eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
789 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام دوست یک ابتدا تقدیم به حضرت زینب و دوم به همه پرستاران عزیز بویژه شهدای پرستار ......... سِرُم، سکوت، تب و تنگـی نفس،پایان دو چشـم ِ ابری وُ آغـازِ نم نم ِ باران هوا گـرفته وُ برگ از درخـت می‌بارد وَ مهر، رفته؛ رسـیدست, نوبـتِ آبان تمام ِ شـهر به تلخی ،به درد میگریَد ومن که خیره به خشکیِّ گل،گلِ گلدان سپید، مثلِ سـپیدار ِ راست قامت که سپید آمد وُ در دست نسخه ی درمان میانِ آن همه سختی ،میان آن همه کار برای من دوسه خط خواند آیه ی قران امید داد که سـبزست صبح ِفردا که امید داد که خواهد شکـفت رز، ریحان امید، بود که از آسمان ،به من بارید امید، بود که گل کرد در شب ِهجران ... سکوت کردم وُ او نه..شبیه زینب بود ! سپیده ای که امیدی میان آن شب بود سکوت کردم و دیدم که یک پرستار است امید من که خودش هم چقدر بیماراست تمام روز و دمشقـــی کـــــه آرزو دارم تمام شـــب تـب عشــــــقی که آرزو دارم کنار مرحمـــتش یاد از آن زنـــــــی کردم کنار باورِ او یاد از آن تـــنی کردم که خود اسیر ولی سخت یک پرستارست اسیرِ نیزه وشمشیر و،،،یک نفس یارست سکوت کردم واو روضـه ی مجسم بود سکوت کردم وُ او شــادیِ پراز غم بود سکوت کردم وُخواب ازدوپلک بالا رفت سکوت کردم وُ بیــماریم از اینجا رفت سکوت کردم و یک هفته بعد می‌ بارید شنیدم آن که پرســتار بود رفت وُ ندید ... چقدر خاطـــره دارم از آن شـب و قرآن چقدر خاطــــره دارم از آن تـب و باران... شاعر :اکرم توکلی شفاییه http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ : ستاره بریزید آمد ماه عالمین ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از دلِ مــدینـــه ســر زد نـــور  عالمیــــن اومـــده به دنیــا ، زینب ، خواهر حسین ستــاره مــی باره باز امشـب از آسمــون ملائکه هستن دست افشان و نغمه خون گل زهرا /عزیز طاها / زینت مولا /خوش اومدی مَه انور/ شمس منور /زینب کبری/خوش اومدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوش اومدی زینب/ یا زینب خوش اومدی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از دامــن زهـــرا ســر زد نـور کوثـــری پیچیـــده به عالم عطـــر یاس دیگری مظهـــر نجابت ، پاکی ، عفـت و حیــا بانــوی عقیـــله ، پـرچمــــدار کــربــلا گل زهرا/ عزیز طاها /زینت مولا /خوش اومدی مَه انور/ شمس منور /زینب کبری/خوش اومدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوش اومدی زینب /یا زینب خوش اومدی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نور دل زهـرا ، زینب بانوی دمشــق معنی متـانت ، ای کنز حیا و عشـق یاور حسیــن و غمخوار امام حسن اسوهٔ شهامت غیرتمـنــد و شیـر زن گل زهرا/ عزیز طاها /زینت مولا /خوش اومدی مَه انور/ شمس منور /زینب کبری/خوش اومدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوش اومدی زینب /یا زینب خوش اومدی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا) ۱۴۰۱/۹/۹ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ولادت حضرت زینب " روشنی بخش دل و دیده ی زهرا آمد زینت نام علی ، زینب کبرا آمد عالم از آمدنش غرق نشاط است و سُرور این بهاریست که در گلشن طاها آمد خانه ی فاطمه روشن شده از مقدم او اولین دختر دُردانه ی بابا آمد هر ملک شاخه ی نوری به تحیّت در دست مژده آرد که گل عشق به دنیا آمد اُسوه ی صبر و ثبات است و وقار این دختر آنکه از همت او حق شود احیا آمد کوثر ثانی و پرورده ی دامان علیست گُهری از صدف عشق دو دریا آمد خواهر صلح و قیام است و علمدار حسین یک جهان عاطفه با روح تولا آمد یاور و هم قدم راه حسین و حسن است حامی و هم نفس حضرت سقا آمد کربلا منتظرش بود و بخود می بالد که کنون شیرزن عرصه هیجا آمد زینب آمد که شود مادر فرخنده صبر آسمان در قدمش غرق تماشا آمد عطری از یاس و " شقایق" همه جا پیچیده مژده ای اهل ولا مادر گلها آمد حمید رضازاده " شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «آینه ی زهرا نما» مظــهر صبــر وصـلابـت، معنـی عــشق و وفا عصـمت اللهِ مجســــم، گوهـــــر بحــــــر ولا دُخـت خورشـــید ولایت، نور چشــمان بتول در فـضـائل بی گــمان آییــــنه ی زهـــــرا نما زیـــــنت دامـــان حـــیدر ، دُرِّ دریای شـــرف نسخــه ی ثانـی زهـــرا، در ســــوا و ماســوا آفتاب از شرم رویش، درحجاب خجلت است بحر عفــــت قطـــره ای، در پیش آن کنز حیا ســینه اش گنجیــــنه ی علم وکمال ومعرفت عالمه بی زحمــت تحصیل ، همچــــــون انبیا مَحـــــــرم اســـــرار، در خلوتگـــه بزم شـهود راز دار سِـــرّ حـق همچــــون تمــــام اوصــیا نام زینب بی گمان ، تفسیر صبر است و یقین بر تـــــمام صـــــــابران اهل عـــــــالم مقــتدا نهضــــت ســـرخ حسـینی وامدار زینب است تا قــیامـــت نام زینــب هـــست شـــرح کربلا کوه غم بر دوش دارد،دل پرازجوش وخروش لیک آن قامـــت نگشــــته، جــز برای حق دوتا خطبه هایش در اسـارت ، ذولفقار حیدر است کرده طوفان با کلامــش، کــوفــه وشــــام بلا چشم امیـــد ( شقایق) بر عـطای زیــنب است دارد از بی بی تــمنا ، گوشـــه چشمی، در جزا حمید رضازاده " شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
