eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁   ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ دیده ها بر  سرِ راهت نگران است بیا اشک بر دیدهٔ این منتـظران است بیا خانه ها خالی از احساس و گلِ لبخند است خنــدهٔ یخ زده بر روی لبــان است بیا این مُحــرم  به دلم حسّ عجیبــی دارم همه جا حرف ظهورت به میان است بیا هشتمیــن شــام شــده از دهــهٔ ماه عــزا صحبـت از داغ جگرسوز جوان است بیا پدران شهـــدا ، داغ جوان می فهمنــد شب  دلتنــگی  دلسوختــگان  است بیا راست گفتند که در کرب و بلا پیش حسین روضه خوان ، حضرت صاحب الزمان است؟بیا روضهٔ داغ علی ، یک دلِ خون می خواهد اشک خونین تو  از  دیده ، روان است بیا دلِ ما تنگِ  اذانِ علی اکبــر  شده است ای اذان گوی زمان ،وقت اذان است بیا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ با اذن صاحب الزمان / بریم سراغ یک پدر یک پدری که رو دلش / نشسته داغ یک پسر جوونی که به تنهایی / برا خودش یه لشکره خَلقاً وخُلقاً شبیهِ / جدّ خودش پیمبره علیِ اکبر حسین / عشق بنی هاشمیون با قد و بالای رشید /دل برده از پیر و جوون اومد به محضر پدر / تا اذن میدون بگیره تا با رشادت علی / پدر کمی جون بگیره با اولین حرف علی / اجازه داد به اکبرش اما با آه و حسرتی / می چرخید هِی دور و برش عشق تموم پدرا /دیدن بچه هاشونه دیدن قد و بالاشون /تمومی دنیاشونه بغل گرفت علی رو گفت / الهی من فدای تو بیا جلو چشم بابا / یه چن قدم راه برو سخته برای هر پدر / از پسرش دل بکَنه برای قربونی اون / دل و به دریا بزنه فرستادش به خیمه ها / برا وداع آخرش لحظه ای چشم برنمیداشت / از رُخ ماه پسرش گرفته بودن دورشو / تمومی اهل حرم عمه میگفت فدای اون / قامت رعنات پسرم صدای تکبیر و دَمِ /«وَاِن یَکاد» خواهراش پیچیده بود تو خیمه و / دست به دعا بودن براش گریه و بی قراریا / شروع شد از رفتن او حال و هوای یوسفی / گرفته پیراهن او تا که غزال هاشمی /گرفت رضایت ولی پاشو گذاشت تومعرکه / نایب احمد و علی می گفتن انگار دوباره / احمد مختار اومده یا انگاری شیر خدا / حیدر کرّار اومده صدای نعره علی / دشت و به لرزه درآورد صوت رجزخوانی اون / تمامیِ دلا رو برد دلش جلا گرفته بود / با مدد و اِذن علی وقتی که گفت منم علی / اِبنِ حسین بن علی با گفتن نام علی / داغی کشید به سینه ها افتاده بود به یادشون / گذشته ها و کینه ها نبرد جانانه او /دل پدر رو برده بود اکبر شو دست خدا/یِ اکبرش سپرده بود سوزعطش گرفته بود / جون علی رو دم به دم صدا می زد یا ابتا / نذار که تشنه جون بدم پدر میگفت دووم بیار / فدای سوز جگرت کنار کوثر توو بهشت / منتظره پیمبرت زبون به کامت میذارم /تا که ببینی پسرم خشکیده از سوز عطش /من از تو هم تشنه ترم ضربه هایی که خورده بود / گرفته بود تاب وتبش لحظه به لحظه خون می ریخت /به روی چشم مَرکبش همین سبب شد ببره /علی رو سمت دشمن و دورشو گرگا بگیرن / پاره کنن پیرهن و هرکی تودستش هرچی داشت / می زد به پیکر علی پاره شد اعضای تنش / شکافته شد سر علی یه وقت صدا زد ابتا / برس به داد پسرت بیا ببین نقش زمین / شده جوون پرپرت رسید به مقتل علی /با هول و سرعت ، شَه دین خودش رو از رو مرکبش / با زانو انداخت رو زمین فاصله ای نمونده بود / ولی چرا نمی رسید خودش رو با چه زحمتی /رو زانوهاش داشت می کشید رسید به جسمی که دیگه / چیزی ازش نمونده بود با خود می گفت مگه علی /تو رَجَزاش چی خونده بود؟ که کینه و بغشونو / نشون دادن رو این بدن نشون دادن که کوفیان /بی رحمی رو خوب بلدن تموم اعضای تنت / پخشه توو دشت کربلا این تن نامرتب و / چطور جمعش کنم ،خدا غریبونه صورتشو / گذاشت روصورت علی بلند شو از جا پسرم / یاوَلَدی یاوَلَدی جوابمو بده علی /منو "بابا "صدا بزن رحمی به حال من بکن / عزیز پاره پاره تن بس که صدا زد "وَلَدی" / رو پیکر افتاد حسین دُور و برش لشکریان / گفتن که جون داد حسین سخته برا هر پدری/ ببینه داغی این چنین وسخت تر اینکه خودش / جمعش کنه از رو زمین عباشو از رو دوش خود/ با/گریه برداشت حسین پیکر پاره پاره رو / لای عبا گذاشت حسین رو کرد به سمت خیمه ها / بیاین جوانان حرم نمیتونم به تنهایی /علی رو خیمه ببرم لای عبا آوردنش / پیکر پاره پاره رو سپردنش دست حرم / این تن پرستاره رو ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁ ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ من علـی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲) من علی بن الحسین بن علی،جنگاورم من فدای خالق اکبـر کنم ، این پیکرم عزت و آزادگــی باشد ، شعــار لشکرم ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲) من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲) ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ خَلقـاً وخُلقـاً نبی را ، اَشبَــهُ النّاس آمده در رَه دین خدا ،پر شور و احساس آمده در وفا و معــرفت ، شاگرد عبــاس آمده ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲) من علــی اکبـرم/ یادگار حیـــدرم(۲) ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ پورِ ثاراللهـم و خون خدا در جان ماست پیـروی از راه حیدر ، معنی قرآن ماست خواری وذلّت خلافِ عزت وایمان ماست ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲) من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲) ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ میزنم شمشیر حق درسایه سار این عَلَم هرکه باشد پیروِ این پرچــم و شـاه کرم مَحرَمش سازدحسینِ فاطمه دراین حرم ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲) من علــی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲) ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) ┄┅═✼✵✿‍✵✼═┅┄ لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۸) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ تا  اِذن بابا رو گــرفت علـــی اکبـــر عــازم میــدان شد ماه مَلـَک منظـر خدا به همراهت، ولی علــی جــانم قــدم بزن پیـش چشمـــای گریــانم علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ چه سختــه دل کنــدن برای یک بابا وقتی نگـا می کـرد به اون قد و بالا شــده قــد و  بالات چقد تماشــایی تو اَشـبـَهُ النّاس به حـضرت طاهایی علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ جلــوهٔ زیـبــای صــــورت پیغــمبــر قـدرتِ بازو رو گرفتـــه از حیـــدر ذکــر رجــــزهای علی فـقط حیــدر شـیــر علی صــولت مقــابلِ لشکـــر علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نام علی آتیش به جونشون انداخت مثل خودحیدربه قلب دشمن تاخت جنگ دلیـــرانه میـــون