـه شعـــر او سخنـی صـــادقـــانه بود سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(میلاد امام حسن عسکری مبارک) تافت تا روی زمین ، روی چو ماهِ عسکری ماه شد ماتِ شعاعش گشت او را مشتری تیر و کیوان از تحیّر در سما سوسو کنان خیره بر انوار قدسی امامِ عسکری ‌همنوا با زهره آن خنیاگر چرخ فلک می‌نوازند اختران گنبدِ نیلوفری قدسیان در عرش اعلیٰ در سُرورند و سماع در حلول ماه‌رویی از تبار حیدری فرشیان در پای‌کوبی و نشاط و هلهله در مدینه گوییا روییده گلبرگِ طری بلبلان چهچه‌زنان بر شاخ چون فصل بهار در هوای شهر در پرواز... کبکان دری شد مدینه غرق بحر شادمانی و سُرور چون برون شد از صدف دردانه‌‌ای با دلبری بر دهُم شاه ولایت شد عطا از سوی حق ماه‌رویی تا کند بر شیعیان روشنگری دَه امامِ قبل؛ دَه انگشت و او انگشتر است همچنین پورش نگین حلقه‌ی انگشتری دل‌سیه کی می‌کند درک، این شب فرخنده را «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» هست مولود امامی که بوَد فرزند او : حضرت مهدی که بر عالم نماید سَروری آن امامی که دهد پایان به تیغ مَعدلت ظلم و بیداد و جفا و سرکشی و کافری... در حکومت بی بدیل و در عدالت بی‌قرین پادشاهان را سزد نزدش به امر چاکری (ساقیا) زآن راح روح افزای روحانی بریز در شبِ میلادِ مسعود امام عسکری (ع) سید محمدرضا شمس (ساقی) 1399 eitaa.com/shamssaghi
عِطر گندم‌زارها از نفخه‌ی خوشبوی توست پیچ نیلوفر، نماد طره‌ی گیسوی توست آسمان با آن بزرگی رنگ بازد پیش تو آبی هفت آسمان از آبی مینوی توست عارفی گفتا که در مسجد به هنگام نماز : قبله‌ی محراب، مایل بر خم ابروی توست چون زلیخا می‌کند افسون، نگاه مست تو یوسف کنعان اسیر نرگس جادوی توست جَعد گیسویت ز غنچه بُرده دل در بوستان چشم نرگس، مات آن زلفین تو در توی توست لعل لب ‌هایت گرفته باج، از رنگ شراب سرخی آلاله ها از سرخی گلروی توست سَروْ اگر سر می‌کشد هر دم به سوی آسمان طالب روی تو و آن قامت دلجوی توست تُرک چین با آن همه رعنایی و افسونگری محو زیبایی روی و دیده‌ی هندوی توست لیلی و شیرین و عَذرا و زلیخا هر یکی... در سپاه گیسوی تو کمتر از یک موی توست گردش چشمان تو چون گردش جام شراب (ساقی) میخانه، دستان تو و بازوی توست سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق به‌راه عشق، مُرَدّد نمی‌شود اصل حلال، کافر و مُرتد نمی‌شود اسلام دین همدلی و مهربانی است مؤمن کسی بوَد که مردد نمی‌شود دشت کویر سینه، گلستان شود ولی رحمت، اگر به سینه نبارد نمی‌شود دل را بده بدون ریا بر خدا ببین : غافل ز بنده، حضرت ایزد نمی‌شود حق را بجوی در همه عالم به چشم دل پیدا خدا فقط که به معبد نمی‌شود آنکس که هست پیرو پندار اهل‌بیت با مردم زمانه‌ی خود، بد نمی‌شود وآنکس که عِرض مَردم مظلوم می‌بَرد از شیعیان آل محمد (ص) نمی‌شود میزانٍ عدل و داد، علی‌ است آل او عادل ز راه عدلِ علی، رد نمی‌شود کِی دست کس رسد به مقام علی و آل خرمهره، هم‌_تراز ِ زبرجد نمی‌شود هرکس که کوه طور روَد