eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 🖤 رقیه س🖤 (آن کوه که نزدیکترین قله به ماه است ســرشــانه سقاستبه تعبیر رقیه) «🖋بـــــــردیامـــحمدی» ________________________ (وان مهر که بر اوج فلک نور افشان است زیبا سر باباست به تفسیر رقیه) «🖋ابراهیم الهیاری اشک فسایی» 🔳 🔳🔳 🔳🔳🔳 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ________________________________ خــــرابه شـــام هـــجران دارد امــشب شــــب شـام غــــریبان دارد امــشب یـــــــتیمی از تـــــــبار آل طـــــــاها ســــر بـابـا بــه دامــان دارد امـــشـب نـــشسته زیـــنب وگـرم فــغان اســـت ولـــی ســـر در گــریبان دارد امشب فـــــدای آن ســــــر بــــبریده ای که به لــــب آیات قـــرآن دارد امــــشب بـــــیایید ای عــــزیزان کــه رقــــیه در ایـــن غــــمخانه مهمان دارد امشب زِ بــــسـکه گـریه کـرده از غــــم بـاب دلـــــی زار ‌ پــــریشان دارد امــشب کـــند نــــجوا کــــنار گــوش بـــابــا حسین جان واحسین جان دارد امشب غـــــــروب آفـــــتـابـش را بـــــبیند هــــر آنکه چـــــشم گریان دارد امشب 🖊شاعرخسروی فر 1400/6/20 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _______________________________ کیستم من دُر دریای کرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسینم، دل و دلدار حسینم، همه شب تا به سحر عاشق بیدار حسینم، سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم، سپهم اشک و علم ناله و در شام علمدار حسینم، سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم، منم آن کودک رزمنده که بین اسرا یار حسینم، منم آن گنج که در دامن ویرانه یگانه دُر شهوار حسینم، به خدا عمه ساداتم و در شام بلا مثل عمو قبله حاجاتم و سر تا به قدم آینه‌ام وجه امام شهدا را. روز عاشورا که در خیمه پدر از من مظلومه جدا شد، به رخم بوسه زد و اشک فشان رو به سوی معرکه کرب و بلا شد، سر و جان و تن پاکش همه تقدیم خدا شد، به ره دوست فدا شد، حرم الله پر از لشکر دشمن شد و چون طایر بی‌بال پریدم، گلویم تشنه و با پای پیاده به روی خار دویدم، شرر از پیرهنم شعله کشید و ز جگر آه کشیدم که سواری به سویم تاخت و با کعب سنان بر کمرم زد، به زمین خوردم و خواندم ز دل خسته خدا را. شب شد و عمه مرا برد، سوی خیمه و فردا به سوی کوفه سفر کردم و از کوفه سوی شام بلا آمدم و در وسط ره چه بلاها به سرم آمد و یک شب ز روی ناقه زمین خوردم و زهرا بغلم کرد و سرم بود روی دامن آن بانوی عصمت به دلم شعله آهی که عیان گشت سیاهی و ندانم به چه جرم و چه گناهی به جراحات جگر زخم زبانش نمکم زد، دل شب در بغل حضرت زهرا کتکم زد، پس از آن دست مرا بست و پیاده به سوی قافله آورد، چه بهتر که نگویم غم دروازه شام و کف و خاکستر و سنگ لب‌بام و ستم اهل جفا را. همه شب خون به دل و موج بلا ساحل ما شد که همین گوشة ویرانه‌سرا منزل ما شد، چه بگویم که چه دیدم، چه کشیدم، همه شب دم به دم از خواب پریدم، پس از آن زخم زبان‌ها که شنیدم، چه شبی بود که در خواب جمال پسر فاطمه دیدم، چو یکی طایر روح از قفس جسم پریدم، به لبش بوسه زدم دور سرش گشتم و از شوق به تن جامه دریدم، دو لبم روی لبش بود که ناگاه در آن نیمه شب از خواب پریدم، زدم آتش ز شرار جگرم قلب تمام اُسرا را. اشک در دیده و خون در جگر و آه به دل، سوز به جان، ناله به لب، سینه پر از شعله فریاد، زدم داد که عمه پدرم کو؟ بگو آن کس که روی دامن او بود، سرم کو؟ چه شد آن ماه که تابید در این کلبه احزان و کشید از ره احسان به سرم دست نوازش همه از ناله من آه کشیدند و به تن جامه دریدند که ناگه طبقی را که در آن صورت خورشید عیان بود نهادند به پیشم که در آن رأس منیر پدرم بود، همان گمشده قرص قمرم بود، سرشکش به بصر بود و به لب داشت همی ذکر خدا را. چه فروزان قمری بود، چه فرخنده سری بود رخ از خون جبین رنگ، به پیشانی او جای یکی سنگ، لب خشک و ترک خوردة او بود کبود از اثر چوب به اشک و به پریشانی مویش که نگه کردم و دیدم اثر نیزه و شمشیر به رویش بغلش کردم و با گریه زدم بوسه به رگ‌های گلویش نگهش کردم و دیدم دو لبش در حرکت بود به من گفت عزیز دلم اینقدر به رخ اشک میفشان و مزن شعله ز اشک بصرت بر جگرم، آمده‌‌ام تا که تو را هم ببرم، از پدر این راز شنیدم ز دل سوخته یک «یا ابتا» گفتم و پروازکنان سوی جنان رفتم و دیدم عمو عباس و علی‌اکبرِ فرخنده لقا را. حال در شام بوَد تربتِ من کعبه حاجات، همه خلق به گرد حرمم گرم مناجات بیایید که اینجاست، پس از تربت زینب حرم عمه سادات، همانا به کنار حرم کوچک من اشک فشانید، به یاد رخ نیلی شده‌ام، روضه بخوانید به جان پدرم دور مزار من مظلومه بگردید و بدانید که با سن کمم مادر غمخوار شمایم، نه در این عالم دنیا که به فردای قیامت به حضور پدرم یار شمایم، همه جا روشنی چشم گهربار شمایم، همه ریزید چو «میثم» ز غمم اشک که گیرم همه جا دست شما http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـرت‌را‌تـا‌در‌آغوشم‌نگیرم‌ڪه‌نمے‌میرم چهل‌منزل‌اگر‌جان‌ڪنده‌ام‌این‌آرزو‌دارم @golvajhehaye_ahlbeyt 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظات ملکوتی اذان صبح التماس دعا
AUD-20210912-WA0268.opus
365.1K
به نام خدا _______________________  ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟  سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟  بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی  حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟  از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟  از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟  آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود  قربان قرآن خواندن تو، حنجرت کو؟  لب های من مثـل لبت دارد ترک ها  با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟  کاری ندارم که چه شد موی سر من  اما بگو بـابـای من موی ســرت کو؟  می گفت عمه با عمامه رفته بودی  حـالا بگو عمـامه ی پیغمبــرت کو؟  بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری!  من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟  این چند روزه هر کسی سوی من آمد  فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟  بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست  خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟  آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک  حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او)  با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت  می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟  دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد  من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد 🖋 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _________________________________ ای کـه خــواهــی در سخـن گـویـا شــوی شــاعــــری ، شــوریـــده و شــیدا شــوی بـــــایــــد آمـــــوزی ، (فـنـــــون وزن) را کــــه بـــوَد بســیـار ، در آن نکـتــــه هـــا (وزن) اگــر چــه ابـتـــدای شــاعــری‌ست گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟ شش (مُصوّت) هسـت (کوتاه) و (بلنــد) گــر بــدانــی چیـست ، گـــردی سربلنـــد ( اَ ) وُ ( اِ ) وُ ( اُ ) همـه ، کــوتــاه هست ( آ ) و (ایـ) و (او) بلنـــد و دلکـش است سـه هجـــا داریــم (کــوتـــاه) و (بلنـــد) وآن دگر باشـد (کشـیده) ، چون کمنــــد چـون (کشـیده) ، قـابل (تقطیـع) نیـست بگـذر از آن تا ( هجــا) دانی که چیـست؟ هـر صـــدایــی کــه رسـد بـر گــوش مـــا هســت در (تقطیـــع) ، عـنــــوان هجـــــا چون (هجــاهــا) را (نمـــادی) نیز هسـت این (ــ) بلنـد و این یکی (U) کوتاه است (مـن) بلنـــد و (مــا) بلنـــد و (او) بلنـــد (بِــه) وُ (کــِه) کــوتــاه ، در یـادت ببـــند تــا بـــدانـــی وزن ایــن اشعــــار چیست (رکــن) آن در زیــر شعــــر مــولــوی‌ست (هـر کسی از ظــنّ خــود شـد یـــار مـن) فـــاعــلاتـــن ، فـــاعــلاتـــن ، فـــاعـــلـن هســت وزن (مثــنوی) ایــن (رکـــن) ‌هـا کــه بـــوَد (معیـــار سنجـش) ، نـــزد مــا نـــام اوزان عـــروضــی ، (بحـــر) هسـت که از آن‌هـا هرچـه‌ات گــویــم کــم اسـت نـــام (بحــــرِ) مثــنوی ، بــاشد (رَمـَـــل) کــه بـــوَد شــیرین ‌تــر از قنـــد و عســل هســت ارکـــانــش (مُسَـدّس) در شمــــار رکـــن آخـــر هسـت ، محــذوف و قصــار هسـت (دَه بحـــر) دگـر بشنو چــه هسـت کـه بـه راحـت، مـی‌تــوان آری بــه دسـت (مُجتَث)است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف) هم (بسیط) و هم (سریع)است ای‌ظریف هم (تقـــارب) هم (مضــارع) هم (هَـــزَج) هم (رَجَـــز) هم (مُقتضب) شـد رج به رج (رکــن اوزان) ، نیــــز بـــاشــد در شمــــار مختلـف ؛ آن را بـــه گـــوش جـــان سپــار هـم (مُسـَدّس) هـم (مُثـَـمّن) نیــــز هسـت که (زحــافــاتـش) ، مـــلال انگیـــز هسـت بعــد از ایـن‌ هــا (اختــیار شـاعــری) ‌ست گرچـه گــاهــی (اضطــرار شـاعــری‌) ست آخـــر مصـرع چــه (کــوتـــاه) و (بلنـــد) یـا (کشـیده) ؛ آن (هجــا) گــردد (بلنـــد) (قــافیــه) تکـــرار اگــر شــد نـــاگـــزیـــر بگـــــذر از تقصــیر عـــــذرم ، ای خبــــیر (خــوانـش اشعـــار) را ، بـــایــد درسـت اینــک آمــــوزیــــد ، از (بـیــت نخسـت) گــاه باید خــوانــد بـا (تخـفـیــف) نیـــز آنچــه می‌بــاشــد (مُشـدّد) ای عـــزیــــز گــاه هــم (طبــق ضــرورت) ، در بیـــان خــوانـده می‌گــردد (مشـدّد) ، واژگـــان گـاه حــرف ســاکــنِ (ت) بعـدِ (چیست) می‌شود (ساقط) نظیر (هست و نیست) یـا ‌شــود (ادغــــام) ، بعضــی واژگــــان در تـلفـــظ ، کــه ‌شــود (در آن) ، (دران) یـا که (خــواهــر) وقت (تقطیــع) کــلام طِبق خوانش هست (خــاهـــر) والسلام (فـــاعــــلاتــــن) را (فَعــَـلاتـــن) تــــوان کــــرد در (آغــــــاز هــر مصــرع) بیــــان طِبــق ضـربــاهنــگ خـــاص شعــــرهــــا می‌شـود تقطیــع ، هـــر گـــونــه هجـــــا حــرف (نــون سـاکنــه) بعـــد از (بلنـــد) خــارج از (تقطیــع) ، هسـت ای هوشمند مثل (جان) و(این) و(آن) و هرچه هست جمله از (تقطیــع) شعــری (ساقط) است هست (تسکیـن) قــاعــده ، کــه می‌تـوان (دو هجــا) کـه هست (کــوتـه) همــزمـان (دو هجـــا) را (یک هجـــا) اِعمـــال کــرد تـا کــه (دو کــوتــاه) ، گـردد (یک بلنـــد) (قلـب) یعنـی: (جـــا بـه جـــایی هجــــا) کــه بــوَد مخصـوص بعضـی (رکــن ‌هــا) کــه شـود : (مُفــتـعـــلن) ، (مفـــاعـــلـن) یــا شود : (مَــفــاعـــلـن) ، (مفــتـعـــَلـن) بعـــد از آن (اِشــباع) بـــاشــد در زبــــان کـه بـه (شـدّت) ، می‌شود (کـوتـه) بیــان بعــد هـم (ابــدال) ، نــوعـی دیگــر است پیش رویـش (دو هجــــای) آخـــــر است کــه (فَعَــلُن) می‌شـود (فــع لُــن) عــزیــز