اعــــدا کـرد با دَمِ شمـشیرش دوباره غوغـا کـرد علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تاب و توانش رو عطش گرفت آخر اسیر دشمـــن شــد جـسم علی اکبر بارش شمشیــر و بارونِ سـر نیــزه می باره بی رحمــی از سـرِ هر نیزه امــان از این غربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ روی تنـــش گل کــرد زخمـــای آلاله زمین پر از غـــم شد زمان پر از ناله امان از ایـــن غـربـت یک پدری تنها علــی در آغوشــش میـــونِ نامــردا امــان از این غربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ "یاولدی" پــــر کـرد تموم صـحرا رو گرفتـــن از بابا جــــوان رعنــــا رو لای عبـــا پیچـیــــد لالـهٔ پر پر رو تا ببــره خیـمــــه ، پیکـــر اکبــر رو چـــون اِرباً اِربا بود امــانت لیــلا رسـید بنــی هاشـــــم به یاریِ مولا یا وَلـَـدی اکـبــــــر(۴) ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5827679014696782468.mp3
6.23M
میون خیمه ولوله به پا کرد همین که اکبر با پدر وداع کرد۲ طلوع کندنو/.....ر محمدی کمان کند اب/.....روی احمدی چنان خرامان رود به میدان چشم بد به دور تابا ند ز چهره نور می پاشد از او غرور بگو به مجنون آید و ببیند که روی محمل لیلی اش نشیند جمال یو/سف گشته ناپدید همینکه او را با اشاره دید شده پریشان جناح عدوان از نگاه او باشد چشم او سپاه چون تابد ز چهره ماه پدر چگونه بر سرش رسیده کسی چنین بابایی ندیده همین که او را دیده و خمید یکی یکی گلبرگش به دیده چید به قلب یعقوب گرفته آشوب وامحمدا در گوش جهان ندا عَلی الدنیا بعدک العفا زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁ :به تماشابیا ای پسر فاطمه... یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 السلامُ علیَ الحسین و اِبن الحسین بر تو شهـــزادهٔ شهــنــشهِ عالمیـــن دلبر فاطمــــی از بنی هاشمی یاعلی جان(۴) اولین هاشمی که اذن میــدان گرفت در وداعش میانِ خیمه ، توفان گرفت مادران ، بی امان همه برســر زنان یاعلی جان(۴) با زره بر تنش ، خوش قد و بالا شده چشـــم بابا بر او غـــرقِ تماشــا شده شیر حیدر نشان اندکی هــم بمان یاعلی جان(۴) ای که عـــالم ، فدای قد رعنـــای تو شـده ام محوِ آن صورت زیبــای تو اشکم از دیدگان بر رخم شد روان یاعلی جان(۴) اَشبَــهُ الناس من به چهرهٔ مصطفی وارث ذوالفقـــار و هیبـت مرتضــی ای علی اکبرم شبه پیغمبرم یاعلی جان(۴) جانِ بابا بیـــا به پیش چشم ترم قبلِ میـــدان کمی راه برو اکبرم حسرتم را ببین اکبر مَه جبیـــن یاعلی جان(۴) پر شد از پاره های پیکرت دشت خون شده صحرا از اعضــای تنت لاله گون ای گل پرپرم قهرمان اکبرم یاعلی جان(۴) لالهٔ ســـرخ کربــلا چــه زیبــا شدی در دل دشــت آلاله شکــــوفا شدی اِربــاً اِربـــا تنـــت تشنه لب کشتنت یاعلی جان(۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 چهره ده صورت احمد مختاره باخ جنگــیده هیبت حیــدر کــراره باخ اوجا بوی یاوریم ای علی اکبـــریم یاعلی جان(۴) صورت ماهی پیغمبــره بنزر بالام پیکرون یاره سی مادره بنزر بالام چکیرم حســرتین او گؤزل صورتین یاعلی جان(۴) عمه زینب سنه خیمه دن هر دم باخور سنه خاطر نجه گؤز یاشی گؤزدن آخوز سنه دیل داغلیور هی یانور آغلیور یاعلی جان(۴) سسیمه سس وئر اوغلوم ، ولدی یا علی گؤر نه