نیست مَرد حق هر رهروی که موسیِ امجد نمی‌شود وقتی که ضابطه، شود افضل ز رابطه هر زیرِ دست، یک شبه ارشد نمی‌شود داری اگر هدف، مشو غافل از اهتمام فایق، کسی که نیست مُقیّد نمی‌شود تقصیر خود حواله‌ی تقدیر حق مدان! طالع، جز اختیار، مسوّد نمی‌شود گِرد گنه مپیچ و مبر آبروی خویش نامت به غیر ننگ، زبانزد نمی‌شود با کاکل دو روزه، مکن ناز و دلبری هر کاکلی، که زلف مُجَعد نمی‌شود با همت و تلاش به رفعت توان رسید نابرده رنج، صاحبِ مَسند نمی‌شود بگذار پا به پله‌ی اول، صعود کن! یک یک اگر گذر نکنی صد نمی‌شود راه سفر بپوی، به آرامش خیال بی‌حوصله موفق مقصد نمی‌شود عاقل، اگر رها شود از بند مشکلات در بندِ مشکلاتِ مجدد نمی‌شود رفتی گر اشتباه رهی را ، بزن برون! جز خود کسی به پیش رهت سد نمی‌شود از جاهلانِ محض حذر کن که تا ابد دانا، کسی که هیچ نداند نمی‌شود از خودزده به خواب جهالت عبور کن بیدار، هرگز آن که نخواهد نمی‌شود بدخواه کس مباش! که شیرین به روزگار کام کسی که بخل بورزد نمی‌شود اهل ادب به درک و تدابیر شهره‌اند همراه، با جماعتِ اَحرَد نمی‌شود گویی اگر سخن، به‌صداقت زبان گشای شاعر، کسی که یاوه سُراید نمی‌شود از خود گذشته‌اند بزرگان، تمام عمر بیهوده کس شهیر و سرآمد نمی‌شود (ساقی) به‌وقت باده به رسم گذشتگان تا جرعه‌‌ای به خاک نریزد نمی‌شود این جرعه را ، نثار سفرکردگان کند این رسم کهنه تا به ابد، بد نمی‌شود. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi اَحرد : بخیل، لئیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمــــری‌سـت اســـير دل زنـــدانی خویشم آســوده در ایــن ملــک سلیمــــانی خویشم از هـرچـه زلیخــاست ، بـــرى گشـته‌ام امـا محكـــوم‌تــريــن یوسـف زنـــدانی خویشم طــالـب بـه رمــوز عقـــلايـم ولی افسوس! ســر در گــم اســـرار ، ز نـــــادانی خویشم بیــــزار ز تـــزویـــر و ریــــاکــــاری‌ام امـــاا خشـنود ز کــــردار و مسلمــــانــی خویشم بـر اهـــل جهــان تكیــه نكـردم به همه عمر سـرشــار ازیـن خصــلت انســـانی خویشم چشـمی نگشــایــم بـه روی مــاه شب تــار تــا در طــلب آن مـَـــه کنعــــــانی خویشم دریــاسـت اگـرچــه متـــلاطــم گـه و بیگاه آســوده درین كـشـتی طـــوفــانی خویشم ساكن به كــویـر "قمَـم" و قسمتم این‌ است قـــانـــع بـه هــــوای دل بـــــارانی خویشم هرچنـــد کـه آواره‌‌تـــریــن سـاکـن شهـــرم راضی ولی از بـی‌سـرو ســامــانی خویشم در شهـــر ، یكی نيست كه مــا را بشــناسد چون گمشده‌ی شهــر غـزل‌خوانی خویشم از نــام و نشــانــم خبـــرى نيسـت ولیكــن مشهـــور بـه القــــابِ پـــریشــانی خویشم چون حسرت گل‌هاى اقاقی به سرم نيست عمــری‌ست كه سرگرم گل افشانی خویشم از خویش بـريـدم كه به خویشان رسم امـا در مسلخ خويش‌است كه قـربـانی خویشم اين پـاسخ آن شعر "امیـن" است كه گوید: "دلبسـته ى یــــاران خـــراســانی خویشم" (ساقی) بـده جـامی كه سر از تـن نشناسم هرچنـد كه مسـتِ مِـیِ عـــرفــانی