─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_پدر_مهربانم
#صبحم_بنامتان
السلام علیک یا صاحب الزمان❤️
ای عطـــر ناب نرگس باغ و بهــــارها
ای شهـــریار و تاج ســـر شهــــریارها
با صبح دولت تو شروع می شودبهار
سر می رســد تمـامی این انتـــظارها
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۲/۱۵
@saeidikimya
┄┅✵﷽✵┅┄
#مدح_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
خوش داده اند نام ، تورا ،اَیُّهَا الکریم
ای رستگارِ هر دو سرا ، ایُّها الکریم
در حُسن خلق و جودوکرم،ارث برده ای
تو از کـــریم آل عبــــا ، ایها الکریم
هستی نگیــن مُلک رِی و باب حاجتـی
بر عاشقــان اهل ولا ، ایها الکریم
ای عبــد صالح و ثمـــر باغ مجتــبا
عبدالعظیـــمِ نزدِ خـدا ، ایهاالکریم
بودی تو یار ویاور مــولای عصــرخود
ای پایبنـــدِ عهـــد و وفــا، ایها الکریم
درد فــراق کرب و بلا طاقتــم گرفت
ای درگـهِ تو دارِ شــفا ، ایها الکریم
گفتند هر کسی که دلش تنگ کربلاست
آیـد به بارگــاه شمـــا ، ایها الکریم
دارد حــریم پاک تو حــال مدینـــه و
هم عطر و بوی دشت بلا ، ایهاالکریم
با قلـب مبـتلا و دل خستــه آمـــدم
آقا ! نظــر به حـال گــدا ، ایها الکریم
دستِ گدایـی اَم ، به درِ خانهٔ شماست
از خوان خود ، نصیب نما ، ایها الکریم
دل را گـره زده به حریــم تو "کیمـیا"
تاحاجـتش کنی تو روا ، ایها الکریم
با این امیــد آمده ام تا که از شمــا
گیــرم برات کرب و بلا ، ایها الکریم
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
🖊رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄
#پانزدهم_شوال
#شهادت_حضرت_حمزه_سید_الشهدا
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
به وصف تو چه بگویم که سیدالشهـدایی
امیر لشکـر احمـــد ، یَل رسـول خـــدایی
چه هیبتی ! که کنی روز شادِ خصــم زبون را
به شــامِ تار مبدل ، اگر که جلوه نمایی
تو افتـخـار نبــی در کنــــار فاتــح خیبــر
تو از قبیـلهٔ نـور و تبـارِ عشــق و صفـایی
ز وحشتی که نشاندی به قلب تیرهٔ وحشی
نبوده چـارهٔ او جز به حیله از تو رهــایی
حریف چون تو یلی چون نشد عدو به مقابل
فکند ، نیــزهٔ کین از کمین به عقـده گشایی
به کارزار اُحُــد چون خمیـد قامت سَـروَت
شکست پشت سپاه از چنین گزند و جفــایی
و آفتاب رُخَـت را در آن غروب نفــس گیر
نهـان نمــود پیمبـر به زیــر چتـــر عبـایـی
که خواهــر تو نبینـد ستــاره هـای تنـت را
که بیـش از این نگُدازد دلش ز داغ جدایی
ندید سر به سرِ نی ، اگر چه داغ توکم نیست
ندید آتش خیمه ، به دشـت کرب و بلایی
کنـار خــواهـرت اما ز داغـت آل پیمـبـــر
میان خیمــهٔ مـاتم گــرفت بــزم عـزایی
به احتـرام حریمت ، به عـرش و فرش نشستند
فلک به اشک فشانی ، مَلَک به نوحه سرایی
چو "کیمیا" همه چشـمِ شفـاعتی ز تو دارند
تویی که شافع محشر ، پناه روز جزایی
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
لینک کانال در ایتا👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شهادت حضرت عبدالعظیم تسلیت باد)
#شاه_ری
ای آنکه ری ، ز نام تو گردیده ناموَر
زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر
هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو
چون جدّ خود ، بیانگر خُلق عظیم، تو
ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان
ای پر فروغ ـ شمع شبستان شیعیان
وقتی زیارت حرمت همچو کربلاست
یعنی که بارگاه تو گنجینهی شفاست
با مَعرفت کسی که ببوسد تراب تو
دردش یقین دوا بشود در رکاب تو
خاکِ ری از وجود تو گردیده کیمیا
مِس را غبار درگه تو ، میکند طلا
خاکی که بود ، آرزوی اِبن سعدِ دون
رذلی که از خباثت خود گشت سرنگون
هرگز نخورد گندمی از خاکِ پاکِ ری
هرچند بود تشنهلب و سینهچاکِ ری
اما تو شاه ری شدی و ری شد استوار
چون مرقد تو گشت درین خاک، پایدار
درکِ چهار امام چو کردی به لطفِ حق
اعمال و عِلم تو به یقین گشت منطبَق
زیرا امام گفت به اصحاب ، در غیاب
دارند هر سؤال از ایشان، دهی جواب
یعنی که احترام تو شایسته و سزاست
این گفتهٔ امام دهم ، سبط مصطفاست
با احترام ، سر بنهم بر تراب تو...