بیش ازیـن با خـود مکــن جنـگ و سـتـیز زآنکـــه هـــرچـــه بـــوده لازم، گفـتـــه‌ام گـــوهـــر (بحـــر عـــروضـی) ، سفتـــه‌ام تــا همین ‌جـا را اگـر خـــوانـــی بـه جـِــدّ می‌شــوی در شعـــرگـــویـــی ، مسـتعـــد وزن را (ساقی) بــه نظــــم ســاده گفــت غنچـــه ی (وزن عــــروضـی) را شکفــت 🖊سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _________________________________ در کنار مرثیه، مدح مقامت واجب است وقت تفسیرِ مقامت ذکر نامت واجب است یا رقیه(س) گفتم و شاید خدا گفته به تو از گنهکاران، شفاعت در قیامت واجب است عاشقت شد کربلا و کوفه و شام بلا حق تویی! باید بمانی و دوامت واجب است مثل زهرا(س)قطره قطره اشک هایت شد سلاح تا بگویی حفظ اهداف ِ امامت واجب است نازدانه بودی و گفتی برای نشر دین چند شب حتی به ویرانه اقامت واجب است نیمه شب حتی بهانه گیری ات این را رساند: در حمایت از درستی ها شهامت واجب است داشتی چادر به سر، یعنی بها دارد حجاب تا ابد بر شیعه؛ ابلاغِ پیامت واجب است درد تو نان و النگو و عروسک نیست که! حرف تو این است، در دین هم سلامت واجب است ای فدای خوش مرامی های تو در راه عشق زینبی هستی و تبلیغِ مرامت واجب است! 🖋 ۱۴۰۰/۶/۲۱ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا عـرض سـلام و ادب لـحظات مـلکوتی اذان صـبح الـتماس دعـا
بنام خدا __________________________ رقـیه دخــتر سـردار عـشق است سـفیر دولـت بـیدار عــشق است بـــیائید عــاشـقان بـر هـــیئت او به دیده بنگرید بازار عشق است 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 رقـــیه مـطلع الانـوار عــشق اسـت گل نــوبــاوهٔ گــلزار عـــشق اســت اگـر چـه دخـتری بــوده سـه ســاله ولی نامش همه طومار عشق است 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 یـانـاروخ شـام و سـحر اشــبه زهرا غمینه ویراروخ بوسه ئورک دن خانمین پرچمینه ددلره درمـان ائـدر دخـتر زیــبای حــسـین آنـد اولا گـوشــهٔ ویـرانده کی هــمدمــینه 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 نام رقـیه ئـیلن عـالی سـتادیــمورز وار فخر ایلروک بوآه ده عزتلی آدیـموز وار هر لحظه بوسه ووروخ بـو پـرچمه ئورکدن شکر اولسون حقه بیله باب المرادیموز وار 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 ایــا جـــویـنده گان راه چـــاره بــگیرید دامن دخـــت سه ساله بـــگوئــید درد دل را بـر رقـــیه که درمان می کند با یک اشاره 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 ای درد بی درمان لارا درمان رقیه بــاب الــحوائج ادووا قربان رقیه دردانـهٔ باغ حـسین عباسه خاطر ایــله عــنایت بـیزلره بیر آن رقیه 🖊 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
به نام خدا عرض سلام و ادب هیچ کس قفلی را بدون کلید نمیسازد اگر قفلی در زندگیت میبینی، شک نکن که ان قفل کلیدی هم خواهد داشت کلید خیلی از قفل ها ی زندگی پنج چیز است: ایمان به خداوند، صبر، آرامش، تلاش، و توکل « مسیر زندگیتان گلباران و پر از هدیه های آسمانی » 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بــنام خــدا ________________________________ مـن غـلامی ز غـــلامان امـــام حسنم دل غـمین از غــــم پــنهان امام حسنم زآن دمی که شـده ام شیفته نام حسن سـرخوش از لـطف فراوان امام حسنم مـادرم نام ورا گـــفته و شــــیرم داده مــن پــناهـندهٔ دامــــان امــام حـــسنم درکرامت بـود او همچو علی شیر خدا بخدا عـــاشق پــیمان امــــام حــــسنم از ازل لطف حسن شامل حالم شده است تـا ابـد مـن به سـر خـوان امــام حسنم شد یهودی زعطای و کرمش عاشق او فــخرم