خانه روشن شده از زینت بابای حسن یک عروسک شده پیش از همه اهدای حسن شده شیرینی بیداری و رویای حسن موج در موج شد از او دل دریای حسن مرد مانند اسد یا که چنان زهره زن است چه رقابت سر او بین حسین و حسن است آنکه بر دور سرش واله و پروانه شده بیش از پیش ترش ساکن در خانه شده گردن خم شده اش محور دردانه شده این حسین است که قلبش همه پیمانه شده این حسین است که عالم همه دیوانه اوست یا که زینب خودش از دم همه دیوانه اوست هیچکس نیست در این شور چنان شور علی اشک شوق است به چشمان پر از نور علی سر زده پرتواش از دامنه طور علی انعکاس سخنش از لب منشور علی چون که لب باز کند لهجه ی او حیدری است چشم را باز کند جلوه ی او مادری است کار تشخیص شده سخت که مانندش کیست مثل مادر شده یا مثل پدر؟ پیدا نیست از کمالات علی یک علویِّ عالی است فاطمی سیرت و صورت شده و زهرا زیست ز جمالات خدیجه است نشان در رویش فاطمه بنت اسد دیده شود در مویش ولی انگار به گهواره تکان ها خاص است هیچکس نیست ، ولی رایحه عباس است متولد نشده ، کشته یک وسواس است بیشتر از همه بر گریه او حساس است شاید آن لحظه که بی هیچ سبب خندیده شش برادر همه را دور سر خود دیده آمده تا که کند کرب و بلا را کامل تا که دلبر بشود یا ببرند از او دل تا دهد خون خدا از مدد او حاصل تا کند از همه ی قافله حل مشکل شاید از خیمه ی او حُسن حَسَن می بارد که ابالفضل قدم جای قدم می کارد زینت اب شده یعنی که پدر تنها نیست کمتر از او که گل سرسبد زهرا نیست جز سر رود که بر دامن این دریا نیست جمله ای مثل جمیلای خودش زیبا نیست پای یک قول که داده ست به مادر یک روز نیم قرن است که پایش به رکاب است هنوز پنج ساله است که بانوی بزرگ خانه است بال می سوزد و در مطبخ جان پروانه ست به عرب نام عقیله به عجم فرزانه است چه اسیری ست؟ که یک مکتب آزادانه ست سر ترین باشد و سر را بدهد سرور نه جان و جانانه ببخشد به جفا معجر نه هر که داداش شود پس جگرش می سوزد توی گودال به فکر است و سرش می سوزد مهدی از شام غمش چشم ترش می سوزد هر که شیداش شود بال و پرش می سوزد کاش شیدایی زینب دلش آسان ببرد نام او را به کلاف نخی ارزان بخرد زینت کریمی نیا (شیدای زینب ) http://eitaa.com/sheydayezeynab
السلام علیک یا سیدتی و مولاتی با رکعتی نشسته بخوان شاهنامه را تا نشکند شکستن رستم چکامه را با یک حماسه تیغ بگردان تو خامه را تبدیل کن به سخت زره نرم جامه را تا کم کنی حماسه ی گردآفرید را با یک خطابه نقش زمین کن یزید را زیباشناس واقعی دین دو چشم توست بینا ترین مجاهد تبیین دو چشم توست بر یار ما نهایت تسکین دو چشم توست باران ترین طراوت آیین دو چشم توست باران اگر به چشم تو بانو گذر کند در خشکسال جهل تمدن اثر کند درک کلام و فقه تو لقمان نکرده است دشمن ترین ، شکوه تو کتمان نکرده است پیغمبری که رب به تو عنوان نکرده است کاری که کرده ای تو سلیمان نکرده است یک مورچه اگر به تو ایمان بیاورد جای خرابه ملک سلیمان بیاورد زینت کریمی نیا(شیدای زینب ) ۱۴۰۲/۸/۲۷ http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب) ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا (راوی نینوا) کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است مظهــر شور و شهــامـت زینب است آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام کـرد یــاران را زعــامـت زینب است در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم اُسـوه‌ی مِهــر و کـرامـت زینب است از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان روسپید و راست قـامت زینب است آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان‌ شکن کرد دشمــن را مــلامـت زینب است بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا با همه رنـج و وخــامـت زینب است بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار در پـرســتاری عــلامـت زینب است آن کـه دشمــن می‌شـود از حِلـــم او غــرق دریـــای نــدامــت زینب است آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)! داده عــزت بـر کــلامـت زینب است آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم خـامـه را کرده غــلامـت زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 eitaa.com/shamssaghi