چون واجباست بوسه بخاک جناب تو
یا سیدالکریم ، که بحر کرامتی!
یا سیدالعظیم ، که نور هدایتی!
بر (ساقی) شکستهدل از لطف کن نظر
ای آن که ری ، ز نام تو گردیده ناموَر...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
در سالروز شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام
باید برای درک بزرگان حکیم شد
باید حسن شناخت که شاید کریم شد
باید حسین را حرمش را شناخت بعد
والفجر خواند و محو رضای رحیم شد
باید که عطر و مزه سیب بهشت را
با جان چشید و در بر ایشان ندیم شد
یک عمر پای منبر هادی نشست و بعد
در شهر ری مجاور یاری قدیم شد
آن وقت می شود که بفهمی چگونه یک
مرد بزرگ مالک صحن نعیم شد
حتما شبیه تر به حسین است از همه
وقتی شبیه کرب و بلا این حریم شد*
گویم حسین و باز نویسم ولی حسن
نام حسن به عطر حسینی مقیم شد
عمری به هر بهانه نوشتم من از حسین
اینبار هم بهانه ی عبدالعظیم شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
*امام هادی علیه السلام(خطاب به یکی از اهالی ری) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
(میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(مطابقت #نهاد و #فعل)
بهطور عادی #نهاد از جهت #شخص و #شناسه با #فعل مطابقت دارد؛ برای مثال در جملهی زیر، کلمهی #آدمها بهصورت #جمع بهکار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است.
آدمها میتوانند دروغ بگویند و میگویند؛ بیاختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بیآنکه به پیامدهایشان فکر کنند.
مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل میشود. :
۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل میتواند برای ادای احترام بهصورت جمع به کار برده شود.
بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند.
۲- اگر نهاد جمع و بیجان باشد، میتواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است.
کتابها از دستم افتاد.
کتابها از دستم افتادند.
#نکته:
اگر نهاد جمله، #جمع و #بیجان باشد، اما با استفاده از آرایههای تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت #جمع به کار میرود.
ستارهها نگاه میکنند.
۳- هر یک از اسامی جمع نیز دربارهی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند.
الف) برای اسمهای جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد بهکار میرود.
کاروان به مقصد رسید.
گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد.
ب) اگر کلمهی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل بهصورت جمع نوشته میشود.
مردم برای اهدای خون آمده بودند.
ج) وقتی کلمهی ملت به عنوان نهاد بهکار میرود، فعل هم بهصورت مفرد و هم به صورت جمع میآید.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند.
د) اسم جمع #دسته، اگر برای #بیجان بهکار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت #مفرد میآید.
دستهای پول پیدا شد.
دسته گلها آماده شد.
۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعدهای خاص پیروی میکنند.
الف) اگر اسمهای مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت #مفرد میآید.
کسی اینجا نیست؟
هر کسی میتونه با ما بیاد.
فکر کنم یک نفر سر رسید.
ب) اگر نهاد، یکی از اسمهای مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل میتواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید.
هیچ یک با من همراهی نکردند.
هیچ یک با من همراهی نکرد.
هرکدام به راهی رفتند.
هرکدام به راهی رفت.
ج) اگر اسم مبهم #بعضی برای جسمی بیجان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش میتواند هم بهصورت #مفرد و هم به صورت #جمع به کار رود.
بعضی لباسها، بادوامتر است.