این است غزلخوان امام حسنم بـنشستم به ســر ســفره با احــساس طــالب لــقمه ای از نــان امام حــسنم در شب شام شهادت بـــخدا دیده تـرم مـن ز دل زار و پـــریشان امام حــسنم دارم امشب به سر خویش هوای دگری فــاخرم طـالب احــسان امـام حـــسنم کــاش بودم به بـقیع زائر ســلطان کـرم ســــالها در پــی درمــان امــام حـسنم می دمــد دل همه دم با دم دلبند رسول خــاکبوس در آســــتان امـــام حــــسنم مــسلم فــرتوت فـاخر 1400/6/22 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
AUD-20210913-WA0252.mp3
1.11M
مـن غـلامی ز غـــلامان امـــام حسنم دل غـمین از غــــم پــنهان امام حسنم @golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _______________________________ ای   سفره دار   آل  عبا ،  اَیُّهَا  الکریم ای  نامدار  جود  و سَخا ، اَیُّهَا الکریم در بین سفره های کَرَمخانه خورده است خوان  کَرم  به  نام  شما ،  اَیُّهَا  الکریم سائل  به جستجوی  کرمخانه  می رود اما تو می روی به سوی گدا ، اَیُّهَا الکریم سبقت گرفته ای تو به حُسن و جمال از زیباترین  نبیّ  خدا ،  اَیُّهَا  الکریم آیینه دار حُسنِ  خداوند  داوری آیینه ای  تمام نما  ، اَیُّهَا  الکریم رویت حسن ، خُلق نکویت شده حسن حق برگزیده نام  تو را ، اَیُّهَا الکریم بر تربت بقیع ، ز تو عزت رسیده است خاکش گرفته رنگ شِفا ، اَیُّهَا الکریم نگذاشتند گر که تو صاحب حرم شوی داری حرم در این دل ما ، اَیُّهَا  الکریم چیزی نمانده  خانه آل سعود  هم ویران شود به هر دو سرا ، اَیُّهَا  الکریم مانند مادرت به همین  قبر خاکی ات بودی تو در مقام رضا ، اَیُّهَا  الکریم عمری به یاد  کوچه و مادر  گریستی زین غم  نبوده ای تو ،جدا ، اَیُّهَا الکریم فرموده ای که روضه من ، داغ مادر است بین  تمام  خاطره ها ، اَیُّهَا الکریم آه ای غریب شهر پیمبر ! چه کرده اند با  یادگار  شیر  خدا ، اَیُّهَا  الکریم  نام غریب آل عبا هم به نام توست آه ای غریب ، در همه جا ، اَیُّهَا الکریم حتی غریبِ خانه و کاشانه بوده ای از همسرت رسیده جفا ، اَیُّهَا الکریم یک شب که زینبت شده مهمان خانه ات گشته  نشان تیر بلا ، اَیُّهَا الکریم می ریخت پاره های جگر در میان تشت می زد  شرر به  اهل  ولا ، اَیُّهَا الکریم آن دَم که بود رأس تو بر زانوی حسین دیدی تو اشک و آه و نوا ، اَیُّهَا الکریم کردی اشاره ای تو بر آن روز واقعه در  کارزار  کرب و بلا ، اَیُّهَا الکریم گفتی ، اَمان ز شام بلا ، چوب خیزران رأس حسین و تشت طلا ، اَیُّهَا الکریم در کربلا به جای شما هم دو یادگار هستند  در صف شهدا ، اَیُّهَا الکریم رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۲۲ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا ________________________ آمده زهر جفا تا بشود یاور من زودتر کاش که برچیده شود بستر من جان من طشت پر از خون دلم را ببرید تا نبیند دل پر خونِ مرا خواهر من سخت دل تنگِ ابالفضل و حسین است دلم برسانید عزیزانِ مرا در برِ من با که گویم غم تنهایی و این غربت را خانه شد قتلگه و قاتل من همسر من هیچ کس درد دل زار مرا نشنیده خاطراتی است فقط بین من و مادر من سیلی و کوچه و دیوار و در و ضرب لگد روضه هایی است که رد می شود از باور من راضیم من به رضای تو الهی یا رب راضیم گرچه پر از تیر شود پیکر من نگرانی دلم بهر حسین است فقط هر چه هم هست، ولی هست به پیکر سر من نیست در دور و برم شمر و سنان و خولی ساربان نیست و غارت نشد انگشتر من هدف تیر بلا گرچه شده تابوتم سمِ اسبی نرسیده است به بال و پر من 🖊اشعار رضا یزدی اصل 1400/6/22 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°