دشمـــن منـی دوره لدی یا علی اَل چالیر دشمنیم طاقتیم یوخ منیم یاعلی جان(۴) اُولا سنـــن صورا کؤل بو فلک باشینه اِئتمه دی رحمی بیر گؤزلریمین یاشینه یاندی قلبیـــم اویان اولموشام باغری قان یاعلی جان(۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.» چه بی رحمانه جانم را گرفتند همـه تاب و توانــــم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جـوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی برسرم شد علی اکبر ؛ عــلیِ اصــــغرم شد برایش کوچه واکـردند ای وای چقـــدر اکــبر شبـیه مادرم شد به چـشم خود خزانش را نبیند غــــم آرام جانــــــش را نبیـند دعا کردم سـر نعـــــش جــوانم کسی داغ جوانـــــش را نبیــند مبادا گلشـــنی پـژمــــرده باشد که بی گل باغبان افسـرده باشد کسی میفهــــمد از حال دل من که درغربت جوانش مرده باشد "گلی که خود بدادم پیچ وتابش به اشـک دیدگانـــــم دادم آبـش در این گلشن خدایا کی روا بود گل از من دیگری گـیرد گلابش " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکـنـد حــــــــال نزارت ندارد قــــــوتی پاهایـــــــم اما می آیم با ســــــــر زانو کــنارت امان از ضربه باشدت علی جان تو را کشتند باسرعت علی جان شبیـــه فاطـــمه مـــــادربزرگت زمین خوردی توباصورت علی جان ترک خـــــورده شبـیه من لبانت شبــــیه تکــه چـوبی شد زبانت رمق دیگــــــر ندارد دست هایم بگیرد لخـــته خون را از دهانت همین حس وهمین حال ات مراکشت همین زخـم پر و بالت مرا کشت نمانده جــــــای ســالم در سر تو همیـن لبهای پامالت مـــرا کشت چه آهنگیـــن چـه با آواز کشتند تو را یک عــده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جـــــــرّاحــــه بودی تو را با چنــــدتا مقراض کشتند علی اکبـــــرم ! دردت به جـانم نبی دیگــــــرم! دردت به جـانم نکش پا بر زمین در پیـــش بابا عــزیـــز پرپرم دردت به جــانم " به هرجا بنـگـرم تنها تو بینــم نشان از روید زیبـــــای تو بینم به هرجا ردی ازجسم توپیداست به صحرا بنگرم صحـرا تو بینم" بنازم لحـــــــن بابا گفـــتـنت را نکـش از دســــت بابا دامنت را نشســـــتم روی خـاک و باتحیر تماشا میکنــــــم جان کندنت را فراقــت میکند پیـرم همیــن جا به من باشدکه میمیرم همین جا ندارم پای رفتــــن ســوی خیمه کنـــار تو زمینگـــیرم همـین جا نخواهد کــرد داغ تو رهــــــایم بلرزد مثل دســـــتانـم صـــدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفتـــه بـوی تـو دیگــــر عبایم شعر:علیرضا خاکساری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5823671354943081408.mp3
4.15M
قطعه‌ی چشماتو واکن با صدای: سیدعلی میرمحمدی شاعر: قاسم صرافان تنظیم‌کننده: نیما علامه آهنگساز: زنده‌یاد ساناز کریمی بکش رو صورتم دستاتو، بابا می‌خوام آروم بشم، چشماتو وا کن اگه می‌شه، بگیر بالا سرت رو یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن تو رو می‌خوام روی دستام بگیرم بذار لبخندتو دنیا ببینه بذار هر کی دلش لبریز غصه ست، بیاد و پای گهواره‌ت بشینه لالا لالا لالا لالا لالایی لالایی می‌خونم آروم بخوابی کاش می‌شد، تر کنم ماهی نازم لب‌های خشکتو با قطره آبی می‌خوام همیشه این دستای کوچیک تو قابِ قلب آدم‌ها بمونه هرکی عشقو می‌خواد، منو ببینه هرکی منو می‌خواد، تو رو بخونه یه دنیا قلب خسته، بی بهونه به اون دستای کوچیک دل نبسته هنوزم مادری دلتنگ ماهش پای گهواره‌ی خالی نشسته لالا لالا لالا لالا لالایی لالایی می‌خونم آروم بخوابی کاش می‌شد، تر کنم ماهی نازم لب‌های خشکتو با قطره آبی شعر: قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