بعضی لباسها بادوامترند.
۵- فعل برخی از جمعهای مکسر همیشه با فعل مفرد به کار میرود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل.
اخلاق او ناپسند است.
عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد.
۶- درباره کلمهی اینجانب باید توجه داشته باشید که در نامههای اداری وقتی به نشانهی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص بهکار میرود.
اینجانب تایپیست امور اداری به استحضار میرساند که دورهی آموزشی را با موفقیت به پایان رساندهام.
#نکته:
باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است:
استاد و دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفتند.
استاد با دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفت.
آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#شعرترکی
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
زائرون اِئتــدی گیــنه عـــزم ســفر
راهــیِ مشـــهد دی چهــارشنبــه لر
باشَه دؤشؤب حـال و هـوای حــرم
قویدی گؤزَل صــحن و سـرایه قدم
عرض اِدیب ای شاه خراسان سـلام
گَلمیـــشم آقــا ، سَنَــه مهـمان اُولام
بُوشــدی اَلیم ، سـائلَه احــسان اِئلَه
بیر نظـــر اِئت دردیـمَه درمــان اِئلَه
آهـــو کیمیــن اِیلَـه ضمـــانـت منـی
ســـسلیــرم امــداده ئورَکـدَن سَنــی
گلمیـــشم آرام اولا قلبیـــــم مگــــر
ایلیَـــه ســن حــالیمـــه آقـا ، نظـــر
پنجــره فــولادیوه دیـل باغلیـــــام
آدیــوی دیلــدن چاغیــریب آغلیـام
ســـن کـی طبــیب دل بیـــماریـسن
ســـائلیــوه محـــــرم اســـراریـسن
چـــاره قیـــل ای چـــارهٔ بیــچارگان
ســایَه وی سـال باشیمه ای مهـربان
زائــرون آقـــا ، گینــه شرمنـده دی
مهـــر و محبــت ســنه زیبــنده دی
عـــادتون احــساندی امیــــر کرم !
بارگهــــوندن اَلـــی بوش گِئتــمَرَم
وِئرســـون اگر خادمیوه بیر صـلَـه
کرب و بلا نامـه سیــن امضـــا اِلَه
باخســون اگر تپـراق اولار "کیمیا"
راضی یولا سال منی سـن یا رضا
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست
نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست
ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله
که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست
پر از تلاطم موج است اشک چشمانم
دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست
به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک
برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست
برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم
به آن دریچه که در آن امید پنهانیست
مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان
که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست
دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم
کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(آشنایی با علائم نگارشی در فارسی)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
1ـ #نقطه (.)
نقطه اولین و رایجترین علامت نگارشی است که در پایان جملات ساده آمده و این منظور را میرساند که پیام یا مفهومی که میخواستیم آن را انتقال دهیم به پایان رسیده است.
جایگاه #نقطه در یک جمله، چسبیده به کلمهی آخر و بدون هیچ فاصلهای است.
#مثال:
۱- در انتهای جملات ساده و خبری
امروز هوا سرد و برفی است.
۲- در انتهای پاسخهای کوتاه یا کلماتی که در مفهوم جمله استفاده میشوند.
آیا به عنوان کارمند مشغول به کار هستی؟
_ بله.
۳- در انتهای مشخصاتی که برای منبع یک تحقیق یا پژوهش ذکر میشوند.
#مثال:
صبا سعادت، بهترین استراتژیهای تولید محتوا، ص ۱۲۰.
۴- بعد از حروف اختصاری که ارجاع دهنده به کلمات دیگری هستند.
#مثال:
ر.ک. (رجوع کنید)، ه.ق. (هجری قمری)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
2 ـ #ویرگول (،)
ویرگول (کاما، درنگ نما): نشانهی #مکث یا وقفی کوتاه است.
موارد کاربرد ویرگول:
۱ ـ در بین عبارتها و جملههای غیرمستقلی که با هم در حکم یک جملهی کامل باشد.
این همه خلف وعده و تأخیر، از شما بعید بود.
۲ ـ آوردن کلمه یا عبارتی توضیحی در ضمن جمله یا عبارت دیگر...
احمد، برادر مسعود، دیروز اینجا بود.
۳ ـ در مواردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشند.
آب، غذا، هوا و مسکن از ضروریات اولیهی حیات آدمی است.