خويشم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1387 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ به نام خداوندی که مظهر عشق و عطوفت و عدالت است. را کنید همه چیز درست می‌شود. در کشوری مثل که با ریختن خون‌های جوانان و فرهیختگان این مرز و بوم از قبل تا بعد از انقلاب و همچنین در 8 سال دفاع مقدس و بعد از آن موجب شده تا درخت انقلاب پا گرفته و سرسبز شده و منطقاً می‌بایست ثمره‌ی آن یک کشور عاری از " و... می‌شده آن هم طبق موازین شرعی اسلامی و قانونی و اصلی انقلاب، اما چرا عملاً این‌گونه نشده و سال‌هاست که شاهد دور شدن از اهداف معنوی انقلاب شده‌ایم؟ به نظر می‌رسد که دست‌هایی در کار بوده که هیچ یک از آرمان‌های اصلی انقلاب محقق نشود و روز به‌روز بر مشکلات عدیده‌ی این کشور اسلامی افزوده شود که نه تنها انقلاب را دچار آفت و نابودی کند بلکه کم‌کم علی‌رغم این‌همه فعالیت‌ها و تبلیغات مذهبی گوناگون، امروزه حتی اصل اسلام و دینداری و ایمان و اعتقاد مردم مسلمان ایران به مخاطره و رنگ باخته است و به‌نوعی و و... بیداد می‌کند. یکی از علت‌های مهم که مغفول مانده عدم انتقاد و شکایت علیه‌ مسؤولانی است و و به موازین شرعی اسلامی اما با ریاکاری و تزویر توانسته‌اند پوششی بر ذات پلید و و خود ایجاد کنند و در همه‌ی امور آنچنان پیش رفته‌اند که جرأت انتقاد و پرده‌دری کردار این خیانتکاران به مردم و خون شهیدان را تا هنوز غیر ممکن ساخته و هرگاه کسی از اوضاع نابسامان کشور داشته است لاجرم محکوم به دستگیری و زندان و... شده است. لذا تا زمانی که قلم شاعران، نویسندگان و اهالی هنر در چنگ اسیر است نمی‌توان مشت که و هستند را باز کرد‌ زیرا اختلاسگران با خیال راحت به کار خود ادامه می‌دهند و حتی فرزندانشان در غرب به سر می‌برند و شعار مرگ بر غرب هم سر می‌دهند. وقتی هیچگاه ممکن نبوده صدای اعتراض حقیقی به گوش برسد و با جنگ‌های زرگری فقط با رسانه‌هایی که احزاب مختلف دارند فقط مردم ستمدیده را سرگرم کرده‌اند لذا نتیجه‌اش می‌شود و که اکثریت جامعه را درگیر کرده و در این میان مردم مؤمن وقتی می‌بینند که افراد مسؤولی که در همه لباسی اعم از روحانی، نظامی، مذهبی و... صرفا‍ً شعار شرعیات و انسانیت می‌دهند اما خود عکس این موضوع را عمل می‌کنند موجب شده که ایمان مردم به شرعیات کم و حتی هیچ شود و دست به کارهای خلاف شرع و غیر انسانی بزنند که اکنون می‌توان در صفحات وقایع روزنامه‌های سال‌های گذشته تا امروز هر گونه و را دید‌. متأسفانه هنوز هم عده‌ای هستند که به محض انتقاد از اوضاع مشقت‌بار اقتصادی و گله‌مندی از عدم برخورد با مختلسان و رانت‌خواران منتقدان را مورد هجمه‌ی قرار می‌دهند و متهم به ضد انقلابیگری می‌کنند اما به ضرس قاطع می‌توان گفت که این جماعت یا جزو و مهره‌های همان متخلفان هستند و یا از سر تعصب و ناآگاهی و ساده‌لوحی پیوسته با افراد معترضِ به ناگواری‌ها جبهه می‌گیرند. مسلم است که تا نقدی نباشد اوضاع مشقت‌بار روز به روز بدتر و اسفناک‌تر خواهد شد‌ که دقیقاً خیانت بزرگی به مردم مستضعف و خون شهیدانی است که برای آرمان‌های انقلاب که اکثریت محقق نشده، ریخته شده است. وقتی هر صدای معترضی را همراهی با اغتشاشگران قلمداد کنیم چهل سال دیگر هم که بگذرد به اهداف انقلاب نخواهیم دست یافت و این کشور اسلامی در نتیجه به تبدیل خواهد شد که هیچگاه قابل جبران نخواهد بود‌. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1401/08/22 eitaa.com/shamssaghi
قلب شکسته، در قفس تن چه می‌کند؟ در آینه ببین، که شکستن، چه می‌کند؟ سنگ جفا چو ابر بهاران به بارش است سر زیر ضربِ سنگ فلاخن چه می‌کند؟ عمر گران به پای خسان می‌شود تلف باران به کشتزار سترون چه می‌کند؟ با چشم دل نگر که درین دشت پر ملال در جلد میش، گرگِ هریمن چه می‌کند؟ نابخردان به مسند دولت نشسته‌اند اهل خرد به کوچه و برزن چه می‌کند؟ طوفانِ غم وزیده ز هر سو بر این دیار با گَرد غم نشسته به دامن چه می‌کند؟ وقتی‌که نان به خون جگر شد طعام ما طفل یتیم با غم و شیون چه می‌کند؟ باغ وطن ز باد جفا در خزان نشست گلچین روزگار، به گلشن چه می‌کند؟ آن بنده‌ی خدا که به ابلیس سجده کرد در پیشگاه خالق ذوالمن، چه می‌کند؟ آن مدّعی که زهد و دیانت شعار اوست با این همه گناهِ به گردن، چه می‌کند ؟ آن عاشقی که داده جوانی به راه عشق با یار نیمه راهِ مُتنتن، چه می‌کند ؟ راسخ درین زمانه دویدیم و مانده‌ایم با آنکه نیست رهرو متقن چه می‌کند؟ آن رهروی که سوخت بهار جوانی‌اش دنبال گل، در آتش گلخن چه می‌کند؟ هستی جوان اگرچه ولی بنگر عاقبت دنیای پیر ، با تو و با من چه می‌کند؟ از هر طرف صدای چپاول رسد به گوش در این میانه، خادم میهن چه می‌کند؟ وقتی که دزد، کوه طلا برد ؛ پاسبان - در تلّ کاه، در پی سوزن، چه می‌کند؟ آن خائنی که دم زند از پاکی و خلوص جرمش چو گشته است مبرهن، چه می‌کند؟ آن خانِ خورده مال رعیت به حکم زور با اضطرابِ لحظه‌ی خفتن، چه می‌کند؟ اِستاده، گر به کوهِ ستم ، ظالم از غرور افتد اگر به محبس دشمن، چه می‌کند؟ خفاشِ شب پرستِ به ظلمت گرفته خو فردا که صبح گردد و روشن، چه می‌کند؟ این تخت و بخت عاریه هرگز وفا نکرد بنگر که این جهان ملوّن، چه می‌کند؟ آن کو که دل سپرده به دنیا تمام عمر (ساقی) بگو که لحظه‌ی مردن چه می‌کند؟ گیرم بسیط عیش همیشه به کام اوست در عاقبت ز تنگی مدفن، چه می‌کند؟ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1396 eitaa.com/shamssaghi
(برخورد با و در حکومت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام) پس از مرگ عثمان وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) متصدی امر حکومت اسلامی شد، اصلاحات خویش را آغاز کرد. یکی از موارد، مقابله‌ی ایشان با رانت‌خواری‌ها و اختلاس‌هایی بود که در دولت عثمان به وجود آمده بود. ایشان در روز دوم حکومتش در میان مردم آمدند تا سیاست‌های دولتش را برای مردم تبیین کند، لذا فرمودند: «هر زمینی که عثمان آن را به دیگری واگذار کرده و هر مالی از مال خدا که به کسی