86.1K
شعر و اجرا استاد محمدی من عاشق ثاراللهم از دین روایت میکنم همـــراه قرآن خواندم نشر ولایت میکنم https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
53.4K
شعر و اجرا استاد محمدی در عزای پور زهرا(س) دیده ها گریان بود در عزا ایران بود شیعیان امروز روز خواندن قرآن بود در عزا ایران بود https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
السلام علیک یا ابا عبدالله اکبرآن آیینه ایزد نما نور چشم خاندان مصطفی مظهر حُسن وصفات سرمدی انعکاس خُلق و خوی احمدی چون بمیدان امد ان قرص قمر شد در ان صحرا قیامت جلوه گر محو سرو قامتش جن و ملک ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک جمله گفتند این علی یا مصطفاست یا تجلّی جمال کبریاست گفت با تکبیر و با صوت جلی من علیّم وارث خون علی مظهر خشم خدای لم یزل ذوالفقارم قاصد پیک اجل چون عدو بیچاره شد در آن زمان راه را بستند بر جان جهان حمله ور از هر طرف بر او شدند ضربتی بر فرق پاک او زدند چشم عالم دید یکبار دگر در سپهر کربلا شق القمر ناگهان از آسمان افتاد ماه پاره شد از این مصیبت قلب شاه بر سر بالین او چون شه رسید ناله ای جانسوز از دل بر کشید گفت ای آرامش جانم علی ماه رخسارت زخون شد منجلی می زند لبخند هر زخمت بمن داغ تو زخم دل هر انجمن پس بدامانش گرفت آن سرو ناز دید فرقش تا به ابرو گشته باز روی خود بنهاد بر روی پسر گفت ای آرامش جان پدر چشم خود یکدم برویم باز کن بعد از آن تا عرش حق پرواز کن لعل خود بگشای ای نور بصر یک سخن با من بگو جان پدر جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک ای شبیه مصطفی روحی فداک با وضوی خون عبادت کرده ای در قیام خود قیامت کرده ای لاله پرپر بود و چشم باغبان خون چکان از طعنه ی اهریمنان شد دل سرخ "شقایق "داغدار دیده اش تا صبح محشر اشکبار گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع) حمیدرضازاده "شقایق" کرمان محرم ۱۴۰۰ http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ مرکبت راهِ خیمه را گم کرد نیزه نیزه پر از نشانه شدی دیر کردم مرا ببخش علی مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی همه ی دشت را تنت پر کرد در عبا جا نمی شوی پسرم شد شکسته عصای پیریِ من با چه پایی تو را حرم ببرم آمدم سوی تو سراسیمه تا ببینم چه آمده به سرت پسرم باز کن نگاهت را پاسخم را بده منم پدرت عمه ات هم به پیش آمده است تا که فهمید در تنم جان نیست غیرت اللهِ من ، علی اکبر جای عمّه میانِ میدان نیست گریه هایم که شد بلند اینجا لشکرِ ابنِ سعد خندان شد بعدِ پنجاه و چند سال امروز قامت خواهرم نمایان شد عمه ات را بده کمک تا او از کنار جنازه بر خیزد پیکرت چیده در عباست ببین از عبا خونِ تازه می ریزد شعر:رضا یزدی اصل 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام علی...اکبر نشد الا به این شکل تکرار پیغمبر نشد الا به این شکل الله اکبر های لشکر می رساند دیگر کسی حیدر نشد الا به این شکل مادر بزرگش با وجود این محمد ام ابیها تر نشد الا به این شکل این است که طاقت ندارد روضه اش را شبه پدر دیگر نشد الا به این شکل چون او نباشد هیچ آقازاده هرگز آری ژنی* برتر نشد الا به این شکل گل کرده لبهایش برای صوت قران قاری که نام آورنشد الا به این شکل هر جا بغل وا کرد نتوانست اورا..... بابای او مضطر نشد الا به این شکل اصغر ترین اکبر دراین شش گوشه یعنی هرگز گلی پرپر نشد الا به این شکل زینت کریمی نیا *برای کلمه ژن معادل فارسی که بتواند اصطلاح ژن برتر را که در جامعه مرسوم شده دربر بگیرد نیافتم http://eitaa.com/sheydayezeynab
(ع) کیست آیا بر زمین ماه است این افتاده دست ؟ یا همان اصل ید الله است این افتاده دست "فوق ایدیهم" به والله است این افتاده دست قاسمِ میراث این راه است این افتاده دست این علم را بیشتر این دست بالا می برد تشنگان عشق را دریا به دریا می برد علقمه در خویش می پیچد که ناکام است از او آب در تاب و تب است از او بگیرد آبرو آه این ماه از چه رو می گیرد از خورشید رو با برادر زاده ها دارد چه عشقی این عمو یک نفر انگار اینجا عطر یاس آورده است مادری گل را به منظور سپاس آورده است یک " احامی ابدا عن دینی" اش تضمین کند آنچه شعر و شاعری در درگه آیین کند نیمه ی مصراع او تکمیل عمر دین کند کاسه ی با نقش دستش شعر را شیرین کند نقش یاس و آب در پرونده عباس چیست ؟ آنکه آرد روز محشر دست از عباس کیست؟ دست روی دست مادر ها قیامت می کند دست می گیرد نبی ختم رسالت می کند دستِ بسته* زیر خاک اعلام بیعت می کند سوره فتح* اینچنین ابراز نصرت می کند عاقبت" انا فتحنا" ارز رایج می شود نوبت پیروزی باب الحوائج می شود یک نفر نه ، ملتی در مکتب عباس هاست هم سپهدار است هم در قله احساس هاست اینکه سر بر دامن پاک نژاد یاس هاست یعنی اینکه خاص تر از خاص تر از خاص هاست شرم دارد از سکینه سینه ی احساسی اش علقمه انباشته از عطر های یاسی اش دست روزی می شود فریاد از بغدادها سر دهد از شامگاه شام هم فریادها مانده اند از درس او والاترین استادها ناز شستش خوب بست از پشت ، دست رادها هر که از دریای او نوشد کمی ، قاسم شود تا یکی از یاوران مهدی قائم شود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(استغاثه حر بن یزید ریاحی) حسین جان این منم حرّ ریاحی که فارغ گشتم از جهل و تباهی قبولم می‌کنی ای شاہ عطشان! که بیرون آمدم از جمع عدوان؟ قبولم کن که مدیون تو هستم چنان‌که آب ، بر روی تو بستم چو هل من ناصرت را من شنیدم به پای دل ، به یاری ات دویدم دویدم تا که باشم در رکابت قبولم کن که غرقم در انابت تو‌ که نور دوچشم حیدرستی گلی ، از گلشن پیغمبرستی تو که آموزگار عالمینی!... قبولم کن که گردیدم حسینی فدایت می‌کنم این جان خسته مکن شرمنده‌ای را ، دلشکسته اگرچه دل شکستن از تو دور است سزای مردمان گنگ و کور است کسی که حق و باطل را نداند همان بهْ ، در جهالت ‌ها بماند ولی دانی که من هستم مسلمان مسلمانی که دارد بر تو ایمان چو حقانیتت ، باشد مسلّم چرا امضا کنم لوح جهنم ؟ بهشت ایزدی ، در چنبر توست گل باغ محمد(ص) مادر توست تو ثاراللہ و سبط مصطفایی زهازہ ، خامسِ آل ِ عبایی تو کشتی نجات عالمینی پناہ بی پناهانی؛ حسینی چه‌سان باید کنون با تو بجنگم حرامی سیرتم ـ یا اهل ننگم ؟ کسی که تیغ بر تو می‌کشاند تمیز حق و باطل را ، نداند اگر با تو ستیزد خوار گردد دچارِ خفّتِ بسیار گردد نبودم سرسپردہ ، نزد دشمن همین لطف خدا بوده‌ست با من که اکنون سر نهادم پیش پایت که تا شاید شود جانم فدایت قبولم کن قبولم کن حسین جان پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمان به شعر (ساقی) دلخون نظر کن ز کوتاهی او ، صرف‌ِ نظر کن که دارد از شما چشم شفاعت دعایش را بفرما ، استجابت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلَامُ عَلَیكَ یَا رَضِیعَ الحُسَین) شاه شهیدان چو دید یار ندارد یاور و غمخوار و غمگسار ندارد بعدِ جوانان و پیروان و عزیزان غیر علی ، طفل شیرخوار ندارد رفت به میدان و با سپاه عدو گفت: کودک بی شیر من ، قرار ندارد اصغر عطشان من که طفل صغیر است قدرت پیکار و گیرودار ندارد تشنه لب است و به غیر جرعهٔ آبی ز آن سپه کفر ، انتظار ندارد بهر خود آبی نخواستم اگر این حرف نزد شما قدر و اعتبار ندارد ـ خود ببرید و دهیدش آب و درین کار غیر شما ، فردی اختیار ندارد آب دهیدش که مرگ کودک عطشان بهر شما مجد و افتخار ندارد رحم کنیدش که کودک است و صغیر است طاقت این جور بی شمار ندارد تشنه بوَد درخور نبرد نباشد طفل بوَد قدرت فرار ندارد حرمله چون دید شَه به خاطر اصغر حالت پیکار و کارزار ندارد کرد هدف حلق عندلیب حرم را شرم ، حرامی ز کردگار ندارد کرد چو گلچین، خزان ز گلشن ایمان غنچه لبی را که نوبهار ندارد حنجر اصغر درید و قلب پیمبر حرمله گویا جز این دو کار ندارد دید شَه دین چو خون حنجر اصغر گفت که دیگر حسین ، یار ندارد خون علی ریخت سوی عرش و بگفتا بهتر از این درخور نثار ندارد بارخدایا قبول کن که پس از او چشمم جز مرگ ، انتظار ندارد بارخدایا تویی گواه که این جمع حتی رحمی به شیرخوار ندارد آنکه به طفل صغیر هم نکند رحم رحم به ناموس روزگار ندارد (شمس قمی) زین غزل زمین و زمان سوخت شمس فلک ، این چنین شرار ندارد شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ یا ابوالفضائل من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم تنها به زیرِ سایه‌ی ایوان‌طلا خوشم در پشت در نیامده‌ام گیرم و رَوَم من با همین گداییِ بی انتها خوشم از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم تا سُرمه کرده‌ایم به تربت دو چشمِ خویش از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمی‌روم تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم چیزی نداشتم که گذارم برای قبر... تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد من با بهشت نه  به شبِ کربلا خوشم عمری گدای گریه کنِ این حوالی‌ام دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالی‌ام ای نیزه‌زار زخمِ جگر را چه می‌کنی با این سه‌شعبه دیده‌ی تر را چه می‌کنی با من بگو که دست خودت را چه کرده‌ای با من مگو که دردِ کمر را چه می‌کنی گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران این زخم‌های تیغ و تبر را چه می‌کنی قدری بهم نریز رسیده است مادرم من هیچ گریه‌های پدر را چه می‌کنی بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی در بینِ راه  سنگِ گذر را چه می‌کنی ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن دور حرم هزار نفر را چه می‌کنی دیگر کسی برای حرم بردنم نبود ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود شعر: حسن لطفی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