۴ ـ آوردن ویرگول میان دو کلمه برای جلوگیری از احتمال غلط خواندن جمله.
ما، در خلوت به روی خلق ببستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
3 ـ #نقطه_ویرگول (؛)
نشانهی وقف یا درنگ و #مکث_طولانی تر از #ویرگول و کمتر از #نقطه است.
موارد کاربرد نقطه ویرگول:
برای جدا کردن عبارت و جملاتی که بهظاهر مستقل اما در معنی مربوط به همدیگر باشند.
#مثال:
وقتی صداقتش را آزمودی؛ به او اعتماد کن.
روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هيچكس به فكر بدیها نبود.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
4 ـ #دو_نقطه (:)
توضیح دادن در مورد آنچه بیان شده.
#مثال:
سعدی در گلستان چنين گفته است:
«نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست ...»
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
5 ـ #هلال (پرانتز ) ( )
برای جدا کردن بعضی از جملات یا کلمات و یا توضیح جملهای که خارج از بحث متن است.
#مثال:
همهی ما در آرزوی ظهور حضرت مهدی (عج) هستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
6 ـ #گیومه («»)
نشانهی #نقل_قول مستقیم است.
#مثال:
علی گفت: «من فردا به مدرسه میروم.»
همچنین در شعر هنگامی که مصراع و یا بیتی تضمین میشود در #گیومه قرار میگیرد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
7 ـ #سه_نقطه (...)
زمانی که بخواهیم از نام بردن مواردی صرف نظر کنیم از #سه_نقطه استفاده میکنیم.
#مثال:
ماشا ...! انسان هنرمندی هستید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
8 ـ #علامت_سؤال (؟)
همانطور که از نام این علامت مشخص است؛ از آن در انتهای جملات #پرسشی استفاده میکنیم.
#مثال:
بزرگترین دستاوردهای انسان موفق چیست؟
در یک کاربرد دیگر، میتوانیم از علامت سؤال برای نشان دادن #تردید در جمله استفاده کنیم.
#مثال:
توئیتر در سال ۱۳۸۸ (؟) فیلتر شد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
9 ـ #علامت_تعجب (!)
علامت تعجب ، تنها نشانهی تعجب و شگفتی نیست ، بلکه بیشتر در پایان جملههایی می آید که یبانکنندهب یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است ؛ از قبیل «تعجب» ، « تاکید» ، «تحسین» ، «تحقیر» ، «تنفر» ، «ترحم» ، «استهزا» ، «شک و تردید» ، «امر و نهی» ، «تهدید» ، «حسرت» ، «آرزو» ، «درد و الم» ، «دعا» ، «تنبیه» ، «تأسف» ، «ندا و خطاب» و جز آنها ؛ چنانکه : چه عجب! عجب آدم ریاکاری! آفرین بر این همه ذوق و سلیقه! دستمریزاد! دریغ است ایران که ویران شود! آقا هنر کرده! جایزه هم میخواهد!
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
10 ـ #قلاب (کروشه) [ ]
این علامت نشانهی #الحاق است؛ گاهی در یک جمله یک یا دو واژه کم است یا از قلم افتاده است. این کمبود باعث نارسایی جمله میشود؛ به این خاطر واژهی مشابهی را در نظر میگیرند.
#مثال:
پرویز [با چهرهای عبوس و گرفته] دلم نمیخواهد او نیز بیاید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
11 ـ #خط_فاصله (تیره) (ـ)
خط فاصله برای #جداکردن #اعداد و جملههایی که معمولاً #توضیحی را به مفهوم اصلى جمله میافزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان میکنند.
#مثال:
سعدی - بزرگترین سجعنویس ایرانی - در قرن هفتم میزیست.
بهجای استفاده از (تا) برای نشان دادن مسافت یا فاصلهی زمانی.
قطار سریع السیر تهران- شیراز راه اندازی شد.
کلاس آموزشی از 5–3 بعدازظهر دایر است.
جداسازی کلمات مرکب.
#مثال:
ژانر مورد علاقهی من در فیلم، کمدی–رمانتیک است.
همچنین در شعر پس از ابیات موقوف المعانی از این علامت استفاده میشود.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
#شب_های_جمعه_زیارتی
شب زیارتی تو شب مراد من است
اگر چه دیرشود باز هم به یاد من است
دلم دوباره سفر می کند به عزم سلام
همین سلام روزی از سر زیاد من است
همان شبی است یکی از کبوتران حرم
و شخص اول رفتن به روی جاده من است
فقط همین که بگویی و بشنوم کافی است
که این یکی ز غلامان خانه زاد من است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هر شب جمعه دلم ، شوق زیارت دارد
به حسین و حرمش عرض ارادت دارد
باز هم زمزمه ای ورد زبانم شده است
اشــک با ذکر لبــم حـــس رقابت دارد
زمزمِ اشک مرا زمـزمه می جوشـــاند
شعر، سر می رسد و شور قیامت دارد
واژه ها دور سرِ سبز قلم می چرخند
قلم این بار ، چنین قصد روایت دارد
می شکافد دل این فاصله ها را هربار
خوب در چیدن هر واژه ، مهارت دارد
روضه می چیند ویک خیمه ویک مشک وعلم
به علمــــداری عبـــاس ، اشـــارت دارد
ولی این فـاصـــله آزرده دل تنــگ مـــرا
که از این فاصله عمریست شکایت دارد
از نیستانِ حرم مانده جــدا این دل من
مثل نِی ، از غم این هجر ، حکایت دارد
دل من انس گرفته است به هیئت به عَلَم
روزگاریست به این مرثیـــه ، عادت دارد
شور شیرین غزل تا به جنون می کشدش
ولی از تاب و تب عشـــق ، رضـایت دارد
شده تفســیر ، میان دو حرم معنیِ عشق
عشــق در کرب و بلا رنگ اصـــالت دارد
شب جمعه شده ام دست به دامان حسین
که هوای حرمش ، عطــر اجابت دارد
"کیمیا"می شود از لطف حسین خاک وجود
نظرش بر همگان لطف و کرامت دارد
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هدایت شده از شمس (ساقی)
#نقطهی_ابهام
چون ندادم دست شیطان اختیار خویش را
حفظ کردم تا همیشه ، اعتبار خویش را
از ضَلالت دور بودم ، تا مبادا ناگهان...
مایهی خفّت شوم قوم و تبار خویش را
دوستیهایی که کردم در همه ایام عمر
درس الفت دادهام، همروزگار خویش را
در مسیر زندگی از بس دویدم ، عاقبت
خود بپای خود درآوردم دَمار خویش را
حجم انبوه فشار زندگانی را به دوش
میکشم تا کِی گذارم کولهبار خویش را
بس که گردیدم به دور نقطهی ابهام دهر
نقش کردم گِرد خود خطّ حصار خویش را
خویش را در قلعهی آزادگی کردم اسیر
خود نمیخواهم که بردارم جدار خویش را
از ستمهایی که میبینم ز شهر کینهها
میگذارم زیر پا ، روزی دیار خویش را
چونکه دل، در رهن این دنیا ندادم هیچگاه
میسپارم بر جهان ، دار و ندار خویش را
خواب بر چشمم نمیآید ز رنج روزگار
ای خوش آن روزی که میبینم مزار خویش را
زخمها دارم به دل از زخمههای جانشکار
کز تنیدن دادهام از کف، قرار خویش را
چون درخت زندگانی حاصلی ما را نداد
میشمارم غصههای بیشمار خویش را
تا بدانی کیستم ـ در این دیار نامراد؟...
لحظهای کردم بیان، حالِ نزار خویش را
تا شود سرمشق ، بر آیندگان این جهان
شرح دادم یک دو خطّی از هزار خویش را
با همه رنجی که شد شامل مرا در زندگی
شاکرم کز کف ندادم اقتدار خویش را
تا نگیرد گرد غم چشم دل از طوفان غم
میزنم جارو به مژگانم غبار خویش را
چون نکردم قامتم را خم به نزد ظالمان
"تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را" ۱
سالها در انتظار مقدم روی نگار ...
ماندهام اما ندیدم گلعِذار خویش را
جمعهها را مینشینم با امید وصل او...
تا کنم طی فصل رنج و انتظار خویش را
کاش میشد تا زمستان، بار بندد از میان
تا ببینم لحظهای، روی بهار خویش را
(ساقیا) آیا شود با جرعهای، از جام عشق
امشبی را با تو طی سازم خمار خویش را؟.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
۱. سعدی