داده است باید به بیت المال بازگردانده شود چراکه هیچ چیز نمی‌تواند حقوق گذشته را باطل کند؛ به خدا سوگند! اگر آن اموال را بیابم، گر چه مهر زنان‌تان کرده باشید و یا با آن کنیزی خریده باشید حتما آن را به بیت المال باز می‌گردانم زیرا گشایش امور با عدالت است». اولین اقدام حضرت در بازگرداندن اموال غارت شده از بیت المال این بود که در روز سوم حکومتش، اموالی از بیت المال را که عثمان تصرف کرده بود پس گرفت. همین برخورد امیرالمومنین (علیه‌السلام) و باز پس‌گیری اموال بیت المال موجب شد هرچه سریع‌تر مفسدان اقتصادی از مدینه و اطراف بگریزند و در همان شش ماه اول حکومت امیرالمومنین (علیه‌السلام) به بهانه خون‌خواهی عثمان جنگ بزرگ جمل را بر حضرت تحمیل نمایند. وقتی خبر باز پس‌گیری اموال بیت المال از خانه عثمان به گوش عمروعاص، در شهر ایله، در منطقه فلسطین رسید، نامه‌ای برای معاویه فرستاد و در آن نوشت: «هر کاری که ممکن است انجام بده که پسر ابی طالب، همه اموالی را که تو جمع آوری کرده ای خواهد گرفت». منذر بن جارود والی حضرت علی (علیه‌السلام) در شهر اصطخر فارس سی هزار درهم اختلاس کرد. به دنبال این خیانت، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ضمن نامه‌ای او را از ولایتش بر شهر اصطخر خلع و او را احضار کرده و در آن نامه، بسیار او را توبیخ نموده است: «همانا خوبی پدرت مرا فریب داد، گمان کردم تو از شیوه و رفتار او پیروی می‌کنی. به من خبر رسید که کارهای بسیاری را بر زمین می‌گذاری و برای سرگرمی و تفریح و صید بیرون می‌روی و در ثروت خداوند نسبت به بادیه نشینان قبیله‌ات گشاده دستی می‌کنی، گویا میراث پدر و مادر توست، به خدا سوگند! اگر این گزارش‌ها درست باشد، شتر قبیله‌ات و بند کفش‌هایت از تو بهترند، خداوند لهو و لعب را نمی‌پسندد و خیانت به مسلمانان وتباه کردن کارهای آنان، خداوند را به خشم می‌آورد... هرگاه نامه‌ام به تو رسید نزد من آی» حضرت سی هزار درهم را از او پس گرفت. زیاد بن ابیه، خراجی را که از کردها گرفته بود خواست برای خود بگیرد و به فرستاده امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گفت کردها خراج‌شان را کم کردند. خبر به حضرت رسید و به خیانت ابن زیاد پی بود و در ضمن نامه‌ای به او نوشت: «صادقانه به خداوند سوگند یاد می‌کنم اگر به من گزارش رسد که از بیت المال مسلمین چیزی کم یا زیاد به خیانت برداشته‌ای، آن‌چنان بر تو سخت می‌گیرم که در زندگی تو را کم‌بهره، سنگین‌بار و حقیر و ذلیل سازد. والسلام» این فقط چند نمونه از عدالت‌خواهی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و برخورد با مفسدان اقتصادی بود که شایسته است سرلوحه‌ی حاکمان اسلامی شود. 1401/08/23 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لعنت به آن کسی که پیِ فتنه ریخته افسار خویش را ، ز رذالـت گسیخته لعنت به آن‌کسی که به نفع ستمگران آتـش به پــا نمــوده و نـاگـه گریخته سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi